اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۴

نگاهی به دیپلماسی آبی ایران در قبال همسایگانش/ امیر آقایی

ظرفیتی که آب رفت

یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی بشر، کمیابی منابع به طور عام و منابع آب به طور خاص است. این کمیابی الزاماً به معنای شکل‌گیری بحران نیست. چیزی که کمیابی آب را به بحران آبی تبدیل می‌کند، حکمرانی و مدیریت بد است و عاملی که می‌تواند از چالش‌های جدی کمیابی منابع، فرصت‌هایی برای بهبود معیشت بشر فراهم آورد، نحوه‌ی مدیریت و حکمرانی این منابع محدود است. عرصه‌ی مدیریت و حکمرانی این چالش‌ها نیازمند رویکرد کل‌گرایانه و نوینی هستند تا تضمین‌کننده‌ی پایداری منابع طبیعی، عرضه‌ی مناسب خدمات و تامین رفاه برای همگان باشد.

در حالی که کشور ما در کمربند خشک و نیمه‌خشک جهان واقع شده، اما به‌ جای برنامه‌ریزی برای مصرف بهینه‌ی آب، مسئولان تجویز دعای باران می‌کنند و اصلاً حواسشان به ژاپنی‌ها نیست که روی کمربند زلزله نشسته‌اند و نه دعای زلزله خوانده، نه چیز دیگر؛ اما توانسته‌اند با تدبیر و عملکرد مناسب با این موضوع خود را سازگار نموده تا آسیب‌ها را به صفر برسانند. معلوم نیست که برخی مدیران خواب‌اند یا خودشان را به خواب زده‌اند؛ فراموش کرده‌اند که متوسط مصرف سالانه‌ی آب در کشور حدود ۹۶ میلیارد مترمکعب بوده و این رقم اینک حدود هشت درصد بیش‌تر از کل منابع آب تجدیدپذیرمان (۸۹ میلیارد متر مکعب) است. خاورمیانه سال‌هاست گرفتار تنش علنی آبی شده به طوری که روسای کشورها اینک بی‌پروا در مورد آب و جنگ آب‌ها در این منطقه صحبت می‌کنند و دیگر نیازی نیست با ذره‌بین به دنبال این موضوع در میان ایمیل وزرای خارجه باشیم.

در‌ این ‌بین ایران نیز از این مهم مستثنی نبوده و مدیریت منابع آبی مشترک خود را با کشورهای همسایه همواره مخاطره‌آمیز دیده، تا جایی که برخی اختلافات گاه به درگیری‌های لفظی و متهم‌کردن سران نیز کشیده است. آب‌های مشترک میان عراق و ایران و پیش ‌از ‌آن ترکیه و ایران به دلیل مناقشات سیاسی و برخی تصمیمات خارج از قوانین جاری بین‌المللی آن ‌هم با مرزهای طولانی با یکدیگر، بیش‌ترین آسیب را دیده‌اند. منابع آبی مشترک افغانستان با ایران نیز از این حواشی به دور نبوده است؛ چرا ‌که کارشناسان معتقدند افغانستانی‌ها هم به دلیل کشت گسترده‌ی خشخاش و نیاز روزافزون به آب کشاورزی و در نتیجه، تخصیص‌ ندادن حقابه بالادست به ایران بر‌خلاف معاهدات بین‌المللی از رودخانه‌ی هیرمند، خشکی هامون را رقم زده و باعث از بین ‌رفتن کشاورزی در سیستان شده‌اند. ایران به نسبت برخی کشورهای همسایه‌اش عموماً در پایین‌دست منابع آبی قرار گرفته است و این قضیه سبب می‌شود تا در معادلات بین‌المللی و سیاسی موضوع آب برای کشورمان در اهمیت بالایی باشد.

متخصصان بر این عقیده استوارند که عراقِ امروز، متحد ایران است. پاکستان دوستی خوبی با کشورمان دارد. از طرفی ایران و ترکیه هم به نسبت به هم نزدیک‌اند. ارمنستان بسته به اختلافاتش با سایر همسایگانش در جست‌وجوی روابط جدی‌تری با ایران بوده و ترکمنستان نیز که در پایین‌دست ایران قرار گرفته، از این قاعده پیروی می‌کند. افغانستان هم به دلیل وجود برخی اختلافات با پاکستان -که البته شاید با قدرت‌گرفتن طالبان در منطقه این اختلافات کم‌تر شود-، همواره ترجیح داده تا سطح روابطش با ایران معقول باشد و همه‌ی این‌ها از پتانسیل‌هایی است که باید در پیشبرد دیپلماسی و سیاست آبی کشور در روابط مشترک با سایر همسایگانش لحاظ شود؛ به‌ویژه همسایگان اشاره‌شده که مرز آبی مشترک هم با ایران دارند.

 

اهمیت دیپلماسی آب

بر ‌اساس برخی شاخص‌ها کشورهای با سرانه‌ی منابع آب تجدیدپذیر کم‌تر از ۱۷٠٠ مترمکعب در سال در وضعیت تنش آبی و کشورهای با سرانه‌ی منابع آب تجدیدپذیر کم‌تر از هزار مترمکعب در سال در وضعیت کمبود (بحران) آب قرار دارند. بر ‌اساس این شاخص، دو کشور ایران و پاکستان در وضعیت تنش آبی قرار دارند و بقیه‌ی همسایگان زمینی ایران به لحاظ منابع آبی وضعیت مناسبی دارند؛ چرا ‌که عراق بالای خط دو هزار، ارمنستان و ترکیه بالای خط ۲۵٠٠ و جمهوری آذربایجان بالای خط ۳۵٠٠ مترمکعب در سال قرار دارند.(۱)

در ‌این‌ بین نظریه‌های بین‌المللی متعددی در حوزه‌ی آب‌های مشترک و بهره‌برداری از آن‌ها وجود دارد؛ نظریه‌ای که به کشور بالادست اجازه می‌دهد آب مشترک را به هر شکلی که بخواهد استفاده کند و خسارتی هم برای خسران کشور پایین‌دست در نظر نگرفته یا نظریه‌ای دیگر که اشاره می‌کند کشورهای ساحلی منابع آب مشترک می‌توانند از این منابع استفاده کنند، با این شرط که وضعیت طبیعی کشور خود را به گونه‌ای تغییر ندهند که این تغییر به تمامیت ارضی کشور پایین‌دست ضربه بزند یا نظریه‌ی سومی که حد وسط این دو نظریه است و به کشورهای بالادست و پایین‌دست اجازه می‌دهد هر دو از منابع مشترک استفاده کنند؛ بدون این‌که به یکدیگر آسیب بزنند.

