
در چرایی مواجهه متفاوت دینداران با بحران کرونا/حسن فرشتیان
روحانیون مرزبانان دژهای سنتهای کُهن هستند و به همین دلیل به هنگام مواجهه با پدیدههای نو، به سادگی از آن استقبال نمیکنند و در ابتدا با تردید و شک بدان مینگرند. در استفاده از ابزارهای مدرن نیز در آغاز با تردید عمل میکنند، مثل استفاده از میکروفون و بلندگو برای سخنرانی مذهبی، و استفاده از آب لوله کشی برای دوش گرفتن به جای خزینه حمام، در ابتدا با تردید برخورد میکنند، در برابر پرسش در مورد ابزارهای جدید مثل شستشوی البسهی آلوده به نجاست با ماشین لباسشویی، که آیا منجر به طهارت و پاکی آن البسه میشود یا خیر؟ در ابتدا پاسخ روحانیت منفی بوده است و فقیهان در جواز استفاده از این ابزارها تردید میکردهاند. میبایست مدت زمانی بگذرد تا اندک اندک با تاخیر و تردید، مراجع دینی این ابزارهای مدرن و نو را به رسمیت بشناسند.
به هنگام گسترش ناگهانی و تهاجمی ویروس کووید19 و بیماری کرونا، جامعه دینداران با چالشهای جدید و “بحرانهای دینی چندجانبه” مواجه شدند. این بحرانها در یک طبقه بندی کلی به دو گروه تقسیم میشوند، یا در حوزه “فقه و شریعت” هستند و یا در حوزه “کلام و تئولوژی”.
الف- بحران در زیست متشرعانه و مومنانه:
نخستین رودررویی دینداران با مشکلات مرتبط با این ویروس، در مواجهه با زیست فردی متشرعانهی خویش، در “شرعیات” بروز پیدا میکند. شیوع این ویروس، شرایط و مسائل جدیدی در بین دین باوران و متشرعان در زمینهی مواجههی آنان با مسائل فردی شرعی، از قبیل غسل و تیمم اموات، نجاست و طهارت الکل و مواد مرتبطه، حکم روزهی ماه رمضان در زمانه شیوع بیماری کرونا، پدید میآورد. این مسائل، در حوزه زیست متشرعانهی فردی دینداران و تعیین حلال و حرام، واجب و حرام، نجاست و طهارت و… قرار میگیرد. مومنان، به موازات حوزهی زیست فردی، در زیست جمعی مومنانهی خویش و در ارتباط با “مناسک و مراسم جمعی” مثل نماز جمعه و جماعات و برگزاری مناسک حجّ در ماه ذیالقعده نیز با بحرانهای جدیدی مواجه میشوند. هر چند تعطیلی برخی از مناسک جمعی مثل مراسم اعیاد و وفیات مذهبی، نماز جمعه و جماعات، زیارت اماکن مذهبی و…، صدمهای به شرعیات دینداران وارد نمیکند، ولی اینها “نشانههای هویتی دینداران” و ترک آن، به سان جدایی از نمادهای هویتی یک گروه است. این مجموعه بحرانها در بستر “فقه” و “شریعت” نمایان میشود و از فقیهان و شریعت مداران انتظار پاسخگویی میرود.
ب- بحران در ایمان و باورهای اعتقادی:
بحران دیگری که با شیبی ملایمتر ولی گستاخانهتر پیشروی خواهد کرد در مواجهه دین باوران با باورهای درونی و در “ایمان و باور معنوی” خویش و نگاه به “خداوند” و نقش وی، در رابطه “رنج انسان” با “قدرت خداوند” خواهد بود. این چالشها، نه در بخش فقه و شرعیات، بلکه در بخش تئوری و در حوزهی “کلام” و “تئولوژی” خودنمایی خواهد کرد.
موضوع این یادداشت، بحران نخست، یعنی بحران در حوزهی “فقه و شریعت” است. در نگاهی کلی، در مواجهه با مناسک مذهبی در بحران کرونا، ما شاهد دو بینش و نگرش متفاوت هستیم. در نگرش “بنیادگرایانه”، تجمعات مذهبی از شرور به دور بوده و اماکن مذهبی نیز، مقدس بوده و دارالشفائ مومنان تلقی میشوند بنابراین هیچ کدام تعطیل بردار نبودند. اما در برابر آن، نگرش “خِردگرایانه” دعوت به پیروی از توصیههای بهداشتی و پزشکی میکرد و در نتیجه اگر بر مبنای آن توصیهها، مراسم تجمعات مذهبی و اماکن مذهبی میبایست تعطیل میشدند، با تعطیلی آن، مشکلی نداشتند. صرف نظر از برخی از استثنائات، اکثر روحانیون در مواجهه با این بحران، برخلاف قرون گذشته و به هنگام مواجهه با شیوع بیماریهای واگیری مثل وبا و طاعون، برخوردی نسبتا منطقی و خردمندانه داشتهاند و جامعه متدینان را به ویژه در رابطه با مناسک جمعی توصیه به رعایت مسائل بهداشتی و دستورات متخصصین مربوطه نمودهاند(1).
