اخرین به روز رسانی:

آوریل ۲۱, ۲۰۲۵

زمینه‌ی سیاه/ شعری از جمشید عزیزی

 

دیگر کار از شعر گذشته است

مرثیه باید خواند

و مرثیه می‌خواند ما را

و مرثیه تا کی

راستش، همه چیز گل و بلبل نیست!

از لوله‌ی تفنگ گل نمی‌روید

شوخی شوخی پرنده‌ها می‌خوانند

جدی جدی سوخاری می‌شوند

و سس، بوی خون می‌دهد!

 

حوصله‌ی شعر ندارم

آخر مهسا و نیکا و بکتاش آبتین

آخر جمعه‌ی شوم زاهدان

آخر فقر، فساد، گرانی

و هزاران آخَرِ دیگر…

شاعرانه نیستند

دیگر حوصله‌ی شعر ندارم.

مدیر
می 21, 2024

جمشید عزیزی خط صلح خط صلح 156 زمینه سیاه شعر ماهنامه خط صلح