زمین سوخته در حوزه ی فرهنگ

اخرین به روز رسانی:

اکتبر ۲, ۲۰۲۴

زمین سوخته در حوزه ی فرهنگ

بیم و امیدهای ناشر و نویسنده

محمود احمدی نژاد در حالی مسئولیت ریاست جمهوری را به جانشین خود حسن روحانی واگذار کرد که در بسیاری از عرصه ها، از جمله در حوزه ی فرهنگ، خرابه ای پشت سر خود به جای گذاشته است.

اما آن چه که در حوزه ی کتاب و نشر با آن مواجه هستیم “زمین سوخته ” است. به اعتقاد بسیاری از فعالان این حوزه خسارت ها در عرصه ی کتاب در بسیاری بخش ها غبر قابل جبران است.

“ما دوران میرسلیم را هم دیدیم که با وجود تمام سختگیری ها، از لحاظ فرهنگی زنده ماندیم، اما الان دیگر امیدی نداریم که بتوانیم ادامه ی حیات فرهنگی بدهیم. من با سی و چند سال سابقه می دانم چه کتابی را می توان منتشر کرد. بر اساس قانون هیچ کس نمی تواند برای صدور مجوز پیش از چاپ کتاب، بررسی و ممیزی انجام دهد. اینکه کجای یک کتاب حذف و اصلاح شود، سلیقه ی ممیز است. ممیزی و سانسورهای فعلی نوعی “توهین” است. از جامعه ی کتابخوان نباید ترسید، از جامعه ای که کتاب نمی خواند باید ترسید.” این سخنان شهلا لاهیجی، نخستین زن ناشر ایرانی و از باسابقه ترین ناشرانی است که این روزها با رفتن احمدی نژاد شاید نفس راحتی بکشد. اما برای این که روند این فرهنگ سوزی را دنبال کنید باید تا پایان این نوشتار صبر کنید.

Saffar-Harandiهنگامی که سردار  “محمد حسین صفار هرندی” از ساختمان “روزنامه ی کیهان” به وزارت ارشاد در میدان بهارستان رفت، تعداد عناوین کتاب های منتشره در سال، بیش از 65 هزار عنوان بود (بر اساس آمار موسسه ی خانه کتاب) امروز اما تعداد عناوین کتاب های منتشره در سال، کمتر از 40 هزار عنوان است. صرف نظر از افت کمی انتشار کتاب در کشور، شاهد افت سرانه ی مطالعه در ایران نیز بودیم که این اتفاق، رابطه ی مستقیمی با فاجعه ی رخ داده در حوزه ی کتاب در این هشت سال گذشته دارد.

“بیش تر افراد ترجیح می دهند کتابی را که در پی آن هستند به صورت اصلی و بدون سانسور از طریق فضاهای مجازی به دست بیاورند و کمتر به سمت آثاری می روند که از مجاری رسمی خارج می شوند. سانسور به پائین آمدن سطح محتوای آثار منجر شده. سانسور و ممیزی، عامل بازدارنده ی رشد ادبیات است. سانسور پیش از چاپ رویه ای بسیار غلط است. اگر هم باید نظارتی صورت بگیرد، طبیعی است که مثل خیلی از نقاط دنیا این کار، پس از چاپ صورت بگیرد… خط به خط اشعار من را خوانده اند و گفته اند که این کلمه باید حذف شود.”

این درد دل های عبدالجبار کاکایی شاعر جنگ است که وضعیت این سال ها، صدای اعتراض او و بسیاری از هم نسل های او را نیز در آورده است.

وقتی سردار صفار هرندی بر صندلی وزیر فرهنگ تکیه زد، در همان روزهای نخست “محمد جواد مرادی نیا” رئیس اداره ی کتاب وزارت ارشاد (مسئولیت سانسور کتاب در ایران بر عهده ی این اداره است) را فراخواند و در گفتگوی کوتاهی از مرادی نیا خواست، برنامه ای را تدوین کند که در کوتاه مدت فعالیت 10 ناشر کشور متوقف شود.

“سردار” به رئیس اداره ی کتاب می گوید، برنامه ای برای من تدوین کن که نشر چشمه، ققنوس، ثالث، روشنگران و مطالعات زنان، نی، طرح نو، کویر، گام نو، آگاه و اختران تعطیل شوند.