به هر حال اهمیت دیپلماسی آب در سیاست خارجی ایران در قبال همسایگانش با توجه به خشک‌سازی‌های صورت ‌گرفته و تغییر اقلیم‌ها روز‌به‌روز بیش‌تر می‌شود و با توجه به مرزهای طولانی ایران با همسایگانش و مشترک ‌بودن در حوضه‌های آبریز فرامرزی با عراق و ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و افغانستان و پاکستان روز‌به‌روز آشکارتر می‌شود و به نظر می‌رسد هم‌چنان در ‌نظر ‌گرفتن رویکرد تعاملی در قبال کشورهای فرادست که سطح بیش‌تری از برخورداری از منابع آب را نسبت به کشورمان دارند، بسیار مهم است و در چانه‌زنی‌های سیاسی می‌تواند اثربخشی بالاتری داشته باشد.

برخی صاحب‌نظران، قرن ۲۱ را قرن آب نامیده‌اند. به نظر آن‌ها منازعات جهانی برای استفاده از آب در این قرن شدت خواهد گرفت. علی‌رغم آن‌که ایران از نظر سرانه‌ی آب تجدیدپذیر در خاورمیانه بعد از ترکیه و لبنان در مقام سوم ایستاده اما در مرز بحران آبی قرار گرفته؛ با این حال به نظر می‌رسد با مدیریت و کنترل شرایط نه تنها بتوانیم وضعیت خود را بهبود بخشیده بلکه بتوانیم اثرگذاری خوبی در تعاملات منطقه‌ای نیز داشته باشیم.

از همین منظر ایران در چهارسوی خود حوضه‌های آبریز مشترک و رودخانه‌های مرزی مهمی مانند اروندرود، هیرمند، هریررود، اترک و ارس با همسایه‌های خود عراق، افغانستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان دارد. هم‌چنین از مجموع حدود ۱۰۰میلیارد متر مکعب آب موجود در ایران، شش میلیارد متر مکعب آب وارد و حدود همین میزان از کشور خارج می‌شود.

در این میان پدیده‌ی تغییر اقلیم نیز کار ما را مضاعف کرده، چراکه پدیده‌های سیلاب و خشکسالی دو روی یک سکه هستند. از همین وجه تغییر اقلیم باعث شده تا آورده‌هایی که وارد سدهایمان می‌شود اکثراً آورده‌های سیلابی باشند و همین آورده‌های سیلابی هستند که بخش عمده‌ای از رسوبات ورودی را به مخازن سدهایمان با دبی بالایشان تشکیل می‌دهند.

مهم است بدانیم بین نداشتن تنش آبی و داشتن امنیت آبی تفاوت‌های بسیار جدی وجود دارد. ممکن است در کوتاه‌مدت و یا میان‌مدت هیچ شهری تحت تنش آبی نداشته باشیم، اما امکان دارد عمده‌ی شهرها هم امنیت آبی نداشته باشند؛ نگاهی که متاسفانه غالب بر اکثریت مسئولان است و به جای نگاه بلندمدت امنیت آبی به دنبال نگاه کوتاه‌مدتی رفع تنش آبی هم هستند.

در مدیریت سیل و خشکسالی نیز بیش از آن‌که نگران پروژه‌ها و راهکارها باشیم، باید نگران سیاست‌ها و سیاست‌گذاری‌ها بود. توجه کنیم که مدیریت سیل پروسه و نه پروژه است. با وضع فعلی آب و فرونشست دشت‌ها و شیوه‌های موجود کشاورزی و باغداری، به زودی کشاورزی در بخش زیادی از سطح کشور منقرض می‌شود.

عدم توجه به مسئله‌ی آب در برنامه‌های توسعه و خصوصاً برنامه‌ی ششم توسعه که از ضعف‌ها و کاستی‌های جدی در مسئله سیاست‌گذاری آب رنج می‌برد و رویکرد سازه‌محور و تاکید بر مدیریت عرضه به جای تمرکز بر روش‌های مبتنی بر مدیریت تقاضا، باعث ادامه‌دار شدن یک ضعف و مشکل اساسی در سیاست‌گذاری کلان آب کشور شده است.

برای همین است که مشکل خوزستان با بودجه‌های میلیاردی، درختکاری و مالچ‌پاشی حل نمی‌شود و همین طور پول بیت‌المال به هدر می‌رود، به همین سبب باید به فکر مدیریت آب، احیای تالاب‌ها و سفره‌های زیرزمینی آب و به دنبال راهی برای تبدیل کردن سیلاب‌ها به برکت بود.

دیپلماسی ایران و تنش‌های آبی

آب به عنوان یک منبع طبیعی و ارزشمند در سطح جهان است که در بین گروه‌های انسانی، جوامع و کشورها همواره رقابت‌آفرین و تنش‌زا بوده است. عمده اختلافاتی که بین کشورها بر سر آب پیش می‌آید در حوضه‌های آبریز مشترک است و یافتن سازوکاری معقول، به ‌منظور بهره‌برداری عادلانه از این منابع امر دشواری است.

با توجه به نقش استراتژیک و حیاتی آب و توزیع نامتوازن آن در مناطق مختلف جهان و نیز مشترک بودن بسیاری از حوضه‌ها و منابع آبی بین کشورها، ضرورت استفاده از ظرفیت‌های دیپلماسی نیز گریزناپذیر است. ایران نیز همواره بر سر تقسیم آب‌های مشترک مرزی و رودخانه‌های فرامرزی با همسایگان خود اختلاف داشته و ضرورت اهمیت دیپلماسی است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

به موازات تمام ابعاد داخلی، چالش کمبود آب و اهمیت اعمال سیاست‌های منطبق با شرایط حال و آینده‌ی منابع آبی در داخل کشور، دیپلماسی آب‌های مرزی و فرامرزی با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی استراتژیک ایران، به عنوان ابزاری ضروری تلقی می‌شود و می‌تواند حلقه‌ی مکمل بسیج همگانی برای مدیریت بحران آب و سازگاری با مشکلات ناشی از کم‌آبی در کشور تلقی شود؛ ابزاری که استفاده از آن محدود به کشورهای همسایه در یک حوزه آبی مشترک نمی‌شود و تمام کشورهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از تبعات کم آبی متضرر می‌شوند، در حال بهره‌مندی از این ابزار موثر برای کاهش تبعات بحرانی هستند که جامعه‌ی بین‌المللی آن را تهدیدکننده‌ی صلح و امنیت جهان می‌داند.

