اخرین به روز رسانی:

مارس ۳, ۲۰۲۵

مقاومت مدنی و لایحه حجاب و عفاف/ رها ثابت سروستانی

لایحه حجاب و عفاف که اخیراً توسط کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی تهیه و منتشر شده، مشتمل بر پنج فصل و هفتاد ماده است که وظایف حدوداً بیست و چهار دستگاه دولتی را برای تحقق و ترویج مواد آن معین می‌کند. اما در این لایحه هفتاد ماده‌ای، هیچ تعریف دقیق و جامعی از مفهوم حجاب و عفاف که مدنظر کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی است، نیامده و حتی در جلساتی که برای بررسی لایحه موردنظر با حضور مسئولانی از قوه‌ی ‌قضاییه، نیروی انتظامی، وزارت کشور و دادگستری، صداوسیما و برخی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس و کارشناسان مرکز پژوهش‌ها و مرکز تحقیقات اسلامی مجلس تشکیل شد، باز هم تصویر روشنی از مفهوم حجاب و عفاف موردنظر ارائه نشد.

این‎که تا چه اندازه دستگاه‌های دولتی یاد شده درک و فهم مشابهی از مفهوم حجاب و عفاف دارند، نکته‌ی قابل توجهی است ولی مهم‌تر از آن توجه به این مهم است که یک پیش‌فرض ثابت و پذیرفته شده‌ای از مفهوم حجاب و عفاف در نظر گرفته شده که مدعی است تمامی مردم ایران و دستگاه‌های دولتی در آن مشترکند. توقع داشتن تعاریف و برداشت‌های متفاوت از مفاهیمی چون حجاب و عفاف، برهنگی و نیمه برهنگی، رعایت و عدم رعایت نوعی پوشش خاص، تمسک به شئونات اسلامی و ارزش‌های جامعه از جمعیت هشتاد و چند میلیونی ایران که به تنوع قومی، زبانی، دینی و آداب و رسوم مشهور است، نه تنها نامتعارف نیست که نشانه‌ی بلوغ و پویایی یک جامعه است. همان‌طورکه انتظار می‌رود هر یک از فقهای اسلام، دستگاه‌های دولتی و غیردولتی حتی جامعه‌ی محلی و قومی تعاریف و برداشت‌های خود را از مفهوم حجاب و عفاف ارائه دهند، هر فرد انسانی -چه پیر و چه جوان، چه زن و چه مرد- نیز آزاد است تا درک و فهم خود را بیان کند.

این‌که تفسیر و تعریف کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران از مفهوم حجاب و عفاف چه بوده و تا چه اندازه تعریف مذکور با آن‌چه در کتاب آسمانی مسلمانان آمده، مطابقت دارد اولین سوالی است که احتمالاً ذهن خواننده‌ی لایحه حجاب و عفاف را درگیر خواهد کرد. تحقیقات نشان می‌دهد که در کل قرآن فقط هفت بار کلمه‌ی حجاب به‌کار برده شده است (۱) که در میان این هفت آیه، فقط آیه‌ی ٥٣ از سوره‌ی ‌الاحزاب اشاره‌ی تقریباً روشنی از مفهوم حجاب و عفاف را برای مومنین مشخص می‌کند. (۲) آن‌جایی که از مومنین می‌خواهد که حرمت زنان پیامبر اسلام را در زمان او و پس از وفاتش نگاه دارند. «اگر چیزی از همسران پیامبر می‌خواهند از پشت پرده بخواهند و بعد از وفات رسول‌الله از ازدواج با همسرانش خودداری کنند». این در حالیست که اغلب علما و فقهای اسلام آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی نور را با نام آیه‌ی حجاب می‌شناسند و تفسیر می‌کنند که با نزول این آیه، حجاب بر زنان واجب شد. (٣) البته آیات دیگری هم به‌ عنوان آیه‌ی حجاب شناخته شده‌اند که از جمله‌ی‌ آن‌ها آیه‌ی ۵۹ سوره‌ی احزاب است که آیه‌ی جِلباب نام گرفته است. این واقعیت که تفسیر علما و فقهای اسلام از آیات قرآن بر اساس شرایط زمان و مکان و مصلحت خود در طول تاریخ تغییر کرده و می‌کند از انظار پوشیده نیست.

این‌که تا چه اندازه –چه در گذشته و چه در حال—، تفاسیر و تعابیر فقها با آیات قرآن و حکمت و بینش پیامبر اسلام مطابق بوده، سوال دیگری است که ذهن خواننده‌ی این لایحه را وادار به تامل می‌کند. آیا تعاریف نظام جمهوری اسلامی ایران از حجاب و عفاف بر اساس شرایط زمان و مصالح سیاسی و یا بر اساس آیات قرآن معین شده و می‌شود؟ چرا مفهوم و فرهنگ حجاب و عفاف در کشورهایی که مبدا و خانه‌ی اصلی شریعت اسلام محسوب می‌شوند و یا حتی سایر کشورهای اسلامی با آن‌چه در ایران به عنوان کشور میزبان رقم می‌خورد تفاوت‌های چشگیری دارد؟ بررسی این سوالات و سوالات دیگر در شرایط حساس کنونی کشور مستلزم تامل عمیق و مسئولانه است.

