موریس معتمد: نفی تراژدی هلوکاست، جامعهی کلیمیان را دلچرکین کرد
مهندس موریس معتمد، متولد سال 1323 در شهر همدان است. وی که در یک خانوادهی یهودی به دنیا آمده است، در سال 1379 به عنوان نمایندهی جامعهی کلیمیان ایران، در ششمین دورهی مجلس شورای اسلامی، به ریاست مهدی کروبی، برگزیده شد و در این مجلس به عنوان عضو انرژی مجلس نیز انتخاب شد. آقای معتمد در سال 1383 مجدداً و برای دومینبار به عنوان نمایندهی جامعهی کلیمیان در مجلس هفتم انتخاب شد.
به گواه آمار، موریس معتمد به اتفاق سایر نمایندگان اقلیتهای دینی کشور در مجلس، توانستند بیشترین دستاوردهای پارلمانی ایران را در ارتباط با اقلیتهای دینی در طی دوران نمایندگیشان، به ویژه در دورهی ششم مجلس شورای اسلامی کسب نمایند و با تصویب قانون برابری دیهی اقلیتهای دینی با بدنهی اصلی، گامی مهم در حفظ و احیائ حقوق اقلیتها بردارند.
در سیویکمین شماره از ماهنامهی خط صلح و با توجه به موضوع پروندهی ویژهمان، مصاحبهای با این نمایندهی سابق مجلس انجام دادهایم.
آقای معتمد؛ به عنوان سوال اول بفرمایید که جامعهی ایرانیان یهودی چه جمعیتی از شهروندان کشور را در بر میگیردند؟
جامعهی یهودیان در قبل از انقلاب جمعیتشان چیزی حدود بین 100 تا 110 هزار نفر بوده که بعد از انقلاب، به تدریج حدود 80 درصد از این جمعیت به خارج از کشور مهاجرت کردند و در حال حاضر، تخمین زده میشود که جمعیت یهودیان باقی مانده در داخل کشور بین 18 تا 20 هزار نفر باشد.
آیا این جامعه از آزادیهای بنیادین همچون آزادی آموزش و پرورش و یا به جا آوردن مناسک مذهبی، به شکلی برابر با سایر شهروندان ایرانی برخوردار است؟
خب، همان طور که میدانید دین یهود شاید بتوان گفت تنها دینی ست که تبلیغات ندارد و شاهد پذیرش افراد دیگر به جامعهی خودش، به صورتی که سایر ادیان دارند، نیستیم. در ارتباط با اجرای مناسک دینی و شرعی هم خوشبختانه نه تنها در ارتباط با جامعهی کلیمیان، بلکه در ارتباط با سایر اقلیتهای دینی مانند مسیحیان زرتشیان و آشوریها، که ادیان ابراهیمی شناخته شدهاند، در ایران هیچگونه مشکلی برای اجرای مناسک شرعیشان از اول انقلاب وجود نداشته و آزادانه به محافل خودشان که حالا کلیسا بوده یا معبد، رفتهاند و آیین خودشان را به عمل آوردند. ما هم خوشبختانه مشکلی در این زمینه نداشتیم و مراسم شرعی و دینی خودمان رو با آزادی کامل برقرار کردیم و اعیاد خودمان را به نحو احسن به جا آوردیم.
در ارتباط با آموزش و پرورش هم به همین ترتیب. مدارسی که قبل از انقلاب در اختیارمان بوده و مال خودمان بوده، در بعد از انقلاب هم در ید خودمان باقی مانده و ادارهاش به دست انجمن کلیمیان تهران یا انجمن شهرستانها است. البته در بعضی موارد هم مسائل و مشکلاتی در ابتدای انقلاب پیش آمد که خوشبختانه با توافقاتی که با آموزش و پرورش و سایر نهادها به عمل آمده، بخش عمدهی مشکلات رفع شد. یعنی از نظر آموزش و پرورش و ادارهی مدارس خودمان، ما مشکلی نداریم.
آیا شما تایید میکنید که منع تحصیل در دانشگاههای دولتی و منع اشتغال در پستهای دولتی برای ایرانیان یهودی وجود دارد؟
بله، البته در مورد تحصیل در دانشگاهها نمیتوانیم این طور بگوییم؛ برای اینکه الان نه تنها یهودیان بلکه سایر اقلیتهای دینی هم به طور آزادانه در کنکور شرکت میکنند و هر سال شاهد این هم هستیم که تعداد زیادی از اقلیتهای دینی وارد دانشگاههای سراسر کشور میشوند؛ منتها در ارتباط با تحصیلات در بعضی رشتههای فوق تخصصی، برای گرفتن فوق تخصص مشکلاتی وجود داشته که مانع از شرکت اقلیتهای دینی در این رشتهها میشود. من خودم خاطرم هست که در مجلس ششم و هفتم، خیلی پیگیر این مسئله بودیم و نامههای متعددی به خدمت ریاست جمهور، وزیر علوم و اینها نوشتیم که مشکل رفع شود.
