دستهایی برای خشونت
مسافر با عصبانیت در ماشین را میکوبد و میرود، راننده سرش را از شیشه بیرون میآورد و فحشی نثار او میکند، مسافر برمی گردد و راننده پیاده میشود و مدتی نمیگذرد که خون از صورت یکی جاری میشود…. این صحنه و مشابه آن را شاید همه ما بارها و بارها در خیابان دیده باشیم. هنگام سوار شدن به اتوبوس و مترو درگیریهای دیگری را میبینیم. پشت ترافیک دستها روی بوقها میرود و اخمها در هم. فضاهای اجتماعی انباشته از خشمی است که هر لحظه امکان بروز یک فاجعه میان دو نفر را انتظار میکشد. در حال حاضر جامعه در شرایطی قرار دارد که در فضاهای مختلف، برخوردهای اجتماعی افراد با فقدان مسئلهای به نام تحمل دیگری و فهم متقابل روبرو است. رفتارهای پرخاشگرانه و پایین آمدن آستانه تحمل افراد به یکی از آسیبهای اصلی جامعه ما بدل شده است که اگر هر چه زودتر برای رفع آن چارهای اندیشیده نشود، پیامدهای ناگوار آن ویرانی یک جامعه را به دنبال دارد. از این روی و برای واکاوی ریشههای افزایش پرخاشگری در جامعه، گفتوگویی را با یکی از رفتارشناسان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی انجام دادیم.
- · پرخاشگری چیست و به چه رفتارهایی رفتار پرخاشگرانه میگویند؟
پرخاشگری عبارت از رفتاری است که به قصد زیان مادی، رفتاری و عصبی در مقابل دیگری انجام شود. یعنی رفتاری که ناشی از خشم از سوی کسی صادر شود برای زیان مادی یا معنوی دیگری.
ما دو نوع پرخاشگری داریم: یکی پرخاشگری خشم گینانه و دیگری پرخاشگری وسیلهای. این تفکیک را من خودم انجام دادم.
به خاطر اینکه پرخاشگری خشم گینانه آن نوعی است که بدون مقدمه و به یک باره کسی ناراحت میشود و موجب زیان به دیگری میشود. این زیان میتواند مادی، جانی و یا رفتاری باشد.
نوع دیگر پرخاشگری وسیلهای است. این نوع پرخاشگری با برنامه ریزی و مقدمه چینی صورت میگیرد. یعنی شخص به قصد انتقام میرود اسید میخرد و اقدام به اسید پاشی میکند. یعنی با زمینه قبلی صورت میگیرد. شخص اسلحه میخرد و میرود شخصی را مضروب میکند.
- · علت بروز رفتار پرخاشگرانه چیست؟ چه عواملی موجب میشود که فرد چنین رفتاری را از خود بروز دهد؟
عوامل بوجود آمدن پرخاشگری متعدد است؛ یکی از آنها عوامل ژنتیک است، یعنی وقتی که جنینی در رحم مادر است، اضطراب و استرس، تغذیه مادر، محیطهایی که مادر در آن قرار میگیرد، پرخاشگریهایی که در دوران حاملگی نسبت به مادر صورت میگیرد یا بیماریهای اعصاب و روانی که والدین داشتند، در مجموع از عوامل ژنتیک در بروز رفتار پرخاشگرانه محسوب میشود.
عامل دیگر پرخاشگری، ناکامی و عدم موفقیت است. کسی که در زندگیاش انسان موفقی نبوده است و از نظر تحصیلی، عاطفی، اقتصادی و یا اجتماعی شکست خورده و ناکام است، مستعد بروز رفتارهای پرخاشگرانه میشود.
علت دیگر، شرایط محیطی است. معمولا در تابستانها نزاعها بیشتر از زمستان است و این شرایط محیطی نظیر آب و هوا، تاریک و روشن بودن، سرما و گرما بر پرخاشگری موثر است.
- · عوامل اجتماعی چطور؟ شرایط اجتماعی که فرد در آن قرار دارد چقدر میتواند در بروز رفتارهای پرخاشگرانه نقش داشته باشد؟
عامل اجتماعی که میتوان در بروز چنین رفتارهایی ذکر کرد، حضور، بروز و افزایش خشونت در جامعه است. وقتی که فردی در خانوادهای جنجالی و پر از تنش بزرگ میشود و این فرد وارد جامعهای میشود که پر از تنش و اضطرابهای اجتماعی است، زمینه بروز رفتار پرخاشگرانه در این فرد به وجود میآید. این فرد مانند انبار باروتی است که منتظر انفجار میماند.
