
آموزش حقوق بشر و الزامات نظام آموزشی ایران
آن طور که از شهرت و عظمت نام اش پیداست، ماهیت حقوق بشر در بین عامه ی مردم شناخته شده نیست. گرچه امروزه به یمن پیشرفت وسایل ارتباطات جهانی، رسانه های گروهی و فضای مجازی اینترنت، کمتر افرادی وجود دارند که مفاهیم حقوق بشری را حداقل به اجمال نشنیده یا نخوانده باشد، اما حقوق بشر مقوله ای است که فهم، برخورداری، رعایت و اجرای آن، بیش و پیش از هر چیز نیاز به آموزش دارد؛ مثل نیاز یک کودک به فراگیری زبان و آن گاه انتظار سخن گفتن از او. زیرا از مردمانی که حقوق بشر را آموزش ندیده، چیستی و چگونگی اش را درک نکردهاند، انتظار رعایت حقوق بشر در بین خود و مطالبه ی اجرای آن از حاکمان برآمده از بین خودشان، شاید نا به جا باشد.
آموزش حقوق بشر، فی نفسه جزئی از حقوق بشر است. به عبارتی دیگر حق بر آموزش حقوق بشر یکی از حقوق بشری است؛ کما این که مقدم بر سایر حقوق می باشد. در بند 2 ماده ی 26 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر آمده است: “آموزش و پرورش باید طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر فرد را به حد کمال رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادی های بشر را تقویت کند. آموزش و پرورش باید حس تفاهم، گذشت و احترام به عقیده ی مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیت های نژادی یا مذهبی و هم چنین توسعه ی فعالیت های ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهیل نماید.”
حق بر آموزش یکی از حقوق اساسی بشر است و دولت ها موظف اند آن را به طور رایگان، لااقل در حد تعلیمات ابتدایی برای مردم جامعه خودشان فراهم کنند (بند 1 ماده ی 26 اعلامیه)؛ که البته مورد اتفاق تمام دولت ها واقع شده و در قوانین اساسی اغلب کشورها به آن اشاره شده است. از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در اصل 30 بیان می دارد: “دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ی ملت تا پایان دوره ی متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.”
درباره ی حقانیت یا وجود حق بر آموزش در نظام حقوق بشر تردیدی نیست، اما مهم این جاست که چه نوع آموزشی در اسناد بین المللی مدنظر است؟ همان طور که در بالا، ذیل بند 2 ماده ی 26 اعلامیه اشاره شد؛ آموزشی که احترام حقوق و آزادی های بشر را تقویت کند. این یعنی همان حق بر آموزش حقوق بشر است. بدین معنی که خود حقوق بشر و محتوای آن در محیط های آموزشی برای مردم و به خصوص دانش آموزان، تدریس شود.
ضرورت آموزش حقوق بشر، ورای اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، در بسیاری از معاهدات و اعلامیههای بین المللی به منظور الزام و ترغیب دولت ها در رعایت و ترویج حقوق بشر به صورت هدفمند، آمده است؛ از جمله: میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی 1966 (ماده ی 13)، کنوانسیون مبارزه با تبعیض در امر تعلیمات 1960 (ماده ی 5)، اعلامیه ی حقوق کودک 1959 (ماده ی 7)، کنوانسیون حقوق کودک 1982 (ماده ی 29)، برنامه ی عمل جهانی برای آموزش حقوق بشر و دموکراسی (مونترال 1993) و اعلامیه ی وین 1993. نظر به اهمیت و جایگاه همین امر بود که سازمان ملل متحد دهه ی 1995-2004 را، دههی آموزش حقوق بشر نامید. در سال 2005 اعضای سازمان ملل متحد یک برنامه ی اقدام جهانی برای آموزش را به تصویب رساندند که در آن اقدامات راهبردی عینی و راهنمای عملی برای اجرای آموزش حقوق بشر در مدارس ابتدایی و متوسطه پیشنهاد می شود. در آن برنامه توصیه شده بود که آموزش حقوق بشر بایستی در محتوای درسی مهدکودک ها، مدارس و دانشگاه ها با توجه تفاوت سنی و وضعیت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان گنجانده شود.
