اخرین به روز رسانی:

آوریل ۲۱, ۲۰۲۵

آیا زنان ایرانی در فضای آکادمیک آزادی دارند؟/ دینا قالیباف

در ایران تمامی دانشجویان هنگام ثبت‌نام در دانشگاه تعهدی امضا می‌کنند که بعد از قبولی در آزمون کنکور امضای این تعهدنامه کلیدی اساسی برای ورود به دانشگاه یا فضای آکادمیک محسوب می‌شود؛ به نحوی که اگر دانشجویی در برابر امضای این تعهدنامه مقاومت کند، اجازه‌ی ثبت‌نام در دانشگاه را پیدا نمی‌کند.

در متنی که دانشجویان امضا می‌کنند، آن‌ها متعهد می‌شوند تا تمامی قوانین دانشگاه را که در شیوه‌نامه‌ی انضباطی مصوب وزارت علوم جزییاتش مشخص شده، رعایت کنند. یکی از این قوانین مربوط به رعایت پوشش متناسب با قوانین اسلامی است که دانشگاه از دانشجویان دختر و پسر انتظار دارد تا در سطح دانشگاه با این پوشش ظاهر شوند. تا پیش از شروع اعتراضات به کشته شدن مهسا امینی در دانشگاه‌ها، اغلب دانشجویان نسبت به برخورد حراست در بدو ورود درباره‌ی موضوع پوشش و حجاب مواجه‌ای طنزگونه داشتند و اگر دری از درهای دانشگاه بود که آن‌ها را به بهانه‌ی پوشش نامناسب راه نمی‌داد، به ورودی دیگری مراجعه کرده و بالاخره می‌توانستند وارد دانشگاه شوند. همزمان با شروع اعتراضات در دانشگاه‌ها اما نه مواجه‌ی دانشجویان نسبت به مقوله‌ی حجاب مثل قبل ماند و نه برخورد حراست و کمیته‌‌های انضباطی. شاید بتوان گفت پس از کشته شدن ژینا که فصلی نو برای زنان ایرانی آغاز شد، اغلب دانشجویان زن نگاهشان به قانون حجاب در سطح دانشگاه تغییر کرد و دیگر صرفاً به چشم قانونی که ملزم به رعایت کردنش هستند به آن نگاه نمی‌کردند؛ آزادی در پوشش را به نحوی گره‌خورده با آزادی در فضای آکادمیک تفسیر کردند و به این ترتیب مقنعه‌ها آتش زده شدند یا به رنگ خون درآمدند.

به دنبال این تحولات فکری، دانشگاه دو بازویِ قدرت خود، یعنی حراست و کمیته‌ی انضباطی را برای سرکوب دانشجویان معترض به حجاب اجباری به کار بست و اقدامات عملی برای ملزم کردن آنان به منظور رعایت پوشش اسلامی را انجام داد. در موردی در دانشگاه شهید بهشتی (ملی)، دانشجویان دختر در روز انتخاب واحد از ثبت‌نام منع شده و شرط باز شدن سامانه برای آن‌ها منوط به امضا کردن تعهدنامه‌ای برای رعایت پوشش مناسب در سطح دانشگاه شد. هم‌چنین در اغلب دانشگاه‌ها گشت ارشاد درونی به راه افتاد و در محوطه‌ی دانشگاه کارت دانشجویانی که حجاب را رعایت نمی‌کردند از سوی کارمندان حراست ضبط و آن‌ها به کمیته‌ی انضباطی احضار شدند. برخوردها به مرور چنان سخت شد که حتی اساتید نیز تحت فشار قرار گرفتند تا از دانشجویانی که سرِ امتحانات پایان ترم حجاب ندارند، امتحان نگیرند. این اقدامات که فضای آکادمیک را به‌ ویژه برای زنان متشنج کرده و گاه حق و حقوق آنان در این فضا را به حاشیه می‌برد، پای یک سوال بنیادین را به میان می‌آورد: آیا زنان ایرانی در فضای آکادمیک آزادی دارند؟

روایت یک دانشجو از تعرض جنسی حراست

سوالی که در بالا مطرح شد، با چندین دانشجو از دانشگاه‌های مختلف شهر تهران در میان گذاشته شد که حاصل آن روایت‌هایی است از فضای متشنج برای زنان در محیط آکادمیک که گره‌خورده با موضوعات متنوعی از نبود تنوع جنسیتی تا تعرض جنسی است.

