اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۶, ۲۰۲۴

چرایی انحلال کمیته‌ی دانشجویی در گفتگو با بابک غیاثی و شهاب تجری/ آذر طاهرآبادی

خط صلح- کمیته‌ی دانشجویی کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری کرمانشاه و ایلام در اردی‌بهشت ماه سال 91 با حضور جمعی از دانشجویان و فعالین مدنی استان کرمانشاه تشکیل گردید. این کمیته که زیر مجموعه‌ی کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای کرمانشاه بود، با هدف گسترش آموزش، توسعه و ترویج مفاهیم حقوق بشری در سطح جامعه و به ویژه قشر دانشجویان، تشکیل گردید.

این کمیته اما پس از بیش از دو سال فعالیت موثر، به دلایلی نه چندان روشنی، منحل اعلام شد. در راستای شفاف سازی چرایی این انحلال، در این شماره از ماهنامه‌ی خط صلح، گفتگوهایی با بابک غیاثی، دبیر کمیته‌ی دانشجویی و دکتر شهاب تجری، رئیس کانون وکلای دادگستری کرمانشاه و ایلام، داشته‌ایم که در پی می‌آید…

بابک غیاثی: عده‌ای در کانون وکلا، فعالیت حقوق بشری را سیاسی می‌دانند

آقای غیاثی لطف کنید بفرمایید که کانون وکلا از چه زمانی تصمیم گرفت که یک کمیته‌ی دانشجویی داشته باشد و اساساً علت تاسیس چنین کمیته‌ای چه بود؟

Babak-Ghiyasiدر واقع اواخر سال 90 بود که ما تعدادی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه، تصمیم گرفتیم که یک کمیته‌ای را ذیل کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای کرمانشاه، به نیت آشنا ساختن قشر دانشجو با گفتمان حقوق بشر و فرهنگ حقوق بشر، تحت عنوان کمیته‌ی دانشجویی حقوق بشر(نام کامل: کمیته‌ی دانشجویی حقوق بشر کمیسیون کانون وکلای کرمانشاه) تشکیل بدهیم؛ در واقع هدف اصلی ما ترویج فرهنگ حقوق بشر بود و به همین دلیل هم تصمیم گرفتیم این کمیته را تشکیل بدهیم. منتها خود کانون وکلای کرمانشاه هم، به خصوص کمیسیون حقوق بشرش، از مدت‌ها قبل یعنی از چندین ماه قبل از این جریان هم یک مصوبه‌ای دادند برای این‌که این کمیسیون یک چنین کمیته‌ای را تشکیل بدهد که دانشجوها بتوانند در این کمیته به امور و فعالیت حقوق بشری بپردازند.

آیا در اساسنامه‌ی اصلی کانون وکلای دادگستری چیزی بر این مبنا وجود داشت؟ یعنی قانوناً این کمیته جزو اساسنامه بود یا این‌که نه بعدها یک فرصتی به دانشجوها دادند که بیایند و به خاطر شکوفایی بیشتر جنبش دانشجویی این کمیته را تشکیل بدهند؟

خب چنین مطلبی در اساسنامه‌ی کانون مطرح نشده و در واقع این جزو مصوبات اجرایی بوده؛ کمیسیون تصمیم گرفت که چنین کمیته‌ای را داشته باشد و هیات مدیره هم موافقت کرده بود. از طرفی درست است که ما استقلال فعالیت داشتیم اما به لحاظ تشکیلاتی زیر مجموعه‌ی کانون وکلا حساب می‌شدیم و هیات مدیره می‌توانست هر زمانی که خودش صلاح می‌دانست در مورد ما تصمیم بگیرد. در مورد قسمت دوم سوالتان هم که فرمودید، بله صحیح است؛ این در واقع از حسن نیت اعضای هیات مدیره‌ی کانون وکلا بود؛ به خصوص رئیس کمیسیون حقوق بشر آن زمان که به ما اجازه دادند در آن فضا که بالاخره دولت دهم بر سرکار بود و خیلی در دانشگاه‌ها نمی‌شد فعالیت کرد، بیاییم در داخل کانون و از ظرفیت‌ها و امکانات کانون استفاده بکنیم.