در مجموع باید گفت ترکیب مدیریت سیاسی و مدیریت اجتماعی آب را با عنوان دیپلماسی آب می‌شناسیم. دیپلماسی آب در کشور دچار نقصان بوده؛ یعنی هم دیپلماسی عمومی و داخلی  آب و مدیریت اجتماعی آن و هم دیپلماسی خارجی آب و مدیریت سیاسی آن دچار ضعف‌های اساسی است. کشور نیاز به دیپلمات آب دارد، کسی که به طور متمرکز برای بحران‌های آبی و زیست‌محیطی در بالاترین سطوح بتواند چانه‌زنی کند و امتیازات لازم را اخذ نماید.

جنگ آب در خاورمیانه به شکل نظامی رخ نداده، اما با ابزار حقوقی این جنگ شروع شده و برخی کشورها از جمله عراق در مراجع بین‌المللی علیه کشورهای همسایه طرح دعوا کرده‌اند. اگر دیپلماسی آب را جدی نگیریم باید منتظر جنگ‌های آب باشیم. اقدامات کشورهای مختلف همسایه در سدسازی و مسائل آب و محیط زیست اثرات منفی روی ایران دارد که بخشی از آن را به صورت گرد و غبار در خوزستان شاهد هستیم.

متاسفانه دیپلماسی آب در وزارت امور خارجه جایگاه ویژه‌ای ندارد و از این حیث کشور صدمات جبران‌ناپذیری را تجربه کرده است. بسیاری از رودهای مرزی کشور هم‌چون هامون خاطره‌ی جمعی همه‌ی ایرانیان است، اما متاسفانه به علت ضعف مدیریت اجتماعی آب نتوانسته‌ایم این خاطره‌ی جمعی را زنده نگه داریم.

پس از روسیه، ایران دومین کشور جهان با بیش‌ترین تعداد کشورهای همسایه در مرزهای دریایی و زمینی است و حدود ۲۲ درصد از مرزهای مشترک ایران با همسایگانش یعنی ۱۹۱۸ کیلومتر را رودخانه تشکیل می‌دهد. در سمت غرب، ایران با ترکیه به صورت مستقیم و غیرمستقیم در پنج رودخانه‌ی ارس، دجله، فرات، ساریسو و قره‌سو مشترک است. ایران به عنوان کشور پایین‌دستی رودخانه‌های ارس، دجله و فرات شمرده می‌شود. مناسبات میان ایران و ترکیه به عنوان دو کشور اثرگذار در غرب آسیا، تحت تاثیر عوامل زیست‌محیطی مختلفی قرار دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها منابع آب است. واقع شدن دو کشور ایران و ترکیه در منطقه‌ی خشک و نیمه‌خشک جهان نیز بر اهمیت موضوع افزوده و باعث چالش‌هایی بین دو کشور شده است. طرح‌های عمرانی متعدد ترکیه از جمله سدسازی‌ها روی رودهای دجله و فرات، آسیب‌های زیست‌محیطی زیادی را هم در داخل خاک ترکیه و هم در کشورهای همسایه از جمله ایران در پی داشته که بروز پدیده ریزگردها از جمله پیامدهای زیست‌محیطی انکارناپذیر این طرح‌هاست. (۲)

مسئله‌ی هیرمند و خلف وعده‌ی همسایه

رودخانه‌ی هیرمند یکی از مهم‌ترین رودخانه‌های مهم آسیای جنوب غربی و خاورمیانه است و ‌هزار و ۱۵۰ کیلومتر طول این رودخانه است و از ارتفاعات سخت و خشن هندوکش سرچشمه می‌گیرد و در مرز افغانستان و چین، آب و هوای هیمالیا را به مرز شرقی ایران منتقل می‌کند و به طور متوسط آورد این رودخانه در حدود ۸ میلیارد مترمکعب است که نشان‌دهنده‌ی عظمت این رودخانه است. اگر بخواهم ۸ میلیارد مترمکعب را به تفسیر نشان دهیم، مشهورترین رودخانه‌ی مرکزی ایران زاینده‌رود، ۸۰۰ میلیون مترمکعب آورد سالانه دارد یعنی رودخانه هیرمند ۱۰ برابر بیش‌تر از رودخانه‌ی زاینده‌رود آورد سالانه دارد که این آورد متوسط این رودخانه است.

این رودخانه در برخی سال‌ها تا ۲۰ میلیارد مترمکعب آورد داشته است. به همین دلیل پایاب بسیار بزرگی دارد که بیش از نیم‌میلیون هکتار در دشت سیستان، هامون پوزک و صابری و هامون هیرمند ایران را تبدیل به انبارغله جهان کرده بود. ولی به موازات پیشرفت و مواهب استفاده از ابزار توسعه در افغانستان و به موازات ورود موتور پمپ‌ها، میزان برداشت آب از رودخانه‌ی هیرمند تسهیل شده؛ به‌ خصوص وقتی آب وارد دشت در ایالت هرات می‌شود.

اولین درگیری‌ها و مشکلات نیز به ۱۵۰ سال قبل در زمان حکومت ناصرالدین‌شاه بازمی‌گردد که ماجراها خیلی جدی شد و نخستین هشدارها در مورد کاهش آب خصوصاً در دورانی که ما دچار خشکسالی بودیم مطرح شد و در نهایت انگلیسی‌ها تلاش کردند برای حل مشکل وساطت کنند و ما با یک عقب‌نشینی آشکار قبول کردیم تا هرات را بدهیم و به جای آن حقابه پایداری را از هیرمند داشته باشیم.

تا چند سالی وضعیت خوب بود تا این‌که آمریکایی‌ها در سال ۱۹۵۹، سد بزرگی را (سد کجکی) در آن منطقه تاسیس کردند. حجم سد کجکی ۲.۸میلیارد مترمکعب است. دقت کنید حجم همین سد بحث‌برانگیز چم‌شیر در ایران ۲.۳ میلیارد مترمکعب است و این درحالی است که بیش از ۶۰ سال پیش احداث سدی با حجم آب ۲.۸ میلیارد مترمکعب طرح بسیار بزرگی بود. به هرحال وقتی آن سد را احداث کردند، در حقیقت به یک‌باره شوک عظیمی به رودخانه‌ی هیرمند وارد شد و اولین موج بزرگ مهاجرت -که بسیاری از سیستان و زابل منطقه را ترک کردند و به سمت گلستان حرکت کردند و هنوز هم اجدادشان در این منطقه هستند- پس از احداث این سد آغاز شد.

