
جشن آزادی/ شعری از جمشید عزیزی
بیا برقصیم
آنقدر برقصیم که
شهر بیدار شود
و آفتاب را پرسوجو کند
سلاح ما رقص ما است
و شب میداند
این ویروس زیبا
به شکلی تصاعدی
تکثیرپذیر است!
■
از هر خنده
گلی به سمت نور فواره میزند
لبها انفجارند
و پژواکِ ناتمامِ هر خنده
میثاقِ غمپرستان را سست میکند.
یک شب
خندههایمان را
به آزادی
کوک میزند!
مادرِ ما ایران
خیاط خوبی است!
برچسب ها
آزادی جشن آزادی جمشید عزیزی خط صلح خط صلح 162 رقص شعر ماهنامه خط صلح