چه شد که بعد از دو سال فعالیت و رشد و شکوفایی، پایه‌های بنیادی کمیته دانشجویی آن‌قدر متزلزل شد که به انحلالش ختم بشود؟

ریشه‌ی این مسئله بر می‌گردد به دو علت: علت اول آن مسائل درونی بود که در هر تشکیلاتی پیش می‌آید. ما در اوج فعالیت‌ها بودیم منتها در اردی‌بهشت ماه امسال، یعنی اردی‌بهشت ماه 93، یک سری اختلافات درونی به وجود آمد که خب طبق اساسنامه قابل حل بود و نهاد بالادستی ما هم که هیات مدیره‌ی کانون وکلا باشد، می‌تونست راجع به ما تصمیم گیری بکند…

این مسایل قابل بیان هست؟ چه مسئله ای بود؟ ممکن است که مسئله امنیتی بوده باشد؟ نهادهای امنیتی شما را مجبور به اختلاف کرده باشند یا چیزی شبیه به آن؟

نه اصلاً چنین چیزی نبوده چون ما ظرف دو سال و نیم فعالیتی که داشتیم، به هیچ عنوان حتی هیچ تذکری هم از جانب نهادهای امنیتی به ما داده نشد. همان طور که عرض کردم آن مسئله‌ی درونی‌اش بر می‌گردد به یک سری اختلافات جهت عملکرد کمیته در ادامه‌ی کار. چون ما احساس می‌کردیم باید یکسری تغییرات در اساسنامه‌ی خود کمیته به وجود بیاید که ما بتوانیم از ظرفیت‌های بیش‌تری برای کار استفاده بکنیم. به هر حال ما اساسنامه‌ی اولیه‌ای که داشتیم احساس می‌کردیم که ناقص است و باید تکمیل بشود. سر همین جریان اختلافاتی به وجود آمد که خب دوستان به دو دسته تقسیم شده بودند؛ عده ای موافق یک طرحی بودند و عده‌ای موافق یک طرح دیگر. این شد که خب درگیری بالا گرفت و شکاف ایجاد شد و نهایتاً کمیته معلق شد یعنی عملاً از کارآیی افتاد که هیات مدیره هم وقتی این را می‌دید تصمیم به تعلیق گرفت. منتها آن علت دومی که می‌خواهم خدمت شما عرض بکنم این است که درست که بخشی‌اش به خود ما بر می‌گشت اما این علت دوم بیش‌تر به مسئله‌ی خود کانون وکلا و خود هیات مدیره مربوط می‌شد. چون دقیقاً همان روزهایی که کمیته‌ی دانشجویی را تشکیل دادیم، از همان زمان هم یک سری اختلافات در هیات مدیره بود که ما نباید اجازه‌ی تشکیل چنین کمیته‌ای را به دانشجویان بدهیم…

دلیل این اختلافات در هیات مدیره‌ی کانون چه بود؟ یکی از دوستان شما چند روز قبل در یکی از روزنامه‌های محلی گفته بود که اساساً آن دلایلی که هیات مدیره به کمیته دانشجویی وارد می‌کرده، واهی بوده و مسئله‌ی دست دادن دختران و پسران و مسئله‌ی شرعی را وارد این موضوع کرده بودند و غیره. آیا بخشی از این اختلاف به این مسئله بر می‌گشت؟

ببینید به قول آن دوستمان آن دلایل واهی. بیش‌تر بر می‌گردد به مسائل درونی کمیته و آن مسائلی که به خود هیات مدیره مربوط می‌شد واهی نبود. در خود هیات مدیره اختلاف نظر وجود داشت. عده‌ای می‌گفتند که اساساً کانون وکلا، یک نهاد صنفی است و نباید کار حقوق بشری بکند؛ که به زعمشان کار حقوق بشری در ایران کار سیاسی است. اما در طی این دو سال این اختلاف نظرها که گه گاهی به گوش ما هم می‌رسید، مانع کار ما نمی‌شد و نهایتاً آن اختلافات درونی هم که به وجود آمد، دست به دست هم داد و در واقع بهانه جور کرد و مزید بر علت شد تا هیات مدیره با استناد به این‌که کمیته‌ی دانشجویی حقوق بشر یک نهادی ست که امکان دارد کار سیاسی بکند، این تصمیم را بگیرد. هرچند که این نظر همه‌ی هیات مدیره هم نبوده، یعنی یک تعداد خاصی بودند که به هر حال تصمیم شان هم برای ما قابل احترام هست.

