دولت یازدهم و انتظارات برای رفع حصر در گفتگو با سعید رضوی فقیه
حسن روحانی، کاندیدای پیروز در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، در شعارهای انتخاباتی اش، ضمن اشاره به تلاش های خود در شورای عالی امنیت ملی برای رفع حصر از آیتالله حسینعلی منتظری، بارها به هوادارنش وعده داد که تمام تلاش خود را برای آزادی زندانیان سیاسی و کسانی که بدون محاکمه در حبس و حصر قرار گرفتهاند، انجام دهد؛ با این حال تاکنون در این زمینه موفقیتی در کارنامه ی خود ثبت ننموده است.
سعید رضوی فقیه، فعال سیاسی، در گفتگو با خط صلح، می گوید: آزادی زندانیان سیاسی اخلاقاً بر رفع حصر مقدم است اما اراده ی جدی برای رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی، وجود ندارد.
وی هم چنین معتقد است که طی ماه های آینده، آقای روحانی و دولتش نمی تواند کامیابی در خصوص رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد داشته باشند چرا که هنوز موازنه ی قوا به شکلی جدی به نفع اصلاح طلب ها و دولت آقای روحانی، رقم نخورده است.
آقای رضوی فقیه؛ پرداختن به موضوع حصر تا چندی پیش به نوعی تابو محسوب می شد اما، طی هفته های اخیر انتقاد از این موضوع فراگیر شده؛ شما علت این امر را چه می دانید؟
من فکر میکنم که بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر، فضای سیاسی کشور کمی نسبت به چهار سال قبل بازتر شده. یعنی انتخاب آقای روحانی به عنوان یک رئیس جمهور میانه رو، باعث شده که آزادی عمل و آزادی بیان بیش تری بین نیروهای سیاسی ایجاد بشود و به هر حال این تغییر فضای سیاسی باعث شده که نیروهای هوادار آقای موسوی و کروبی با انگیزه و شهامت بیش تری مطالبات خودشان را مطرح کنند و طبیعتاً یکیاز مهم ترین مطالباتی که طی ۲ – ۳ سال گذشته در بین نیروهای سیاسی معترض وجود داشته، علاوه بر آزادی زندانیان سیاسی و تضمین آزادی های مصرح در قانون اساسی، یکی هم رفع حصر از خانم رهنورد و آقایان کروبی و موسوی است. بنابراین طبیعی ست که گشایش نسبی فضای سیاسی مطبوعاتی در کشور، سبب بشود که این مطالبه ی تقریباً ملی، مجدداً با صدای بلند مطرح شود.
به هر حال باید عرض کنم که حصر، کاری غیر قانونی ست، یعنی این که بدون حکم قضایی و بدون این که کسی در یک محکمه ی صالحه، به شکل عادلانه و با طی فرایند حقوقی و قضایی محاکمه شود، به حصر در می آید. متاسفانه در مورد حصر آیت الله منتظری این اتفاق غیر قانونی افتاد و برخورد مناسب با این مسئله صورت نگرفت و این رویه به یک سنت در نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. البته قبل از آن در مورد آیت الله شریعتمداری، آیت الله قومی طباطبایی و برخی اشخاص دیگر این اتفاقات افتاده بود…
چرا آقای روحانی با توجه به شعارهای انتخاباتی اش در این زمینه تاکنون موثر نبوده؛ کما این که 9 شخصیت اصلاح طلب در نامهای انتقادی به وی خواستار اقدام عاجل دولت در رفع حصر شدند. آیا کسانی که به ایشان رای دادند توقع ندارند که آقای روحانی بین خواسته های خودشان و افراد تندرو و محافظه کار یکی را انتخاب کند؟
به هر حال خود آقای روحانی به عنوان کسی که در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی اش راجع به این مسئله تلویحاً سخن گفته، مطلع است که می بایست به این خواسته ی مردم پاسخ بدهد و نیروهای سیاسی و مردم و هوادران جنبش سبز هم منتظر هستند که اتفاقات مثبتی در این زمینه بیفتد؛ اما واقعیت های جامعه ی ما حکایت از آن دارد که هنوز موازنه ی قوا به نفع اصلاح طلب ها و هواردان جنبش سبز به هم نخورده. پیروزی آقای روحانی در انتخابات اخیر امکان مانور بیش تری در اختیار ایشان قرار می دهد به خصوص در این ماههای نخست، آقای روحانی قطعاً قدرت چانه زنی بیش تری نسبت به ماههای و یا سالهای آینده خواهند داشت اما به هر حال آقای روحانی، به عنوان رئیس قوه ی مجریه در ساختار نظام جمهوری اسلامی، قدرت محدودی برای تصمیم گیری دارد. باید در نظر بگیریم که آیت الله خامنه ای هنوز به این تصمیم نرسیده که آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد را از حصر آزاد بکنند و طبیعتاً نیروهای خودسر و تندروی اطراف آقای خامنهای روی ایشان فشار آورده اند. رئیس قوه ی قضاییه و نیروهای نظامی، به خصوص در سپاه، هم چنان -احتمالاً- مخالف آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد هستند و تا آن جا که خبر میرسد، در شورای عالی امنیت ملی هنوز اکثریت با کسانیکه خواهان رفع حصر هستند، نیست و آن اجماع به وجود نیامده یا اکثریت حاصل نشده. بنابراین باید منتظر باشیم و ببینیم که تلاشهای آقای روحانی و کسانیکه در ساختار حکومت هم فکر ایشان هستند، به کجا می رسد.
