آخرین به روز رسانی شنبه, می 21, 2022
20 فوریه 2014 admin دستهبندی نشده ۰
عدالت اجتماعی یکی از دلالت های مفهوم عدالت است که منظور از آن تخصیص “منصفانه ی” منابع در یک جامعه است. به این معنا قانون باید به سطح قابل قبولی از برابری واقعی و رسمی دست یابد و باید توزیع منصفانه ی منابع و برابر فرصت ها را تضمین کند.
امروزه در جریان اصلی سیاسی، سه نظریه ی فلسفه ی سیاسی و سه مکتب اصلی عدالت وجود دارد:
۱-آثار ارسطو در خصوص عدالت که بسیار تاثیر گذار و مجادله برانگیزاند، مبنای نظریه های مدرن نو ارسطویی و فردگرایانه برای عدالت هستند؛ نظیر فلسفه ی عینیت گرای نیچه ای آین رند. مهم ترین کار روش شناسانه ی ارسطو تمایز قراردادن او بین عدالت اصلاحی و توزیعی بود.
۲- نظریه های قرارداد اجتماعی که آموزه های لیبرال کلاسیک خود را با فرضیه ی معروف قرارداد اجتماعی توجیه میکند: فرض می شود جامعه ی لیبرال و دمکراتیک مبتنی بر انتخاب آزاد عوامل عاقل و خود مختار است.
۳- فایده گرایی، فلسفه ای که هدف آن حداکثرسازی رفاه جامعه است: نفوذ و قدرت فایده گرایی نیروی اصلی پشتیبان استحکام و قوی کردن فلسفه ی سیاسی بوده است، خصوصاً پس از پذیرش فایده گرایی توسط علم اقتصاد نئو کلاسیک. اغلب نظریات معاصر با واکنش (معمولاً منتقدانه) نسبت به ایده های فایده گرایانه شروع می شوند.
ایده ی اصلی عدالت اجتماعی
خواست عدالت اجتماعی همواره این پرسش را طرح میکند که حقوق، موقعیت ها و نعمات مادی و غیرمادی در یک جامعه چگونه تقسیم میشوند. این خواست ناظر بر منازعاتی است که تعیین می کند هر کس چه چیز و تا چه اندازه باید در اختیار داشته باشد. از آن جا که در هر جامعه ای در کنار دارایی ها طبعاً هزینه هایی هم وجود دارد، همواره این منازعه نیز وجود دارد که بار این هزینه ها را چگونه می توان عادلانه و به گونه ای متناسب و با توجه به میزان درآمدها بر شانه های همگان تقسیم کرد.
اگر بخواهیم عدالت اجتماعی را با انتظارات هنجاری برای تقسیم نعمات و هزینه های اجتماعی پیوند بزنیم، به مفهومی از عدالت اجتماعی دست می یابیم که عمری نسبتاً کوتاه دارد و به نیمه ی دوم سده ی بیستم بازمی گردد. با پیدایش دولت های رفاه در ده های پس از جنگ دوم جهانی، کشمکش های سیاسی بر سر موضوع عدالت اجتماعی، به گونه ای مشخص در برنامه های احزاب سیاسی بازتاب یافت.
در حالی که در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی سده ی بیستم، عدالت اجتماعی عمدتاً تقسیم و بازتقسیم عادلانه ی ثروت را به ذهن متبادر می کرد، امروزه موضوع بیش تر بر سر تقسیم عادلانه ی شانس ها و فرصت هایی ست که تحقق برنامه ی زندگی فرد را ممکن می سازند. به دیگر سخن، امروزه عدالت اجتماعی تنها دربرگیرنده ی تضمین های مادی و برخورداری از رفاه اجتماعی نیست، بلکه پیش از هر چیز امکان دستیابی به آموزش، فرهنگ و نیز مشارکت سیاسی را نیز دربرمی گیرد.
می توان برای عدالت اجتماعی پنج بُعد به قرار زیر ارائه کرد:
۱ـ جلوگیری از گسترش فقر و تلاش برای ریشه کن ساختن آن.
۲ـ افزایش شانس اجتماعی از طریق آموزش.
۳ـ افزایش شانس اجتماعی از طریق ایجاد فرصت های شغلی بیش تر و تقسیم متناسب تر درآمدها.
۴ـ توجه به نقش ویژهی زنان.
۵ـ ایجاد امنیت اجتماعی از طریق برقراری نسبت عادلانه میان سطح درآمد و هزینه های اجتماعی مانند بهداشت و درمان و غیره.
روز جهانی عدالت اجتماعی
روز جهانی عدالت اجتماعی، روزی است جهت به رسمیت شناختن نیاز به ترویج تلاش برای مقابله با مسائلی چون فقر، بیکاری. مجمع عمومی سازمان ملل متحد، روز بیستم فوریه را در تاریخ ٢۶ فوریه ٢٠٠٧ به عنوان روز جهانی عدالت اجتماعی تصویب کرد که از سال ٢٠٠٩ اجرایی شد.
با به رسمیت شناخته شدن این روز توسط اجلاس جهانی، توسعه ی اجتماعی، با هدف عدالت اجتماعی، همبستگی، هماهنگ و برابری در درون و میان کشورها و عدالت اجتماعی، برابری و تساوی، ارزش های اساسی تمامی جوامع را تشکیل می دهند.
برای رسیدن به “یک جامعه برای همه” دولت ها متعهد شدند تا چارچوبی برای اقدام به ارتقاء عدالت اجتماعی در سطوح ملی و بین المللی تشکیل دهند. آن ها هم چنین متعهد به ترویج توزیع عادلانه ی درآمد و دسترسی بیش تر به منابع از طریق تساوی حقوق، برابری و فرصت برای همه، شدند.
دولت ها به علاوه به رسمیت شناختند که رشد اقتصادی بایستی برابری و عدالت اجتماعی را ترویج کند و این که “یک جامعه برای همه” بایستی بر پایه ی عدالت اجتماعی و احترام به حقوق بشر و آزادی های پایه ای باشد.
23 ژوئن 2014 ۹