به نظر میرسد مجموعه عواملی دست به دست هم دادهاند که این بار روحانیت، در برابر تعطیلی مناسک سنتی دینداران مقاومتی جدی نکند و تسلیم نظرات بهداشتی و پزشکی بشود. در چرایی تغییر شکل مواجهه روحانیون و مومنان با این ویروس میتوان دلایل متعددی را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. به نظر میرسد مجموعه عواملی که در ذیل بدان اشاره خواهد شد دست به دست یکدیگر دادند تا ما شاهد انطباق پذیری سریعتر روحانیت با بحران و چالش فوق باشیم.
اول- شناخت اجمالی ریشه بحران:
در برخی از احادیث به ضربالمثل معروفی در زبان عربی اشاره شده است که “نیک پرسیدن نیمی از دانش است” “حسنُ السوال نصفُ العلم”(2). به عبارتی دیگر، طرح درست و صحیح مساله، نیمی از جواب را در بردارد. به نظر میرسد یکی از مشکلات دینداران در مواجهه با پدیدهها و بلایای فراگیر و واگیری مثل وبا و طاعون، عدم شناخت مساله و یا شناخت غیرواقعی و برداشت ناصحیح از صورت مساله بوده است.
در قرون گذشته و به هنگام مواجهه با بیماریهای واگیری مثل وبا و طاعون، روحانیت در شناخت ریشه و منشائ بحران مشکل داشت. باورمندی به تاثیر نیروهای ماورائ الطبیعه از قبیل جنّ و شیطان در گسترش بیمارهای واگیری، دینداران را در مبارزه با آن، به مسیری انحرافی میکشاند. لذا میبینیم که در دورانهای پیشین، برخی از بیماران روانی، تعبیر به جن زده میشدند و جن گیرانی تلاش میکردند تا جن را از وجود این بیماران خارج کنند. در دوران متاخرتر، در عصر قاجار، به دلیل وجود سفرنامهها و خاطره نامهها، اسناد مکتوب دقیقتری وجود دارد، بر مبنای این اسناد، در دوره قاجار شیوههای سنتی متعددی برای درمان وجود داشت که برخی از آنها عبارت بودند از: “دعانویسی”، “تعویذ”، “طلسم”، “اعتقاد به حرکت ستارگان”، “افسون زدایی”، “تبرک” و “جن گیری”. نکته قابل توجه این که این باورهای عامیانه مربوط به یک مذهب و دین خاص نبود بلکه برخاسته از باورهای فرهنگی و سنتی جامعه بوده است لذا ما شاهد هستیم که در خاطره نویسی مستشرقین از درمان بیماری و دعانویسی توسط کشیشان مسیحی کلدانی در ایران یادآوری شده است(3).
در چنین حالتی، طبیعی و منطقی بود که جامعه دین داران و رهبران آنان در برابر دستورالعملهای طب مدرن اگر در تعارض با عادات و آداب دینیشان بوده باشد مقاومت کنند. اما هنگامی که بر جامعهای ساختار اجمالی بیماریهای مثل صرع و غشّ و… روشن شود همین آگاهیهای اجمالی، کمک میکند تا آن جامعه به دنبال راه حلهای متناسب با حل آن برود. طبیعی است که در دوران ما، تنها راه درمان و پیشگیری منطبق با خِرد و تجربهی بشری، طب مدرن و الزامات پیشگیرایانه و یا درمانگرایانه آن است. لذا روحانیت نیز در چنین بحرانهایی میتواند سریعا خویش را با الزامات طب و بهداشت مدرن هماهنگ و همراه سازد و راهکار فقهی و شرعی مناسب و همسو در اختیار مومنان قرار بدهد.