زمینههای اجتماعی پرخاشگری از نظر ما رفتارشناسها، بسیار با اهمیتتر از دیگر عوامل است. برای مثال خیابانها پر سر و صدا و آلودگیهای صوتی نیز یکی دیگر از عواملی است که میتواند منتج به بروز رفتارهای خشونت آمیز شود.
در حال حاضر حدود ۳۲۰ مورد از مراکز آموزشی ما در تهران از نظر آلودگی صوتی در مرحله بحرانی قرار دارند. این آلودگیهای صوتی حالتی از تنش رفتاری ایجاد میکند.
در حال حاضر در جامعه بر سر کرایه تاکسی مسافر و راننده با هم درگیر میشوند در اتوبوس و مترو بر سر زودتر سوار شدن درگیر میشوند. تمام این الگوهای رفتاری موجب بوجود آمدن استعداد پرخاشگری میشود.
- · چه عوامل دیگری میتواند موجب افزایش پرخاشگری میان افراد در جامعه شود؟
به نظر من بازیهای رایانهای نیز تا حد زیادی در نهادینه کردن پرخاشگری میان کودکان نقش دارد. در حال حاضر ۹۵ درصد از بازیهای رایانهای ما دارای صحنهای خشن است و این مسئله را فقط یک رفتارشناس میتواند تشخیص دهد.
ضمن آنکه بیش از ۷۵ درصد از اسباب بازیهای موجود در بازار، اسباب بازیهای خشونت آمیز هستند، نظیر تانک، تفنگ، شمشیر و…، این اسباب بازیها زمینه خشونت را ایجاد میکند.
همچنین فیلمها و سریالهایی که صحنههای اکشن و خشونت آمیز دارند. متاسفانه در تلویزیون ایران نیز این مسئله وجود دارد که برای جذاب کردن برنامهها، کشتار و تیراندازی به یکی از مولفههای اصلی بسیاری از فیلمها بدل شده است.
- · فارغ از اینکه این خشونت و پرخاشگری به چه نحوی بروز پیدا کند، به نظر شما ریشه پایین آمدن آستانه تحمل افراد را که منجر به بروز پرخاشگری خشم گینانه میشود در کجا باید جستجو کرد؟
ما دو ضریب ارزیابی هوش داریم. یکی IQ یا ضریب بهره هوشی و دیگری EQ یعنی ضریب هوش هیجانی. کسانی که ضریب هوش هیجانی بالایی دارند، آستانه تحملشان بالا است و به عکس.
ضعف مهارتهای زندگی، اعم از خانوادگی و تحصیلی باعث پایین آمدن آستانه تحمل افراد میشود. پایین بودن سطح نشاط و شادی اجتماعی، بالا بودن درجه خشونت در جامعه، حتی انتشار اخبار مبنی بر جنایت موجود در جامعه موجب پایین آمدن آستانه تحمل میشود.
فقر، بیکاری و تورم، خشونتهای اجتماعی و خانوادگی، گروههای همسالان فاقد مهارت اجتماعی نیز باعث پایین آمدن آستانه تحمل میشود.
- · آیا تعریف دقیقی از آستانه تحمل وجود دارد؟
آستانه تحمل به مرزی گفته میشود که اگر توان ذهنی و فکری انسان از آن پایینتر بیاید، کنترل رفتارش از دستش خارج میشود. وقتی از ما از مرز توانایی کنترل رفتار پایینتر میآییم، آستانه تحمل را از دست دادهایم.
- · پایین آمدن آستانه تحمل چه پیامدهایی میتواند داشته باشد؟
پیامدهای آن پرخاشگری و خشونت میشود. در حال حاضر پرخاشگری کلامی در جامعه ما رایج شده و در عوض لبخند در گفتوگوهای اجتماعی ما بسیار کاهش پیدا کرده است.
پایین بودن آستانه تحمل در جامعه موجب بالا رفتن سطح خشونت و ایجاد اضطراب اجتماعی میشود، در نتیجه بالارفتن خشونت و اضطراب اجتماعی در جامعه احساس امنیت را سلب میکند.
- · دلیل این امر چیست؟
تمام اینها نشانه این است که مهارت اجتماعی در جامعه در سطح نازلی قرار دارد. وقتی که مهارت اجتماعی پایین است، آستانه تحمل پایین میآید. زمانی که آستانه تحمل پایین آمد، مدیریت رفتار از دست انسان خارج میشود و در نتیجه آن، کنترلی بر هیجانها وجود نخواهد داشت، دیگر نه عصبانیت و نه خشم کنترل میشود. ارتباط تفاهمی بین شهروندان از بین میرود.