در ارتباط با منع اشتغال در پستهای دولتی، متاسفانه این محدودیت وجود داشته. مثلاً در آموزش و پرورش این مشکل وجود دارد؛ بعد از انقلاب به دلیل بعضی قوانینی که وضع شد استخدام اقلیتهای دینی در آموزش و پرورش بسیار محدود شد و حتی به حد صفر رسید و تنها در مقطع مجلس ششم بود که ما توانستیم یک مجوزی از آموزش و پرورش بگیریم برای استخدام 200 نفر از داوطلبان اقلیتهای دینی برای مشاغل دبیری و آموزگاری در سطح دبستانها و دبیرستانها و خب شاید یکی از مشاغلی که همیشه در مملکت ما مورد توجه و پسند اقلیتهای دینی بوده اشتغال به شغل آموزگاری و دبیری ست…
جامعهی ایرانیان یهودی چه تعدادی مدرسه و چه تعدادی کنیسه در اختیار دارد؟
ببینید تعداد کنیسههایی که ما الان در سطح تهران داریم، فکر میکنم چیزی حدود هجده کنیسه باشد(حالا ممکن است یکی- دو مورد بالا و پایین گفته باشم). در سطح شهرستانها هم خب در شیراز تعداد زیادی کنیسه داریم در اصفهان هم همینطور؛ ولی خب به دلیل کم شدن جمعیت کلیمیان، به ویژه در شهرستانهایی مثل همدان، کرمانشاه، سنندج، ارومیه، کرمان، یزد یا کامیاران برخی از کنیسهها تعطیل شدند. مثلاً فرض کنید اگر قبلاً هر کدام بین پنج تا هفت کنیسهی فعال داشتند اما در حال حاضر محدود به یک کنیسه شدند، برای اینکه دیگر تعداد جمعیت به صورتی نیست که بتوانند همهی کنیسهها را در مراسم مذهبی خودشان پر کنند؛ بنابراین خود انجمنهای شهرستانها مجبور شدند تعدادی از این کنیسهها و یا مدارسی را که قبلا فعال بودند؛ تعطیل کنند.
تعداد مدارس در حال حاضر چند مورد است؟
همان طور که گفتم مدارسی که بوده در ید انجمن کلیمیان باقی مانده. فکر میکنم الان در تهران چیزی حدود پنج مدرسه مثل اتفاق و ابریشمی فعال هستند و عرض کردم که به دلیل کمبود دانش آموز و اینکه طیف وسیعی از جامعهی کلیمیان مهاجرت کردند، انجمن کلیمیان مجبور شده که چند تا از این مدارس را به دلیل نبود دانش آموز، تعطیل کند.
آیا شما تایید میکنید موج مهاجرت ایرانیان یهودی که پس از انقلاب آغاز شده، همچنان پابرجاست؟
ببینید این موج مهاجرت تا حدود 13- 14 سال قبل، یک روند دائمی را طی میکرد، ولی از آن زمان به این طرف، این موج خیلی کم شده و الان به جرات میتوانم بگویم، جمعیت یهودیان در ایران مدتیست که ثابت مانده چرا که زاد و ولدهایی که صورت میگیرد، جایگزین آن تعداد افرادی که از کشور به خارج مهاجرت میکنند، میشود؛ یعنی در سالهای اخیر با توجه به آماری که وجود داشته، شاید سالیانه چیزی حدود نهایتاً 100 نفر اقدام به مهاجرت میکردند، که با زاد و ولد جای این مهاجرین پر میشده، (شاید میزان زاد و ولد بیشتر هم باشد). در واقع جمعیت جامعهی کلیمی از 10- 15 سال قبل تا الان، با وجود مهاجرتهایی که صورت گرفته، حالت استیبل و ثابتی داشته و موج مهاجرت با آن اشتیاق و علاقهای که قبلاً وجود داشت، وجود ندارد و یک حالت سکون پیدا کرده.