دوم- افزایش اطلاعات علمی- بهداشتی همگانی:
یکی دیگر از دلائل تفاوت برخورد کنونی روحانیون با برخوردشان در سدههای پیشین، آگاهی نسبی کنونی و شناخت اجمالی خود روحانیون به علوم جدید است. امروزه، روحانیت نیز به سان سایر اقشار جامعه از مفاهیم عمومی بهداشت عمومی اجمالا آگاه است.
در قرون پیشین، روحانیت نیز مثل اکثر سایر اقشار جامعه، در این زمینه فاقد آگاهیهای مقدماتی و اولیه بود. مفاهیمی مثل “قرنطینه”، “راههای شیوع بیماری” و “چگونگی سرایت بیماری”، مفاهیمی تخصصی محسوب میشد و اقشار متوسط و غیرمتخصص جامعه بدان آشنا نبودند. ولی در دوران معاصر، این مفاهیم بهداشت عمومی، به گونهای ساده سازی شده است و از جمله دانشها و اطلاعات عمومی و همگانی محسوب میشود که در دسترس همگان قرار دارد و حتا اقشار زیر متوسط فرهنگی جامعه نیز با آن آشنا هستند.
این آشنایی اجمالی همگانی با نکات اولیه بهداشت عمومی و با مقتضیات زیست شهروندی، روحانیت را نیز به سان سایر اقشار با مقتضیات زیست شهروندی آشنا میکند. مسئولیت روابط جمعی در زیست مسئولانهی شهروندی از قبیل مسئولیت حقوقی برگزارکنندگان اجتماعات در برقراری امنیت مکان تجمع و رعایت نکات ایمنی از قبیل ضرورت وجود درب خروج اضطراری و نیاز به وجود وسایل اولیه اطفای حریق در مکانهای تجمع و سالنهای اجتماعات، از نکات جدیدالحدوث و از مفاهیم جدیدی است که ناشی از تعاریف زیست شهروندی در جوامع مدرن است. چنین دغدغههایی در دوران پیشامدرن جایگاهی نداشته است. در دوران مدرن این دغدغهها در زیست شهروندی دین باوران نیز تاثیرات خود را میگذارد.
مسئولیت سرایت ویروس به دیگران، که در چارچوب مفهوم “تجاوز به حقوق الناس” مطرح میشود، هرچند از جهت مفهومی در شریعتهای کهن و سیستمهای کهن حقوقی نیز، تجاوز به حقوق الناس ممنوع و قبیح شمرده میشده است، ولی تطبیق این مصادیق بیماریهای واگیری و مسری به مفهوم فوق، امری جدید است. بنابر این مسئولیت فرد حامل ویروس میتواند در چارچوب تجاوز به حقوق الناس طرح شود.
آشنایی عمومی با چگونگی انتقال ویروس نیز، راهگشای برخی از فتاوای جدید است. اگر در گذشته فقط کسانی حامل بیماری تلقی میشدند که سیمپتوم و نشانههای ظاهری ابتلای به آن را داشتند، امروز تقریبا همگان مطلع شدهاند که بسیاری از حاملان ویروس، نشان ظاهری نداشته و دوران کمون را میگذرانند. با چنین آگاهی، بسیار طبیعی به نظر میرسد که فقیهان در تعطیلی مراسم و مناسک جمعی و در بسته شدن اماکن مذهبی، پارامتر فوقالذکر را در نظر داشته باشند و فقط به مجرد این که فردی علایم ظاهری بیماری را ندارد مجوز تجمعات مذهبی را برای چنین افرادی صادر نکنند، بلکه در شرایط قرنطینهای اجتماعات مذهبی مثل سایر اجتماعات تعطیل شود و مکانهای مذهبی مثل سایر مکانهای عمومی بسته شود.
سوم- فضای مجازی و تبادل اطلاعات:
فضای مجازی و اینترنت، نقشی اساسی و حیاتی در تبادل اطلاعات بهداشتی ایفا کرده است. در دهههای پیشین، جامعهی دینداران مثل سایر جوامع، برای آشنایی با مفاهیم بهداشتی فوق، بایستی به متخصصان و یا کتب و کتابخانههای تخصصی رجوع میکردند. اگر فقیهی میخواست به تعطیلی مراسم و مناسک مذهبی به دلیل شیوع یک بیماری واگیری فتوا بدهد، ابتدا بایستی از این بیماری و سیمپتوم و نشانههای ظاهر یا پنهان آن، چگونگی سرایت و شیوع آن، راههای پیشگیری از سرایت و ایجاد مصونیت و… آگاه شود و سپس بر مبنای این دادهها، فتوایی متناسب با آن موضوع بدهد. دسترسی به این آگاهیهای تخصصی یا نیمه تخصصی کار ساده و آسانی نبود. اما امروزه با توجه به وفور اطلاعات در فضای مجازی و سهلالوصول بودن دسترسی به این آگاهیها، فقیهان و جامعهی دینداران نیز به راحتی میتوانند به این آگاهیها دسترسی پیدا کنند.
