اخرین به روز رسانی:

مارس ۳, ۲۰۲۵

مادر – شعری از رضا اکوانیان

زنی که دوازده شکم زایید
دم برنیاورد
و دوام آورد
زندگی را
که ارثیه‌ی خوبی نصیب‌اش کرد؛
بیماری‌های زیادی
که بی‌دلیل دوستش دارند،
گاه‌به‌گاه
او را به بیمارستان می‌کشند.

زنی که خود را پنهان می‌کند
از تمامی جهات
و خود را حبس می‌شود
در اتاق؛
بی‌صدا گریه می‌شود
زیر بال می‌نایش
با درد مدام
و زخم‌هایی
که زیر اشک‌هایش می‌پوشاند؛

زنی که وقتی پسرش را به جنگ فرستاد!
اولین پسرش را به جنگ فرستاد!
آخرین پسرش را
با غصه‌ای که مدام
داشت در گلو می‌ریخت
داشت در شکم بزرگ می‌کرد.

زنی که فکر نمی‌کرد
باید سیاه بپوشد،
تنش را
و بغل بگیرد،
پسرش را
در کفنی که از جنگ برگشته!

زنی که دوازده شکم زایید
و تنش را
پسرش را
پسر دیگرش را
با درد در زندان تماشا کرد.

زنی که دم برنیاورد
و دوام آورد
با امیدهای زیادی که به انقلاب داشت
و ندارد!

مدیر
نوامبر 22, 2019

خط صلح رضا اکوانیان شعر شماره 102 ماهنامه خط صلح