در همین راستا یک دانشجویِ زن که مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه سوهانک است، از تعرض جنسی یکی از نیروهای حراست به خود روایت می‌کند: «در دانشگاه ما ورودی زنان و مردان جدا است و حدود دو هفته پیش جلوی در ورودی زنان به من تعرض جنسی شد. من یک مانتو تا بالای زانو دارم که مدت زیادی در دانشگاه آن را می‌پوشیدم؛ چون خنک بود و پارسال هم از آن استفاده می‌کردم. امسال همان مانتو را پوشیدم اما من را جلوی در نگه داشتند و تعهد گرفتند.»

او می‌گوید بارها پیش از این اتفاق افتاده که خواسته‌اند از او تعهد اخذ کنند اما چون مقاومت کرده، او را به داخل دانشگاه راه نداده‌اند: «من به خاطر شرایط خانوادگی‌ام هر کاری می‌کنم تا درگیر کمیته‌ی انضباطی نشوم. بارها شده به من گفتند لباست خوب نیست و باید تعهدی بدهی تا بتوانی داخل شوی و من گفتم تعهد نمی‌دهم اما آن روز اصلاً نتوانسته‌ام وارد دانشگاه شوم.»

این دانشجو روزی که به او تعرض جنسی شده، استثناً تعهد می‌دهد تا وارد دانشگاه شود: «بعد از این‌که من تعهد دادم تا بتوانم وارد دانشگاه شوم، جلوی اتاق حراست زنانه، چند مامور حراست مرد ایستاده بودند که یکی از آنان روی بدن من دست کشید و گفت: این چیه پوشیدی؟
من در آن لحظه خیلی مضطرب شدم و از خودم پرسیدم این آدم چیکار کرد؟ مدتی طول کشید تا مغزم اتفاق را تحلیل کرد. آن روز اتفاق را به مدیر گروه منتقل کردم. فردای آن روز شکایتم را در دفتر رئیس دانشکده، کتبی ثبت کردم اما بعید می‌دانم اتفاقی بیافتد. وقتی شنبه این اتفاق رخ داد، من روز دوشنبه شکایتم را ثبت کردم و روز یکشنبه دوباره آن آدم را جلوی در دیدم! حتی شنبه‌ی هفته‌ای هم که گذشت آن فرد را جلوی سلف دانشگاه دیدم.»

فضای آکادمیک و جای خالی تنوع جنسیتی

یک دانشجویِ زن که در مقطع ارشد رشته‌ی علوم سیاسی در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل است، عقیده دارد که حقوق آکادمیک زنان صرفاً به آزادی در پوشش محدود نمی‌شود: «در دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و به ‌ویژه در رشته‌ی علوم سیاسی حضور اساتید زن پذیرفته نشده است. زنانی هم که هستند فعالیتی در آکادمیا ندارند و نظم مردانه‌ی گذشته تغییری نکرده است.»