به همین دلیل، پس از شیوع کرونا، مدت زمان زیادی نکشید که فقیهان به تعطیلی نماز جمعه و جماعات و مراسم تجمعات مذهبی رضایت دادند. بدون تردید آگاهیهای عمومی و اجمالی شهروندان دیندار و فقیهان و مراجع تقلید نسبت به این ویروس و خطرات آن و چگونگی سرایت آن، موجب رضایت اکثریت دینداران به تعطیلی تجمعات مذهبی و بسته شدن اماکن مذهبی شد.
اگر چه در روزهای نخست برخی فقیهان، خطر ویروس را سبک شمرده و راه حل آن را مراجعه به برخی از باورهای مذهبی مثل استفاده از تربت امام حسین و کربلا میدانستند، اما قربانی شدن خود آنان و عدم درمانشان، نهیب و هشداری برای سایرین در ضرورت و فوریت رجوع به دستاوردهای علمی و خِرد و تجربه بشری بود. همه این حوادث اگر چه به سرعت اتفاق افتاد، اما به همان سرعت در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد و به سان تجربهای ناکام در معرض دید همگانی قرار گرفت. بدون تردید اگر چنین حادثهای در قرن پیشین اتفاق میافتاد تعداد کسانی که شاهد ماجرا بودند و از آن عبرت میگرفتند از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکرد، اما وجود اینترنت و فضاهای مبادلهی جمعی و رسانههای مجازی همگانی، به سرعت جامعه را در جریان این حوادث قرار میداد. این حوادث بسان تجربهای زنده فراروی فقیهان قرار گرفت و پیروی آنان از دستورالعملها و توصیههای بهداشتی را تسریع کرد.
چهارم- امکان دسترسی به اطلاعات تطبیقی و مقایسهای:
فضای مجازی و اینترنت، نقشی اساسی و حیاتی، نه تنها درزمینه تبادل اطلاعات بهداشتی فوق داشته است، بلکه در زمینه مبادله اطلاعات تطبیقی و مقایسهای در مورد آمار مبتلایان و چگونگی سرایت به دیگران و شیوههای مختلف پیشگیری و قرنطینه در سایر کشورها نیز نقش مهمی ایفا کرده است.
تبادل اطلاعات تطبیقی و مقایسهای نه تنها در تکمیل تجربیات مسئولان بهداشتی کشور و بهسازی شیوههای مقابله آنان موثر بوده است بلکه در آگاهی بخشی به جامعه دینداران و به رهبران معنوی این جوامع و مراجع تقلید شرعی آنان نیز نقش شایان توجهی داشته است. در قرون گذشته بسیاری از بلایای ارضی و سماوی به گناهان بشریت نسبت داده میشد، اکنون هنگامی که جامعه دینداران مناطق آلوده به ویروس در کشور خویش را با سایر کشورها مقایسه میکند، در این مطالعهی تطبیقی، وی راحتتر میتواند نتایج و جمعبندیهای عینی و خارجی را باور کند و پیش داوریهای انتزاعی و ذهنی خویش در مورد ریشهی سرایت بیماری و اثرگذاری یا عدم اثرگذاری آن در مکانهای خاص و در اجتماعات خاص را به نقد و بازخوانی بپردازد.
در چنین مطالعهای تطبیقی، رهبران دینی یک مذهب، تابلویی از چالشهای مذهب دیگر را نیز در اختیار دارند. رهبران جامعهی مسلمان در چگونگی مواجهه با این بحران در مناسک و مراسم مذهبی خویش، از تجربه رهبران سایر جوامع دینی مثل مسیحیت و یهودیت نیز بهرهمند می شوند، همچنان که بالعکس، رهبران این جوامع مذهبی نیز میتوانند از تجربیات رهبران جامعه اسلامی سود ببرند. به عنوان نمونه، فقط رهبران جامعهی اسلامی نیستند که با تعطیلی مناسک جمعی و تعطیلی مکانهای مذهبی مواجه هستند، رهبران مسیحیت و یهودیت نیز با این بحران درگیر هستند. اگر در جامعهی اسلامی، متعصبان و خام اندیشان و بنیادگرانی در ایران به لیسیدن ضریح حرم میپردازند، مسیحیان متعصبی نیز در غرب به بوسیدن لج بازانه شمایل و مجسمه حضرت مریم ادامه میدهند(4). در آن سوی دیگر، یهودیان متعصبی نیز به لیسیدن مکانهای مثل “دیوار ندبه” و یا “مِزوزا”(5) میپردازند و حتا در مقیاسی وسیعتر، خداناباورانی در غرب برای مخالفت با دستورالعمل قرنطینه به چالش لیسیدن نردههای و یا میلههای واگن مترو میپیوندند. این دردهای مشترک، حس همکاری برای یافتن درمانهای مشترک را تقویت میکند.