به خاطر مشکلاتی که در حکومت پادشاهی آن زمان افغانستان ایجاد شد و درگیری‌های امنیتی که به وجود آمد، دومتر پایانی سد که حجم بسیار قابل‌توجهی داشت و دریچه‌ی اضطراری سد هیچ گاه به پایان نرسید و ساخته نشد و در طول این نیم‌قرن هیچ یک از دولت‌های افغانستان فرصت نکردند، این سد را کامل کنند. اگر این سد کامل می‌شد به مراتب فاجعه در سیستان و زابل جدی‌تر می‌شد. ولی همین مسئله موجب شد تا دولت وقت ایران در زمان هویدا، وارد مذاکره‌ی جدی‌تری با طرف افغانستان بشوند تا بتوانند حقابه نسبتاً قابل قبول‌تری را برای ایران به دست بیاورند و در نهایت به ۸۲۰ میلیون مترمکعب رسیدند که تقریباً به اندازه‌ی زاینده‌رود بود و قرار براین شد که همیشه به ایران برسد.

شرط توافق این بود در سالی که آورد رودخانه نرمال است، افغان‌ها ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب به ایران بدهند. خوشبختانه یا متاسفانه از نگاه آن‌ها چون به اندازه‌ی کافی بند و سد نساخته بودند و وزارت نیرو در افغانستان وجود نداشت که نفس همه‌ی رودخانه‌ها را بگیرد، تقریباً همیشه بیش‌تر از این میزان به ایران آب می‌رسید و حتی در سال‌هایی آن‌قدر آب وارد هامون شد که کل منطقه را پر کرد و آن‌ها مجبور شدند نظام هیدرولوژیک تالاب را به هم بزنند و یک کانال بزرگ حفر کنند تا آب وارد گود زره در مرز بین پاکستان و افغانستان شود که در نتیجه‌ی آن ما درآمد صیادی و حصیر‌بافی داشتیم، و از سوی دیگر گرد و خاک نیز مهار شده بود و در کنار آن کشاورزی هم رونق داشت.

ولی بعد از این‌که حکومت مرکزی در افغانستان کمی قدرت گرفت، با اسکورت آمریکایی‌ها بند «کمال‌خان» که ۴۰ سال ساختنش طول کشیده بود ایجاد شد. خود طالبان حتی چندبار حمله کردند تا این بند را خراب کنند تا ساخته نشود و اگر عملیات پارتیزانی طالبان نبود این فاجعه به مراتب زودتر اتفاق می‌افتاد. ولی به هرحال در سال ۱۴۰۰ آن‌ها توانستند سد را افتتاح کنند و اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین افغانستان در سخنرانی معروف خود اعلام کرد که اگر از این به بعد ایرانی‌ها بیش‌تر از حقابه خود (قرارداد۱۳۵۱) را بخواهند، باید در ازای آن به ما نفت بدهند.

اما ماجرا آن بود که یک کار حیرت‌انگیزی انجام دادند. اوج بحران و خطر این‌جا بود که رودخانه‌ای به عظمت هیرمند را که میلیون‌ها سال در این مسیر حرکت کرده، به سمت تالاب «گودزره» تغییر مسیر دادند که از نظر قوانین حاکم بر سازمان ملل در ردیف نسل‌کشی و جنایت جنگی محسوب می‌شود و می‌تواند نظام زندگی صدها هزار نفر را در پایاب حوضه آبخیز هیرمند تغییر دهد.

ایران تنها کشوری بود که سیمان لازم برای ساخت بند کمال خان را تهیه کرده است. در زمانی که کسی این کار را نمی‌کرد، خود ما به دست خودمان همان شاخه‌ای که روی آن نشسته بودیم در واقع قطع کردیم و فاجعه را به مرحله‌ی امروز رساندیم. خبر بدتر این است که حالا می‌خواهند ۲۰ بند و سد دیگر روی رودخانه‌ی هیرمند بسازند. در خبری بدتر از این، آن‌ها وسعت اراضی کشاورزی را به کمک این تکنولوژی و به کمک موتورپمپ‌هایی که از چین و هند وارد کرده‌اند، به یکصد‌هزار هکتار افزایش داده‌اند و در بخش بزرگی از این اراضی که افزایش داده‌اند در حال کشت خشخاش هستند که میانگین مصرف آب آن دوبرابر متوسط مصرف آب در بخش کشاورزی است؛ یعنی دست‌کم یک و نیم میلیارد مترمکعب.

به هرحال این ماجرا سبب خواهد شد که ما به فکر چانه‌زنی با هر دولتی که در افغانستان مستقر شود، باشیم. البته آب حق ایران است اما ما باید بر اساس پدافند غیرعامل دنبال منابع جایگزین آب شرب -به‌ خصوص برای مردم در شرق کشور چه در مشهد و خراسان و چه در زابل- باشیم تا زمانی که وارد مذاکره و چانه‌زنی با آن‌ها شدیم از ما باج‌گیری نکنند. اگر طرف مقابل ما احساس کند که ما وابستگی شدیدی به این آب داریم و اگر آب به ما نرسد با سیل مهاجرت روبه‌رو خواهیم شد، امکان دارد امتیازهای بیش‌تری از ما بگیرند.

مناطق فرارود، هریرود، هیرمند، گودزره و هامون بزرگ‌ترین چشمه‌های تولید گرد و خاک در منطقه هستند. در حال حاضر کشورهای ایران، افغانستان و پاکستان از این مسئله آسیب جدی می‌بینند. بادهای مشهور ۱۲٠ روزه‌ی منطقه که الان تبدیل به بادهای ۱۶٠ روزه شده، معیشت و کیفیت زندگی را در این مناطق در هر سه کشور تحت‌تاثیر قرار داده و اگر ایران بتواند به کمک منابع آبی که به سمت هامون و تالاب‌های اقماری هدایت می‌شود، چشمه‌های تولید گرد و خاک را مهار کند، یک معادله‌ی برد-برد برای هر سه کشور خواهد بود. افغانستان کشوری است که به شدت به انرژی، برق و سوخت نیاز دارد و ما می‌توانیم با استفاده از تبدیل چالش بادهای ۱۲٠ روزه و پهنه‌ی دشتی وسیعی که در منطقه‌ی شرق وجود دارد، از طریق استحصال انرژی خورشیدی و بادی برق بگیریم و آن را به همسایه‌ی شرقی بدهیم و در عوض از آن‌ها آب دریافت کنیم. ما در واقع تنها معبر اصلی افغانستان به آب‌های آزاد هستیم (مثل بندر چابهار که در سخت‌ترین شرایط تحریمی علیه ایران از طرف «ترامپ»، به دلیل منافع کشور دوستش «اشرف غنی»، هیچ‌گاه تحریم نشد و این امکان هنوز برای ایران وجود دارد).

