
وقتی زنان بیدار شدند – بخش اول
آن روزی که انبوه زنان در مقابل کالسکه ناصرالدین شاه حاضر شدند و شاه را به بهبود امور توصیه کردند، دیگر کار از کار گذشته بود و دوران حضور احتماعی زنان ایرانی فرا رسیده بود. همان زنانی که تا پیش از آن تنها در اندرونی خانه ها دیده می شدند و راهی به اجتماع نداشتند. اما ماجرای تحریم تنباکو و بعد از آن بلند شدن زمزمه های مشروطه خواهی چهره زن ایرانی را تغییر داد و تصویری تازه از او ترسیم کرد. تا آنجا که بسیاری از مطالعات تاریخی درباره زنان، دوران انقلاب مشروطه را آغاز «بیداری» زنان ایران دانسته و آن را مبدا حرکتی به نام جنبش زنان به شمار آورده اند.
اقدام زنان رختشوی ایرانی در اهدای پس انداز ناچیزشان برای پشتیبانی از تاسیس بانک ملی، و تقدیم جواهرات قیمتی از سوی زنان ثروتمند به همین منظور، و بالاخره هجوم گروهی از زنان مسلح به مجلس شورای ملی تقریبا بدون استثنا به عنوان صحنه های کلیدی آغاز سنت شکنی زنان ایران و نمایش آگاهی سیاسی آنها به حساب می آید. در این دوره بود که زنان ایرانی چشم گشودند تا آن سوی زندان های کوچک خود را ببینند و به آن سوی دیوارهای حرمسراها نیز نگاهی بیندازند. در واقع جنبش زنان ایران را نمی توان جدا از انقلاب مشروطه مورد مطالعه قرار داد. فعالیت های زنان در سال های انقلاب مشروطه زاییده احساس تازه ملی گرایی و نیز اشتیاق شدید به احقاق حقوق فردی و اجتماعی و نقطه عطفی بود در تاریخ زنان ایران. به همین دلیل آموزش زنان جایگاهی خاص در نگاه زنان پیشرو داشت اگرچه گفتمان آموزش زنان در ایران هرگز تحت تاثیر یا برخاسته از فکر برابری مرد و زن نبود. مردان و زنان ایرانی از همان آغاز و نیز طی سال های انقلاب مشروطه گرچه با انگیزه های ملی و تجدد گرا به ترویج آموزش زنان روی آوردند ولی قصد بیرون آوردن زنان از خانه یا تغییر دادن نقش های سنتی آنان را نداشتند. اغلب استدلال می شد که زنان باید تحصیل کنند چون «مادران» اولین آموزگار فرزندان و بنابراین ستون فقرات جامعه هستند. زن «عقب مانده» نمی توانست ملت پیشرفته ای تربیت کند.
در چنین شرایطی بود که با آغاز حرکت مشروطه خواهی، زنانی که تا پیش از این برای خروج از خانه نیز با محدودیت روبرو بودند، با بازشدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور، به خیابان ها آمدند و به جمع مشروطه خواهان پیوستند.
زنان البته پیش از آن نیز در حرکت هایی همچون جنبش تنباکو و شورش برای قحطی نان در سال ۱۲۷۷ اولین حضورهای موفقیت آمیز خود را تجربه کرده بودند. اما با شروع حرکت های مشروطه خواهی جدی تر و پررنگ تر از قبل پا به میدان گذاشتند و از آوردن علما به مسجد برای سخنرانی و حفظ جان گرفته تا تحصن و شرکت در جبهه های نبرد، با مردان همراه بودند.
چنانکه به هنگام محاصره یازده ماهه تبریز، زنان این شهر اغلب کارهای پشت جبهه را برعهده داشتند، برای مجاهدان غذا می پختند. لباس می دوختند. جوراب می بافتند. پوکه های خالی فشنگ را پرمی کردند. از سنگری به سنگر دیگر خبر و غذا می رساندند. شب نامه پخش می کردند. پرستاری و مداوای زخمیان را بر عهده داشتند. با فروختن جهیزیه و زیور آلاتشان به مجاهدین کمک مالی می رساندند و حتی برخی از آنها با لباس مردانه می جنگیدند و کشته می شدند.
پس از پیروزی مشروطه نیز زنان همچنان در کنار مشروطه خواهان بودند. هنگامی که قرار شد برای بانک ملی سرمایه تهیه شود، زنان بسیاری با فروختن زیور آلات و وسائل خانه شان مبلغ قابل توجهی برای کمک به بانک ملی جمع کردند و حکایت های فراوانی از زنانی نقل شده که همه پس انداز و ذخیره یک عمر خود را که گاه یک النگوی طلا و گاه ۵۰۰۰ تومان بود، به بانک ملی اهدا کردند.در تحریم کالاهای وارداتی و ترویج منسوجات وطنی نیز زنان نقش قابل تاملی داشتند و با تشکیل انجمن و نوشتن مقالات در روزنامه ها سعی کردند زنان را به حمایت از محصولات داخلی تشویق کنند.
زنان گردانندگان اعتصاب
مهمترین تاثیر زنان آن دوران را اما شاید بتوان در اولتیماتوم روسیه و انفعال دولت-مردان آن زمان مشاهده کرد. روسیه در اثر اصلاحات شوستر اخراج او را از پارلمان ایران خواستار شد و آنها به مجلس شورای ملی اولتیماتوم دادند که اگر اخراج شوستر را نپذیرند به ایران حمله خواهند کرد و مجلس نیز در آستانه پذیرش اولتیماتوم روسیه بود. بعد از علنی شدن این ماجرا، زنان فعال ایران در شهرهای اصفهان، قزوین و تبریز به سمت تهران حرکت کردند و موفق شدند که با بسیج ۵۰۰ نفر اعتصابی را تدارک ببینند.