در حال حاضر در جامعه شاهد هستیم که گاهی بر سر کرایه دادن، درگیری لفظی، نزاع فیزیکی و حتی قتل روی میدهد. گاهی یک عذرخواهی ساده میتواند از یک قتل جلوگیری کند. ۶۰ درصد از قتلها بدون مقدمه اتفاق میافتد که به دلیل پایین بودن آستانه تحمل افراد است.
وقتی فرد مهارت اجتماعی کنترل خشم را ندارد و آستانه تحملش نیز پایین است یک درگیری ساده منجر به قتل میشود. در حال حاضر ما شاهد افزایش خشونت حتی در میان زنان هستیم.
- · علت این افزایش میزان خشونت در میان زنان چیست؟
یکی از علل آن مشکلات عاطفی زن است. برای مثال شوهر معتاد، بدرفتار و پرخاشگر و یا دلایل مادی و اقتصادی و ناتوانی در دست یابی به خواستههای خود باعث میشود که زن دچار ناکامی شود.
یکی دیگر از علل آن این است که زن در زندگی زناشویی نمیتواند نیازهای جنسیاش را برآورده کند. ۷۰ درصد اختلافات زناشویی به خاطر عدم تفاهم جنسی است اما از آنجایی که صحبت کردن از این مسئله یک تابو است کسی آن را مطرح نمیکند.
من بیش از ۵۰ هزار پرونده طلاق را بررسی کردم و شاهد بودم که عدم تفاهم جنسی بین زن و شوهر ۷۰ درصد طلاقها را به خود اختصاص داده است. شرایط سخت اقتصادی نیز به همراه این عوامل موجب پایین آمدن آستانه تحمل در زنان میشود.
- · آیا پایین آمدن آستانه تحمل در افراد لزوما به درگیریهای فیزکی منجر میشود؟
خیر، پایین بودن آستانه تحمل لزوما در درگیری فیزیکی تجلی پیدا نمیکند، بسیاری از رفتارهای اجتماعی ناشی از پایین بودن آستانه تحمل است. برای مثال وقتی فرد در ترافیک سنگین گرفتار شده است با وجود اینکه میداند راه باز نمیشود اما دستش را روی بوق میگذارد. بوق زدن در ترافیک، داد کشیدن، رفتارهای پرخطر در رانندگی همه از نشانههای پایین آمدن آستانه تحمل در جامعه است.
- · شما به افزایش مهارت اجتماعی برای بالا بردن آستانه تحمل در افراد اشاره داشتید، چه گروههایی میتوانند در بالا بردن مهارت اجتماعی افراد نقش داشته باشند؟
دو گروه مسئول ارتقا مهارتهای اجتماعی در جامعه هستند. یک گروه الگوهای رفتاری است. یکی از الگوهای رفتاری، پدر و مادر است. پدر و مادر اولین کسانی هستند که فرزند خود را جامعه پذیر میکنند. جامعه پذیری یعنی همسو شدن با هنجارهای اجتماعی.
بسیاری از الگوهای رفتاری، خودشان با مهارتهای اجتماعی آشنا نیستند. خانواده اولین مرکز نهادینه ساختن هنجارها در کودک است. آموزگاران یکی دیگر از الگوهای رفتاری هستند. الگوی دیگر همسالان هستند و در نهایت هنجارفرستان هستند نظیر ورزشکاران، هنرمندان و کسانی که محبوبیت اجتماعی دارند؛ این الگوها، هنجارها را نهادینه میکنند.
دومین گروه که مسئول ارتقا سطح مهارتهای اجتماعی محسوب میشوند، نهادهای متولی هستند مانند آموزش و پرورش، دانشگاهها، رادیو و تلویزیون و روزنامهها و دیگر رسانهها.
ما در مدرسه درسهایی را آموزش میدهیم که به هیچ درد زندگی اجتماعی افراد نمیخورد. برای گنجاندن مهارتهای اجتماعی در برنامههای مدارس باید کارشناسان مختلف کنار هم بنشینند و در سیستم آموزشی بازنگری داشته باشند، ما سی سال است که غفلت کردهایم. رسانهها نیز باید مهارتهای اجتماعی را آموزش بدهند.
