ماشینی برای کشتن – شعری از رضا اکوانیان
رودخانهای وحشی
جنگلی رقصان،
در باد
آبشاری پردرد،
در کوه؛
به تماشای چه ایستادهاید!
بازی کودکانهایست مرگ!
بیا که برگردی
جان دادن انسان
آنقدر هم تماشا ندارد.
این آبشار و رودخانه
با صدای در گلویِ مادران فرزند مرده
وحشی شدهاند.
میرقصند در باد؛
با درختانِ جنگل،
برای تشییعِ ریشههای خشکشده
زوزه میکشند؛
زوزه بکش
زوزه بکش
زوزه بکش
آه مادران فرزند مرده
از شمشیر خونآلود وحشی
تیزتر است؛
تو را پایین خواهد کشید
و مرگ را
با لبخندی
به تو تعارف خواهد کرد.
مدیر
اکتبر 30, 2017
رضا اکوانیان شعر ماهنامه خط صلح