«انجمن مخدرات وطن» یکی از تدارک کنندگان این اعتراضات بود که علاوه بر شرکت فعال در تظاهرات، با انتشار فراخوانی خطاب به عموم زنان ایرانی، انان را به مقاومت و ایستادگی در برابر اولتیماتوم فراخواند و عاقبت چنانچه مورگان شوستر روایت می کند: “سیصد نفر از زنان از خانه و حرمسرا خارج شدند، در صف های منظم، با اراده تزلزل ناپذیر در حالی که چادرهای سیاه بر سر و نقاب های مشبک سفید بر روی داشتند، به طرف مجلس رهسپار شدند. بسیاری از آنها در زیر لباس یا آستین طپانچه یا کارد و قمه پنهان کرده بودند و چند نفر با بیانات آتشین سخنرانی کردند و گفتند اگر وکلای مجلس در انجام فرایض خود و محافظت از شرف ملت ایران تردید کنند، ما مردان و فرزندان خود را کشته و اجسادشان را همین جا خواهیم افکند”.
با اینگونه اقدامات بود که زنان کم کم از خانه ها بیرون آمده و برای پیشبرد اهداف مشروطه دست به فعالیت زدند. این اقدامات اگرچه در جهت احقاق حقوق زن ایرانی نبود و بیشتر در راستای اهداف ملی و احساسات ناسیونالیستی آن زمان قرار می گرفت، اما شروعی بود برای ورود زنان به عرصه اجتماع که فعالیت هایی همچون تاسیس مدارس دخترانه، راه اندازی نشریات زنان و تشکیل انجمن های نسوان را در پی داشت.
مطالبات زنان
در آن دوران زنان هنوز تصور مشخصی از خواست های مستقل خود نداشتند و گمان می کردند استقرار حکومتی ملی و مشروطه خواه، آزادی و احقاق حقوق همه مردم از زن و مرد را در پی خواهد داشت، اما با تصویب قانون اساسی مشروطه و قرار دادن زنان در ردیف دیوانگان و کودکان و محرومیت آنها از حق رای، زنان مشروطه خواهی که در این حرکت همراه مردانشان بودند تلاش برای بدست آوردن خواسته های خود را آغاز کردند و نخستین نطفه های جنبش زنان ایران را شکل دادند. جنبشی که با اهدافی ملی و عدالتخواهانه آغاز شد و با راه اندازی مدارس دخترانه و انجمن های زنانه حمایت شد.
به رغم این محروم سازی در این دوره گرچه تعداد زنان تجدد طلب کم شمار بود ولی آن ها به انحا مختلف تلاش می کردند با استفاده از آزادی سیاسی و افکار و تمایلات عدالت خواهانه و مساوات طلبانه مشروطه خواهان، دیدگاه های سیاسی و اجتماعی خود را بیان کنند. آنان درباره جایگاه فردی و اجتماعی زن ایرانی به بحث پرداختند، تعریف متفاوتی از «هویت زن» و وظایف و نقش آن در خانواده و جامعه ارائه کردند. آن ها با شناسایی موانع فرهنگی و اجتماعی حضور زنان در جامعه در جهت دستیابی به حقوق خویش گام برداشتند.
فعالیت های زنان دو عرصه کلی را دربر می گرفت: از یکسو خواست های مشخص خود را به شرایط زندگی زن ایرانی مطرح کردند و جهت تحقق آن کوشیدند. از سوی دیگر دوشادوش مردان مشروطه خواه به مقابله با سنت گرایان و استبدادطلبان برخاستند و در حمایت و پاسداری از مجلس شورای ملی و دستاوردهای انقلاب مشروطه فعالیت کردند.
عده ای تلاش می کردند تا موانع موجود بر سر راه فعالیت سیاسی زنان را برطرف کنند. آنان از مجلس شورای ملی می خواستند که برابری زن و مرد را به رسمیت بشناسد و شرایط لازم را برای مشارکت زنان در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور فراهم کند. گروهی از زنان با ارزیابی شرایط سیاسی و اجتماعی کشور هدف های محدودتری را که قابل دستیابی می دانستند مانند تاسیس مدارس دخترانه و سوادآموزی دختران را دنبال می کردند. در ضمن هر دو گروه خواستار تجدیدنظر در فرهنگ مردسالار حاکم بر جامعه بودند.
تاسیس مدارس دخترانه، نخستین اقدام زنان
هدف زنان رفع تبعیض دیرینه تاریخی در عرصه زندگی اجتماعی خویش بود و برای تحقق این مهم می بایست خود را توانا سازند. از منظر زنان عصر مشروطه، آموزش دختران ایرانی ضرورت داشت، زیرا تعمیم سواد و ایجاد مهارت های لازم برای مشارکت اجتماعی و حضور در جامعه و کسب درآمد، به استقلال زن می انجامید، و او را از وابستگی به مرد می رهانید.
پس شگفت نیست که می بینیم زنان در مدت کوتاهی انجمن تاسیس کردند و به انتشار نشریه پرداختند و پول گرد آوردند و مهم تر از همه اینها، چهار سال بعد از انقلاب مشروطیت، علی رغم ناسازگاری های جامعه سنتی آن روز و مزاحمت های مخالفان آموزش در ایران، فقط در تهران و در طی یک سال، بیش از ۶۰ مدرسه دخترانه احداث کردند و به آموزش وسیع زنان همت گماردند.
ماهنامه شماره ۱۶