شما دلایل این کاهش مهاجرت را چه میدانید؟
افرادی هستند که شاید امکان زندگی در خارج را نداشته باشند؛ البته علاقهمندی به آب و خاک هم یکی از زمینههای بسیار مهم هست و بعد اینکه اکثریت جامعهی یهودیانی که در ایران ساکن هستند، شاید از وضعیتی که دارند راضی هستند و کسب و کارشان دچار مشکل خاصی نبوده و آن تبلیغاتی هم که در سالهای اولیهی انقلاب شاید وجود داشته، طبیعتاً کمتر شده و الان به یک حداقلی رسیده. به هر حال هرچه به سن حکومت جمهوری اسلامی افزوده شده، از بار آن فشارها یا شاید تعصبات اولیه که در ابتدای انقلاب وجود داشت، کاسته شده…
آیا ما در حال حاضر، هیچ ایرانی یهودی که به اتهامات عقیدتی، مذهبی و یا سیاسی در ایران زندانی باشد، داریم؟
والا به دلیل اقامتم در خارج کشور و مشغله هایی که با آن روبه رو بودم. الان چیزی حدود 2 سال هست که به دلیل خروجم از کشور و مشکلاتی که در خارج از کشور با آن روبهرو بودم، اطلاع خاصی در این زمینهها ندارم. ولی تا جایی که اطلاع دارم و با توجه به ملاقاتی که ماه قبل با نمایندهمان در نیویورک داشتم، که همراه با مقام محترم ریاست جمهوری به امریکا سفر کرده بودند، خوشبختانه موردی به نظر نمیآمد؛ چون همانطور که خدمتتان عرض کردم جامعهی یهودیان تبلیغات دینی ندارند و به طور کلی پذیرشی در این دین اتفاق نمیافتد و یا بسیار شرایط مشکلی دارد، این است که از نظر عقیدتی نمیتوانیم بگوییم که الان زندانی خاصی در زندان ها داریم.
آیا تهدیداتی که از سوی برخی نیروهای تندرو در چند سال گذشته برای تخریب اماکن مقدس مذهبی یهودیان، به خصوص “مقبرهی استر” صورت گرفته بود، عملی شد؟
در ارتباط با مقبرهی استر و مردخای، متاسفانه طی 5-6 سال اخیر، مقداری تبلیغات سوئ و تهدیدات که شاید ناشی از عدم آگاهی به تاریخ و مسئلهی استر و مردخای در همدان بود، صورت گرفت. من خودم آن موقع در تهران بودم اما شاهد این بودم که استانداری و وزارت اطلاعات بسیار سریع دست به کار شدند و توانستند جلوی این تخریب و هر نوع ایجاد مشکل برای اماکن مقدس جامعهی یهودیان را به عمل بیاورند و خوشبختانه ما از بعد از انقلاب به هیچ وجه شاهد نبودیم که اماکن مقدس، مورد تخریب قرار بگیرد؛ البته در بعضی شهرستان ها شاهد بودیم که گورستانهایی که مربوط به جامعهی یهودی بود، به دلیل قرار گرفتن در داخل محدودهی شهری، به پارک تبدیل شدند و خب تا حد امکان هم، مقامات و دولت همکاری لازم را با جامعهی کلیمیان داشت و اسم، حرمت و احترام به آن محوطهها رعایت شد.
شما در بین صحبتهایتان به صورت کلی به یکی- دو نمونه از اقداماتی که مجلس شورای اسلامی، برای رفع تبعیض و اقسام نابرابریها برای اقلیتهای مذهبی داشتند، اشاره کردید. اگر موارد دیگری هم، خصوصاً در رابطه با قوانین کیفری، بوده لطفاً توضیح مختصری در موردشان بدهید.
ببینید بعد از انقلاب به دلیل اینکه بسیاری از قوانین شرعی، جانشین قوانین روزمره شده بودند و در مورد بعضی مسائل مثل دیه یا قصاص، از دیدگاه شرعی برخورد میشد و این تبعیضی بود که نسبت به اقلیتهای دینی به عمل میآمد؛ مخصوصاً در مورد مسئلهی دیه که واقعاً باعث نگرانی تمامی اقلیتهای دینی بود. یکی از مواردی که در مجلس ششم خود من هم در زمینهی رفع آن مشکل فعال بودم، مربوط به دیه بود که خوشبختانه در این مورد پس از تلاشهای بسیار در مجلس، دیهی اقلیتهای دینی با بدنهی اصلی، مساوی شد و تمام نگرانیهایی که اقلیتهای دینی تا آن موقع داشتند، از این بابت رفع و رجوع شد.
