نگاهی به ترورهای خارج کشور مخالفین جمهوری اسلامی ۲
با حمید نوذری از مولفین کتاب «هنوز در برلین قاضی هست» و «سیستم جنایت کار» پیرامون ترورهای مخالفین جمهوری اسلامی در خارج کشور به گفت و گو نشستم. بخش نخست این گفت و گو در شماره قبل ماهنامه خط صلح منتشر شد و بخش دوم در ذیل می آید. در گفت و گوی پیش رو از او پیرامون تحقیقات، دادگاه ها و واکنش کشورهای غربی به ترورها پرسیدم.
– چرا در وین و پاریس حکومت ایران موفق شد از محکومیت در دادگاه بگریزد اما در برلین این شانس را نیاورد؟
– در وین اصلا امکان برگزاری دادگاه به وجود نیامد، طبق اطلاعاتی که بعدها اتریشی ها منتشر کردند دولت اتریش تلاش کرد تا جلوی تحقیقات پلیس و سازمان امنیت اتریش را سد کند. دادگاه در اتریش هنگامی تشکیل شود که مدارک محکمه پسند از سوی پلیس ارائه شده بود اما دولت اتریش با اجازه به خارج شدن متهمین به ترور عملا امکان ادامه کار دادگاه را از بین برد. در پاریس دادگاه قتل آقای بختیار در سال 1994 برگزار شد اما تا مرحله آخر نرفت به این دلیل که دادگاه اعلام کرد می داند که تروریست ها با مقامات حکومت ایران در ارتباط بودند اما مدرکی وجود ندارد که حکومت ایران را آمر قتل ها معرفی کند.
ماجرای میکونوس به چند دلیل فرق می کرد. اول این که سریعا اطلاعاتی به مسئولین جنایی و امنیتی آلمان رسید که مکان قاتل ها را مشخص می کرد، اطلاعاتی که طبق گفته مقامات آلمان از منابع اطلاعاتی آلمان در بین حزب الله لبنان و ظاهرا سفارت ایران به دست آمده بود. همه متهمینی که دستگیر شدند از چهره های شناخته شده حزب الله بودند. حرف های فلاحیان، دستگیری کاظم دارابی، اطلاعاتی که سازمان امنیت داخلی آلمان و سازمان اطلاعات یکی از کشورهای معروف به کشور دوست ارائه کردند نشان دهنده این بود که یک تیم اطلاعاتی ایرانی مستقیما از تهران برای ترور وارد شده است.
از طریق کنترل مکالمات حتی مشخص شد که کد عملیات فریاد بزرگ علوی بوده است و اضافه شدن ابوالقاسم مصباحی- شاهد c- و چگونگی تصمیم گیری در کمیته امور ویژه نشان داد که هم عاملین و هم آمرین از حکومت ایران بودند.
– چند نفر در خارج کشور ترور شدند و چند نفر به دلیل ارتکاب ترور محکوم شدند؟
– آماری بین نود تا بیش از دویست نفر وجود دارد.
– کشته شدند یا در لیست ترور حضور داشتند؟
– کشته شدند. در رابطه با محکومیت هم به جز دادگاه میکونوس و یک محکومیت نسبی در دادگاه قتل بختیار محکومیت دیگری وجود نداشت.
– حتی دادگاه دیگری هم غیر از این دو مورد برگزار نشد؟
– خیر، حتی دادگاه هم برگزار نشد. خیلی ها ترور شدند، فرخزاد، محمدی، چیت ساز، قاسملو، اویسی، برومند و خیلی های دیگر اما هیچ دادگاهی برگزار نشد.
– دادگستری های کشورهای غربی چه می کردند؟ پرونده ها را می بستند؟
– مدارک محکمه پسندی برای ارائه باقی نمی ماند. تنها یک بار یک مسئله جدی پیش آمد، زمانی که قاتلین دکتر کاظم رجوی در سوئیس را چند سال بعد در فرانسه دستگیر کردند و قرار بود این ها در شب سال نو 1994 از طرف فرانسه به سوئیس تحویل داده شوند که همان شب یک سازش بزرگ بین دولت میتران و رفسنجانی انجام شد و قاتلین دکتر کاظم رجوی به جای این که به پلیس سوئیس ارجاع داده شوند به ایران برگردانده شدند. اگر دولت میتران این ضربه بزرگ را نزده بود ممکن بود پرونده تروریسم دولتی مدت ها پیش در اروپا بسته شود، چنان که شاهد بودیم که بعد از دادگاه میکونوس جمهوری اسلامی نتوانست در اروپا دست به ترور بزند.
