بررسی اجمالی کارنامه ی سه ماهه ی وزارت ارشادِ دولت روحانی
چه هنرمندها و حرفهکاران عرصهی هنر کشور که در کارزار انتخاباتی “حسن روحانی” حضور داشتند و چه آنان را که از بیرون شاهد رویدادهای انتخاباتی بودند، مواضع فرهنگی و هنری روحانی که خود را برای به دست گرفتن سکان یازدهمین دولت جمهوری اسلامی نامزد کرده بود، خوش آمد. اما این خوش آمد گویا “دولت مستعجل” بود!
ماه عسل حسن روحانی و وعدههای انتخاباتیاش در عرصه ی فرهنگ دیری نپایید؛ چه در انتخاب وزرای فرهنگی و چه در نشان دادن ارادهای جدی برای به ثمر نشاندن وعدههای از پیش اعلام شده اش.
در جریان کارزار انتخاباتی، حسن روحانی دست روی نقاط حساسی گذاشت که در دو دولت نهم و دهم عرصهی عمل محافظهکاران سنتی در عرصه ی فرهنگ بود. بحث ممیزی کتاب، موسیقی و سینما از جمله مواردی بود که او در گفتگو با “روزنامه ی آرمان” از آنها یادکرد.
روحانی در این میان از انجمن صنفی روزنامهنگاران و خانهی تعطیل شدهی سینما هم یادی کرد و کم و بیش در عرصهی فرهنگ بر همهی آن چیزهایی دست گذاشت که در این عرصه ممنوعه بودند. از گنجاندن صدای محمدرضا شجریان در فیلم تبلیغاتی، تا حضور چهرههای هنری حامی جنبش سبز و هنرمندان به زندان افتاده در کمپین تبلیغاتی، همه و همه این امید را در دل اهالی فرهنگ زنده کرد که دوران هشت سالهی فترت و به تعبیری “زمین سوخته”ی فرهنگ و هنر قرار است بار دیگر جانی تازه بگیرد.
در فصل معرفی وزرا، اگرچه برخی گمانهها از معرفی احمد مسجد جامعی به عنوان وزیر فرهنگ یاد میکرد اما، سرانجام علی جنتی شد انتخاب دقیقهی نود آقای روحانی برای معرفی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی.
در فاصلهی معرفی گزینهی پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای جنتی “خوش درخشید”؛ در دو مصاحبهای که ایشان با ایسنا و شرق داشت به خبرنگاران از ایدهآل های فرهنگی خود گفت. بار دیگر اهالی فرهنگ شاهد تکرار همان وعدههای انتخاباتی روحانی از زبان جنتی بودند؛ البته با زبانی ملایم تر. همین دو گفتگو کافی بود که سرسختترین اصول گرایان از جبههی پایداری را به صف مخالفان وزیر ارشاد در مجلس بکشاند و حمید رسایی در مخالفت با علی جنتی به پشت تریبون مجلس رفت و دربارهی دیدگاههای فرهنگی او در این گفتگوها، موضع گیری شدیدی کرد.
باری با گرفتن رای اعتماد از مجلس، علی جنتی در گفتگو با هفتهنامهی آسمان نخستین دیدگاه جنجالی خود را بیان کرد: “حذف ممیزی پیش از انتشار کتاب”. در این گفتگو او به علیرضا غلامی گفت اعتقادی به ممیزی پیش از چاپ ندارد، ممیزی عنوان محترمانهی همان سانسور است، باید به ناشر و نویسنده اعتماد کرد و مجموعهی اظهار نظرهایی از این دست که در 34 سالهی پس از جمهوری اسلامی بارها از سوی نویسنده، ناشر ، مترجم و مردم به گوش رسیده اما کم تر مورد اعتنای مسئولین جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
به دنبال انتشار این گفتگو، موجی از واکنشهای مختلف در سطح رسانهها÷، مطبوعات و فضای فرهنگی بروز کرد. گروهی از ناشران در مخالفت با آن به وزیر ارشاد نامهنگاری کردند و در رد آن بخش از سخنان او که خواستار سپردن امر سانسور به ناشران شده بود، واکنش نشان دادند.
به فاصلهی اندکی از گفتگو با هفتهنامهی آسمان وزیر ارشاد در حاشیهی جلسهی دولت در گفتگو با خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، گفتههای پیشین خود را رد و از موضع خود عقب نشینی کرد.
این بود که از همان نخستین هفتههای ورود وزیر تازهی ارشاد به ساختمان خیابان کمال الملک، این واقعیت آشکار شد که، وزیر ارشاد تازه، پختگی لازم را برای تصدی مسئولیت وزارتخانهی حساسی هم چون فرهنگ و ارشاد اسلامی که از اهمیت ویژهای برای رهبر و دیگر محافظه کاران برخوردار است؛ ندارد.
