چالشهای قانونی گسترش ورزش زنان ایران/ محمد محبی
روند توسعهی زندگی شهری و تغییر الگوهای حرکتی روزانه و در نتیجه کاهش فعالیتهای حرکتی به ویژه در زنان، اندامها و عضلات آنان را تحت تاثیر و خطر جدی کم تحرکی و ضعفهای جسمانی قرار داده است. برای پیشگیری از چنین عارضهای یا مقابله با آن، ایجاد جاذبهها و امکانات لازم برای همگانی کردن ورزش در بین زنان، از ابزارهای کارآمد در این زمینه است. اما آیا کسی به فکر توسعهی ورزش در میان زنان ایران هست؟
در بررسی میزان رشد ورزش زنان در عرصههای داخلی و خارجی هرچند گواه پیشرفت ورزش زنان ایرانی است، اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که در مقایسه با ورزش مردان، از رشد مطلوبی برخوردار نیست. عوامل اجتماعی تاثیر قابل ملاحظهای بر قابلیتهای ورزش زنان ایرانی دارد. در نتیجه فقر حرکتی در آنان ایجاد شده و باعث نزول عملکرد آنان در اثر کاهش قوای جسمی میشود. بدیهی است منع زنان از ورزش مختلط، بایستی همراه با ایجاد فضا و برنامه ریزی لازم برای جداسازی و تفکیک جنسیتی اماکن ورزشی باشد. این در حالی است که تعداد چنین اماکن ورزشی برای زنان به نسبت جمعیتی بسیار محدود است. این مسئله همت بیش از پیش مسئولین مربوط را میطلبد.
زنانی چون آتوسا پورکاشیان، فاطمه کریمی، ندا شهسواری و کیمیا رضایی از جمله ورزشکارانی هستند که در گفتگو با رسانهها بارها اعلام کردهاند در خانهی خودشان ورزش میکنند. در واقع اگر خانوادهی این ورزشکاران سرمایهگذاری لازم را انجام نمیدادند، مشخص نبود جامعهی ایران چنین ورزشکاران موفقی داشته باشد.
در حال حاضر چشم انداز آیندهی ورزش زنان ایران را به سختی بتوان پیش بینی کرد. توسعه و ارتقای این عرصه، طبیعتاً مانند هر موضوع کلان دیگری در گرو ارادهی سیاسی و تحولات اجتماعی است.
بهبود وضعیت فعلی ورزش زنان در ایران، مستلزم تحول در نگرش دولتمردان به ورزش زنان است. موضوعی که به گواه بسیاری از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش زنان، فعلاً نزد وزارت ورزش هم در اولویت نیست.
نقش ورزش در سلامتی زنان
کارشناسان صحی همواره توصیه میدارند که برای داشتن یک جامعهی سالمتر و فعالتر، باید تلاش کنیم ورزش را به فهرست کارهای ورزانهی افراد جامعه اعم از زن و مرد، در هر سن و با هر سطحی از توانایی فیزیکی اضافه کنیم. ورزش و فعالیتهای بدنی دوامدار در زنان میتواند از بسیاری امراض از جمله پوکی استخوان، حملات قلبی، و سکتههای مغزی -که بیش از یک سوم مرگ ومیر زنان ناشی از آن است-، جلوگیری کند.
فعالیت بدنی به همراه رژیم صحیح و سالم میتواند از بروز چاقی در زنان نیز جلوگیری کند. زنان در دوران یائسگی بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و پوکی استخوان هستند که انجام ورزشهای دوامدار مانند پیاده روی و تحریکات جسمی مختلف میتواند در کاهش این امراض تاثیر بهسزایی داشته باشد. همچنین ورزش و تحریکات جسمی موجب کاهش استرس و افسردگی در زنان میشود؛ مشکلی که بسیاری در حال حاضر با آن دست به گریبان هستند. حتی میتوان گفت با توجه به روایات اسلامی که عقل سلیم در بدن سالم است بدیهی است، کسانی که از جسم سالمی برخوردار باشند، در انجام وظایف دینی مانند نماز، روزه، حج و غیره هم بسیار موفقتراند. این نکته را نباید از نظر دور داشت که به دلیل برخی محدودیتها، حضور زنان در اماکن ورزشی کمتر به چشم میخورد. بنابراین، توجه و اهمیت به فرهنگ سازی در زمینهی ورزش زنان، میتواند در حفظ و افزایش سطح سلامت جامعه و فرزندان که آینده سازان این مرز و بوم هستند کمک شایانی کرده باشد.