اما من فکر میکنم جامعه ی مدنی به واسطه ی تلاش هایی که انجام می دهد، نیروهای هوادار جنبش سبز در مطبوعات، در نهادهای مدنی در رسانههای داخل کشور و خارج کشور به نوعی می توانند فشار بیاورند و افکار عمومی را بسیج کنند به نحوی که آقای روحانی بتواند در چانه زنیهای خودش، امتیازات بیش تری به نفع مردم اخذ کند. در حال حاضر آن چیزی که تعیین کننده است، تغییر موازنه ی قدرت در ساختار حقیقی قدرت است؛ وگرنه در ساختار حقوقی قدرت، ظاهراً با یک بن بستی مواجه هستیم که فقط یک فشار از بیرون و در سطح جامعه می تواند این موازنه را به هم بزند و این بنبست را بشکند.
شما فرمودید که دولت زیاد در این زمینه نمیتواند تاثیر گذار باشد اما محمد باقر نوبخت “سخنگوی دولت ” به تازگی گفته که رفع حصر در دستور کار دولت است ولیترجیح این است که امور در بیخبری دنبال بشود، اساساً این که ایشان گفتند که رفع حصر در دستور کار دولت است یعنی دولت دارد چه کاری در این زمینه انجام می دهد و از طرفی، علت این که این امور در بیخبری دنبال می شود، چیست؟
در هر صورت آقای روحانی به عنوان رئیس قوه ی مجریه با توجه به قدرتیکه بعد از انتخابات پیدا کرده، امکان چانه زنی و مانور دارد. به عنوان رئیس جمهور می تواند با رهبری در تعامل باشد و چانه زنیکند، با روسای قوه های دیگر یا با فرماندهان نظامی وارد گفتگو شود، آن ها را قانع کند که به نفع نظام جمهوری اسلامی است که هرچه سریع تر و تا اتفاق خاصی نیفتاده، تکلیف حصر رهبران جنبش سبز مشخص شود. هم چنین ایشان به عنوان یکی از اعضای شورای عالی امنیت ملی می تواند در این زمینه نقش آفرینی کند. اما این مسئله در چارچوب اختیارات قوه ی مجریه یا ریاست جمهور نیست که آقای روحانی بتواند یک جانبه تصمیم بگیرد و بدون هماهنگی با بقیه ی قوه ها، یا بدون هماهنگی با رهبری اقدام به شکستن حصر کند، طبیعتاً این امکان وجود ندارد. به نظر من دولت این اراده را نشان داده که میخواهد هرچه سریع تر این مسئله ی حصر را حل بکند و به آن پایان ببخشد، اما طبیعتاً در مقابل خودش نیروهایی را می یابد که به شدت با این مسئله، با انگیزه های متفاوت مخالفت می کنند و هنوز طبیعتاً در این زمینه نتوانسته کامیاب باشد و من فکر نمی کنم طی ماه های آینده، آقای روحانی و دولتش بتواند این چنین کامیابیای داشته باشند؛ مگر این که همان طور که عرض کردم موازنه ی قوا به شکلی جدی به نفع اصلاح طلبها و دولت اعتدال آقای روحانی رقم بخورد.
یعنی شما پیش بینیمیکنید که این کار در آینده ی نزدیک احتمالاً به وقوع نخواهد پیوست؟
نخیر، در آینده ی خیلی نزدیک، به وقوع نمی پیوندد .
