چهار شعر برای صلح سلاخی شده – بکتاش آبتین
1
پیچیدگی
پیچیده است مرز
پیچیده است جغرافیا
جهان سومِ مظلوم، فقیر، خشن!
پیچیده است خودکشی دستهجمعی نهنگها در ساحل
ساده است اما
پاسپورتهای خفه شدهی مهاجر در قایقها
جهان سومِ قربانی!
ارزان است نان و مرگ در تو
ای کاش تلسکوپها به جای مریخ
به کشف تو بر میخاستند
جهان سومِ زخمی، غمگین، مرگآلود!
2
مترجم گلوله
چیست زبان؟ و ترجمه جنگ چیست؟
چیست درد؟ و ترجمه اشک چیست؟
انگشت اشارهات را از ماشه بردار
سرباز ای مترجم گلوله!
از تو حرف میزنم ای جنگ، ای جنگ، ای جنگ!
تو تمام زبانها را بند میآوری
و بمب
با هر زبانی
بغض انسانها را میترکاند
3
مرمت انسان
جهنم است بیتو زندگی
ای شعر! رویای مرمت انسان
تو را مینویسم و
در آستین تمام دنیا
دنبال دستی میگردم
که گلوله را به پرچمی سفید تبدیل کند
شعبدهای چنین را دوست دارم
4
تاریک، در گودالی باریک
سوالی روشن
در جهانی تاریکم
تو خوشبختتری یا من؟
تو زیباتری یا من؟
تو تنهاتری یا من؟
چه فرقی میکند اما
جمجمهای در کابل
یا واشنگتن!؟
بکتاش آبتین خط صلح شعر ماهنامه خط صلح