دولتمردان کشور ایران نیز باید به اهمیت این امر واقف باشند و جا دارد علاوه بر ایجاد زمینهی مساعد و توسعهی امکانات ورزشی زنان، تلاش پیگیر و بیشتری داشته باشند و در جهت حمایت و ایجاد بستر لازم برای دستیابی به حقوق و سهم زنان در ورزش تلاش بیشتری صورت گیرد.
چالشها
الف) نبود اسپانسر
ورزش زنان با وجود همهی پتانسیلهایی که دارد، دنیایی از مشکلات ریز و درشت است که یکی از مهمترین آنها نداشتن حامی مالی است. هر تیمی برای انجام فعالیتهای ورزشی نیاز به اسپانسر مالی دارد، اما از آنجایی که مسابقات ورزشی زنان در هیچ رسانهای منعکس نمیشود و به دلیل محدودیتهای فرهنگی و عدم تبلیغات، تماشاچی آنچنانی هم ندارد، بنابراین تقریباً هیچ اسپانسری حاضر به حمایت مالی از تیمهای ورزشی زنان نیست؛ در نتیجه در بسیاری از رشتههای ورزشی تیمهای منسجمی وجود ندارد. بیمیلی سیمای جمهوری اسلامی ایران به پخش این مسابقات، مربوط به مسائل شرعی و تاکیدات قرائت اسلام سنتی بر خودنمایی نکردن زنان در برابر مردان یکی از مشکلات است. ورزش بدون رسانه و تبلیغات و اسپانسر ره به ضعف میگراید.
بر اساس مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی در 14 مهر 1372، تمرینات و مسابقات زنان باید در اماکن ویژه باشد و مردان اجازهی آمد و شد در این اماکن و دیدن این تمرینات و مسابقات را ندارند. بنابراین، پخش این مسابقات غیرقانونی است.
همان طور که گفته شد، پخش نکردن مسابقات زنان از تلویزیون سبب شده است تا استقبال اسپانسرها از ورزش زنان کاهش یابد و این امر، مشکلات اقتصادی زیادی را برای باشگاهها در پی داشته است. همین موضوع سبب شده تا تفاهمنامهای میان سازمان تربیت بدنی و تمامی فدراسیونهای ورزشی امضا شود که طی آن باید حداقل 40 درصد اعتبارات و درآمدهایشان را در حوزهی ورزش زنان هزینه کنند. که بسیاری از نهادها و فدراسیونها به این مصوبه عمل نمی کنند.
ب)ساختار حقوقی معیوب وزارت ورزش
به گفتهی نایبرئیس انجمن سافت بال، تا قبل از تبدیل سازمان ورزش به وزارتخانه، متولی ورزش زنان این سازمان بود، اما وقتی این سازمان به وزارتخانه تبدیل شد، به دلیل چارت سازمانی و محدودیتها، دو معاونت توسعهی ورزش همگانی و معاونت ورزش زنان را با یکدیگر ادغام کردند و همین موضوع را میتوان یکی از دلایل مهم در ناکامی ورزش زنان در بخش طرح و برنامه دانست، چون تمرکزی که باید وجود ندارد و بالتبع این عدم تمرکز بر برنامهها و تصمیمها هم تاثیرگذار است.
یک ایراد در روند اجرای حقوقی هم وجود دارد و آن اینکه فدراسیونها مطابق با اساسنامهشان، موظف هستند امور ورزش زنان را به معاونت زنان در همان فدراسیون بسپارند اما در اغلب فدراسیونها، حوزهی اختیارات این معاونت، محدود است. دربارهی انتصاب یا برکناری اغلب این معاونین نیز همواره حاشیهها و ابهاماتی وجود داشته است.
