اخرین به روز رسانی:

ژانویهٔ ۲۸, ۲۰۲۵

جامعه‌ی ‌مدنی ایران به‌ حمایت از حقوق زنان ادامه می‌دهد/ هرمز شریفیان

قبل‌ترها با عبارت «حقوق زنان» مشکل داشتم و از خود می‌پرسیدم: مگر ممکن است «حقوق»، جنسیتی باشد؟ با باور به «حقوق بشر»، حقوق زنان را نیز باید در همان کانسپت دید و به آن احترام گذاشت.

اما در نشست با حقوقدانان و به ‌ویژه کارشناسان «حقوق اساسی»، دریافتم که زنان و در راس آنان مادران ما، به ‌دلیل فیزیولوژی‌شان و همین‌طور اجرای قوانین مردسالارانه به ‌مدت چند سده، باید حقوقشان را به‌ صورت جداگانه در نظر داشت.

زنان نیز مانند مردان حق دارند حقوقی بر اساس خواسته‌های جنسیتی خود داشته باشند، اما در ایرانِ ما متاسفانه سال‌ها به این حقوق اعتنایی نشده و این معضل را می‌توان به‌ راحتی در زندگی مادران خود ببینیم. اگر قبول داشته باشیم که زنان مانند مردان رکن اصلی جامعه و خانواده هستند و در بسیاری موارد نقش پررنگ‌تری به‌ ویژه در خانواده دارند، آن‌گاه قابل دریافت خواهد شد که حقوق آنان نیز باید از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد.

در جوامع سنتی، مذهبی و مردسالارانه مانند ایران، زنان با دشواری‌های بیش‌تری در رسیدن به حقوق خود روبه‌رو هستند و همین دشواری باعث شده تا آنان برای رسیدن به حقوقشان وارد مبارزه شوند؛ زیرا حقوقشان در دست مردانی در حاکمیت بوده که علاقه‌ای به اعطای آن به زنان نداشته و ندارند. برای مثال زنان در ایران تا سال‌ها وارد حوزه‌های اجتماعی نمی‌شدند و «کار» نمی‌کردند. باید پرسید چرا جامعه‌ای که تعداد زنان در آن تقریباً برابر با مردان و در مواردی بیش از آنان است به زنان اجازه‌ی ورود به چرخه‌ی کار که منجر به استقلال مالی می‌شود، نمی‌دهد؟ زنانی که به استقلال مالی دست یافته‌اند آیا فرزندان مستقل‌تری بار نمی‌آورند؟ و در نتیجه جامعه پس از چند نسل شهروندان تاثیرگذارتری نخواهد داشت؟

نزدیک به صد سال از شروع جنبش‌های زنانه و مبارزات زنان برای رسیدن به حقوق مدنی‌شان می‌گذرد و به ‌لطف عصر ارتباطات بسیاری از زنان در سراسر جهان با حقوق خود آشنا شده‌اند و حالا ایستادن در برابر آنان و گرفتن این حقوق کار ساده‌ای نیست. یکی از حقوق اصلی انسان‌ها «آزادی پوشش» است که از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی است. جمهوری اسلامی سال‌هاست از این می‌هراسد که آزادی پوشش زنان موجب هزار مشکل و گناه در جامعه می‌شود اما پرسش این‌جاست که با اجرای قانون «حجاب اجباری» آیا این مشکلات حل شده و از آمار معاصی کاسته شده است؟ نهادهای جامعه‌شناسی و روان‌شناسی که با ارائه‌ی آمارهای خود نه ‌تنها این را تایید نمی‌کنند بلکه اثبات شده که شمار مشکلات خانوادگی و اجتماعی با این «اجبار» بیش‌تر هم شده است.