در سوالات قبلی هم اشاره هایی داشتید به این موضوع داشتید، اما به طور اخص، شما چه فرد یا افرادی را مسئول رفع حصر از آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد می دانید؟
چنین تصمیمی طبیعتاً توسط شخص آیت الله خامنه ای گرفته شده، ولی باید در نظر بگیریم که تصمیمات آیت الله خامنه ای به خصوص در موارد حساس، با محاسبه ی هزینهها و فایده هایش انجام می شود. همین طور با توجه به آرایش نیروهایی که گرداگرد ایشان هستند، چه در بیت رهبری، چه قوای سه گانه، چه نیروهای غیر رسمیکه در ساختار قدرت به شکل حقیقی و نه حقوقی حضور دارند، تصمیمی گرفته می شود. آقای خامنه ای وقتیکه با فشار نیروهای تندرویی که اطراف اش هستند و ایشان را به نحوی محاصره کرده اند، مواجه باشد، طبیعتاً در برابر آن ها تمکین یا عقب نشینی می کند، یا حداقل ترجیح می دهد که با آن نیروها همراهی کند. اما اگر در یک شرایط دیگری، نیروهای معتدل تر و میانه رو بتوانند بر آن جریان تند رو غلبه کنند، مثلاً فشار افکار عمومی را علیه آن ها بسیج کنند، طبیعتاً آقای خامنه ای تمایل همراهی بیش تر با این نیروها را دارد. در زمینه ی مذاکره با امریکا و در حوزه ی مناقشات هستهای، ما شاهد بودیم که علی رغم مخالفت گروه های تند رویی که در کیهان، در جبهه ی پایداری یا در جاهای دیگر حضور دارند، آقای خامنه ای از مذاکرات دولت و قوه ی مجریه تاکنون حمایت کرده و به رغم این که تاکنون خواسته خودش را بیطرف یا غیر مسئول نشان بدهد، اما تا امروز مخالفت جدی و علنی هم با این مذاکرات -جز در موارد جزئی-، انجام نداده. در مورد مسئله ی حصر هم اگر موازنه ی قوا به طور جدی به نفع نیروهای معتدل و اصلاح طلب رقم بخورد، طبیعتاً آقای خامنه ای سعیخواهد کرد که تصمیم خودش را بیش تر با این ها هماهنگ کند؛ مگر این که اراده ی جدی برای این اقدام در شخص رهبریت نظام وجود نداشته باشد و آقای خامنه ای اصراری بر تداوم حصر داشته باشند که در آن صورت به هر حال از اختیارات خودشان استفاده می کنند و هم چنان حصر را ادامه می دهند. ولی من فکر میکنم که به هر حال خود آیت الله خامنه ای هست که باید تصمیم نهایی را در این زمینه اخذ بکند، غیر از ایشان کسی نیست که بتواند حرف آخر را در مورد ادامه و یا شکستن حصر بزند .
در راستای پاسختان که گفتید دولت آقای روحانی شاید زیاد نتواند در زمینه ی رفع حصر موثر باشند، اما خب ایشان تمرکزشان را گذاشتند روی مذاکرات ژنو و بهتر شدن روابط ایران و امریکا که پس از چند دهه به هر حال شکل گرفت. آیا فکر نمیکنید که آن قضیه برایشان اولویت داشت و شاید رفع حصر آن اولویت لازم را نداشته باشد؟
آقای روحانی خودشان مسائلی را در اولیت های اول و یک سری مسائل را در اولیتهای بعدی قرار دادند. یک نکته حداقل برای شخص من، بدیهی ست و آن هم این است که، آقای روحانی تلاش خواهند کرد که با حل مناقشات هستهای، برگ برندهای را در دست خودشان بگیرند و با آن برگ بتوانند در زمینههای دیگر با نیروهایی که در برابرشان هست معامله و چانه زنی بکنند و از آن ها امتیاز بگیرند. اگر ایشان موفق بشود که در آینده ی کوتاه مدت یا میان مدت مناقشات هستهای را به شکل مطلوب پیش ببرد و حل و فصل کند، قطعاً از این برگ برنده برای حل و فصل مسائل فرهنگی و سیاست داخلی و حتی مسائل اقتصادی هم استفاده خواهد کرد؛ اما اگر نتواند مناقشات هستهای و روابط اش را با امریکا و غرب درست مدیریت بکند، طبیعتاً از نظر اقتصادی هم با موانعی جدی مواجه خواهد شد و بعد از این که در مسائل اقتصادی با موانع جدی مواجه شد، در زمینه ی مسائل فرهنگی و سیاست داخلی هم قطعاً عقب نشینی خواهد کرد.
