آخرین به روز رسانی شنبه, سپتامبر 23, 2023
از قعرِ سیاهی میگذرد
در قرنهای تباهی
در هوای اختناق
با سینههای سوخته و خونین
و جانهایی که زیرِ حریقِ رگبارها
به خاک میافتند.
میان آن میدانهای پر خون؛
و دشتهایی از یادِ یاران گلگون.
***
از قعر شب میگذرد
و شهابِ روشنایی
میتراود
در آسمانِ شبزده.
دیگر کسی نمیدهد تن به سکوت
دیگر نمیبرند عاشقی را به مسلخ
دیگر کسی به جوخهی آتش نمیسپارد جان.
23 ژوئن 2014 ۹
9 ماهپیش