اخرین به روز رسانی:

اکتبر ۲۴, ۲۰۲۴

خوانندگی زنان، دین و سیاست / علی کلائی

خط صلح- مسئله‌ی صدای زنان و خوانندگی ایشان در طول تاریخ و خصوصاً پس از انقلاب ضد سلطنتی در ایران همیشه مورد سخن و بحث و اختلاف بوده است؛ از منع کامل این صدا در ابتدای انقلاب که منجر به عدم فعالیت هنری همه‌ی خوانندگان زن پیش از انقلاب و مهاجرت بسیاری به بیرون از مرزهای ایران شد تا نرمش‌هایی در ایام پس از خرداد 76 که منجر به امکان خواندن بانوان خواننده ای چون پریسا و سیما بینا برای زنان شد. پس از آن هم هرازگاهی این مسئله خود به چالشی در سطح رسانه و میان مردم بدل گشته است.

آواز خوانی زنان در ایران اما تاریخی بیش از ایام پیش و یا پس از انقلاب 57 دارد و پیش از انقلاب نیز مسئله به صورتی بحث برانگیز مطرح بوده است. این مسئله به قدری حساسیت برانگیز است که در هنرهای آئینی ایرانی مانند تعزیه نیز حتی به جای زنان فاجعه‌ی کربلا، مردان سخن گفته و می‌گویند. در مولودی خوانی‌ها نیز زنان به صورت سنتی تنها محق بوده (و هستند) که یا برای همجنسان خود بخوانند و یا حداکثر پسربچه‌های نابالغ زیر هفت سال در مجلس باشند و خواندن ایشان نیز مشروط به عناصری چون غنا و خضوع و مانند آن‌ها می‌شد و می‌شود. در ایلات و عشایر اما زنان از گذشته، تا همین امروز، همپای مردان می‌خواندند و می‌رقصدیدند.

به شهادت متون ادبی و کلاسیک زنان در دربارها می‌خواندند و می‌رقصیدند و در سال‌های پس از حضور اسلام در ایران و در دربارهای شاهان حاکم بر ایران که از سوی علمای وقت (بالاخص پس از صفویه) اسلام پناه خوانده می‌شدند، این مسئله جاری و ساری بوده است.

در سال‌های پس از مشروطه، ستارگانی چون قمرالملوک وزیری توانایی عرض اندام می‌کنند. در عصر پهلوی اول با وجود برخی تضییقات عمومی و فرهنگی، خواندن زنان در کنسرت‌ها و به صورت عمومی آغاز شد و در عصر پهلوی دوم گسترش یافت. رادیو و تلویزیون و حضور رسانه‌های دیداری و شنیداری نیز نقشی به سزا در این میان داشت.

مسئله‌ی صدای زنان مسئله‌ای است که در حکومت مذهبی کنونی ایران همواره مورد بحث و تبادل نظر بوده است و به قدری حساس می‌نماید که حتی نظر فردی چون علی جنتی که خود دارای سوابق حوزوی در مدرسه‌ی حقانی است و با اتمام سطوح دروس حوزوی، در زمینه‌ی دروس خارج فقه شاگرد فقهایی چون شبیری زنجانی، یوسف صانعی و آذری قمی بوده است (1) نادیده گرفته شود و کار او به مجلس شورای اسلامی بکشد و کارت زردی را نصیب دولت نوبخت حسن روحانی کند.

اما این مسئله به عنوان یک حق انسانی برای زنان ایران زمین همواره مطرح بوده و هست. اقبال خوانندگان زن چه سنتی و چه پاپ به خواندن برای همه‌ی مردم، حکومت ایران را با این چالش مواجه کرده و می‌کند. از خوانندگان زن سنتی خوانی که تازه طرح شده‌اند چون مهدیه محمدخانی تا اقبالی که به خواندن زنان در میان طیف‌های مختلف اجتماعی ایران می‌شود.