در این تبادل تجربیات، ممکن است چگونگی مواجهه جامعهی دیگر با این ویروس، به سان الگو و نمونهای جهت تقلید مورد استفاده قرار گیرد و ممکن است که بر عکس، به شکل آیینهی عبرتی جهت پندآموزی دیگران باشد. ولی در هر صورت این دسترسی آسان و فوری به تبادل تجربیات و اطلاعات، به غنی سازی و بهینه سازی تجربههای پیش رو کمک فراوانی میکند(6).
بدون تردید، روشن است که امکان چنین مبادله و چنین مقایسهای در سطحی جهانی و فرادینی نه تنها در قرون پیشین ناممکن بود بلکه حتا تا دو سه دهه پیش، یعنی تا پیش از ایجاد شبکه اینترنت و امکان مبادلات در فضای مجازی، چنین مبادلات وسیع و فوری و سریعی ممکن نبود. لذا این فضای مجازی از این جهت نیز به تسریع ایجاد همدلی رهبران مذهبی و فقیهان با توصیههای بهداشتی، کمک بیبدیلی انجام داد.
پنجم- در حاکمیت بودن روحانیت:
یکی دیگر از دلایل همدلی فوری روحانیون با توصیههای پزشکی، دستاندرکار بودن خود روحانیت در امر مدیریت کشور است. “در حاکمیت بودن روحانیت”، هم از جهت بالا بردن درجهی آگاهی آنان نسبت به وقایع جاری در کشور و هم از جهت جایگاه حاکمیتی داشتن و شریک در خیر و شر حاکمیت بودنِ آنان، به ایجاد همدلی ایشان با توصیههای پزشکی کمک کرد.
الف- دسترسی به اطلاعات حکومتی:
روحانیون صاحب منصب رسمی در سطح کشور و یا در سطح منطقهی خویش، با آگاهی از واقعیات موجود، به مصالح جامعه و توابع زیست در دنیای مدرن نیز آشنا میشوند. امام جمعه یک شهر یا تولیت حرم امام و یا امامزاده، با توجه به جایگاه سیاسی و حاکمیتی خویش، نمیتواند با استناد به برخی از اخبار و روایات، حرم منطقهی خویش و نماز جمعهی خویش را منطقهی امن و دور از بلا معرفی کند زیرا همین امام جمعه در رابطهی مستقیم با مسئولین دولتی شهر و منطقه خویش قرار دارد و بخشی از حاکمیت محسوب میشود، لذا شیوع این بیماری، دامنگیر وی و مجموعهی مرتبط با وی نیز خواهد شد. این آگاهی از اخبار منطقه و به عنوان نمونه آگاهی از وضعیت بیماران و بیمارستانهای شهر، فقط در انحصار روحانیون رسمی نیست، بلکه امروزه، سایر روحانیون نیز در مناطق تحت نفوذ خویش، به صورت نسبی از چنان جایگاهی برخوردار هستند که در معرض این آگاهیهای کاربردی قرار بگیرند. به همین دلیل، گفتمان روحانیون، به ناچار و ضرورتا میبایست در تبعیت از دستورالعملهای مسئولین بهداشتی بوده باشد.