در زمینهی قانون قصاص هنوز آن نتیجهای که جوامع اقلیتهای دینی، دنبالش بودند و درخواست داشتند که مورد قصاص هم مانند مسئلهی دیه به صورت مساوی باشد، یعنی همان حقوقی که برای بدنهی اصلی جامعه در نظر گرفته شده، برای اقلیتهای دینی هم در نظر گرفته شود؛ هنوز پیشرفتی به عمل نیامده که خب انشاالله اگر این هم به نتیجه برسد، بخش مهمی از نگرانی اقلیتها در ارتباط با قانون قصاص هم رفع خواهد شد.
از طرفی غیر از مسئلهی دیه، بهویژه در مجلس ششم ما شاهد این بودیم که قوانین دیگری هم برای اقلیتهای دینی به تصویب رسید؛ برای اولین بار در تاریخ پارلمانی ایران، در این مجلس شاهد بودید که در بودجهی سالیانهی کشوری، یک ردیف بودجهی خاص برای اقلیتهای دینی ترتیب داده شد که این خودش امتیاز بسیار خوبی بود؛ چرا که لایحهی معمول بودجهی سالیانه، جواب گوی تمام نیازها و خواستههای اقلیتهای دینی نبود ولی همین قدر بودجه -هر چند ناچیز-، به نام اقلیتهای دینی در زمینههای ورزشی، فرهنگی و اجتماعی و همین طور مسائل هنری، به علاوهی اینکه از طرُق دیگری هم شاهد کمکهای دستگاههای دولت بودیم، مشکلات بسیاری حل شد و خوشبختانه هر چقدر که ایام روبه جلو رفته، شاهد حل بسیاری از مسائل جوامع اقلیتهای دینی بودیم.
آیا جامعهی یهودیان ایران در دورهی آقای احمدی نژاد فشار بیشتری را تحمل کرد؟
در ارتباط با جامعهی یهودی، مسئلهی هلوکاست یک خط قرمز محسوب میشود و طرح این مسئله از زبان آقای احمدی نژاد و نفی این تراژدی که میشود گفت بزرگترین تراژدی تاریخ بشریت بوده، خب مقدار زیادی باعث ناخوشنودی و نارضایتی جامعهی یهودیان ایران شد و دلچرکینی در میان این جامعه ایجاد کرد. خب انتظار نداشتند همچین مسئلهای از زبان ریاست جمهوری ایران مطرح بشود و خود من هم بارها شاید در مصاحبه هایی که در داخل یا خارج کشور داشتم از بابت مسئلهی نگرانی جامعهی یهودیان در این خصوص، ابراز نگرانی کردم.
با توجه به عملکرد و دیدگاههای آقای روحانی، مثل تبریک سال نوی عبری، تایید هلوکاست و همدردی با بازماندگان آن و همچنین همراه بردن آقای سیامک مره صدق، نمایندهی جامعهی کلیمیان در سفر به نیویورک، آیا شما خوشبین هستید که سیاست بهتری در مورد جامعهی یهودیان ایران از سوی دولت پیش گرفته شده است؟
اصولاً من چون شناخت قبلی نسبت به جناب آقای روحانی و همینطور نسبت به کابینهای که ایشان انتخاب کرده، چه جناب آقای ظریف وزیر امورخارجه، چه آقای زنگنه وزیر نفت یا آقای نجفی معاونت ایشان و بسیاری دیگر از افراد کابینه که از نزدیک میشناسمشان و رفتار و عملکردشان را میدانم، داشتم؛ خیلی امیدوارم هستم که در دورانی که این کابینه بر سر کار هست و آقای روحانی مسئولیت ریاست جمهوری را به عهده دارند، شاهد پیشرفتهای بسیار بیشتری در حل مسائل و مشکلات جوامع اقلیتهای دینی باشیم و البته خب به همراه بردن نمایندهی جامعهی کلیمیان توسط آقای روحانی به نیویورک که خود من هم با ایشان دیدار داشتم و در جلساتی همراه ایشان بودم، خودش نمونهی گویایی بود از دید روشن ایشان، نه تنها نسبت به جامعهی یهودیان، که نسبت به تمام جوامع اقلیتهای دینی. من در سخنرانی ایشان هم حضور داشتم و دیدم که واقعاً دیدگاههای بسیار روشنی نسبت به تمامی اقلیتهای دینی-مذهبی و جوامع داخل ایران ابراز و اعلام داشتند و امیدوار هستم که شاهد ایام بسیار بهتری برای جوامع اقلیتهای دینی در ایران باشیم.
تشکر میکنیم از فرصتی که در اختیار خطِ صلح قرار دادید…
ماهنامه شماره ۳۱