البته این درست که ما بهانه دست هیات مدیره دادیم، اما من احساس می‌کنم که در بلند مدت حتی شاید اگر بهانه‌ای هم دست هیات مدیره نمی‌افتاد، با توجه به آن اختلاف نظرهایی که در آن‌جا وجود داشت، کمیته منحل می‌شد. به هر حال خود هیات مدیره می‌توانست این‌جا داوری عمل بکند و آن اختلافات درون سازمانی ما را کاهش بدهد یا از بین ببرد اما خب صورت مسئله را پاک کردند و کل کمیته را منحل کردند…

کمیته دانشجویی که شما در واقع دبیرش بودید، در دوران حیاتش چه کارهایی انجام می‌داد و آیا امکانش هست که در جای دیگری این کمیته را تشکیل بدهید و دور هم جمع بشوید و این تشکل و ساز و کارش را ادامه بدهید؟

همان طور که گفتم ما با هدف کلی ترویج فرهنگ حقوق بشر کار را شروع کردیم. من احساس می‌کنم که مردم ایران صرفاً با نام حقوق بشر آشنا شدند اما با مفاد و محتوای آن آشنا نیستند. خب ما در کنار اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، قایل به چیزی به عنوان فرهنگ حقوق بشر هستیم که این فرهنگ حقوق بشر در ایران پا نگرفته و این بستر سازی و این رشد و آگاهی در مورد انسان‌ها باید صورت بگیرد که اعلامیه‌ی حقوق بشر محلی از اعراب در ایران داشته باشد. ما تمرکزمان را روی این مسئله و در دانشگاه گذاشتیم که در این خصوص از طریق آموزش، پژوهش و اطلاع رسانی کاری بکنیم. به هر حال دانشجوها قشری هستند که با رسانه، کتاب، روزنامه و مجله آشنا هستند، فکرشان بیش‌تر درگیر چنین مسائلی ست و دغدغه مند ترند؛ این بود که ما روی دانشجویان سرمایه گذاری کردیم تا به عنوان سفیران حقوق بشر بروند درون جامعه و گفتمان حقوق بشر را ترویج بدهند. اصلاً ما یک واژه‌ای درست کرده بودیم به نام افسران حقوق بشر و هر عضو کمیته‌ی دانشجویی حقوق بشر را یک افسر حقوق بشر خطاب می‌کردیم. ابزارهای مختلفی هم مثل کلاس‌های آموزشی، حلقه‌های مطالعاتی، همایش‌ها اختیار داشتیم و حتی کارهایی فراتر از فعالیت‌های حقوق بشری، مثل برگزاری یک سری برنامه های خیریه و انسان دوستانه و بزرگداشت برخی از بزرگان کرمانشاه و ملی در طول این مدت انجام دادیم که مردم را با کمیته‌ی خودمان و بحث حقوق بشر آشنا بکنیم.

این‌ها کارهای روتینی بوده که ما انجام می‌دادیم. اما راجع به این‌که ما در جای دیگری بتوانیم چنین کمیته‌ای تشکیل دهیم، خب من فکر می‌کنم که در کوتاه مدت امکان پذیر نباشد! به هرحال کانون وکلای دادگستری به عنوان یک نهاد و اتحادیه‌ی قانونی و البته مستقل عمل می‌کند و به همین دلیل اساساً اجازه‌ی راه‌اندازی کمیته را به ما دادن و در واقع این‌که ما بتوانیم با همین نام خودمان یک مجوزی بگیریم، عملی نیست. راه دیگر هم این است که برویم زیر مجموعه‌ی یک حزب و یا سازمان دیگری کار بکنیم که خب این هم با توجه به این‌که اکثر سازمان‌ها و احزاب ایران صرفاً به دنبال مسایل سیاسی هستند، فکر نمی‌کنم زیاد به صلاح باشد؛ کما این‌که خب ما 60 نفر عضو داشتیم که بعد از انحلال کمیته در سازمان‌ها و نهادهای مختلف پخش شدند و فعالیت‌های مختلفی(سیاسی، مدنی و غیره) می‌کنند و دیگر به نام حقوق بشر کسی در حال حاضر فعالیتی نمی کند.