در ایران بحث گنجاندن واحدهای حقوق بشری در مدارس، علیرغم ضرورت و الزام دولت به اجرای تعهدات حقوق بشری، هنوز جنبه ی عملی پیدا نکرده است؛ در صورتی که اساسی ترین گام در اجرای تعهدات حقوق بشری، آموزش آن به دانش آموزان در مدارس است تا فرهنگ صلح و حقوق بشر در اندیشه ی نسل فردای جامعه، از همان اوایل زندگی مدنی، با اطمینان درونی شود. این امر نه تنها فقط در راستای اجرای ناگریز تعهدات حقوقی داخلی و بین المللی است، بلکه نتیجه ی عملی مفیدی نیز برای رشد جامعه دارد، زیرا که گسترش رعایت و احترام به حقوق بشر در رابطهی مردم با دولت از یک طرف و مردم با یکدیگر از طرف دیگر، تاثیری مستقیم و پایدار بر توسعه و صلح ملی و بین المللی دارد. از دید هیچ کس هم پنهان نیست که ریشه ی اکثر آشوب ها و جنگ های داخلی و بین المللی، همین نادیده گرفتن حقوق بشری بوده است. این مفهوم در مقدمه ی منشور سازمان ملل متحد مورد تاکید قرار گرفته است و یکی از اهداف بنیان گذاری این سازمان را ترویج و حمایت از حقوق بشر برای جلوگیری از تکرار جنگ های جهانی دیگر دانسته است. در نتیجه، درونی سازی اندیشه ی صلح و حقوق بشر برای دانش آموزان ایران که مدل کوچکی از یک جامعه ی در حال تمرین زیست مدنی و اجتماعی هستند و جمعیت آن ها در حال حاضر دوازده میلیون و سیصد هزار نفر میرسد، بسیار ضروری است.
چندی پیش (5 دی)، رئیس جمهور ایران، در جمع مدیران ارشد نظام آموزشی کشور در نیاوران، از ضرورت تدریس حقوق شهروندی سخن گفت در حالی که در پیش نویس منشور حقوق شهروندی که به تازگی از طرف معاونت حقوقی دولت او منتشر شده است، آموزش حقوق بشر یا شهروندی در مدارس دیده نمیشود. غفلت از این مقوله ی مهم حقوق بشری، یعنی آموزش، در سندی که مدعی است آخرین تحولات حقوق بشری را پوشش داده است، آن هم در این برهه ی زمانی، خطایی نابخشودنی است. معلوم می شود که نه تنها، نظام آموزشی ایران فعلاً آمادگی تدریس حقوق بشر را ندارد و برنامه و سازوکاری برای آن نچیده است، بلکه به لحاظ ایدئولوژیک، باور به وجود و اهمیت چنین چیزی نیز تا هنوز در اذهان و بیان آن ها شکل نگرفته است.
در حال حاضر، حقوق بشر در مدارس ایران تدریس نمی شود و تنها به صورت یک رشته ی تخصصی در چند دانشگاه وجود دارد؛ گرچه حرف و حدیث هایی هم در تعطیلی این رشته با این که بسیاری از واحدهای آن به صورت پارادوکسیکال اسلامی است، وجود داشته است. تدریس حقوق بشر به عنوان یک رشته ی مستقل دانشگاهی به عنوان یکی از گرایش های رشته ی حقوق در دوره ی کارشناسی ارشد در اواخر دهه ی 80 آغاز شد و در چهار دانشگاه (تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی و مفید قم) تعداد محدودی دانشجو میپذیرد. در دوره ی کارشناسی نیز تنها حقوق بشر به عنوان یک واحد درسی اختیاری در بعضی دانشگاه ها برای دانشجویان حقوق ارائه می شود.
ایران یکی از امضا کنندگان اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و تصویب کنندگان میثاقین 1966 است که به لحاظ حقوق بین الملل ملزم به اجرای آن ها است. یکی از تعهدات برآمده از این اسناد، تکلیف دولت در ترویج حقوق بشر از طریق آموزش است. در ماده ی 13 میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آمده است: “[کشورهای طرف این میثاق] موافقت می نمایند که هدف آموزش و پرورش باید، شکوفایی کامل شخصیت انسانی و احساس حیثیت آن و تقویت احترام حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. علاوه بر این، کشورهای طرف این میثاق موافقت دارند که آموزش و پرورش باید کلیه ی افراد را برای ایفای نقش سودمند در یک جامعه ی آزاد آماده سازد و موجبات تفاهم و تساهل و دوستی بین کلیه ی ملل و گروه های نژادی، قومی یا مذهبی را فراهم آورد و توسعه ی فعالیت های سازمان ملل متحد را به منظور حفظ صلح تشویق نماید.”
لازم است که در فقدان ارادهی جدی دولت در ترویج حقوق بشر، جامعهی مدنی ایران، ابتکار عمل را به دست گرفته تا در کنار فشار آوردن به دولت برای گنجاندن واحدهای درسی حقوق بشر در مدارس و حتی حوزه های علمیه و تربیت مدرسانی مستقل در این زمینه، خودشان در جهت آموزش حقوق بشر به مردم به خصوص به گروه های آسیب پذیر تر از جمله زنان، کودکان، اقلیت ها و معلولان در سراسر کشور و به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته، گام بردارند و آن را به عنوان بخشی ضروری از زندگی مدنی در اذهان و عرف مردم تبدیل کنند. این یک رویا نیست بلکه کاری ست که از دهه های پیش در بسیاری از کشورها حتی در کشوری محروم تر از ایران چون افغانستان، آغاز شده است.
ماهنامه شماره ۳۳