– آخرین ترور خارج کشور کی بود؟
– تا آن جایی که من می دانم ترور رضا مظلومان در سال 1996 در مرز آلمان و فرانسه.
– به نظر شما قابل باور است که هیچ دلیل محکمه پسندی برای ترورها باقی نمانده باشد؟
– بله، مثلا محمدی را که کشتند بعد از ماه ها تلاش غیر یک اسلحه به چیز دیگری نرسیدند یا در مورد غلام کشاورز یا فریدون فرخزاد خیلی پی گیری انجام شد اما سرنخی پیدا نشد. گاهی اوقات ترورها حرفه ای تر صورت گرفته یا آسان تر بوده است اما بعضی وقت ها هم مثل ترور کاظم رجوی یا بختیار یا قاسملو به این دلیل که انجام این ترورها خیلی مشکل بوده یک سری رده پاهای جدی به جا مانده است. نزدیک شدن به آدمی مثل قاسملو یا شرفکندی یا بختیار به آسانی فریدون فرخزاد یا اکبر محمدی – خلبان سابق رفسنجانی که در هامبورگ ترور شد – نبوده است. تا آن جایی که من می دانم حداقل در آلمان فشار سیاسی برای عدم پی گیری حقوقی ترورها وجود نداشته است بلکه واقعا سرنخی دست مقامات قضایی یا پلیس آلمان نیفتاده بود.
– بسیاری معتقدند کشورهای غربی در روابط خارجی ابتدا منافع ملی و نظم بین الملل و در مرحله بعد احتمالا حقوق بشر را مد نظر قرار می دهد. در رابطه با قتل ها هم چنین بود؟
– در برخی جاها بله، در اتریش در رابطه با قتل قاسملو با وجود این که دولت اتریش می توانست جلوی سفر مسئولین مرگ را بگیرد اما این کار را نکرد. روابط سیاسی و اقتصادی یا ترس از عکس العمل دولت ایران باعث شد که دولت اتریش مماشات کند. در مورد تحویل قاتلین کاظم رجوی هم دولت فرانسه کوتاه آمد. در رابطه با دولت های دیگر هم این مشخص شده که تا پیش از میکونوس گزارش های زیادی از سوی پلیس و مقامات امنیتی آلمان درباره فعالیت های تروریستی ایران به دولت آلمان داده شده بود اما این همه باعث نشد که این ها از گستردگی روابط که در سال 1992 به نام دیالوگ انتقادی معروف بود دست بکشند. ما اطلاع موثق داریم از رئیس دفتر صدر اعظم سابق آلمان آقای برند اشمیت بائر که به عنوان شاهد هم در دادگاه میکونوس حاضر شد، وی گفت در تابستان 1992 که مقدمات دیالوگ انتقادی در حال انجام بود دولت آلمان موظف بود که یک سری صحبت های سیاسی و پیش گیرانه ای را با ایران انجام دهد، به همین دلیل یک هیات بلندپایه ایرانی در تابستان 1992 به بن پایتخت سابق آلمان وارد شد و یکی از شرایط دولت آلمان برای برقراری روابط گسترده این بوده است که دولت ایران در آلمان و اروپا دست به ترور نزند و ظاهرا هیات ایرانی هم این خواسته را قبول کرد هر چند در عمل به آن پایبند نبود.
پس دولت آلمان خبر داشت که فعالیت های تروریستی از سوی ایران صورت می گیرد، و در همان ماه ها یک تیم ترور ایرانی در آلمان بوده که مسئول پی ریزی ترور میکونوس بوده اند. به عبارت دیگر قراردادهای بین المللی و چندجانبه هیچ گاه باعث نشده که جمهوری اسلامی ایران از ترور وتروریسم فاصله بگیرد، دیدیم که برخورد سخت و مستقیم، دادگاه در برلن و ایستادن جلوی دولت ایران بود که مانع ادامه ترورهای دولتی شد. مماشات و امتیاز دادن به دولت ایران هیچ گاه باعث نشده که ایران از ترور و کشتار مخالفین دست بردارد.
– ترورهای داخلی هم ظاهرا بعد افشای علنی متوقف شد.
– عده ای بر این نظر هستند اما خیلی ها هم معتقدند که بعد از آن هم ترورهای بی سر و صدایی در ایران انجام شده است. خبرهای خیلی زیادی هست که از بین بردن برخی مسئولین رده بالای سپاه یا ناراضیانی که در رژیم بودند به وسیله نیروهای امنیتی حکومت ایران صورت گرفته است اما فعلا این ها در سطح خبر باقی مانده اند.
– از شرکت شما در این مصاحبه ممنونم
ماهنامه شماره ۱۵