چقدر کانون وکلای دادگستری کرمانشاه و ایلام روی شما و کارتان نظارت داشت و چقدر در واقع تحت کنترل کانون وکلای دادگستری بودید؟

از همان اول به ما اجازه دادند که اساسنامه‌ی جدایی داشته باشیم. این اساسنامه بر مبنای نظامنامه‌ی خود کمیسیون حقوق بشر بود؛ یعنی کمیسیون حقوق بشر یک نظامنامه‌ای داشت که ما هم نمی‌توانستیم از آن فراتر برویم و باید اساسنامه‌ی خودمان را در چارچوب آن نظامنامه می‌گنجاندیم که خب این کار را هم کردیم و در واقع می‌توان گفت که استقلال نسبی داشتیم. برگزاری جلسات به دست خودمان بود و حتی مصوبات به دست خودمان اجرا می شد و آن اشرافی که وجود داشت به معنی دخالت نبود و مشکلی نبود. اما همان طور که گفتم نباید از آن اهداف کلی کمیسیون و چارچوب‌ها و محدودیت‌های کانون وکلا فراتر می‌رفتیم که خب در تمام این دو سال و نیم ما هم هرگز عدول نکردیم و فراتر نرفتیم.

فکر می‌کنید با منحل شدن این تشکل، اساساً می‌توان گفت که یک خلائ در رابطه با همان مسائل حقوق بشر در کرمانشاه به وجود آمده؟

با تشکیل یا انحلال یک کمیته‌ی دانشجویی با 60 یا 70 نفر عضو اتفاق خاصی در جامعه نمی‌افتد اما ما اعتقاد داریم که می توانستیم در بلند مدت تاثیرات مثبت زیادی بگذاریم. کما این که در طی حیات کمیته، تمامی نخبگان کرمانشاهی و دانشگاهی‌ها ما را می‌شناختند و ما با اکثر سازمان‌های سیاسی و مدنی و گروه‌های مردم نهاد در ارتباط بودیم و توانستیم تاثیر خوبی بگذاریم؛ حداقل نام خودمان را گسترش دادیم. به هر حال کمیته‌ی دانشجویی کانون وکلای کرمانشاه از این نظر که در نوع خودش در ایران اولین بود، فکر می‌کنم که فتح بابی شد برای این‌که دانشگاه‌های دیگر و شهرهای دیگر، بتوانند چنین کاری را انجام بدهند. در چنین حالتی ما می توانیم در سراسر ایران دست به دست هم بدهیم و یک حرکت بزرگ را رقم بزنیم؛ ضمن این‌که ما در تهران، سنندج و در همدان رایزنی کردیم و کمیته‌ی دانشجویی حقوق بشر در این شهرها هم داشت پا می‌گرفت اما با این انحلال آن رایزنی‌ها هم بی‌سرانجام ماند…

آیا امکان این وجود دارد که با کانون وکلای دادگستری وارد یک رایزنی دوباره شد و کمیته را باز از نو ساخت؟ یعنی منهای آن جهت گیری‌ها و منهای آن شکاف‌هایی که بین اعضای کمیته وجود داشت، دوباره این کمیته را برپا کرد و آن روندی را که داشتید، ادامه دهید؟

ببینید اعضای هیات مدیره‌ی کانون وکلا، بعضاً هوادار کمیته بودند. یعنی کسانی بودند که همین الان هم از کمیته حمایت می‌کنند و حمایت همین عزیزان بود که باعث شد ما این کمیته را تشکیل بدهیم. این دوستان بحثشان این است که این انحلال و این تعلیق احتمالاً به صورت موقتی هست و در ماه‌های آینده، اگر در کانون وکلا شرایط عوض بشود و یا رایزنی‌هایی صورت بگیرد این کمیته راه می‌افتد. از خود هیات مدیره هم پالس‌ها و سیگنال‌هایی به ما رسیده که این اتفاق ممکن است بیفتد. منتها بحث من به عنوان کسی که دو سال و نیم با این کمیته زندگی کردم، این است که اگر چنین حرکتی بخواهد مثمر ثمر باشد بهتر است که این اتفاق سراسری بیفتد؛ یعنی ما اول برویم با اتحادیه‌ی کانون‌های وکلای سراسر کشور صحبت بکنیم که آن‌ها مصوبه‌ای داشته باشند و بخشنامه‌ای بدهند که چنین نهادی در درون تمامی کانون‌ها تشکیل شود.

