دربارهی مقررات خوابگاه دانشجویی دختران/ مینا جوانی
سالهای سال است که قوانین به شدت مرتجعانهای را بر خوابگاههای دانشجویی دختران تحمیل کردهاند. در جدیدترین آییننامههای برخی دانشگاهها ساعت مجاز ورود و خروج شبانهی خوابگاه دختران را تا اذان مغرب کاهش دادهاند که رسماً امکان حضور دانشجویان دختر در شهر و دانشگاه بعد از اتمام ساعت کلاسها را سلب میکند و شب شهر را بیش از پیش مردانه میسازد. کاهش ساعت ورود و خروج مجاز به اذان مغرب پیش از این هم در برخی دانشگاهها رواج داشته و مسئلهی جدیدی نیست؛ تنها مسئلهی جدید گسترش هرچه بیشتر این حد از محدودیت میان خوابگاههای دخترانه بعد از بازگشایی مجدد دانشگاهها است. به نظر میرسد حکومت قصد دارد نهایت سوئاستفاده را از تعطیلی امنیتی دانشگاهها به بهانهی کرونا داشته باشد و با قواعد سرکوبگرانهی شدیدی دانشگاه را بازگشایی کرده.
در این بین باید توجه داشته باشیم که طبق تجربه سرکوب ناشی از ساعت ورود و خروج از صرف قانون منع حضور دختران در فضای اجتماعی بعد از ساعاتی مشخص فراتر میرود. شما به عنوان یک دختر دانشجو اگر در ساعت مقرر تعیینشده از جانب دانشگاه در خوابگاه حضور نداشته باشید و بعد از آن به خوابگاه بیاید، باید فرمی به نام فرم تاخیر پر کنید و در آن ذکر کنید در چه ساعتی و به چه دلیلی دیر به خوابگاه آمدهاید. مسئولان خوابگاه از بین فرمهای پرشده با خانوادهی گروهی از دختران تماس میگیرند. مکالمات مسئولان خوابگاه با خانوادهها از سرکوبگرانهترین و توهینآمیزترین مکالمات علیه دختران خوابگاهی است. بارها پیش آمده که به خانوادهها گفتهاند: «هیچ خبر دارید دخترتان کجاست و چه میکند؟ نصف شب به خوابگاه میآید، درست خوابگاه نمیآید، آیا میدانید کجا و با چه کسانی است؟» این صحبتها بارها دربارهی دانشجویان دختری که یک یا دو بار بهاندازهی مثلاً پانزده دقیقه نسبت به ساعت مجاز ورود به خوابگاه تاخیر داشتهاند، طرح شده. این مکالمات بین مسئولان خوابگاه و خانوادهها در اغلب موارد موجب ایجاد تنشهای شدید بین خانوادهها و دخترانشان شده و حتی گاهی ادامهی تحصیل دختران دانشجو را با مشکل مواجه کرده. ذهنیت پشت این مکالمات آن است که دختری که در ساعت مقرر در خوابگاه حضور ندارد، حتماً دنبال هرزگی جنسی و فساد (در معنای ذهنی مرتجعان) است.
تکرار پُرکردن برگههای تاخیر کار دختران دانشجو را به احضار و تعهددادن یا حتی اقدام خوابگاه برای لغو اسکان میکشاند. دختران خوابگاهی بسیاری هستند که از ترس چنین فرآیندهایی از خیر ورود به خوابگاه بعد از ساعت مقرر میگذرند و شب را آواره یا مدیون دوستانشان میشوند؛ چراکه امکان تقلب برای حضور و غیاب خوابگاه راحتتر است و میتوانند بدون آنکه فرم تاخیر پر کنند، بدون حضور در خوابگاه حاضری بزنند.
این وضعیت در شرایطی رخ میدهد که بسیاری از دختران به خاطر هزینههای تحصیل مجبور به اشتغالند و از طرفی مصرف محصولات فرهنگی یا استفاده از امکانات کتابخانهای خود دانشگاهها ناگزیر ساعت ورود دختران به خوابگاه را به بعد از ساعت مقرر موکول میکند؛ یعنی این قوانین ورود و خروج ضمن ارتجاعی و ضدزنبودنشان با دیگر سازوکارهای خود دانشگاه هم در تناقضند.
اما ساعت مقرر ورود و خروج با همهی تحقیرها و اعمال فشارهای همراهش تنها یکی از روندهای اعمال سرکوب در خوابگاه دختران است. در بسیاری از خوابگاههای دانشجویی دختران حجاب معینی تحمیل میشود؛ مثلاً ورود و خروج در بسیاری از خوابگاههای دانشجویی برای دختران باید با مقنعه صورت بگیرد و استفاده از شال و روسری ممنوع است. دختران خوابگاهی که میخواهند با خروج از خوابگاه به سطح شهر بروند و مقنعه (همچون نفس حجاب برای بسیاری) انتخابشان نیست، مجبور میشوند برای خروج از خوابگاه مقنعه به سر داشته باشند، اما با خود شال یا روسری همراه داشته باشند و دورتر از خوابگاه حجاب خود را عوض کنند؛ همین اتفاق برای بازگشت به خوابگاه هم رخ میدهد و تعدی از این قوانین سرکوبگرانه سازوکارهای فشار و سرکوب مشابهی با ساعت ورود و خروج دارد؛ به علاوه وقتی پنجرههای خوابگاههای دخترانه به سمت محیط شهری باشد، مسئولان دانشگاهی پنجرهها را به طُرق مختلف (زدن رنگ تیره به شیشهها یا جوشدادن ورقهای فلزی جلوی پنجرهها و غیره) پنجرهها را میپوشانند تا مبادا دختران در زندان خوابگاه با محیط شهری ارتباطی داشته باشند. به این ترتیب اتاقهای بسیاری از خوابگاههای دخترانه حتی از نور و آفتاب بیبهره است.