آن‌چه که مسلم است این است که هر مسئله‌ای در حوزه‌ی فرهنگی ایران می‌بایستی با دین نسبت سنجی شود. این قدر مسلم بودن از تاریخی می‌آید که دین در آن به ستون فقرات سنتش تبدیل شده و حضورش در همه‌ی عرصه‌های زندگی در ایران مشهود و مشخص است. تا انقلاب 57 این زندگی در حوزه‌ی مدنی جریان داشت و پس از آن شکلی حکومتی به خود گرفت و به اعتراف بسیاری از باورمندان، به ابزاری در دست حکومت گران برای اعمال حاکمیت تبدیل شد. اما سوال این‌جاست: رویکرد دینی به این مسئله چگونه است؟ دین در این حوزه چه می‌گوید؟

در این‌جا مراد از دین، اسلام و مذهب شیعه‌ی جعفری است، چرا که در اکثر کشورهای اسلامی در صحن علنی و اجتماعی ظاهراً مشکلی برای این مسئله نیست؛ در نهایت خوانندگان زنی با حجاب بر روی صحنه حاضر می‌شوند و می‌خوانند. در مالزی این مسئله کاملاً مشهود است. در لبنان نیز به هم‌چنین و حتی برخی از آنان به دفاع از گروه‌های مذهبی در لبنان مانند حزب الله لبنان می‌پردازند. اما زبان دین در این رابطه چگونه است؟

آن‌چه در رابطه با مسئله‌ی خوانندگی، خواندن و صدای زنان بیش از همه پر بسامد است، مسئله‌ای است با عنوان “غنا”. این کلمه چه در متون دینی و چه در فتاوی مراجع (چه حکومتی چه غیرحکومتی) کاملاً پربسامد است و حلت یا حرمت مسئله عموماً با داشتن این خصلت سنجیده می‌شود. به جز برخی از روحانیون به شدت محافظه کار، مانند مکارم شیرازی و برخی دیگر، الباقی غنایی بودن یا نبودن صدا را شرط حلیت یا حرمت می کنند. اما این غنا چیست؟

mahdie-mohamadkhani7در باب مفهوم غنا نقل‌های مختلفی آورده می‌شود. اما شاید یکی از نقل‌های مورد استناد نقل از مستند الشیعه محقق نراقی باشد. او در این کتاب، غنا را مد صوت همراه با ترجیع و طرب می‌داند. ترجیع، تردد صدا در گلو و زیر و بم دادن به صدا و آواز است و طرب، لفظی است که هم شادی و هم حزن را نمایندگی می‌کند. پس به طور کلی می‌توان آن را مطربی دانست که لهوی است. روح الله خمینی، بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در تحریر الوسیله می‌گوید که غنا مد و ترجیع صداست به کیفیتی که مناسب مجالس لهوی و طرب و آلات لهو باشد. (2) در واقع این حکم حرمت نه تنها برای خواندن زنان که برای خواندن مردان نیز ساری و جاری است. مسئله‌ی غنا نیز در ظاهر جزو مشهورات فقه شیعی است که مغنی (فرد غنا کننده) حتی توسط شیخ طوسی فاسق شناخته شده که فسقش آشکار و شهادتش مردود است.

فاضل لنکرانی در بهمن ماه 1392 در مصاحبه با ایکنا با اشاره به حرمت خواندن با غنا نوع دیگری را هم ذکر می‌کند که خود عنوان “خضوع” بر آن می‌نهند؛ یعنی خواندنی که هوس دیگران را بر بیانگیزد.

گرچه این نقل قول‌ها قدری روزآمدتر از سخنانی است که در میان فقهای پیشین شیعه شنیده می شده؛ محقق در الشرایع نقلی دارد با این عنوان که “صوت المرائ عوره” و کل صدای زن را عورت زن خطاب کرده و مردود شمرده. اما فقهای امروز (به جز اقلیتی به شدت محافظه کار) شرط غنا و یا خضوع را (به تفصیل ذکر شده) برای آن مطرح می‌کنند.

پس تا این‌جا اصل مسئله یعنی صدای زن در اکثر نقل قول‌ها حرام نیست. بلکه شرط غنایی بودن یا خضوع داشتن شرط حرمت و یا حلیت آن است.

عبدالحمید معصومی تهرانی از روحانیون بلند پایه و دین پژوه طی تماسی که خط صلح با او داشت، تعریف غنا را مخدوش دانست و گفت: “هر زمانی فهمی از غنا وجود داشته و تعریف مشخصی در این باب وجود ندارد.” (قریب به مضمون) این سخن ایشان از این جهت منطقی به نظر می‌رسد که کلمات در طی قرون و اعصار دارای ویژگی تفاوت معنا هستند و هر کلمه می‌تواند در زمانی معنایی داشته باشد و در زمانی دیگر معنایی دیگر. معنای آن زیاد یا کم شود. در واقع کلمات و زبان تغییر می‌کنند. باید دانست که این کلمات که در قرآن یا احادیث یا روایات که مورد استفاده قرار گرفته در زمان نزول کلام به چه معنی بوده است. عنوانی که با تیتر تعویض زبان (Language Change) می‌توان آن را شناخت و باز کرد. این تعبیر در حوزه‌های مطالعاتی قابل رصد است. تفصیل این سخن این‌جا میسر نیست و خود گاهِ جدایی می‌طلبد.