زهرا قریشی، کارشناس دیپلماسی آب که مطالعاتش را طی چند سال اخیر بر رفتار افغانستان در مورد هیرمند -چه در مورد تعهد به ایران و چه برنامه‌ریزی‌های داخلی- متمرکز کرده، معتقد است حاکمان جدید افغانستان، سیاست استقرار جمعیتی جدیدی را در ولایات هلمند و نیمروز دنبال می‌کنند. وی می‌گوید: «آن‌چه در نظر عمومی بسیار مورد توجه قرارگرفته است، بحث مبهم سد کمال‌خان است و این‌که افغانستان آب رودخانه‌ی هیرمند را به سمت دره و تالاب گودزره منحرف می‌کند. اما اصل موضوع این نیست و در حقیقت بسیار گسترده‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌آید و تا الان هیچ مسئولی توضیحی در این موارد ارائه نکرده است. (۳)

قریشی معتقد است که با توجه به این برنامه و پس از اجرایی شدن آن، افزایش بارگذاری جمعیت و بهره‌برداری آبی را در نیمروز افغانستان شاهد خواهیم بود و آن‌چه اهمیت پیدا می‌کند، نه خود این اتفاق، بلکه پیامدهایی است که در کنترل ما نخواهد بود. تا جایی که او احتمال می‌دهد که در آینده «مهاجرت معکوس در این مرز اتفاق بیفتد. یعنی اگر حالا افغانستانی‌ها به ایران می‌آیند، ایرانی‌ها برای کار و زندگی به افغانستان خواهند رفت.»

ترکیه؛ همسایه‌ای که سودای سلطه‌ی آبی دارد

ترکیه با توجه به موقعیت ویژه‌ی خود در حد فاصل قفقاز، ایران، کشورهای عربی و اروپا به ویژه پس از سال ۲۰۰۳، برای خود نقش موثری برای متغیرهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیک منطقه قائل است. یکی از ابزارهای قدرت‌ساز برای ترکیه، بالادست بودن در رودخانه‌های مرزی با محوریت دجله و فرات است. ایران نسبت به ترکیه به عنوان کشور پایین‌دستی رودخانه‌های دجله، فرات و ارس شمرده می‌شود و از این رو هرگونه دخل و تصرف ترکیه در این رودخانه‌ها بر دسترسی ایران به این منابع آبی اثرگذار است.

اقدامات و فعالیت‌های ترکیه در حوضه آبریز دجله و فرات به نوعی بر حجم منابع آبی ایران هم تاثیر می‌گذارد. اهمیت توجه به این حوضه آبریز زمانی مشخص می‌شود که بدانیم نزدیک به ۴۰ درصد از آب ترکیه را منابع آبی مشترک تشکیل می‌دهد که از این میزان، ۸۰ درصد آن از دجله و فرات تامین می‌شود. بنابراین، دجله و فرات مهم‌ترین منابع تامین آب خارجی ترکیه شمرده می‌شود.

بر اساس تخمین‌های کارشناسی، ترکیه هم‌اکنون با چالش‌های اساسی در مدیریت و توسعه منابع آبی خود مواجه است و برنامه‌ریزی‌ها و اجرای پروژه‌ی آناتولی نیز در همین راستاست. ترکیه با توجیه تامین نیاز خود به آب شیرین، اقدام به طراحی این پروژه‌ی عظیم آبی کرده و بر اساس برنامه‌های اعلام‌شده‌ی این پروژه، اجازه‌ی عبور بیشینه، ۵۰۰ مترمکعب آب در ثانیه را به سمت سوریه و عراق می‌دهد. سد و نیروگاه برقی آتاتورک به عنوان بزرگ‌ترین سد ترکیه با هدف آبیاری و تولید برق روی رود فرات در چارچوب پروژه‌ی گاپ احداث شده است. ترکیه اکنون در حال ساخت، مطالعه و اجرایی کردن ۲۲ سد روی رودخانه‌های دجله و فرات در ۹ منطقه‌ی کردنشین است. پروژه‌ی گاپ شامل ۲۲ سد و مخزن و ۱۹ مرکز برق‌آبی در سیستم حوضه دجله و فرات و ۹ منطقه از جنوب شرق ترکیه به مساحت ۷۵۳۵۸ کیلومترمربع در حال اجرا و بهره‌برداری است.(۴)

با وجود تلاش‌هایی که همسایگان ترکیه -به ویژه سوریه و عراق- برای برقراری تعامل با ترکیه بر سر تقسیم عادلانه و مساوی رودخانه‌های مشترک انجام داده‌اند، ترکیه مصمم است از جایگاه خود به عنوان کشور بالادست به طور کامل استفاده کند. به نظر می‌رسد این کشور حاضر نیست حاکمیت مطلق خود بر رودخانه‌هایی را که از کشورش سرچشمه می‌گیرد، تقسیم کند.

ترکیه در حوضه دجله و فرات در مقایسه با عراق، مساحت کم‌تری را در اختیار دارد (متوسط هر دو رودخانه‌ی دجله و فرات، ۲۶ درصد در مقابل ۴۸ درصد است)، اما به دلیل بالادست بودن ترکیه، بیش‌ترین حاکمیت را در این منطقه (حوضه آبریز دجله و فرات) اعمال می‌کند. در این راستا، سد «ایلیسوی» ترکیه دومین سد بزرگ این کشور پس از سد «آتاتورک» بر رودخانه‌ی فرات است که با هدف تولید ۱۲۰۰ مگاوات برق روی رودخانه‌ی دجله احداث شده، اما آثار زیست‌محیطی آن بر کشورهای پایین‌دست از جمله بروز سیلاب‌های ناگهانی و حتی زیر آب رفتن شهر ۱۲ هزارساله‌ی «حصن‌کیف» ترکیه نادیده گرفته شده است. بر اساس آمار کارشناسی شده، میزان آب ورودی به رودخانه‌های دجله و فرات از ترکیه به سمت عراق و سوریه تا ۵۰ درصد کاهش یافته است.

نکته‌ی شایان توجه در خصوص دیپلماسی آب ترکیه در تعامل با کشور عراق این‌که، غالب منابع آب دجله و فرات در ترکیه تولید می‌شود و این کشور چندین برابر ظرفیت منابع آب ذخیره و طرح‌های بزرگی مانند طرح گاپ (با مخازن آب بسیار بزرگ) را تاسیس کرده، اما در سال ۲۰۱۹، تفاهم‌نامه‌ای را با هدف تقویت روابط دوستانه بین مردم ترکیه و عراق و توسعه همکاری در زمینه‌ی مسائل آب با عراق منعقد کرد. هم‌چنین، این کشور مراکز مطالعات و تحقیقات و آزمایشگاه‌های مرتبط با همکاری عراق را تاسیس کرده است. این تفاهم‌نامه‌، سبب به تصویر کشیدن ظاهری خوب و پذیرفتنی از ترکیه برای مردم عراق و در سطح بین‌الملل شده است. تفاهم‌نامه‌ی عراق و ترکیه به صورت یک‌طرفه و کاملاً به نفع ترکیه است. جالب این‌جاست که عراق این تفاهمنامه را کاملاً قبول کرده است.