پس اگر بتواند کامیابی هایی در زمینه ی سیاست خارجی و اقتصادی داشته باشد و در این خصوص، کارنامه ی روشن و مثبتی از خودش ارائه بدهد، به گمانم به طور جدی در زمینه ی گشایش فضای سیاسی و مطبوعاتی کشور اقدام خواهد کرد. از جمله در مورد رفع حصر و در زمینه ی مسائل فرهنگی هم با جدیت بیش تری سعی میکند که سیاستهای وعده داده شده ی خودش را پیش ببرد.
غیر از مسئله ی حصر، آقای روحانی وعده هایی هم در خصوص آزادی زندانیان سیاسی به هوادارانش داده بود. نظر شما در این خصوص چیست؟
اتفاقاً من فکر میکنم که آزادی زندانیان سیاسی اخلاقاً بر رفع حصر مقدم است؛ که به هر حال آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد در شرایط بهتری از بعضی از زندانیان سیاسی چه در اوین چه در رجایی شهر یا در شهرستانهای دیگر، قرار دارند. بنابراین گمان میکنم که حتی باید ما خواسته های خودمان را به این ترتیب اولویت بندی کنیم که آزادی زندانیان سیاسی مقدم بر رفع حصر باشد. اما به هر حال رفع حصر یک اقدام نمادین است و اگر زودتر اتفاق بیافتد، طبیعتاً نشانه ی این خواهد بود که نظام مجبور است به خواسته ی مردم تمکین کند و زندانیان سیاسی هم که به عنوان زندانی امنیتی محکوم هستند، به تدریج آزاد بکند.
اما فکر میکنم که چنین ارادهای وجود ندارد، چرا که سران نظام در خصوص این که، این اقدام نشان گر ضعف آن ها باشد و زندانیانی که آزاد می شوند با شور و نشاط و انرژی بیش تری در سطح جامعه شروع به فعالیت بکنند و استقبال گرمی که از ایشان در شهرها و در محل سکونت خودشان می شود، موجب ایجاد یک موج تازه ای از اعتراضات بشود، نگرانی جدی دارند. رفع حصر از آقای موسوی، کروبی و خانم رهنورد هم همین اتفاق را می تواند موجب بشود و جنب و جوش هایی اجتماعی را به وجود بیاورد. بنابراین از این جهت میتوانم فکر کنم که سران حکومت یک نگرانی جدی نسبت به پیامدهایی این اتفاقات پیش بینی نشده دارند .
چرا خانم رهنورد هم همراه آقایان موسوی و کروبی در حصر است؟ آیا ایشان نقش خاصی در رهبری داشتند؟
به هر حال خانم رهنورد در سالهای گذشته و در دوران انتخابات سال ۸۸، یکی از مشاوران اصلی آقای موسوی بودند و خودشان مستقل از شخص آقای موسوی هم اهل اظهار نظر، مصاحبه و موضع گیری بودند و به همین جهت ایشان هم در کنار آقای موسوی محبوس شدند و در حصر قرار گرفتند و بخشی از آن هم ممکن است به خاطر تمایل شخصیخودشان باشد که نخواستند از آقای موسوی جدا شوند. البته این را من اطلاعی ندارم و دوستان دیگر هم اطلاع ندارند که آیا واقعاً امکان آزادی ایشان بوده یا نه، ولی تا آن جا که ما شاهد بودیم شخص خانم رهنورد هم، به خصوص در دوره ی بعد از انتخابات جنجالی سال ۸۸، مستقل از این که مشاور آقای موسوی و همسر آقای موسوی باشند، موضع گیری هایی داشتند که طبیعتاً خوشایند دستگاه جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی-اطلاعاتی اش نبوده.
آقای رضوی فقیه، آیا حرف خاص دیگری در این زمینه دارید که در پرسش ها نیامده باشد؟
من فقط آرزو دارم که هرچه سریع تر زندانیان سیاسی ما آزاد شوند و شرایط بهتری پیدا بکنند. رهبران محصور هر چه زودتر رفع حصر شوند و آزادی بیان و آزادی فعالیتهای اجتماعی-سیاسی برای همه ی شهروندان ایرانی اتفاق بیفتد و ما شاهد فضای جدیدی در جامعه باشیم که به رشد و توسعه ی کشورمان کمک کند و آرزو دارم که این تلخ کامی هایی که در سالهای گذشته داشتیم به تدریج برطرف شود و ما متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی و امکانات اقتصادی کشورمان، به یک رفاه و آزادی نسبی برسیم .
ممنون از فرصتی که در اختیار ماهنامه ی خط صلح قرار دادید…
ماهنامه شماره ۳۲