- · شما از رسانهها به عنوان یکی از نهادهای مسئول در ارتقا مهارتهای اجتماعی یاد کردید، با توجه به اینکه تلویزیون در ایران فراگیر است و تنها رسانه تصویری در کشور محسوب میشود عملکرد صدا و سیما را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید؟
من در حال حاضر ممنوع التصویر هستم، خطوط قرمز صداوسیما بسیار وسیع است و کار کردن در آن بسیار دشوار است اما اگر صداوسیما از هنرمندان و صاحب نظران خبره بهره گیرد، بسیاری از مشکلاتش حل میشود. زمانی که کارشناسان دعوت شده به برنامهها و میزگردهای تلویزیون همه بر اساس توصیه و سفارش برخی افراد حضور مییابند، نتیجه آن بحثهایی خسته کننده و کسالت آور و فرار مردم از تلویزیون میشود. یکی از علل ممنوع التصویر شدن من این بود که گفته بودم تلویزیون باعث گسترش ماهواره در ایران شد.
در حال حاضر انتخاب کارشناسان در صدا و سیما بیهیچ معیاری صورت میگیرد و تنها بر اساس برخی روابط انجام میشود و دیگر اینکه باید کمیتهای مرکب از کارشناسان حوزههای مختلف مسئولیت برنامههای صدا و سیما را بر عهده داشته باشند.
- · یعنی شما فکر میکنید در تهیه سریالها و فیلمهای تلویزیون هیچ گونه ارزیابی برای تاثیرات آنها بر رفتار جامعه انجام نمیشود؟
صداوسیما در حال حاضر واحدی به نام ارزیابی دارد که پس از پایان یافتن سریالها، جلساتی میگذارند که کارشناسان نظرشان را در مورد آنها بگویند. به نظر من این کار بیفایده است چرا که قبل از نمایش باید آثار سوئ برخی برنامه و سریالها ارزیابی شود. صدا و سیما با تولیدات ضعیف خود، مردم را به سمت شبکههای ماهوارهای سوق میدهد. ما در حال حاضر هنرمندان حرفهای زیادی داریم که با ضوابط و شرایط صداوسیما حاضر نیستند آنجا برنامه سازی کنند.
- · شما نقش قوانین قضایی را در بروز رفتارهای پرخاشگرانه در جامعه چگونه میبینید؟
قوانین ما پیشگیری محور نیست. قوانین ما مجازات-محور و بیشتر زندان-محور است. ما باید قوانین پیشگیری محور داشته باشیم.
اصل ۱۵۳ قانون اساسی مشخص کرده است که پیشگیری از جرایم اجتماعی و ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی به عهده قوه قضاییه است. در حال حاضر پس از گذشت سی و دو سال از انقلاب نزدیک به یک سال است که معاونت پیشگیری در قوه قضاییه تاسیس شده است. قبل از آن ما ۲۲ نهاد پیشگیری در کشور داشتیم که این عدم تمرکز در سیاست گذاریها باعث بروز جرایم در جامعه شده است.
به نظر من با مجازات نمیتوان آسیبها را اصلاح کرد، مجازات نقش مُسکن دارد. ما باید پیشگیری کنیم. در حال حاضر ما دو برابر زندانهایمان زندانی داریم. مشخص است که زندان، اعدام و… جواب نداده است چون اگر این گونه مجازات کارساز بود باید الان در جامعه هیچ گونه خشونتی نمیداشتیم. به اعتقاد من باید پیشگیریهای قضایی، فرهنگی و اجتماعی در دستور کار قرار گیرد.
- · به نظر شما NGOها در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و بالابردن آستانه تحمل اجتماعی چه نقشی می توانند داشته باشند؟
من معتقدم دولت در مسائل اجتماعی نمیتواند موفق باشد. باید کار را به مردم واگذار کنیم و این مهم، از طریق حمایت و نظارت دولت میسر میشود. دولت باید امکانات مختلف را در اختیار بگذارد و مردم خودشان عمل کنند. امنیت باید محله محور باشد، پیشگیری مردم محور باشد. دولت فقط نظارت داشته باشد. دولت تا امروز در زمینه پیشگیری و مقابله موفق نبوده است، افزایش آمار آسیبهای اجتماعی بیانگر این واقعیت تلخ است. هر قدر سازمانهای دولتی بزرگتر بشوند، ناکارآمدتر میشود، مثلا سازمان بهزیستی را در نظر بگیرید، وظایف متعددی برعهدهاش است و در انجام دادن هیچ کدام موفق نبوده است.
ماهنامه شماره ۱۳