او در ادامه روایت می‌کند: «از همان جلوی در از ظاهر شما مشخص است که چگونه فکر می‌کنید و اساساً چرا باید به شما گیر بدهند و ممکن است حتی هیچ مشکلی هم نداشته باشید و صرفاً از ظاهر شما مشخص باشد به چه گروه یا اندیشه‌ای تعلق ذهنی دارید. تا حدی فکر می‌کنیم شاید آزاردهنده‌ترین وجه این هم نباشد چون دانشگاه یک سرکوب درونی دارد و یک نظمی از داخل وجود دارد. دانشگاه علاوه بر خشونت عیان، هر روزه به تولید و بازتولید یک خشونت نمادین با هر مکانیسمی که فکر کنید، می‌پردازد. برای مثال در این شکل که ما هیات علمی زن نداریم و همین باعث می‌شود خیلی از صداها خفه شوند. هیچ تنوع جنسیتی وجود ندارد که بسیار هم تاثیرگذار است. برابری در آکادمیا صرفاً در برابری در پوشش تعریف نمی‌شود، بلکه خشونتی نمادین زیر پوست دانشگاه وجود دارد. وقتی شما پای خود را از دانشگاه بیرون می‌گذارید نظم دیگری در حال تولید شدن است که خیلی کم می‌توانید آن را در دانشگاه دور بزنید.»

او اضافه می‌کند: «فضاهایی که داخل دانشگاه دمکرات باشند خیلی کم هستند و فقط لحظه‌های خاصی هستند که می‌توانند شکل بگیرند. به نظر من با یک نظمی طرف هستیم که سنگین نیست و شکننده است و خیلی سنگین نمایان می‌شود. یعنی دانشگاه همزمان که خیلی همه چیز را مدیریت می‌کند ولی باز هم در حال لغزیدن است که به مای دانشجو عاملیت می‌دهد. برای مثال یک وجب از آستین شما می‌تواند آن نظم سنگین را حتی برای دو ساعت به هم بزند و این خیلی جالب است که یک عاملیتی وجود دارد. شاید خیلی تاثیری هم نداشته باشد که شما بتوانید روزی با مانتوی کوتاه از در دانشگاه عبور کنید، اما یک حس شخصی ایجاد می‌کند که با خود می‌گویید من هم قدرتی دارم. شاید این موضوع برای خود فرد هم مهم نباشد اما در پسِ پرده فکر می‌کنم حتی اگر این کنش شیطنت‌وار هم باشد، جالب است. یک اتفاق جالب برای من درباره‌ی پوشش و برخورد حراست این بوده که آن‌ها طبق هیچ قانون مشخصی رفتار نمی‌کنند، بلکه سبکی از رفتار بر اساس میل ایجاد شده است. این دل به خواهی شدن –که حراست به هر کسی بخواهد گیر می‌دهد— نشان می‌دهد معیاری وجود ندارد که هیچ یک فرصتی هم فراهم می‌کند.»

حجاب اجباری، سدی برای فعالیت دانشجویی زنان

مهشید احمدی، دانشجویِ رشته مهندسی صنایع دانشگاه خواجه نصیر است. او که اخیراً مجبور به شرکت در کارگروهی با عنوان «عفاف و حجاب» شده، درباره‌ی فشارهایی که حراست دانشگاه پیرامون موضوع حجاب به دانشجویان دختر وارد کرده، پروسه‌ای را شرح می‌دهد: «بعد از عوض شدن ریاست دانشگاه و حراست، ما تحت فشار سنگینی قرار گرفتیم. نه تنها دانشجویان دختر بلکه پسران نیز برای انداختن گردن‌بند و دست دادن با دختران مجبور به تعهد در حراست شدند. من در اوج اتفاقات ۱۴۰۱ وارد دانشگاه شدم؛ اما آن زمان مسئله‌ی پوشش آن‌قدر برجسته نبود. از فروردین ۱۴۰۲ اما سختگیری‌ها چنان زیاد شدند که دیگر نمی‌توانستیم با لباس‌هایی که قبلاً می‌پوشیدیم، وارد دانشگاه شویم و حتی به باز و بسته بودن دکمه هم گیر می‌دادند.»