ج) اساسنامههای معیوب فدراسیونهای ورزشی
باید روی بحثهای ساختاری و حقوقی، آییننامهها و اساسنامههای فدراسیونهای ورزشی و سایر نهادها و موسسات وابسته به ورزش کار شود. یکی از کارهایی مهم در این خصوص، اصلاح اساسنامهی فدراسیونهای ورزشی است که برای اصلاح وضعیت ورزش زنان در دستور کار قرار گیرد. این اساسنامهها عمدتاً قدیمی هستند و در زمانی نوشته شدهاند که ورزش زنان، گستردگی امروز را نداشت. لذا دست کسانی را که مخالف گسترش ورزش زنان هستند را باز میگذارد. ساختار ورزش زنان و اختیارات آنها با جامعهی مخاطبهای انبوهشان در جامعهی امروزی ایران انطباق خوبی ندارد.
د) پوشش زنان ورزشکار ایرانی و مسابقات بینالمللی
مسئلهی “حجاب”، یکی از بحث برانگیزترین مسائل حوزهی زنان در ایران امروز است، کاملاً رنگ ایدئولوژیک به خود گرفته است و بزرگترین نشانه و علامت جمهوری اسلامی تلقی میشود. با اینکه انواع و اقسام معضلات اجتماعی و زشتیهای زیان بار و ویرانگر مانند دروغ، خیانت امانت، نقض عهد، ریاکاری، رباخواری، دزدی، اختلاس، فحشا و غیره در جامعه بیداد میکند و در اسلام هم این معضلات به شدت تفبیح شده و چندین برابر مسئلهی حجاب در قرآن و روایات دربارهی آنها هست، اما سیستم سیاسی، یک صدم حساسیتی که برای حجاب نشان میدهد برای آن معضلات از خود نشان نمیدهد.
به همین ترتیب مسئلهی دیگری که یکی از معضلات ورزش زنان ایران در سطح حرفهای است، بحث پوشش مورد تایید حکومت حاکم در ایران است و مسبب محدودیتهای بسیاری شده است. البته بعضاً دیده شده است که برخی زنان ورزشکار از دیگر کشورهای اسلامی هم از یک حداقلی از پوشش برخوردارند. اما به جز در موارد نادری، به نظر میرسد، این پوششها انتخاب شخصی ورزشکاران است. اما در مورد ایران این مسئله یک امر کاملاً اجباری است و ورزشکاران حق تخطی از آن را در مسابقات بین المللی ندارند و حتی یک ورزشکار غیرمسلمانان ایرانی هم اختیار این را ندارد که رعایت حجاب نکند.
راهکارها
الف) راهکارهای موقت و کوتاه مدت
تخصیص بودجه و دیگر سیاستهای حمایتی از طرف نهادهای قانونی، نقشی کلیدی در ترویج ورزش زنان دارد. به همین دلیل، نقش قانون و قانونگذاران و به تبع آن ترویجگران این حوزه بسیار مهم است. سیاستهای حمایتی ملی و محلی یکی از ابزارهای مناسب ترویج در هر حوزهای از جمله ورزش محسوب میشود.
به عنوان مثال، پارلمان کشور مجارستان قانونی تحت عنوان “قانون ورزش” را در سال 2000 تصویب کرد تا اطمینان حاصل شود که فرصتهای ورزشی در کشور برای زنان و مردان و دختران و پسران مساوی باشد. طبق این قانون، تمامی سازمانهای ورزشی، بنیادها، فداراسیونها و کمیتههای مربوط به ورزش و تربیت بدنی، باید مشارکت زنان را در ورزش تا چهار سال آینده، 35 درصد افزایش میدادند.
ترویجگران ورزش زنان میتوانند با رایزنی و مشاوره با مسئولین مربوطه مانند مسئولین شهرداری و اعضای شورای شهر، نمایندگان مجلس حوزهی انتخابیهی جامعهی هدف، مسئولین وزارت ورزش و جوانان، وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، معاونت امور زنان نهاد ریاست جمهوری و یا هر سازمان مربوطه دیگری برای تخصیص بودجه به ورزش زنان اقدام کنند و اختصاص بودجهی ویژه ساخت تسهیلات ورزشی برای زنان را در اولویتهای کار سازمان مربوط قرار دهند. از طریق این فعالیتها، ترویجگران میتوانند با اثرگذاری روی تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران، یک پروژهی ترویج و حمایتگری موفق را در حوزهی ورزش زنان رقم بزنند.
