اسارت در استعاره

اخرین به روز رسانی:

اکتبر ۲, ۲۰۲۴

اسارت در استعاره

 مقدمه

در این مقاله سعی بر آن است تا نیاز به اهمیت ایجاد فضای گفت‌وگوی صریح و برپایه مفاهیم حقیقی در جامعه جهت ایجاد عقلانیت تفاهمی و صلح پایدار تبیین شود. نگارنده با در نظر گرفتن نفوذ بیش از حد کلام استعاری برای گذر از گلوگاه‌های سانسور در جوامع تحت حاکمیت استبدادی و توتالیتر، این مسئله را زمینه‌ساز کژفهمی و تقویت گفتمان حاکمیت می‌داند.

2استعاره کلامی

یکی از آرایه‌های ادبی که در آثار هنری (چه نوشتاری، چه تصویری و چه شنیداری) مورد استفاده قرا می‌گیرد استعاره است. در کلام استعاره‌آمیز با تعمیم معنایی و اوصافی کلمه و یا جمله‌ای به دیگری، از به‌کار بردن کلمه و یا جمله اصلی خودداری می‌شود.

با توسعه و رشد زبانی این کلام استعاره‌آمیز کم‌کم دامنه خود را گسترش داده و استعاره کلامی شکل می‌گیرد. به‌گونه‌ای که جمله‌ای را به‌کار می‌بریم که از نظر لغوی شاید معنایی نداشته باشد و یا نامعقول بنماید، ولی در عرصه زبان عمومی دارای معنا است. به‌عنوان مثال همگی زمانی که جمله “قیمت ارز بالا رفته است” را می‌شنویم به معنای آن پی می‌بریم و معنای بیشتر شدن ارزش مالی ارز نسبت به واحد پول ملی  در ذهنمان متصور می‌شود، اما در معنای لغوی نمی‌توانیم متصور شویم که بالا و پایین با معنای وجودی خود چه نسبتی می‌تواند با قیمت ارز داشته باشد! ولی همیشه استعاره کلامی تا این حد عمومیت ندارد و در بسیاری موارد استعاره کلامی بسیار پیچیده‌تر می‌شود. این استعاره‌های کلامی معمولا از آثار ادبی استخراج شده و در فرهنگ زبانی عامه مردم رسوخ می‌یابد.

در کشورهایی که از سوی حاکمیت فضایی بسته حاکم است هنرمندان و متفکران سعی می‌کنند برای رهایی از بند سانسور از کلامی سراسر استعاره برای بیان موضوع استفاده کنند. این مسئله در تاریخ ادبیات نمود پیدا کرد و موجب پیدایش ادبیات جدیدی در مناسبات سیاسی و اجتماعی در این جوامع گردید. به عنوان مثال در سرود مشهور یاردبستانی، یار دبستانی معرف نسل دانشجوی برابری طلب، آزادیخواه، روشنفکر و مبارزی بود که به نبرد با نظام دیکتاتوری و استبدادی موجود می‌پرداخت. این نوع بیان استعاری با گسترش در جامعه تحت خفقان و سانسور هژمونی یافت و خود معنای عمومی پیدا کرد. در صورتیکه به خودی خود این کلام مفهوم نبوده و دلالت بر کلام مفهومی دیگری داشت.

گفتمان و تغییر معنایی استعاره کلامی

پس از تبیین و تعریف رویکرد گفتمانی در عرصه سیاسی و اجتماعی، مبارزه گفتمانی همراه با گسترش رسانه‌های ارتباطی که به‌جای دیالوگ مبتنی بر مونولوگ دستگاه‌های حاکمه بوده و به رسانه‌های اطلاعاتی تنزل پیدا کرده است، فضای حاکم را دگرگون ساخت. براساس تبیین لاکلا و موف، گفتمان دارای یک دال مرکزی و مجموعه‌ای از مفاهیم و دال‌های شناور حول دال مرکزی است. دال مرکزی، هسته مبنایی و اصلی یک گفتمان است که همه عناصر (دال‌ها) در ارتباط با آن معنا می‌گیرد. به عنوان مثال در گفتمان سوسیالیستی، دال مرکزی عدالت و در گفتمان لیبرالیستی، آزادی فردی است. (البته در نظرگاه‌های تحلیلی متفاوت این مسئله فرق می‌کند.) دال‌های شناور موجود در گفتمان در ارتباط با این دال مرکزی معنا گرفته و به مفاهیم تبدیل می‌شوند.