عراق و سیاست یک بام و دو هوا

عراق در حال حاضر با کمبود آب زیاد و نیز چالش‌هایی مانند مدیریت ضعیف منابع آب، درگیری‌های سیاسی داخلی و حتی روابط نامتعادل با کشورهای همسایه از جمله ایران روبه‌رو است. مناقشه‌ی آبی میان ایران، ترکیه و عراق بر سر حق‌آبه رودخانه‌های مشترک ادامه دارد. مقامات ایران مدعی هستند که حق‌آبه زیست‌محیطی عراق رعایت می‌شود و آب به سمت پایین‌دست رهاسازی می‌شود، اما مقامات عراقی ایران را متهم به نقض قوانین آب‌های مشترک با عراق کرده‌اند؛ به طوری که برخلاف مقررات بین‌المللی با سدسازی و تغییر مسیر و کاهش جریان آب‌های مشترک، حق‌آبه عراق را نقض کرده است.

در راستای تقویت روابط دوستانه میان مردم ترکیه و عراق و توسعه همکاری‌ها در زمینه‌ی مسائل آب، وزارت منابع آب عراق تفاهمنامه‌ای را با وزارت جنگل‌داری و امور آب ترکیه در سال ۲۰۱۹ ثبت کرد که بررسی مفاد آن حاکی است که کاملاً در راستای منافع ترکیه است. نکته‌ی شایان توجه این‌که، ترکیه سد ایلیسو را نیز با هماهنگی عراقی‌ها آبگیری کرد و زمانی که ایران به این اقدام ترکیه اعتراض کرد، مقامات عراقی اظهار کردند که این کار با هماهنگی آن‌ها انجام شده است. بیش‌ترین پیامدهای منفی احداث این سد برای عراق است، اما مسئله اینجاست که ترکیه با انعقاد تفاهمنامه با کشورهای پایین‌دست مانند عراق و سوریه نشان داده که اهل مذاکره است. به رغم این‌که باغ‌ها و اراضی عراق به شدت تحت تاثیر سدسازی‌های ترکیه قرار گرفته، عراق حاضر نیست تا با ایران ائتلاف تشکیل دهد و علیه ترکیه شکایت کند؛ بلکه با ترکیه همکاری نیز می‌کند.

پروژه‌های آبی ترکیه به شدت کشورهای عراق و سوریه را به عنوان دو کشور پایین‌دست متاثر کرده و آثار مخربی در ابعاد محیط‌زیستی و کشاورزی بر این کشورها گذاشته است. با آبگیری سد ایلیسوی ترکیه، پیش‌بینی می‌شود که اکوسیستم عراق که با کاهش آب‌های ورودی روبه‌رو است، شاهد تغییرات گسترده‌ای باشد. تخریب اراضی کشاورزی در پایین‌دست سد ایلیسو در کشور عراق به دلیل عدم تخصیص حق‌آبه مورد نیاز و تولید ریزگردهای بیش‌تر از پیامدهای این کار است.

بر اساس آمار و اطلاعات موجود، بیش از ۸۵ درصد از آب شیرین عراق از رودخانه‌های دجله و فرات و زیرشاخه‌های آن تامین می‌شود؛ البته اقدامات و پروژه‌های آبی دولت عراق در حوضه دجله و فرات نیز در شکل‌گیری این وضع اثرگذار بوده است. در واقع، افزون بر ترکیه، عراق و سوریه هم سدسازی‌های متعددی بر رودخانه‌های دجله و فرات داشته‌اند. لازم به توضیح است که با توجه به شرایط خاص جغرافیایی و ژئوتکنیکی عراق، ساخت کانال‌ها، مخازن و سدها در این کشور بسیار هزینه‌بر است. این موضوع سرمایه‌گذاری روی تاسیسات آبی را توسط دولت و بخش خصوصی، پیچیده، فنی و دشوار می‌کند. بر اساس منابع خبری عراق، در حال حاضر طراحی ساخت سدی بزرگ روی اروندرود از سوی شرکت ایتالیایی به اتمام رسیده و قرار است این سد میلیاردها مترمکعب آبی را که به خلیج‌فارس می‌ریزد، جمع و از حرکت آب شور به داخل اراضی عراق -به خصوص استان بصره- جلوگیری و حجم آب زیادی را برای استان‌های جنوبی و به ویژه بصره و ذیقار تامین کند.

چرا «دیپلماسی آب» ایران موفق نبوده است؟

علی‌اکبر محرابیان، وزیر نیروی دولت سیزدهم در توضیح اهمیت «دیپلماسی آب» به روزنامه‌ی دنیای اقتصاد می‌گوید: «دیپلماسی آب از دو منظر حائز اهمیت است؛ نخست آن‌که، اغلب بحران‌های آبی معضلاتی فراملی هستند و برون‌رفت از آن‌ها نیز نیاز به عزمی فراملی و همکاری کشورها در قالب کنوانسیون‌های مشترک و چندجانبه دارد و دیگر آن‌که‌ سازوکارهای بین‌المللی در خصوص بحران‌های آبی باید براساس توجه به حق توسعه همه‌ی ذی‌نفعان و نیز اصل مسئولیت مشترک و متفاوت کشورها تنظیم شود تا بتواند به توافقات جامع مبتنی بر مکانیزم‌های اقتصادی نزدیک‌تر شود.»(۵)

با جست‌وجوی واژه‌ی «دیپلماسی آب» شاهد خواهیم بود که این واژه بارها از سوی سیاستمداران، کارشناسان و تحلیلگران مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته؛ با این حال اما شرایط امروز کشور در موضوع رودخانه‌های مرزی موید این واقعیت است که حتی بر فرض به‌کارگیری دیپلماسی در قبال چالش‌های آبی، دستاوردی عاید کشور نشده است. این موضوع که تنش آب به‌‌رغم توافقات موجود میان ایران، افغانستان، ترکیه و عراق هم‌چنان تداوم داشته و این توافقات در طول سال‌ها نتوانسته از بروز بحران آبی در حوزه‌ی رودخانه‌های مرزی جلوگیری کند، نشان‌دهنده‌ی آن است که این توافقات از ظرفیت کافی برای مدیریت رودخانه‌های مرزی برخوردار نیستند؛ در نتیجه سازوکار دیگری باید در دستور کار قرار بگیرد که آن سازوکار می‌تواند «چندجانبه‌گرایی» در حوزه‌ی دیپلماسی آب باشد.