به جز اینها نگهبانان زن خوابگاه هر شب به بهانهی حضور و غیاب به تکتک اتاقهای خوابگاهها سرکشی میکنند. این سرکشیها در بسیاری از خوابگاهها با دخالت نگهبان در زندگی شخصی دختران دانشجو همراه است؛ از چینش و مرتببودن اتاق گرفته تا حتی برخی مواقع پوشش دختران در خوابگاهها.
دامنهی تبعیض علیه دختران به مراتب گستردهتر از اینهاست. مثال ساده اینکه مصرف سیگار در کل محوطههای خوابگاهی دختران (در فضای باز و حیاطها) ممنوع است. این در حالی است که استعمال سیگار حق شخصی فرد است و حتی با قواعد ارتجاعی مذهبی هم ناسازگار نیست؛ به علاوه محوطههای خوابگاهی (فضای باز و حیاط) دختران اغلب با وسواس بسیار تحت پوشش دوربین قرار میگیرد که هنوز مشخص نیست چه کسی به مسئولان دانشگاه اجازه داده از زندگی شخصی هزاران دختر دانشجو فیلمبرداری کنند و آرشیو بسازند.
توصیفاتی که از درون خوابگاه دختران گفته شد، هرکسی را که تجربهی زندان داشته باشد، بیدرنگ یاد زندان میاندازد. در اصل مسئولان دانشگاهی قصد دارند با اعمال محدودیتها، سرکوبها و تبعیضها زن ایدهآل جمهوری اسلامی را از خوابگاههای دختران استخراج کنند: آفتابمهتابندیده، خانگی، مناسب شوهر و بچهداری. بدیهیست که کور خواندهاند!
در تمام این سالها دختران خوابگاهی روشهای مختلفی را برای جنگیدن با یا سر باززدن از این مقررات ارتجاعی یافتهاند؛ روشهای دورزدن قواعد حجاب، پیداکردن خلوتگاههایی برای سیگارکشیدن، دهها و صدها شیوه برای دورزدن مقررات ورود و خروج، اعتراضات علنی و پیگیرانه به این مقررات، مقاومت منفی و علنی علیه این مقررات، اعمال فشار نهادی از طریق شوراهای صنفی برای بهبود این مقررات و بسیاری روشهای دیگر، همگی بدون ارزشگذاری راههایی بوده که به مقاومت روزمرهی دختران دانشجو شکل داده. برای مثال شورای صنفی دانشگاه تربیت مدرس توانست در اواخر دههی نود ساعت ورود و خروج به خوابگاه دختران را تا ساعت دوازده شب عقب ببرد یا در یکی از خوابگاههای دخترانهی دانشگاه تهران تعدادی از دانشجویان یک راه ورودی مخفی به خوابگاه کشف کرده بودند که تا ماهها خارج از دید دوربینها و نگهبانها و مقررات هر وقت میخواستند از آنجا رفتوآمد میکردند. در اکثر قریببهاتفاق تجمعها و بیانیههای جریان صنفی دانشجویی طی دههی نود اعتراض به وضعیت خوابگاههای دختران یکی از اعتراضات اصلی بود که همین امر موجب عقبنشینیهای جدی در حیطهی مقررات خوابگاهی شد و در یک مورد دختران دانشجوی خوابگاهی توانستند با تکرار یک کنش اعتراضی جمعی، یعنی رفتن به خوابگاه دیرتر از ساعت مقرر به صورت جمعی و پر نکردن فرم تاخیر عملاً برای چند ماه مقررات ساعت ورود و خروج را منحل کنند. بدون شک زنان که سالهای عمر خود را تحت یکی از ضدزنترین حکومتهای تاریخ سپری میکنند، چنانچه تا امروز پیشآمدهاند، دست از مقاومت روزمرهی خود نمیکشند و هر بار حکومت و مقررات ضدزن را وادار به عقبنشینی میکنند. زیست زنان در خوابگاههای دخترانه از این مقاومتها عاری نیست و بدون شک هر بار که شکلی جمعی و آگاهانه بهخود بگیرد، بیش از پیش موثر است.
برچسب ها
خط صلح خط صلح 132 خوابگاه خوابگاه دانشجویی دختران دانشجویان دانشجویان دختر دانشگاه تهران ماهنامه خط صلح مینا جوانی