فکر می‌کنید این حاشیه‌ی امن تا کی برای کمیته‌هایی همچون کمیته‌ی دانشجویی وجود داشته باشد تا شما بتوانید بدون هیچ دغدغه‌ای به کارتان ادامه بدهید؟

ببینید ما در دوران آقای احمدی نژاد و دولت دهم این کمیته را راه اندازی کردیم. در دورانی که شرایط سیاسی و اجتماعی اصلاً مساعد نبود؛ همان‌طور که نهادهای مدنی در مضان اتهام بودند و بعضاً منحل یا تعلیق می‌شدند و فعالیتی نداشتند. اما با این حال کانون وکلای دادگستری کرمانشاه به این قضیه خیلی مثبت نگاه کرد و کمیته را تشکیل داد. من فکر می‌کنم که حالا و در دولت جدید، اوضاع خیلی بهتر است و ما از دولت آقای روحانی در واقع این انتظار را داریم- و به حق هم در این قضیه خوب عمل شده- که احزاب و گروه‌ها و نهادهای مدنی دوباره جان بگیرند. گرچه تا رسیدن به آن قله‌های بالاتر خیلی راه هست اما من فکر می‌کنم که شرایط سیاسی و اجتماعی‌اش مهیاست یعنی می‌شود که چنین نهادهایی را تشکیل داد. اما این موضوع به هر حال به خود هیات مدیره‌ی کانون وکلا که عرض کردم برمی‌گردد که برخی به مسئله‌ی حقوق بشر، دید سیاسی دارند و می‌گویند چون غیرصنفی‌ست، در اهداف کلان کانون وکلا هم جایی ندارد.

آقای غیاثی، در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.

صحبتی که نیست فقط امیدوارم که نهادهای مدنی در ایران و ان جی او های مختلفی که در استان‌های دیگر شکل می‌گیرند، مقوله‌ی حقوق شهروندی را جدی بگیرند؛ چرا که که خود آقای رئیس جمهور هم منشور حقوق شهروندی را سال گذشته ارائه دادند و من فکر می‌کنم با این اوصاف، پتانسیل خوبی برای این‌که بحث حقوق شهروندی جدی گرفته شود، به وجود آمده تا انشالله بتوانند منشائ اتفاقات مثبتی هم در جامعه‌ی ایران باشند.

ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

دکتر شهاب تجری: کمیته‌ی دانشجویی منحل نشده است!

آقای تجری، اگر امکانش هست لطفاً در مورد دلایل و چگونگی تشکیل و انحلال کمیته‌ی دانشجویی، توضیحاتی را بفرمایید.

Shahab-Tajariما در سال 88 و پس از انتخابات بود وقتی که دیدیم فعالیت‌های اجتماعی محدود شده و امکان فعالیت مثل سابق نیست، سعی کردیم کمیسیون حقوق بشر کانون وکلا را که قبلاً ایجاد شده بود ولی عملاً هیچ فعالیتی نداشت، فعال بکنیم. لذا با بعضی از دوستان که بعضاً از اساتید دانشگاه و وکلا بودند، آمدیم و کمیسیون را فعال کردیم و بنا هم بر این بود که تلاش بکنیم که حقوق بشر و فرهنگ حقوق بشری را با توجه به محدودیت‌هایی هم که در جامعه‌ی ما هست، گسترش بدهیم. از یک طرف موضوع حقوق بشر، موضوع حساسی بود و بسیاری روی آن حساسیت داشتند و از طرف دیگر ما تلاش می‌کردیم، ضمن در نظر گرفتن آن حساسیت‌ها، فعالیتمان تداوم پیدا کند. بنابراین با محدودیت‌ها و تضییقات بسیاری فعالیت‌ها را شروع کرد.

یک نکته‌ای هم که در ابتدا به ذهن خودم رسیده بود و سعی کردم که آن را محقق کنم، این بود که دانشجویان ما در عرصه‌های مختلف، پتانسیل بسیار خوب و بالایی برای فعالیت‌های اجتماعی دارند و ما گفتیم که از این پتانسیل در این مقطع برای آن هدفی که داریم، بهره ببریم. از طرف دیگر، امکان فعالیت برای دانشجویان در سطح دانشگاه و جامعه، وجود نداشت اما کانون وکلا سر جایش بود و می‌توانست فعالیت‌هایی را انجام بدهد. ]با این اوصاف،[ ما تلاش کردیم که با ایجاد یک کمیته‌ی دانشجویی، دانشجویانی را که علاقه‌مند به این حوزه هستند، زیر چتر کانون وکلا بیاوریم و امکان فعالیت-باز تاکید می‌کنم، در چهارچوب محدودیت‌هایی که داشتیم-برای آن‌ها فراهم بشود.

