اخرین به روز رسانی:

سپتامبر ۱۸, ۲۰۲۵

امید یا هراس پس از آتش‌بس؟/ مجید شیعه‌علی

جنگ دوازده‌روزه تمام شد، اما شرایط جنگی تمام نشده است. سایه‌ی جنگ هم‌چنان بالای سر جامعه‌ی ایران است. تهدید جنگ، موشک‌باران، انفجار، ترور و عملیات سیستم‌های امنیتی اسرائیل در ایران هم‌چنان جدی است. ادامه یافتن وضعیت جنگی، ناتوانی حاکمیت در اقداماتی برای رفع این تهدید و تشدید بحران‌های سیاسی و اقتصادی پیشین شرایطی را ساخته که تصور چهره‌ی ایران پس از جنگ را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. این سوال که نتیجه‌ی این فضا چیست در زمینه‌های مختلف مطرح می‌شود، یکی از زمینه‌ها این است که چه بر سر جامعه‌‌ی مدنی ایران خواهد آمد؟

اهمیت مسئله در این است که به باور بسیاری از پژوهش‌گران در فقدان یک جامعه‌ی مدنی قوی و موثر فرصت‌های دموکراسی‌سازی، توسعه‌ اقتصادی و حل بحران‌های مختلف به حداقل می‌رسد و این همکاری‌های سازمان‌دهی‌شده‌ی جامعه در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد، اتحادیه‌های صنفی، احزاب سیاسی و غیره است که به جامعه توان حل مسائلش را می‌دهد. حتی برخی از متفکرین ایرانی علت ناتوانی جامعه‌ی ایران را در پیگیری مطالبات خود ضعف جامعه‌ی مدنی می‌دانند. به همین جهت این نگرانی مطرح است که آیا موشک‌های اسرائیل به‌غیر از گرفتن جان شهروندان ایرانی و ویرانی ساختمان‌ها، جامعه‌ی مدنی ایران را نیز ویران می‌سازد؟ تاثیر ادامه یافتن این فضای جنگی چه خواهد بود؟

در طول تاریخ دنیای مدرن، جنگ‌ها فضای جوامع و رابطه‌ی حاکمیت با جامعه را به‌طورکلی تغییر داده است. این تغییرات در بسیاری از موارد اثر چرخ‌دنده‌ای ایجاد کرده است. به این معنا که هم‌چون یک چرخ‌دنده که با چرخیدن و گیر انداختن اهرمی در خانه‌ی بعدی، بازگشتش به حالت پیشین دشوار است. جنگ‌ها پایان پیدا می‌کنند اما آثار آن‌ها و شرایطی که ساخته‌اند به شرایط پیشین بازنمی‌گردد.

شرایط جنگی می‌تواند پدیده‌هایی را ایجاد کند که تاثیراتی جدی در تخریب جامعه‌ی مدنی دارد. به‌طور معمول شرایط جنگی باعث می‌شود فضای کنش‌گری جامعه بسته‌تر شود و فرصت‌های کنش‌گری محدود شود. این فضای بسته و محدودیت‌های حاصل از فضای جنگی در بسیاری از موارد پس از پایان جنگ نیز ادامه می‌یابد. علاوه‌بر این‌ها به حکومت‌ها به‌خصوص حکومت‌های اقتدارگرا بهانه می‌دهد تا جامعه‌ی مدنی را تخریب کنند. هم‌چنین پژوهش‌های مختلف تاکید می‌کنند که جوامع با سطوح اقتصادی و تحصیلی بالاتر تمایل بیش‌تری به کنش‌گری مدنی دارند و بر همین اساس بحران اقتصادی حاصل از جنگ نیز می‌تواند منجر به کاهش تمایل به کنش‌گری داوطلبانه و تخریب بیش‌تر جامعه‌ی مدنی شود.

در شرایط امروز ایران نیز تمامی این موارد شواهدی دارد. بازداشت‌ تعداد زیادی از شهروندان در دوره‌ی جنگ دوازده‌روزه، محدودیت و قطع اینترنت در دوران جنگ و پس‌از آن، انتقال زندانیان سیاسی اوین با نقض حقوق و بی‌حرمتی به ایشان و غیره همه تاییدکننده‌ی ایجاد تهدیدات جدی برای جامعه‌ی مدنی ایران است.

اما از سوی دیگر جنگ می‌تواند تاثیراتی در جهت تقویت جامعه‌ی مدنی نیز داشته باشد. یکی از علل ایجاد نیمه‌ی پر لیوان آن‌جا است که چنان‌که چالز تیلی (Charles Tilly)، جامعه‌شناس برجسته‌ی آمریکایی مطرح می‌سازد، دولت‌ها در دوران جنگ نیاز به حمایت بیش‌تری از سوی جامعه دارند. این نیاز متنوع است. آن‌ها به مشروعیت بیش‌تر، تامین مالی بیش‌تر، نیروی داوطلب بیش‌تر و غیره از سوی جامعه احتیاج دارند و همین تامین نیاز منجر به دادن امتیازهای مختلف به جامعه می‌شود. چنان‌که گسترش حق رای زنان در اروپا بسیار تحت‌تاثیر جنگ‌های جهانی بود. جنگ داخلی در ایالات متحده به دلایل دیگری آغاز شد اما چنان مسئله‌ی برده‌داری در طول آن برجسته شد که منجر به آزادی آفریقایی‌تباران ایالات متحده شد و حتی جنبش‌های حقوق شهروندی پس‌ از یک سده در ایالات متحده نیز در میانه‌ی جنگ ویتنام به موفقیت دست ‌یافتند.