تصمیمی که با مخالفت مرادی نیا مواجه و منجر به استعفای او و رفتن اش از وزارت ارشاد می شود. اما نیات “سردار” از سوی محسن پرویز، در طول بیش از چهار سال تصدی مسئولیت سانسور کتاب، کما بیش جامعه ی عمل می پوشند و بسیاری از ناشرانی که این سردار فرهنگی قصد حذف شان را کرده بود، با لغو پروانه، حذف یارانه و کاغذ، ندادن مجوز انتشار کتاب و فشارهای فزاینده از گردونه ی صنعت نشر کنار گذاشته و به تعطیلی کشانده می شوند.

با واکاوی رویدادهای نخستین هفته های آغاز به کار دولت نهم، به جلسه ای میان رهبری جمهوری اسلامی، وزیر ارشاد و دست اندرکاران این وزارت خانه می رسیم که نشان های اراده ای از پیش شکل گرفته برای حذف و کنار گذاشتن ناشران با سابقه، حرفه ای و تاثیر گذار به شکلی سیستماتیک از آن دیده می شود.

در آبان 1384 رهبری در دیدار با صفارهرندی و دست اندرکاران وزارت ارشاد از “لزوم تدوین برنامه ای برای تحقق آرمان های فرهنگی ای که جمهوری اسلامی بر اساس آن بنا شده و تاکنون این آرمان ها جامعه ی عمل نپوشیده است”، صحبت می کند.

آیت الله خامنه ای در ادامه، با نشان دادن چرغ سبزی به متصدیان سانسور کتاب می گوید: “ممیزی کتاب نه تنها مانعی نیست، بلکه یک ضرورت است. کتاب به عنوان غذای روح جامعه باید سالم باشد؛ تایید وزارت ارشاد باعث اعتماد مردم به چنین کالایی است.”

Kaghaz

این گونه است که قطع و قمع ناشران و فعالین با سابقه ی عرصه ی کتاب، کلید می خورد. پس از 6 ماه از آغاز به کار دولت نهم، به طور مطلق هیچ مجوز کتابی صادر نمی شود. وزارت ارشاد اعلام می کند که فعالیت دولت های گذشته در عرصه ی کتاب را قبول ندارد و ضوابط صدور مجوز نشر باید مورد بررسی مجدد قرار گیرد. این گونه است که بیش از 100 ناشر کشور برای انتشار هزاران عنوان کتاب با سد بدون نفوذ سانسور مواجه می شوند و انتشار کتاب به طور مطلق دچار وقفه می شود.

***

حالا زمان برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نزدیک است. بسیاری از ناشران حرفه ای کشور با انسداد در فعالیت های شان مواجه هستند. در این مهم ترین رویداد فرهنگی کشور و این فستیوال فرهنگی معتبر دست هایشان خالی است. از آن بدتر بلاتکلیفی ناشران است در برگزاری نمایشگاه کتاب. هنوز یک ماه تا زمان برگزاری نمایشگاه کتاب باقی نمانده، محل برگزاری این نمایشگاه معلوم نیست. احمدی نژاد، در مقام رئیس دولت، به سختی اجازه ی برگزاری نمایشگاه کتاب را، در محل دائمی نمایشگاه های تهران، صادر می کند. ناشران از همه سو تحت فشار قرار دارند. نه مجوز انتشار کتابی در دست دارند و نه کاغذی برای انتشار کتاب.

اگرچه صفارهرندی تمام تلاش خود را برای سانسور و فشار به نویسنده و ناشر  کم نگذاشت اما از سوی دیگر او و همفکران اش در وزارت ارشاد و دیگر نهادهای جمهوری اسلامی، کوشیدند بیشترین امکانات دولتی، یارانه ها و حمایت های فرهنگی را در اختیار ناشران نزدیک به خود قرار دهند.