از آن‌جا که موضوع مدیریت آبی در افغانستان علاوه بر ایران، ترکمنستان را نیز به واسطه‌ی رود هریرود، مدیریت منابع آبی در ترکیه، علاوه بر ایران، عراق و سوریه را نیز به واسطه بالادست بودن ترکیه تحت تاثیر قرار می‌دهد، به‌طور حتم راه‌حل بحران آبی را باید در پیگیری دیپلماسی آبی چندجانبه به‌جای دوجانبه دنبال کنیم.

یکی دیگر از موانع پیش روی دیپلماسی آب نیز به تنش‌های ایران با غرب برمی‌گردد. وجود تحریم‌ها و تنش در روابط ایران با غرب نه‌تنها کشور را در بهره‌برداری از آب‌های داخلی با چالش مواجه کرده، بلکه همین امر موجب می‌شود که موضوع دیپلماسی دو و چندجانبه منطقه‌ای در خصوص آب‌های مرزی نیز پیشرفت قابل توجهی نداشته باشد؛ چراکه علاوه بر آن‌که موضوع همکاری سیاسی با همسایگان متغیری وابسته به موضوع تنش‌زدایی با غرب است و کشورهای همسایه برای پیشبرد این امر به روابط ایران با غرب نگاه می‌کنند، جدی گرفته‌شدن دیپلماسی آب مدنظر ایران نیز موضوعی نیست که بتوان آن را مستقل از موضوع شرایط کلی کشور در مناسبات بین‌المللی ارزیابی کرد.

سومین عامل در موضوع عدم موفقیت دیپلماسی آب را می‌توان در عدم اولویت داشتن این امر در کشور دانست؛ چراکه همان‌گونه که در ابتدای متن به آن اشاره شد، اداره‌ی کل دیپلماسی آب که ذیل معاونت حقوقی وزارت امور خارجه کار خود را آغاز کرده بود، پس از تغییر سمت عباس عراقچی به معاونت حقوقی، به کار خود پایان داد و امروز مشخص نیست آیا اساساً اقدامی در این رابطه در دستگاه دیپلماسی تعریف شده یا خیر که وجود متولی مشخص برای این موضوع به حتم می‌تواند در پیشبرد اهداف آن موثر باشد.

همکاری‌های منطقه‌ای و هیدروپولیتیک ایران

برای فهم بهتر همکاری‌های آبی کشورهای منطقه، فهم مقوله‌ی «دپیلماسی آب» و موقعیت ایران نسبت به همسایگان خود در منطقه که کشورهای اسلامی نیز هستند، با اهمیت است. در سال ۱۹۷۹، انور سادات، رئیس‌جمهور مصر گفته بود: «تنها موضوعی که می‌تواند مصر را دوباره به جنگ بکشاند آب است». ۱٠ سال بعد در سال ۱۹۸۹، پتروس غالی، وزیر امور خارجه‌ی مصر -که بعدها دبیرکل سازمان ملل شد-، پیش‌بینی کرد که موضوع بعدی که خاورمیانه را به «جنگ» خواهد برد، آب خواهد بود و نه اختلافات سیاسی. با این حال در سال ۲٠٠۱، دبیرکل سازمان ملل، کوفی عنان، در نطق معروفش در مجمع عمومی، آب را عامل «صلح و همکاری» معرفی نمود.(۶)

آژانس اطلاعات دفاعی امریکا با انتشار گزارشی در سال ۲٠۱۲، ابعاد مختلف «تهدید امنیت ایالات متحده امریکا» را که ناشی از به‌خطر افتادن «امنیت آبی» در مناطقی از جمله خاورمیانه بوده بررسی و تحلیل نمود. با این حال موضوع آب از مقولاتی است که به درستی به اهمیت آن از منظر ژئوپلیتیکی در سیاست‌های ایران توجه نشده است.

اگرچه امروزه موضوع «بحران آب» از موضوعاتی است که بر سر زبان‌ها افتاده و روزی نیست که در خصوص مسائل و جوانب مختلف، اثرات و پیامدهای آن از خشک شدن تالاب‌ها و مصرف ناصحیح و راهکارهای مدیریت آن در داخل بحث نشود، با این حال نقش آب از منظر منطقه‌ای و بین‌المللی در سطح تصمیم‌گیری‌های دیپلماسی کلان کشور کمرنگ بوده یا تحت‌الشعاع مسائل دیگری از جمله ملاحظات سیاسی و امنیتی از درجه‌ی اهمیت پایین‌تری برخوردار شده است.

از منظر بین‌الملل، ایران در منطقه‌ای قرار گرفته که مقوله‌ی آب در کنار مسئله‌ی انرژی اهمیت ویژه‌ای دارد. به عنوان مثال با وجود همکاری‌های خوب گذشته بین کشورهای همسایه در شمال غرب کشور در بهره‌برداری از رودخانه‌ی مشترک ارس که از ترکیه سرچشمه گرفته و به صورت مشترک بین ایران، آذربایجان و ارمنستان تسهیم می‌شود با توجه به پیچیدگی‌های سیاسی بین آذربایجان و ارمنستان و فعالیت ترکیه در سرچشمه، ثبات موجود می‌تواند متزلزل شده و دامنه‌ی این بی‌ثباتی ممکن است دامن ایران را نیز فرا گیرد.

ترکیه به عنوان همسایه‌ی شمال غرب ایران و اثرگذار در منطقه‌ی غرب کشور در فضای هیدروپلیتیکی دنیا به عنوان یکی از کشورهای تک‌رو مطرح شده و به نوعی در خلاف جریان همکاری- محور جهانی برای استفاده عادلانه و منطقی بر مبنای اصل عدم اضرار به غیرحرکت می‌کند. ترکیه ازجمله کشورهایی است که از منظر منابع آبی به عنوان یک کشور بالادست محسوب می‌شود. در سال ۱۹۸٠ پروژه‌ی آناتولی جنوب شرقی موسوم به «گاپ» براساس طرح اولیه‌ای که به دستور «آتاتورک» در سال ۱۹۳۶ شکل گرفته بود، آغاز به‌ کار کرد. این درحالی است که کشورهای سوریه و عراق که در پایین دست این حوضه آبریز قرار دارند به‌ شدت نگران سیاست‌های ترکیه در کنترل منابع آب و اثرات این پروژه بر آینده سیاسی و اقتصادی- اجتماعی خود هستند.