این پدیده‌ی امتیازدهی حکومت‌ها برای کسب مشروعیت در میانه‌ی شرایط جنگی تحولی است که در فضای سیاسی کشور ما نیز مطرح است. طرح ایده‌ی انسجام ملی را که توسط برخی چهره‌های میانه‌رو درون حاکمیت پیگیری می‌شود، می‌توان در همین چارچوب فهمید. هرچند چهره‌های تندروتر حتی با تلاش‌های حاکمیت برای امتیاز دادن در جهت کسب حداقلی از مشروعیت در شرایط جنگی مخالف هستند، اما رئیس‌جمهور و رئیس قوه‌ی قضاییه حداقل در سخن بر اجرای این طرح اصرار دارند و چهره‌ای مانند حسن روحانی، رئیس‌جمهور سابق، نیز به طرح‌هایی مشخص بر آن تاکید کرد. آن‌چه این احتمال را تقویت می‌کند ریزش پایگاه اجتماعی سنتی حاکمیت است. حاکمیت تاکنون برای پایگاه اجتماعی خود، تمامی بحران‌ها را به بهانه‌ی ضدیت با غرب و تلاش برای محو اسرائیل توجیه می‌کرد و حالا با پذیرش آتش‌بس با اسرائیل، تمامی آن شعارها پوچ از آب درآمد. به همین سبب منبع جدی‌ای از مشروعیت پیشین را از دست داده و نیاز به کسب مشروعیت از منابع جدی‌تری از سایر موارد مشابه است.

یک پدیده‌ی دیگر نیز منجر به تقویت جامعه‌ی مدنی در جوامع پس از جنگ می‌شود. شرایط جنگی معمولاً منجر به بسیج جامعه به‌طور گسترده می‌شود. این بسیج انواع مختلفی دارد، از بسیج نیروهای نظامی داوطلب یا وظیفه یا بسیج صنعت‌گران در تولیدات نظامی تا بسیج محلی و ملی برای حل بحران‌های اجتماعی حاصل از جنگ. آن‌چه در این‌جا برجسته‌تر و مهم‌تر است تاثیر نوع سوم بسیج است که در جامعه‌ی ما نیز تجربه شد. تلاش برای رفع مشکلات و مسائل حاصل از جنگ، بمباران‌ها و خسارات، سطح قابل‌توجهی از همکاری‌های مختلف را بین مردم شکل داد.

ریکو کاگه (Rieko Kage)، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه توکیو، در پژوهش خود نشان می‌دهد در تجربه‌ی جنگ جهانی دوم، جوامعی که سطح بالاتری از بسیج را تجربه کرده‌اند، در شرایط پس از جنگ جامعه‌ی مدنی را با سرعت بیش‌تری تقویت می‌کنند و این مسئله را با مثالی از مسیر طی‌شده توسط یک سازمان مردم‌نهاد در ژاپن نشان می‌دهد. هرچند سرکوب‌ها در دل جنگ منجر به کاهش اعضای آن شده، اما تجربه‌ی همکاری مردم با هم در دوران جنگ، فرهنگی را شکل داده که پس از جنگ بدون سیاست‌گذاری سازمان برای گسترش و بیش از پیش‌بینی ایشان، اعضای آن افزایش یافته است.

درواقع او این‌گونه مطرح می‌کند که تجربه‌ی بسیج جامعه و همکاری گسترده‌ی افراد، منجر به تغییر عادات شهروندان و تمایل به همکاری بیش‌تر می‌شود. این پدیده در میان جوان‌ترها که در سن جامعه‌پذیری هستند مشهودتر است. بر همین اساس، ممکن است چنین تجربه‌ی تلخ و خون‌آلودی بخشی از جامعه‌ی ما را برای مشارکت در فعالیت‌های مدنی آماده‌تر ساخته باشد.

درنهایت، این‌که مولفه‌های مثبت بیش از مولفه‌های منفی اثر کند یا بالعکس، این‌که جامعه‌ی مدنی ما در این شرایط بحرانی بتواند فرصت رشد بیابد یا باز هم تخریب بیش‌تری متحمل شود، بستگی به عملکرد تمامی کنش‌گران سیاسی و مدنی و وقایع آتی دارد. هرچه باشد، حتی اگر تاثیرات مثبتی بر فضای سیاسی بگذارد، بی‌شک جنگ و جان‌هایی که در آن از دست می‌رود خسارت عظیم و دردناکی است و امید است هرچه زودتر سایه‌اش از آسمان ایران پاک شود.

 

توسط: مجید شیعه‌علی
آگوست 23, 2025

برچسب ها

آتش بس جامعه مدنی جنگ جنگ ایران و اسرائیل جنگ دوازده روزه خط صلح خط صلح 172 صلح ماهنامه خط صلح مجید شیعه‌علی