ب) راهکارهای بلندمدت
با رشد و توسعهی روز افزون ورزش در جهان و بروز تحولات گوناگون، نیاز به تدوین قوانین ورزش به ویژه در حوزهی زنان در ایران، شدیداً احساس میشود. با توجه به گستردگی تنوع در رشتههای ورزشی و جمعیت قابل ملاحظهی این حوزه، کشور ایران نیاز به تدوین قانونی جامع و کامل در این زمینه دارد.
همچنین کلیهی مسائل حقوقی که در عالم ورزش وجود دارد، مربوط به رشتهی حقوق ورزشی میشوند. حقوق رافع مشکلات و مسائلی است که در ورزشها ایجاد میشود. لذا ایجاد یک گرایش تحت عنوان “حقوق ورزشی” در مقطع دکترای حقوق در یکی از دانشگاههای ایرانی، الزامی به نظر میرسد.
میدانیم که منابع علم حقوق شامل قوانین اساسی، قوانین عادی، دکترین حقوقی و در کشور ما منابع معتبر فقهی هستند. جایی که قاضی برای حل مشکل حقوقی دچار کمبود در قوانین عادی میشود، مجبور است به منابع فقهی رجوع کند. اصل سوم این قانون تربیت بدنی رایگان را تصریح دارد. واژهی ورزش را در قانون اساسی نمیبینیم و اینکه آیا علمای علم حقوق قائل به این هستند که تربیت بدنی همان ورزش است، یا خیر، هنوز مشخص نیست و منبع حل این مشکل نیز شورای نگهبان است.
مجموعه قوانینی که در ایران در مورد ورزش و تربیت بدنی وجود دارد، مربوط به قانون تاسیس سازمان تربیت بدنی و مربوط به 44 سال قبل است. این سازمان بعد از انقلاب به زیر مجموعهی ریاست جمهوری آمد که پس از آن قانون تاسیس وزارت ورزش و جوانان را داریم که در قالب یک ماده واحده، وظایف احصائ شده است. این قانون هم، بر حوزهی عمومی کردن ورزش و تربیت معلم تمرکز دارد ولی به نظر میرسد منبعی فرسوده است و نمایندگان مجلس باید این قانون را براساس نیازهای زمانه، به روزتر کنند.
در خاتمه باید گفت که نیازی اساسی به بازنگری فقها در امر پوشش زنان به ویژه زنانی که به نمایندگی از ایران در مسابقات بین المللی شرکت میکنند، وجود دارد. فقها به خوبی میدانند که آنچه در قرآن دربارهی پوشش زنان آمده است، “حجاب” نیست. حجاب برای بانوان فقط یکبار آمده و آن هم فقط برای همسران پیامبر است و در عصر نزول توصیه شده که از پشت پرده با همسران پیامبر سخن بگویید. اما برای زنان دیگر از لفظ “ستر” استفاده شده است و دلالت آن بیشتر بر معنای زینت زنان است، نه کل بدن آن! همچنین سیاق آیه بر عرفی بودن پوشش تاکید دارد. مورد دیگر اینکه توصیهی آیه عمدتاً بر “جلباب” است که وسیلهای برای پوشاندن سر است.
فلسفهی پوشش، عمدتاً برای جلوگیری از فساد است اما همگان میدانند که عرصهی ورزش، و به خصوص ورزش حرفهای، مهمترین وسیله و مانع برای گسترش فساد و بسط سلامت جامعه است. ورزش حرفهای و مستمر، زنان را از خطر بیماری، فساد، انزوا، انفعال و خمودی نجات داده و سلامت نیمی از جمعیت جامعهی امروزی و مادر همهی جامعه فردا را تضمین نماید. فقه امامبه، یک فقه جامع نگر است نه تک بعدی نگر، و قاعدهی “الاهم فی الاهم” در این زمینه راهگشاست. قطعاً اگر با ورزش، بانوی مسلمان بیشتر از فساد و بیکاری و امثالهم مصون میماند، چه ایرادی دارد که نسبت به پوشش وی آن هم فقط در برههی چند ساعته مسابقهی ورزشی، تسامح نشان داد؟ مگر هدف از پوشش زن چیست؟ جز سالم ماندن زن؟!
توضیح:
در بخشهایی از این مطلب از گزارش شورای بانون کمیته ملی المپیک استفاده شده است.
خط صلح زنان ورزشکار ماهنامه خط صلح محمد محبی ورزش زنان ورزش زنان در ایران