به هر تقدیر و با فرض پذیرش نظریه‌ی اکثریتی بر معنای کلمات غنا و خضوع دو امر مشخص است. یکی عدم حرمت صدای زن به طور مطلق و دوم مشروط بودنش بر شروط ذکر شده. حال باید بررسی کرد که فقهای شیعه (چه حکومتی و چه غیر حکومتی) در این سه دهه در این باب چه گفته‌اند. در این‌جا به فتاوی استناد می‌شود که در دسترس نگارنده بوده‌اند.

پاسخ پایگاه اینترنتی اسلام کوئست به سوالی مبنی بر نظر مراجع شیعه بر حلت یا حرمت آواز زن برای مرد نامحرم می‌گوید که مراجعی چون صافی گلپایگانی، فاضل لنکرانی، بهجت، روح الله خمینی، وحید خراسانی و مکارم شیرازی گوش دادن مردان به صدای زنان را جایز نمی‌دانند. از سویی دیگر مراجعی چون جواد تبریزی، سید علی سیستانی، علی خامنه‌ای(3) و نوری همدانی شرط غنا را برای آن لحاظ می‌کنند و می‌گویند که گوش دادن به آواز زن اگر غنا نباشد و باعث التذاذ جنسى و تهییج شهوت نشود و مفسده‏اى بر آن مترتب نگردد، اشکال ندارد. این پاسخ در آخرین به روز رسانی تاریخ 15 تیرماه 1392 را نشان می‌دهد.

یوسف صانعی دیگر مرجع شیعه که فتاوی‌اش در حوزه‌ی مسائل زنان بحث‌های بسیاری را در میان حوزویان از سویی و سیاسیون از سویی دیگر دامن زده، در این باب می‌گوید: “صوت زن فی حد نفسه حرام نیست لکن رعایت عفاف و ستر در زن لازم است و هر امری که سبب از بین رفتن مستوری و عفیفه بودن زن گردد، نباید انجام گیرد و ترک آن لازم است ضمن این‌که محتوای خوانندگی هم (چه در مرد چه در زن) نباید باطل باشد.”(4)

در واقع و قدر مسلم آن‌چه نزد بسیاری از مراجع تقلید شیعی (از حکومتی تا غیرحکومتی) امری مسلم است این است که صوت زن فی حد نفسه حرام نیست و هرکدام شرایطی را بر حرمت یا حلت آن مترتب کرده‌اند.

در این میان امر ذکر مثالی خالی از لطف نیست. سید موسی صدر که در لبنان و در ایران با عنوان امام موسی صدر شناخته می‌شود، مثالی است که رفتار شخصی‌اش می‌تواند قدری نگاه‌ها را در این باب روشن کند.

دختر وی یعنی سیده حورا صدر، در مصاحبه‌ای گفته بود که پدرش به خواندن خوانندگان زن گوش می‌داده است. اسم این خواننده‌ی زن “مرضیه” بود. یعنی سید موسی صدر که یک عالم بزرگ شیعی و انتخاب شده برای زعامت شیعیان لبنان است و خود فرزند یکی از مراجع بزرگ شیعه، یعنی سید صدرالدین صدر است، که پیش از آقای بروجردی زعامت حوزه‌ی قم را در کف اختیار دارد، به صدای یک بانوی خواننده گوش فرا می‌داده و لذت می‌برده است. ایضاً خالی از لطف نیست که داستانی از کتاب “عزت شیعه” اینجا روایت شود. موسی صدر نامه‌ای که خطاب به محمد مسعودی (از دوستانش) می‌نگارد نامه را با این مضمون آغاز می‌کند که: “اکنون که این سطور را می‌نگارم، خانم و بچه‌ها به ایران آمده‌اند و تنها یادآور آن سرزمین رویایی و صمیمی، صدای گرم آقای قوامی است و سماوری و سیگار همایی …”

با این‌که خواننده‌ای مرد نامش ذکر شده، اما نوع رابطه‌ی این روحانی بلندپایه‌ی شیعی را با مسئله‌ی موسیقی و خوانندگی نشان می‌دهد.