الگوی رفتاری ترکیه در بهره‌برداری از حوضه آبریز دجله-فرات مبتنی بر نگرش هیدروهژمونی و سیاست‌های رئالیستی منجر به تغییر رژیم هیدروپلیتیک این حوضه شده و با پدیدار شدن جریان داعش، کشورهای عراق و سوریه به نوعی به عنوان بازیگران درجه‌ی دوم دیپلماسی آب در منطقه مطرح شده‌اند و کردهای عراق و گروه داعش به دلیل شرایط سیاسی و جغرافیایی ظاهراً به عنوان بازیگران مهم و نوظهور این حوضه آبریز می‌توانند قدرت‌نمایی کرده و نقش نیابتی به نفع ترکیه (در جهت کاهش فشارهای سیاسی-آبی) در مقابل کشورهای پایین دست ایفا کنند. لذا این نحوه‌ی سیاست‌گذاری ترکیه در حوضه آبریز دجله و فرات ساختارهای سیاسی و اجتماعی که به نوعی با عراق و سوریه و منطقه کردستان عراق هم‌چنین ایران اشتراک داشته و آمیخته است را به خطر انداخته است.

هم‌چنین عراق در غرب ایران که از دیرباز به عنوان یک رقیب استراتژیک از منظر سیاسی و اقتصادی (خاصه نفت) بوده با قرارگرفتن عمده‌ی سرزمینش در حوضه آبریز دجله-فرات و در نتیجه فعالیت‌های مهار و کنترل آب توسط کشورهای بالادست به خصوص ترکیه بسیار آسیب‌پذیر شده است. این موضوع به همراه جنگ‌های داخلی و عدم مدیریت صحیح و تاریخچه‌ی اقدامات صدام حسین در تالاب‌های بین‌النهرین (عمدتاً با خشکانیدن تالاب‌ها برای فشار بر مردم شیعه‌ی آن منطقه یا برای استخراج نفت) بسیار پیچیده‌تر و بحرانی‌تر شده است. علاوه بر این تعاملات آبی ایران و عراق که بر مبنای معاهده‌ی ۱۹۷۵ الجزایر شکل گرفته (با توجه به سابقه‌ی تاریخی آن) و آمیختگی آن با مسائل سیاسی و مرزی نیز از دیگر مسائلی است که شرایط هیدروپلیتیکی ایران را خاص می‌نماید.

افغانستان نیز در شرق ایران به عنوان یکی از کشورهایی مطرح می‌شود که به دلیل قرار گرفتن در سرچشمه‌ی منابع آب آسیای مرکزی می‌تواند یکی از عوامل جدی ایجاد اختلافات آبی در منطقه باشد. این موضوع با در نظر گرفتن اختلاف شدید در سطح توسعه اقتصادی این کشور با سایر کشورهای منطقه همراه با سیاست‌های ظاهراً برنامه‌ریزی شده برای «کنترل» آب‌های مشترک و مرزی که توسط مسئولان آن کشور نیز به صراحت تبلیغ می‌شود در درون یک نظام تاثیرپذیر ژئوپلیتیکی و «بازی بزرگ» قدرت‌های منطقه‌ای (هند و پاکستان) و جهانی (شرق و غرب) نگرانی جدی را برای کشورهای پایین دست حوضه‌های آبریز مشترک با افغانستان پدید آورده است.

با این نگاه گذرا به پیرامون ایران و به طور کلی در نگاهی کلان‌تر به منطقه‌ی آسیای مرکزی و خاورمیانه از مناقشات آبی در سرزمین‌های اشغالی و سیاست‌های هیدروهژمونیک اسرائیل جهت کنترل تمام و کمال آب (که حتی جمع‌آوری آب باران در پشت بام منازل فلسطینیان ساکن در کرانه‌ی باختری باید با مجوز ارتش اسرائیل باشد) از مناقشات آبی ترکیه و عراق و سوریه گرفته تا دعواها و اختلافات آبی پس از فروپاشی شوروی سابق میان کشورهای تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان و ترکمنستان و در این بین قرار گرفتن ایران در مرکز این جغرافیا با داشتن مشکلات جدی آبی و محیط زیستی خود، همه و همه نشان از اهمیت هیدروپلیتیکی ایران دارد که قطعاً موقعیت ژئوپلیتیکی آن را تحت‌الشعاع قرار داده و بر دیپلماسی کلان این کشور تاثیرگذار است.

به همین دلایل لازم است برای تامین امنیت و رفاه مردم، استراتژی‌های روابط بین‌الملل همه‌ی کشورهای منطقه در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جهت افزایش همکاری‌های اقتصادی و بر مبنای قابلیت‌ها، ارزش‌ها و ویژگی‌های هیدروپلیتیکی و شاخص‌های تامین انرژی و غذا و با محوریت توسعه اقتصادی پایدار و حفاظت از محیط زیست در منطقه و کشور بازطراحی و به جدیت پی‌ریزی و اقدام شود.

نتیجه‌ی سیاست‌گذاری موفق در منابع آبی مشترک مرزی نه تنها موجبات رشد اقتصادی کشور را فراهم می‌کند، بلکه در کنار آن، با افزایش همکاری و تعاملات اقتصادی و سیاسی بر سر منابع آبی با کشورهای همسایه، به همگرایی منطقه‌ای و افزایش ضریب نفوذ ملی و منطقه‌ای کشور نیز منجر می‌شود.

پانوشت‌ها:
۱- بررسی تحلیلی شرایط موجود و تبیین وضعیت آینده بحران آب در کشور، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، ۱۹ بهمن‌ماه ۱۴٠٠.
۲- تاثیر سدسازی‌های بی‌رویه‌ی ترکیه بر تنفس مردم منطقه، خبرگزاری مهر، ۲٠ فروردین‌ماه ۱۴٠۱.
۳- قریشی، سیده زهرا، و میان آبادی، حجت، نقش قدرت در دیپلماسی آبی، فصلنامه‌ی تحقیقات منابع آب ایران، دوره‌ی ۱۵، شماره‌ی ۲، تابستان ۱۳۹۸.
۴ -اکوسیستم منطقه دگرگون می‌شود، روزنامه‌ی تعادل، ۱۲ شهریورماه ۱۳۹۶.
۵- دیپلماسی آب و نقش‌آفرینی ایران (گفتگو با علی اکبر محرابیان)، روزنامه‌ی دنیای اقتصاد، ۲ اسفندماه ۱۴٠۱.
۶- جنگ آب در غرب آسیا، مرکز بین‌المللی مطالعات و تحقیقات تهران، ۱ فروردین‌ماه ۱۳۹۷.
توسط: امیر آقایی
ژوئن 22, 2023

برچسب ها

آب افغانستان امیر آقایی بحران آب ترکیه خط صلح خط صلح 146 دیپلماسی آب رود هریرود رود هیرمند رودخانه رودخانه ارس عراق کارون ماهنامه خط صلح همسایگان ایران وزارت امور خارجه