اساسنامه‌ی کانون وکلا، عضویت غیر وکیل را نمی‌پذیرد؛ با توجه به این‌که دانشجویان هم عموماً وکیل نبودند، چطور این مسئله را با اساسنامه وفق دادید؟

واقعیت، این مسئله‌ی بسیار سختی بود و از همان اوایل هم، برخی از همکاران ما اصلی‌ترین ایرادی که می‌گرفتند، همین بود. کانون وکلا قانون دارد؛ قانون استقلال کانون‌های وکلا که یادگار مرحوم دکتر مصدق است، تصویب اصلی آن مربوط به سال 1331 است اما بعد از کودتا دوباره این‌ها را دوباره مصوب کردند و برخی از قوانین دکتر مصدق را به همان شکل قبول کردند و تاریخ قانون گذاری‌اش سال 1333 شد. در این قانون که بعدها آیین‌نامه‌اش هم تنظیم شد و بعد از انقلاب هم در سال 1376، در این خصوص باز یک قانونی برای فعالیت مجدد کانون‌های وکلا مصوب شد، در هیچ کدام از این موارد، فعالیت غیر اعضائ(خودِ وکلا)، در چهارچوب کانون وکلا پیش بینی نشده بود. تمام فعالیت‌ها، اهداف و مسائلی که در کانون مطرح است، باید توسط اعضائ پیگیری بشود؛ غیر از کارهای اداری کانون که کانون وکلا می‌تواند افرادی را در این راستا، استخدام بکند. این مشکل‌ترین و اصلی‌ترین ایرادی بود که به فعالیت دانشجویان و بعضاً افرادی که خارج از دانشجویان بودند و ما از توانایی‌های آن‌ها بهره می‌بردیم، گرفته می‌شد. اما فضا به شکلی بود که من خودم به شخصه، مقاومت می‌کردم. یک نکته این است که قانونی که برای کانون‌های وکلا تصویب شده، نسبتاً قدیمی شده و می‌شود با توجه به دگرگونی‌هایی که در جامعه ایجاد شده، امکان این فعالیت‌ها را فراهم کرد. چرا که این فعالیت‌ها نافی اهداف کانون وکلا نیست و اتفاقاً با توجه به این2که در حوزه‌ی حقوق بشر که اکثر کانون‌های وکلاهای دنیا کمیسیون‌هایی در این زمینه دارند، بسیار هم مفید خواهد بود. اما به هر حال با در نظر گرفتن این‌که فضای جامعه، فضایی بسیار تنگ و نامناسبی است، ما دوستان را قانع کردیم که اجازه بدهند دانشجویان اجازه بدهند بیایند و در چهارچوب کانون فعالیت بکنند. انصافاً هم فعایت‌های خوبی کردند، زحمت کشیدند و علاقه‌مند بودند. فعالیت‌های خیریه و انسان دوستانه‌ای که حساسیت نداشت و امکان داشت که به نوعی در چهارچوب حقوق بشر گنجاند، انجام دادند و غیره.

بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که فضا کمی بازتر شد و امکان فعالیت‌های اجتماعی کمی بیش‌تر محیا شد و دانشگاه‌ها در حال تجربه‌ی فضایی کمی بازتر نسبت به گذشته هستند، آن ایراد اولیه و اساسی دوباره مطرح شد و دوستان می‌گفتند که حالا دیگر آن بهانه هم نیست؛ دانشجویان باید برگردند و در آن فضاهای متعلق به خودشان فعالیت کنند. من واقعیت مخالف این نوع تفکری که اساساً نسبت به کانون‌های وکلا وجود دارد، بودم و هنوز هم مخالف هستم و برای مخالفت خودم هم استدلالی مبنی بر این‌که باید کانون‌های وکلا فعالیت‌های اجتماعی‌شان را و پیوند خودشان را بدنه‌ی جامعه تقویت بکنند، دارم و در واقع این نقطه‌ی عطف و تلاقی این امر، حقوق بشر است که هم یک بحث حقوقی در چهارچوب صنف وکلا هست و در تحصیلات و تخصص آن‌ها می‌گنجد و هم در عین حال کاملاً اجتماعی ست و ما را با بدنه‌ی جامعه در ارتباط نگه می‌دارد.