شاید در بادی امر مسئله‌ی خواندن زنان و حرمت و اشکال داشتنش در ایران، یک مسئله‌ی دینی به نظر برسد. اما پس از قدری مداقه(که به امکان سخن در بالا عرض شد)، مشخص می‌شود که این مسئله بیش از آن‌که دینی باشد، سیاسی است. رهبر جمهوری اسلامی که تمام رفتار و قوانین حاکم بر آن را به نظرات فقهی او مستند می‌دانند در این باب به صورتی شفاف و واضح در جواب استفتای خبرگزاری فارس می‌گوید که: ” اگر صداى زن (چه به صورت تک خوانی و یا همخوانی با زنان و یا با مردان) به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صداى او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده‏اى هم بر آن مترتّب نشود، اشکال ندارد، اگر مفسده داشته باشد و یا تحریک شهوت بکند، جایز نیست.” یعنی او صرف مسئله را مغایر با دین نمی‌داند و بر مبنای ساختار ولایت مطلقه‌ی فقیه محور جمهوری اسلامی، سخنان او به عنوان ولی فقیه در این نظام سیاسی باید ملاک حوزه‌ی شرعیات باشد. حتی بسیاری بارها از حاکمیت نظرات فقهی رهبر نظام بر سایر مراجع دینی سخن گفته‌اند. او با استفاده از همین اختیارات در این نظام حکم حکومتی می‌دهد و خلاصه در تمامی حوزه‌ها، سیطره‌ی نظری و عملی دارد؛ اما این‌جا و با وجود نظر او در آبان سال جاری نامه‌ای از سوی برخی نمایندگان مجلس به حسن روحانی نوشته می‌شود و در آن نامه از شکستن حرمت خوانندگی زنان احساس نگرانی می‌شود. (5) یعنی حضرات نماینده (به طور مشخص نقوی حسینی، نماینده‌ی شهر ورامین) با وجود سخنان رهبر نظام و مسلم بودن صلاحیت فقهی وزیر ارشاد فریاد وا اسلاما سر می‌دهد و در واقع آن‌چه بیش از دلایل دینی در اعلام این مسئله نقش دارد، دلایل سیاسی است. هرچند که رهبر نظام هم با وجود نظرات فقهی‌اش اتفاقاً از این نگاه‌ها که هدفش استفاده‌ی سیاسی از مسئله است دفاع می‌کند و هرازگاهی با سخنان گنگ و استفاده از تعبیراتی که می‌تواند فهم‌های گوناگونی را به دست بدهد، هم به جریان‌های تندرو خط حمله به اصلاح طلبان و اعتدالیون (در امروز) را می‌دهد و هم گزک دست مخالفان برای پیدا کردن تضاد بین سخنان فقهی دیروزش و سخنان سیاسی امروزش نمی‌دهد. در یک سخن، این مسئله نیز به مانند بسیاری از امور با زبان دینی گروگان مسئله‌ی سیاست در ایران شده است. شاید بتوان گفت تا زمانی که دین ابزار و زبان قدرت در ایران باشد و صاحبان قدرت از آن برای مقاصد سیاسی‌شان استفاده کنند، مسائلی مانند خوانندگی زنان که از مسائل اختلافی میان علمای شیعی است هم‌چنان مورد و حوزه‌ی مناقشه خواهد بود.

علی کلائی

روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر

منابع و توضیحات

1- مشخصات و سوابق علی جنتی، وبسایت تهران پرس، 24 مردادماه 1392

2- حسن‌زاده، محبوبه، حرمت خوانندگی زنان؛ عمل به شرع یا مشهورات!؟، مهرخانه، 18 مردادماه 1393

       3- مرجعیت سید علی خامنه‌ای توسط بسیاری از ستون‌های اصلی مرجعیت شیعه و علمایی چون مرحوم منتظری تائید نشده و اعلام مرجعیت او را ابتذال مرجعیت شیعه دانسته‌اند. اما به لحاظ ساختار قانونی مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی ایران، نام او به عنوان یکی از مراجع لحاظ شده و به هر حال در جهان واقعی و خارج از حوزه‌ی نظر، او در ایران رساله دارد و فتوا می‌دهد و حکم فقهی دارد.

4- محمدی، میثم، در جستجوی فقه امروز (قسمت دوم و پایانی)، پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله صانعی

5- نامه‌ی نمایندگان به روحانی درباره‌ی خوانندگی زنان، خبرگزاری مهر، 10 آبان ماه 1393

توسط: علی کلائی
نوامبر 24, 2014

برچسب ها

برابری جنسی تبعیض جنسیتی خط صلح آذرماه خط صلح شماره 43 زنان علی کلائی ماهنامه خط صلح شماره 43