1گاهی در رقابت گفتمان‌ها، یک دال معنادار (مفاهیم) از گفتمان رقیب گرفته شده و با گذشت مدت زمانی و یک سری مراحل تفهیمی که به آن وقته (moment) گفته می‌شود معنای جدیدی حول محور دال مرکزی گفتمان جدید گرفته و درون آن گفتمان قرار می‌گیرد. با یک مثال این مسئله را روشن‌تر می‌کنم. در دهه شصت گروهی از طلاب و فقیهان دینی که مخالف ولایت فقیه بودند و ولایت را مختص ائمه می‌دانستند خود را ولایی می‌‌نامیدند. گفتمان ولایت فقیه با گرفتن این دال معنادار از گفتمان این عده، معنای جدیدی بر اساس دال مرکزی ولایت فقیه به آن دادند. به شکلی که امروزه ما ولایی بودن را برای کسانی به کار می‌بریم که وفادار و معتقد به ولایت فقیه باشند.

مشکل گسترش کلام استعاره‌آمیز همین‌جا نمایان می‌شود. همانطور که گفته شد پس از مدتی کلام استعاری که جای مفهوم را گرفته و ارزش ذاتی یافته است توسط گفتمان حاکمیت توتالیتر و استبدادی گرفته شده و با دادن معنای جدید بر محور دال مرکزی خود بار ارزشی آن را به گفتمان حاکمیت انتقال داده و از طرفی گفتمان مقابل را دچار خلائ می‌کند. گسترش رسانه‌های اطلاعاتی که در این نوع نظام‌های سیاسی در خدمت تام و تمام گفتمان حاکمیت است این وقته را کوتاه‌تر و کوتاه‌تر کرده است و با سرعت بالا و در حجم زیاد مفاهیم استعاره‌ای گفتمان رقیب را در خود، معنای جدید و در خدمت گفتمان استبدادی و توتالیتر می‌دهد.

 در عصر حاضر با وجود اینکه استفاده از استعاره برای بیان برخی مفاهیم حقوق بشری و سیاسی و اجتماعی ضروری است. اما به کار گیری آن با مشکل مواجه شده و در حقیقت کلام منتقدان را به اسارت خود گرفته است. این بدان علت است که در این نوع رژیم‌های بسته اجازه کلام شفاف و معنادار و مفهومی به متکلمان حوزه‌های انسانی و اجتماعی داده نمی‌شود و از طرفی، تنها این گفتمان حاکمیت است که به صورت گسترده و تمامیت‌خواهانه در عرصه جامعه جولان می‌دهد.

اوج این مشکلات زمانی نمایان می‌شود که زبان، به عنوان ابزار گفت‌وگوی عمومی برای ایجاد عقلانیت تفاهمی و در ادامه صلح پایدار – همانطور که در مقاله شماره بهمن‌ماه با عنوان تکوین عقلانیت تفاهمی و ایجاد صلح پایدار گفته شد- ، به شدت چند پهلو شده و به بیانی دیگر فریبکار می‌گردد. به گونه‌ای که مشخص نمی‌شود این کلمه و یا جمله استعاری براساس کدامیک از گفتمان‌ها و حول محور کدامین دال مرکزی بیان می‌شود. برای نمونه ممکن است حکومتی استبدادی از رعایت حقوق بشر و یا دموکرات بودن خود سخن به میان بیاورد. در صورتیکه بر اساس اصول کلی مصرح در منشور حقوق بشر و یا توصیف جامعه‌ای دموکرات آن حکومت به هیچ وجه درون آن نگنجد!

نتیجه‌گیری

با در نظر گرفتن موارد ذکر شده و اهمیت موضوع این نتیجه حاصل می‌شود که در این شرایط تنها با گسترش حوزه‌های مفهومی در حیطه علوم انسانی و اجتماعی می‌توان این مسئله را رفع و جامعه را از بند کلام استعاره‌آمیز رها کرد. مسلما با تقویت معنایی و مستقیم این حوزه است که می‌توان به ایجاد فضای گفت‌وگو و نقد صحیح و صریح بر پایه عقلانیتی تفاهمی امیدوار بود.

منابع

  1. بارسلونا، آنتونیو (1390)، استعاره و مجاز با رویکردی شناختی، مترجمان: فرزان سجودی، لیلا صادقی، تینا امراللهی، چاپ اول، تهران: نقش جهان
  2. حقیقت، سید صادق (1387)، روش‌شناسی علوم سیاسی، چاپ اول، قم: نشر دانشگاه مفید
  3. مجله خط صلح، شماره 12، بهمن 90، تکوین عقلانیت تفاهمی و ایجاد صلح پایدار، محمد صابر عباسیان، ص 6-8

فرهنگ‌نامه ویکی‌پدیا

محمد صابر عباسیان
سپتامبر 26, 2013

ماهنامه شماره ۱۳