فارغ از آن‌چه نظام جمهوری اسلامی ایران درباره‌ی حجاب اجباری تبلیغ کرده و می‌کند، فرهنگ پوشاندن و تزیین موی سر با روسری، کلاه و یا هر وسیله‌ی دیگر ریشه‌ای عمیق در فرهنگ مردمان شرق و غرب داشته است. این نوع پوشش نه تنها بخشی از آرایش بلکه تا اندازه‌ای مشخص کننده‌ی هویت و طبقه‌ی اجتماعی و اقتصادی خانواده‌ها محسوب می‌شده و فرهنگ ایرانی چه قبل و چه بعد از ورود اسلام به ایران از آن مستثنائ نبوده است. اعتقاد و پوشاندن موی سر برای زنان در هیچ یک از آیات قرآن به عنوان بخش جدایی‌ناپذیر و الزام‌آور ایمان به خدا و حقانیت پیامبر اسلام بیان نشده و آن‌چه درباره‌ی نحوه‌ی پوشش زنان و دختران از نه سالگی ذکر می‌شود صرفاً ساخته‌ی ذهن علما و فقهای اسلام در دوره‌های مختلف تاریخ بوده که اشکال متفاوتی به خود گرفته است. اگر در ایران و برخی از جوامع اسلامی پوشش سر و اندام زنان به شکل خاصی ترویج و اجبار می‌شود، می‌تواند دلایل متفاوتی داشته باشد؛ از جمله کنترل نحوه‌ی رفتار، تفکر، زندگی شخصی و مشارکت زنان در جامعه و یا حفظ اقتدار و سلطه‌ی مردانه در ساختارهای سیاسی و اقتصادی.

«آموزش‌ سبک‌ زندگی‌ اسلامی‌ مبتنی‌ بر تعهد زوجین‌ به‌ یکدیگر و ترویج‌ فرهنگ‌ عفاف‌ و حجاب»،‌ «ممنوعیت دعوت و انعقاد قرارداد با اشخاصی که به ترویج برهنگی، بی‌عفتی، بی‌حجابی، بدپوششی یا مقابله با حجاب و عفاف مبادرت کرده یا سبک زندگی آن‌ها مغایر فرهنگ حجاب و عفاف است»، «آموزش و تربیت تخصصی طالب و روحانیون مبلغ ویژه‌ی عفاف و حجاب برای محیط‌های آموزشی، اداری، تجاری، شهر، روستا با استفاده از روش‌های نوین تبلیغی و تاکید بر روش اقناعی و ترویج اصالت خانواده»، «ایجاد یا تخصیص مراکز تفریحی و ورزشی مخصوص بانوان با طراحی مناسب جهت آزادی عمل بانوان (محرم‌سازی محیط) در محیط‌های شهری و روستایی»، «ایجاد و تقویت سامانه‌های هوشمند شناسایی مرتکبین رفتارهای مخالف قانون با استفاده از ابزارهایی از قبیل دوربین‌های ثابت و سیار و مقابله با هنجارشکنی و عادی‌سازی رفتارهای مخالف عفت در فضای مجازی» از جمله بخش‌هایی از لایحه حجاب و عفاف را بیان می‌کند که تا اندازه‌ی زیادی وجاهت دلایل بالا را تضمین می‌کند. حتی اگر فرض مغایرت این دلایل را با آیات قرآن نادیده بگیریم، باز هم طرح کردن این سوال موجه است که چطور این قوانین می‌تواند سلامت اخلاقی یک جامعه را تضمین کند اگر تا به حال حدودی از آن برای چهل سال گذشته اجرا شده اما نتیجه‌ی مقتضیات نظام کنونی را پاسخ نداده است؟

در جوامعی که فقط نوع خاصی از پوشش برای حفظ کرامت زنان و مردان و جلوگیری از تجاوز و دست‌درازی ترویج و فرهنگ سازی شده، شواهد قابل توجهی ناکارآمدی چنین تفکری را اثبات می‌کند. قطعاً این تنها نحوه‌ی پوشش نیست که تضمین‌کننده‌ی حفظ کرامت انسان و مانع از دست‌درازی می‌شود. تلاش جوامعی که آموزش و تربیت مناسب و به موقع در خصوص نحوه‌ی رفتار با جنس مقابل، احترام به حقوق دیگران و فهم موازین اخلاقی را در سیستم آموزشی خود گنجانده‌اند، در این مهم با موفقیت‌های بیش‌تری همراه خواهد بود. بنابراین مسئله‌ی پاکدامنی و عفت، همان‌قدر که ممکن است با نحوه‌ی پوشش آمیخته باشد، به همان اندازه هم می‌تواند مدخلی نداشته باشد؛ چرا که این ذهن و چشم تربیت‌شده به صفت عفت و پاکدامنی است که مانع فرد از دست‌درازی به حقوق دیگری است، حتی زمانی که شخص مقابل پوششی نداشته باشد.