آقای تجری، شما حقوق بشر را یک مسئله‌ی حقوقی می‌دانید و با این دید به آن نگاه می‌کنید اما آقای غیاثی، دبیر کمیته‌ی دانشجویی، یکی از دلایلی را که حکم به انحلال این کمیته داده شد، سیاسی دانستن کار حقوق بشر از سوی برخی از اعضای هیات مدیره عنوان می‌کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟

من این را توضیح بدهم که هیچ تصمیمی در هیات مدیره دال بر انحلال کمیته‌ی دانشجویی گرفته نشد و هیات مدیره هم تا به حال اعلام نکرده که این کمیته باید منحل بشود. این‌ها هم تصورات غلطی‌ست که در نتیجه‌ی اطلاعات غلط بروز پیدا کرده است. برخی از همکاران ما مخالف فعالیت دانشجویی هستند ولی هنوز این تصمیم اتخاذ نشده که این کمیته منحل بشود. نکته‌ی دیگر هم این‌که حقوق بشر ذاتاً یک امر حقوقی‌ست ولی به دلیل موضوعاتی که مطرح می‌شود، قطعاً مسائل سیاسی و فرهنگی و مدنی متعددی هم در آن به وجود می‌آید. شما استحضار دارید که بعد از اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، دو میثاق بین‌المللی که مکمل اعلامیه هستند، در سازمان تصویب شد؛ یکی میثاق حقوق مدنی و سیاسی‌ست و یکی میثاق حقوق فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی‌ست و همه‌ی این‌ها در چهارچوب منشور حقوق بشر می‌گنجد. این طور نیست که بگوییم اگر کسی فعالیت سیاسی هم کرد، از حوزه‌ی حقوق بشر خارج شده است. من چنین استدلال‌هایی را به شخصه نمی‌پذیرم؛ ولو این‌که فعالیت سیاسی هم شده باشد و در چهارچوب حقوق بشر قطعاً می‌شود فعالیت سیاسی کرد، فعالیت اقتصادی کرد، فعالیت فرهنگی کرد و غیره. همه‌ی این موارد با حقوق بشر ارتباط پیدا می‌کند و اصلاً حقوق بشر در واقع حداقل حقوقی‌ست که یک بشر در زندگی خودش از آن برخوردار است.

پس من اساساً با چنین استدلالاتی مخالفم؛ کما این‌که دانشجویان هم انصافاً هیچ فعالیت حساسیت برانگیزی در این مدت نداشتند و ایراد اصلی همان ایراد حقوقی بود که من خدمت شما عرض کردم.

پس در واقع شما می‌فرمایید که این کمیته هنوز منحل نشده؟

خیر، منحل نشده…

آیا امیدی هست که حاشیه‌ی امن کانون وکلا، دانشجویان بتوانند به فعالیت‌هایشان ادامه بدهند؟

قطعاً همین طور است اما منوط بر این‌که قوه‌ی قضاییه، استقلال را از کانون‌ها وکلا نگیرد. به هر حال اگر این استقلال از کانون‌های وکلا گرفته شود که تلاش قوه‌ی قضاییه بر این امر است و الان هم لایحه‌ای در این خصوص در مجلس مطرح است، کانون‌های وکلا آن اساس شکل‌گیری‌ و محور اصلی فعالیت‌هایشان را از دست خواهند داد؛ به همین دلیل، بعد از آن معلوم نیست که چه پیش بیاید.

اما با صرف نظر از بحث استقلال کانون که گفتم، این قول را به دانشجویان می‌دهم. بارها تاکید کردم و باز هم می‌گویم که من یک وجهه‌ی فعالیت‌ام دانشگاهی‌ست. سال‌هاست نزدیک به 14 سال- که من در دانشگاه تدریس می‌کنم و علاقه‌ی خاصی به دانشجویان فعال و دانشجویانی که درکشان در حوزه‌ی مختلف بالاست، دارم و این علاقه نه تنها کم نشده، بلکه روز به روز هم زیاد می‎شود و قطعاً هم از حیث فکری و استدلالی موافق این امر هستم که دانشجویان در کانون در این زمینه فعالیت داشته باشند و هم از حیث تعلق خاطر عاطفی، می‌خواهم که این فعالیت تداوم پیدا بکند.

با تشکر از فرصتی که در اختیار خط صلح گذاشتید.

توسط: آذر طاهرآبادی
نوامبر 24, 2014

برچسب ها

آذر طاهرآبادی بابک غیاثی برابری جنسی تبعیض جنسیتی خط صلح آذرماه خط صلح شماره 43 زنان شهاب تجری کمیته‌ی دانشجویی کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری کرمانشاه و ایلام ماهنامه خط صلح شماره 43