از طرفی اکثریتی قاطع از زنان ایرانی با توجه به عرف و سنت جامعه، پوشش عرف جامعه را شناخته و با دقت آن را رعایت می‌کنند؛ هرچند ممکن است درصد کمی هم چنین مواردی را رعایت نکنند اما همان‌ها هم پس از مدتی درخواهند یافت که در اکثریت نیستند و توسط همان جامعه ممکن است مجاب به پوشش مناسب‌تری شوند که اگر نشوند هم باز تاثیری روی اکثریت ندارند. پس چرا نباید به مادران، همسران، خواهران و دختران خود اعتماد کنیم که پوشش خودشان را انتخاب کنند؟ دادن این «حق انتخاب» به زنان آنان را در برابر آزمونی مهم قرار خواهد داد و باید مطمئن باشیم که زنان ایرانی از این آزمون هم مانند سایر آزمون‌های خود سربلند بیرون خواهند آمد. در هر صورت حتی اگر چنین هم نشود، اجرای قوانین ایجابی و سخت‌گیرانه و حتی برخوردهای فیزیکی و خشن چاره‌ی کار نیست زیرا نتیجه‌ی عکس خواهد داشت و این شکاف هم‌چنان ادامه یافته و عمیق‌تر می‌شود؛ ضمن این‌که موجب افزایش خشم و نفرت در جامعه می‌شود.

باید توجه داشت که نقش «جامعه‌ی مدنی» در این میان بسیار پررنگ و تاثیرگذار خواهد بود. جامعه‌ی مدنی یک نهاد نیست که حاکمیت بتواند با پلمب و بستن آن جلویش را بگیرد. جامعه‌ی مدنی نوعی تفکر و اندیشه است که نمی‌توان جلوی آن را گرفت. حتی در جایی که بسیاری از مردان و خانواده‌ها در درون خود از زنان برای انتخاب پوشش حمایت کنند، این چرخه هم‌چنان ادامه خواهد داشت. حتی اگر این زنان در عرصه‌ی عمومی مجبور به رعایت قوانین اجباری شوند، چون در اندیشه‌ی خود و جامعه‌ی مدنی –که متشکل از مردان و زنان جامعه است— به این اجبار باور ندارند هرگز نمی‌توان آن‌ها را با طرح‌هایی مثل گشت ارشاد یا «طرح نور» متوقف کرد. پوشش اختیاری یک حق است؛ ممکن است این «حق» را بتوان مدتی از انسان‌ها سلب کرد اما توقف اندیشیدن به چنین حقی در قدرت هیچ حاکمی نیست و آن‌چه در اندیشه‌ی جمعی یک جامعه ایجاد شود، سرانجام روزی علنی و همه‌گیر خواهد شد و هیچ نیرویی یارای ایستادن در برابرش را نخواهد داشت.

بارها گفته و تکرار شده که زنان ایرانی به ‌خوبی پوشش متعارف خود را می‌شناسند و به آن باور دارند و لزومی ندارد به آنان دیکته شود. زنان ایرانی بارها در عرصه‌های بسیار مهم دیگری به میدان آمده و نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کرده‌اند و به ‌طور کامل می‌توان به آنان اعتماد کرد. جامعه‌ی مدنی ایران نیز همگام با زنان، آنان را حمایت کرده و خواهد کرد و گریزی از آن نیست. تا همین‌جای کار نیز این حمایت جامعه‌ی مدنی در تمام عرصه‌ها اعم از اجتماعی، هنری و ورزشی از زنان بوده که توانسته‌اند در این عرصه‌ها به قله‌های افتخار برسند و از همین رو است که این اندیشه و پویایی هم‌چنان ادامه خواهد یافت تا به مقصود و خواسته‌های به ‌حق خود برسند.

توسط: هرمز شریفیان
می 21, 2024

برچسب ها

برهنگی تبعیض جنسیتی جامعه مدنی حجاب حجاب اجباری حجاب اختیاری خط صلح خط صلح 157 فراجا گشت ارشاد ماهنامه خط صلح هرمز شریفیان