سوال دیگری که با مطالعه‌ی لایحه مذکور پیش  می‌آید این است: نظام جمهوری اسلامی چه نفعی از اجبار برای یک پوشش خاص می‌برد و چرا باید آن را با موضوع عفاف، ایمان و اسلام گره بزند حتی وقتی خود پیغمبر اسلام چنین انتظاری از مومنین خود نداشته است؟ پاسخ به این سوالات نه تنها ساده نیست بلکه مستلزم پرسیدن سوالات دیگری چون: چرا و چطور اجبار یک پوشش خاص برای زنان ایرانی هویت  و منافع ملی، سیاسی و اقتصادی کشور ایران را تضمین می‌کند؟  آیا این هویت سیاسی و منافع ملی با ورود و پذیرش سفرا و نمایندگان زنی که از پوشش اجباری تبعیت نمی‌کنند و با مقامات بلند پایه‌ی دولتی ملاقات و مشورت می‌کنند تهدید و خدشه‌دار نمی‌شود؟

تصویب لایحه حجاب و عفاف هر هدفی داشته باشد اما در شرایط حاضر چند نکته را درباره‌ی ماهیت وضعیت نظام کنونی اشکار می‌کند. نظام جمهوری اسلامی ایران نه تنها قادر به فهمیدن و شنیدن صدای نسل جوان نیست، بلکه در برابر خواسته‌هایشان هم درمانده است. نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های اخیر در نمایشی بی‌سابقه از خشونت سیستماتیک در برابر کسانی که به دنبال حقوق اولیه‌ی خود بوده‌اند، در ادامه‌ی نقض آشکار و مسلم حقوق اقلیت‌های قومی و دینی، در به زندان کشیدن و اعدام صداهای معترض، با رکود فاجعه‌آمیز اقتصادی و گسترش فقر، با افشای فساد مالی و اخلاقی کارمندان دولتی، در ناکارآمدی در بهبود مشکلات زیست محیطی و صدها مورد دیگر چهره و جایگاه خود را روزبه‌روز در دید ناظران جهانی بی‌اعتبارتر کرده و بر بی‌کفایتی خود را در حل مسائل ملی مهر یقین گذاشته است. لایحه‌ی حجاب و عفاف نه تنها پاسخ عاقلانه به خشم و نارضایتی ملت ایران از وضع موجود نیست بلکه اعتراض مسلمانان کشورهای دیگر را نسبت به شرایط ملت ایران برانگیخته است.

پانوشت‌ها:
١-  الاعراف: ٤٦   الاسرائ:٤٥‏   مریم: ١٧   الاحزاب: ٥٣    ص: ٣٢    فصلت: ٥   الشورى: ٥١‏
٢-  …وَاِذَا سَاَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْاَلُوهُنَّ مِن وَرَائِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِکُمْ اَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا کَانَ لَکُمْ اَن تُوْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا اَن تَنکِحُوا اَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ اَبَدًا…’
٣-  وَ قُل لِّلْمُوْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ اَبْصَارِ‌هِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُ‌وجَهُنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ اِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِ‌هِنَّ عَلَیٰ جُیوبِهِنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ اِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ اَوْ آبَائِهِنَّ… وَ لَایضْرِ‌بْنَ بِاَرْ‌جُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ ﴿٣١﴾
و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی‌] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آن‌چه که طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان… آشکار نکنند؛ و پاهای خود را [به‌گونه‌ای به زمین‌] نکوبند تا آن‌چه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد.
در خصوص ماجرای نزول این آیه، از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که روزی، جمعی از زنان، نزد اسمائ دختر مُرشده رفته بودند که پوشش مناسبی نداشتند؛ به‌گونه‌ای که خلخال‌ها، گردن و برآمدگی سینه‌هایشان معلوم بود. او از این عمل ناراحت شد و آن‌ها را سرزنش کرد. پس از این، آیه نازل شد.
 طَبرِسی مفسر قرآن هم در این زمینه نوشته است پیش از نزول این آیه، زنان روسری را طوری بر سر می‌گذاشتند که دنباله‌ی آن پشتشان می‌افتاد و ازاین‌رو گردن و سینه آن‌ها معلوم بود.
توسط: رها ثابت سروستانی
آگوست 23, 2023

برچسب ها

آزادی بیان امر به معروف بی حجابی تبعیض جنسیتی حجاب حجاب اجباری خط صلح خط صلح 148 رها ثابت سروستانی قرآن کم حجابی لایحه عفاف و حجاب ماهنامه خط صلح مهسا امینی نهی از منکر