این واقعیت در دو ماه آینده بار دیگر رخ نشان داد و در رویدادهای دیگری نیز بار دیگر رونمایی شد.
ناشران و حرفهکاران عرصهی فرهنگ بر این باور هستند که در هشت سال گذشته، نه تنها جریان پیشین حاکم بر وزارت ارشاد به عنوان متولی اجرایی در بخشهای گوناگون فرهنگی و هنری، با اعمال سلیقهی شخصی خود خسارتهای فرهنگی جبران ناپذیری را به کشور تحمیل کرد، بلکه کوشید با قرار دادن مهرههای مورد اعتماد خود در موسسههای وابسته به دولت یا شرکتهای شبهه خصوصی، زمینه را برای تداوم بخشیدن به حضور خود در عرصهی فرهنگی در صورت سقوط از قدرت فراهم آورد. این بود که در این هشت سال مجوز موسسههای خصوصی و شبهه دولتی برای نزدیکان فکری دولت و محافطهکاران صادر و از این طریق بخش عمدهای از بودجهی فرهنگی کشور هزینه شد.
موضوعی که در نخستین روزهای آغاز به کار علی جنتی به عنوان یک مطالبه از سوی اهالی فرهنگ مظرح میشد، روشن شدن تکلیف انبوه بنیادها و سازمانهای دولت ساخته در حوزهی هنر، فرهنگ و ادبیات بود که با بلعیدن فعالیتهای غیر دولتی و مستقل پیشین در این هشت سال، مشغول سیاستگذاری برای عرصههای فرهنگی و جذب و هضم بودجههای فرهنگی- هنری از وزارت ارشاد بودند.
نهادهایی مانند بنیاد ادبیات داستانی که کارکردش جذب دهها میلیارد ریال اعتبار دولتی بدون داشتن خروجی مشخص و تولید فرهنگی روشن در عرصهی ادبیات داستانی بود، از این جمله است؛ مجموعهای زیر نظر محمد رضا سرشار. از سوی دیگر انجمن قلم، که قرار بود نقش آلترناتیو دولتی کانون نویسندگان ایران را ایفا کند، با شکست در اهداف خود و اخراج محمد رضا سرشار از هیات مدیره در دولت دوم احمدی نژاد، بار دیگر با تزریق بودجههای دولتی توانست سرپا شود.
به طور خلاصه مجموعهی این حرکتها قرار بود بدلی برای فعالیتهای مستقل، غیر دولتی و مردمی در عرصهی ادبیات و فرهنگ باشد که در سالهای گذشته شکل گرفته بود و در دورهی احمدی نژاد ممنوع اعلام شد.
اگرچه اهالی فرهنگ و ادبیات چندان طرفی از این تغییر دولت نبستند اما، اهالی هنر و به ویژه سینماگرها توانستند خانهی خود را پس بگیرند. پیش از آن وزیر ارشاد بار دیگر در پاسخ به پرسش خبرنگاری که از او دربارهی بازگشایی خانهی سینما پرسیده بود، گفته بود که ممکن است به جای یک خانهی سینما دو خانهی سینما داشته باشیم. پاسخی که موجی از استهزائ را علیه علی جنتی در محافل سینمایی به راه انداخت اما سرانجام سینماگران ایرانی توانستند در روز ملی سینما خانهی خود را فک پلمب کنند و وارد حیاط آن شوند.
هرچند فشارها برای کنار گذاشتن هیات مدیرهی دوازدهم خانه ی سینما آن چنان قوی بود که، محمد مهدی عسگرپور آن را تاب نیاورد. با وجود عمل دولت یازدهم به وعدهی داده شده در مورد بازگشایی خانهی سینما اما آنچه که در مورد سپردن امر ممیزی فیلم و سینما به خود اهالی این صنف مطرح شده بود، هم چنان روی زمین مانده و “سکاندار ما یشائ” در این عرصه، همچنان سازمان سینمایی است که نهادی دولتی برای سیاستگذاری و اجرا در عرصهی سینما به ریاست رئیس جمهور است. با این همه اما هم چنان جعفر پناهی برای مدت 20 سال از فیلمسازی و خروج از کشور محروم مانده است و هم چنان مستند سازان ایرانی به محض ورود به کشور، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت میشوند.
در عرصهی موسیقی بار دیگر شاهد خودسریها در لغو کنسرتهای موسیقی پاپ و حتی سنتی بودیم. در سه ماههی نخست دولت روحانی دست کم خبر 12 لغو کنسرت از سوی خبرگزاریهای دولتی و مطبوعات منتشر شد.