تا پیش از روی کار آمدن سردار “هرندی” وزارت ارشاد به صورت هفتگی گزارش های خرید کتاب را منتشر می کرد اما صفار هرندی این کار را متوقف کرد. در ادامه با خروج موسسه ی “خانه ی کتاب” از چارت سازمانی، وزارت ارشاد راه را برای بروز فسادهای اقتصادی در این موسسه ی فرهنگی به نفع همسوهای خود فراهم کرد. یارانه ی کاغذ از ناشران بخش خصوصی و مستقل گرفته و در اختیار ناشران دولتی و همسو با اصولگرایان قرار گرفت. سانسور کتاب در دولت احمدی نژاد تا جایی پیش رفت که تنها نکته ای که او در مناظره ی معروف تلویزیونی اش با میرحسین موسوی به عنوان ضعف در دولتش پذیرفت، همین حوزه بود.

با بروز اختلاف میان صفار هرندی و احمدی نژاد در خرداد ماه 1388، اگرچه سردار به پادگان بازگشت اما وزیر بعدی فرهنگ، محمد حسینی نیز، کم و بیش همان سیاست ها و خط مشی ها را دنبال کرد. تیغ سانسور هم چنان گلوی ناشران و از آن فراتر نویسندگان را می فشرد و این سیاست صدای اعتراض بسیاری از نویسندگان را نیز بلند کرد: “سیاست های اداره ی کتاب ارشاد ممیزی نیست بلکه ممنوعیت از انجام فعالیت است. هر بشری که کشته می شود من به عنوان یک آدم می میرم و زنده می شوم و از جنایت ها در حق انسانهای بی گناه احساس انزجار می کنم اما سیاست ها دست نویسندگان را بسته است. من درباره ی جنگ و موضوع دفاع مقدس هم کتابی تالیف کردم، اما اجازه ی چاپ نمی دهند.” این درد دل های محمود دولت آبادی است که به گواه بسیاری از صاحب نظران عرصه ی فرهنگ، از قله های ادبیات معاصر است اما از انتشار کتاب تازه اش با عنوان “کلنل” در ایران باز ماند.

این فشارها نه تنها نویسندگان دگر اندیش و روشنفکر را شامل شد، بلکه دامن نویسندگان ارزشی و خودی را نیز گرفت. بلقیس سلیمانی از جمله ی این نویسندگان است. کسی که برخی از آثار او نیز دچار مشکل شد.

“فشار ممیزی و گرانی کاغذ، سال ۱۳۹۱ بیش از همیشه نویسندگان را مایوس کرد. امسال از هر نویسنده ای که می پرسیدی “چه خبر؟” می گفت: کتابم در انتظار مجوز در ارشاد مانده … در یک کلام ساده تر، یعنی سال به سال در حال بدتر شدن وضع ادبیات داستانی هستیم… بخش قابل توجهی از نویسندگان ما خارج از کشور را برای ادامه ی فعالیت های ادبی خود برگزیدند و گروهی هم که هنوز نرفته اند و می نویسند باید زمان مدیدی را برای انتشار اثرشان منتظر بمانند.”

با این همه تغییر دولت کورسوی امیدی را در دل بسیاری از ناشران، نویسندگان و مخاطبان کتاب در ایران روشن کرده است. امیدی که ماه های آینده، درستی یا نادرستی آن را، روشن خواهد کرد. گروهی از ناشران ایران در نامه ای به رئیس جمهور منتخب با بر شمردن خسارت های سال های اخیر در حوزه ی کتاب ضمن ارائه ی پیشنهادهایی، خواستار آموزش و پژوهش سیستماتیک، تقویت نهادهای صنفی و مدنی نشر و واگذاری امور نشر به کارگزاران آن، تدوین ساز و کارهای اقتصادی نشر از جمله تسهیلات مالی و بانکی، افزایش توان فنی برای تولید، تدوین قوانین و مقررات و تنظیم ساز و کارهای حقوقی و به روز رسانی این قوانین، اطلاع رسانی بر مبنای داده های واقعی جامعه ی آماری نشر و به وجود آوردن فضای رقابتی سالم، به دور از نابرابری در استفاده از زیرساخت ها شدند.

هم چنین ضمن تشریح راهکارهای اجرایی، برای حل نا به سامانی های حوزه ی نشر کشور به طور مشخص خواستار راه اندازی “سازمان صنفی” منسجمی برای ناشران عمومی و تخصصی، به ویژه در زمینه های فرهنگی، هنری و علمی شدند تا ساز و کار نشر به طور کامل به همان سازمان واگذار شود.

مدیر
ژوئن 7, 2024

ماهنامه شماره ۲۸