او اضافه می‌کند: «در مهرماه ۱۴۰۲ برای انتخاب واحد در سامانه‌ی گلستان از ما امضای الکترونیک گرفته شد که شامل ضوابطی بود مثل این‌که مانتوی دختران باید تا زیر زانو باشد. تا این موارد را تایید نمی‌کردیم، سامانه‌ی گلستان به ما اجازه‌ی انتخاب واحد نمی‌داد. بعد از این اتفاق فشار حراست در موارد مختلفی ادامه پیدا کرد و در پردیس ونک این فشارها بیش‌تر بود.»

این دانشجو در ادامه ماجرای درگیری حراست با یکی از دانشجویان زن را روایت می‌کند: «در یکی از پردیس‌ها، حراست یکی از دانشجویان دختر را به خاطر کوتاه بودن مانتویش هل داد و کسانی هم که سعی کرده بودند از او دفاع کنند، کمیته‌ای شدند و حتی برخی حکم تعلیق دریافت کردند. اگر لباس خانم‌ها حتی کمی بالای زانو باشد، برخورد می‌کنند. یکی دیگر از اقدامات سرکوب‌گرایانه‌ی دانشگاه درباره‌ی موضوع حجاب، ارسال پیامک بود که برای ۹۵ درصد دختران دانشجو ارسال شد. زمانی که داستان پیامک یک سال پیش شروع شد، نوشته شده بود که اگر پیامک سه بار ارسال شود، دانشجویان باید به کمیته مراجعه کنند.»

او ادامه می‌دهد: «این ماه‌های اخیر بعد از این‌که قرار بود انتخاباتی برای فعالیت‌های دانشجویی مثل انجمن‌های علمی و شورای صنفی برگزار شود، خیلی از دخترها به خاطر این پیامک‌ها رد صلاحیت شدند. در پردیس ونک حتی یک کاندید دختر نداشتیم، چرا که حراست آن‌ها را رد صلاحیت کرده بود. دانشجو می‌تواند دغدغه‌های بزرگ‌تر داشته باشد اما دانشگاه با سیاست‌های خود کاری کرده که منِ دانشجو باید امروز به این فکر کنم که امروز با فلان مانتو من را دانشگاه راه می‌دهند یا نه.»

این دانشجو در آخر می‌گوید: «این اتفاق‌ها حتی فشارش روی اساتید نیز هست. برای مثال اخیراً رئیس حراست دانشگاه من را مجبور به شرکت در کارگروه عفاف و حجاب با حضور نماینده‌ی بیت رهبری کرد و از من خواستند تا برگه‌ای امضا کنم و متعهد شوم که به استانداردهای دانشگاه در حوزه‌ی پوشش احترام می‌گذارم. در آن‌جا برخورد بدی با من نشد اما از چشمان اساتیدم می‌توانستم حدس بزنم که به زور و صرفاً برای رفع تکلیف در چنین کارگروهی شرکت کرده‌اند تا با حس دلسوزانه از کمیته‌ای شدن دانشجویان جلوگیری کنند.»

روایت دانشجویان از برخورد دانشگاه با پوشش آنان، در کنار ویدئوها و روایت‌هایی که حاکی از برخورد خشن پلیس با زنان در خیابان است، نشان می‌دهد موضوع حجاب پس از تحولاتی که با کشته شدن مهسا امینی در جامعه رخ داد، امروز به سیاسی‌ترین شکل ممکن تبدیل شده؛ سیاسی‌ترین موضوعی که هرگونه مقاومت در برابر آن منجر به برخوردی سرکوب‌گرایانه و تنبیهی با زنان چه در فضای آکادمیک چه در سطح جامعه خواهد شد.

توسط: دینا قالیباف
ژوئن 21, 2024

برچسب ها

بدحجابی بی حجابی تبعیض جنسیتی حجاب اجباری حراست دانشگاه خط صلح خط صلح 158 دانشجویان دختر دینا قالیباف زن زندگی آزادی شورای صنفی فضای آکادمیک ماهنامه خط صلح مهسا امینی