محمد رضا شجریان، حسین زمان و آریا آرامنژاد از جمله خوانندگان سبکهای گوناگونی اند که هم چنان به صورت رسمی ممنوعالکار شمرده می شوند. در کنار آن بسیاری دیگر از اهالی این هنر نیز هم چنان زیر زمینی هستند. انتخاب معاون هنری اگرچه در میان گروهی نارضایتی را موجب شد اما برخی دیگر نیز با توجه به پیشینهی فرهنگی او، این انتخاب علی جنتی را خوب ارزیابی کردند.
در همین عرصه، اعتراضی از سوی رئیس خانهی موسیقی، موجی از تهدید و فشار را علیه پیرنیاکان به راه انداخت که او به ناچار از سمتاش استعفائ داد اما، در اتفاق نادری علی جنتی به میدان آمد و با این استدلال از پیرنیاکان به دفاع پرداخت که حرمت تکخوانی زن از دید برخی علمای اسلامی تنها به دلیل مفسدههای کنار آن است و اگر تکخوانی زنان بدون مفسده و غنا باشد، ایرادی بر آن نیست.
همین نظر علی جنتی کافی بود تا بار دیگر موج اعتراضی دیگری علیه او از قم و از بیت مکارم شیرازی بلند شود؛ باز هم بیتدبیری دیگری از وزیر ارشاد در بیان نسنجیدهی حرفی که به چالش میان او و محافظهکارانی که هشت سال خود را بر فرهنگ و هنر کشور مسلط میدیدند، دامن زد.
اگر بار دیگر بخواهیم نگاهی به عرصهی فرهنگ و کتاب بیاندازیم، انتخاب دیرهنگام معاون فرهنگی، که یکی از حساسترین مسئولیتها در وزارت ارشاد است، تردید جنتی در پیدا کردن گزینهی مناسب برای این پست را نشان می دهد اما چیزی که بیش از همه داد اهالی فرهنگ را به هوا بلند کرد، باقی ماندن مسئولان پیشین متولی سانسور بر صندلیهای خود بود. یکی از این چهرهها که مخالفهای بسیاری در میان ناشران حرفهای و نویسندههای ممنوعالقم دارد، الهیاری، رئیس محافطهکار و نزدیک به بیت مصباح یزدی در ادارهی کتاب است.
محقق نشدن وعدهی پاسخگو شدن ادارهی سانسور، یک طرفه نبودن رابطهی ناشر و نویسنده با ادارهی سانسور، امکان تجدید نظرخواهی در مورد ممیزی اعلام شده برای اعمال روی کتاب و امکان از سرگیری فعالیت ناشرانی که در هشت سال گذشته پروانهی نشرشان لغو یا تعلیق شده بود، از جمله وعدههای معطل ماندهی فرهنگی است که در پروندهی مطالبههای اهالی کتاب هم چنان خاک میخورد !
در پایان باید یادی هم کنیم از مرحوم مغفور ، شادروان انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران که، اگرچه حسن روحانی حداقل دوبار در جریان رقابتهای انتخاباتیاش از آن یاد کرد و باز شدناش را به اهالی رسانه وعده داد، اما به این وعده عمل نکرد و در گزارش تلویزیونی خود برای عملکرد 100 روزهی دولتاش نیز ترجیح داد که نامی از آن به میان نیاورد.
در عرصهی مطبوعات اگرچه همچنان تهدید قطع سهمیهی یارانهی کاغذ مطبوعات مستقل مانند شمشیر داموکلس بالای سر روزنامهنگاران است اما، از آن بدتر عملکرد هیات نظارت بر مطبوعات در تعطیلی روزنامه ی بهار و نبود ارادهی لازم در وزارت ارشاد برای جلوگیری از تعطیلی روزنامه ی نشاط، هممیهن و توسعه بود. از طرف دیگر هم چنان شماری از روزنامه نگاران هم چنان در حال سپری کردن احکام سال 1388 خود هستند.
در همین عرصه وزارت ارشاد که وعدهی تجدید نظر در سیاستهای این وزارتخانه در کمیتهی تعیین مصادیق فیلترینگ را داده بود، اما بار دیگر از موضع خود عقب نشینی کرد.
در یک ارزیابی شتاب زده از سه ماههی نخست دولت حسن روحانی می توان بخشی از کارنامهی فرهنگی او را مثبت ارزیابی کرد و بخش دیگری را منفی. مهمترین اتفاق مثبت این بخش تا امروز، همان بازگشایی خانهی سینما بوده است.
ایرانیها ضرب المثلی دارند که می گوید “با یک گل بهار نمیشود”، اما شنیدهایم در فرهنگ ژاپنی ضرب المثلی هست که می گوید: “بهار با یک گل آغاز میشود.” اگر نخواهیم عجول باشیم شاید سه ماه زمانی کافی برای تحقق همین چند وعده، اندک نباشد، اما بدون تردید، جبران بخشی از خسارتهای هشت سال گذشته شاید به همان اندازه زمان نیاز داشته باشد.
ماهنامه شماره ۳۲