ب- جایگاه حاکمیتی داشتن، نه در اپوزیسیون بودن:
اکنون روحانیت در ایران، نه به شکل اقلیت و اپوزیسیون و تافتهی جدابافته، بلکه به شکل بخشی از حاکمیت، مسافر این کشتی، و بلکه تا مقداری ناخدای آن است. اگر چنانچه همین بحران شیوع ویروس در زمان رژیم گذشته اتفاق افتاده بود و حکومت شاهنشاهی تصمیم به تعطیلی مراسم و مناسک مذهبی و بستن حرمها و مساجد میکرد، بدون تردید شاهد مقاومت بیشتر روحانیون و مومنان در برابر تعطیلی مناسک و اماکن مذهبی بودیم. در آن هنگام، چه بسا روحانیت در جایگاه اپوزیسیون منتقد میتوانست با طرح “تئوری توطئه”، تعطیلی این مناسک و اماکن را توطئهی رژیم شاه برای تضعیف دین مردم تلقی کند، ولی در عصر حکومت اسلامی، مقاومت روحانیون بیمعنا جلوه میکند، زیرا اکنون روحانیون در برابر چه کسی مقاومت کنند؟ و تعطیلی مناسک و اماکن مذهبی را به توطئهی چه کسی برای تضعیف دین نسبت بدهند؟
بدیهی است که روحانیت، به ویژه روحانیت دارای مناصب رسمی و حکومتی در ایران، امروز در جایگاه اپوزیسیون قرار ندارد و به همین دلیل نمیتواند قرنطینه و سایر توصیههای بهداشتی و پزشکی را توطئهی دشمنان دین و خلاف شرع قلمداد کند. ولی نکتهی جالب توجه این است که همین روحانیت چون در فضای بینالمللی خویش را در اقلیت میپندارد در آن فضا دقیقا “تئوری توطئه” را مطرح میکند و به عنوان احتمال، ساخت و شیوع و گسترش این ویروس را به توطئهی آمریکا و دشمنان نسبت میدهد(7). ولی نسبت دادن ساخت این ویروس به سلاح بیولوژیک دشمن، در مسیر همدلی روحانیون با توصیههای پزشکی صدمهای وارد نمیکند، زیرا در هر صورت، چه این ویروس محصول جهش طبیعی باشد و چه سلاح بیولوژیک دشمنان باشد، در هر صورت روحانیت حاکم بایستی پاسخگوی مبتلایانی باشند که شهروندان همین کشور هستند، لذا مقاومت آنان در برابر اقدامات پیشگیرایانه فوق معنا ندارد. از سویی دیگر، مومنان در ادای فرائض دینی و مناسک مذهبی خویش مثل روزه ماه رمضان و حجّ واجب با مشکلات و با پرسشهایی مواجه میشوند و در هر صورت فقیهان ناچار به ارائه پاسخهایی هستند که در تعارض با دستاوردهای تجربی بشر خِردگرا نباشد.
جمع بندی:
با بررسی واکنش متولیان رسمی دین در مواجهه با بحران کرونا، در مییابیم که صرف نظر از برخی از استثنائات، در مجموع، روحانیون، نسبت به بحرانهای مشابه در قرون پیش، برخوردی نسبتا منطقیتر و خردمندانهتر با این بحران داشتهاند و جامعهی متدینان را به ویژه در رابطه با مناسک جمعی توصیه به رعایت مسائل بهداشتی و دستورات مربوطه کردهاند. این تغییر مواجهه با بحران در فاجعهی فراگیر، ناشی از دلایل متعددی بود. مهمترین دلیل آن، بالارفتن سطح آگاهی های عمومی جامعه و در نتیجه بالا رفتن سطح آگاهی های عمومی روحانیت است. امکان تبادل سریع و فوری اطلاعات به ویژه در فضاهای مجازی و رسانه های همگانی مجازی، بر این آگاهیها و همدلیها افزود. بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی جامعه بدون تردید منجر به رشد فرهنگ عمومی روحانیون و رهبران مذهبی جامعه دینداران نیز می شود زیرا آنان نیز به ناچار بایستی سطح آگاهیهای عمومی خویش را بالاتر بیاورند تا توانایی ایجاد ارتباط با مخاطبین خویش را محفوظ نگهدارند. در نتیجه میتوان گفت که درجه همدلی متولیان رسمی دین با توصیههای علمی و بهداشتی، ناشی از آگاهی های عمومی آنان است که آن نیز به نوبهی خود، میانگینی از آگاهی های عمومی جامعهی دین باوران است.
پانوشتها:
1- در نگرش بنیادگرایانه، دو جریان موازی وجود دارد، یکی جریان سنتی مدعی “طب اسلامی” و دیگری جریان “سیاسی” که با عینک سیاست به این پدیده مینگرد. اکثریت روحانیون جریان سنتی “غیرسیاسی” با تردید و تاخیر اندکی به جریان”خردگرایانه” پیوسته و توصیههای بهداشتی را لازم الاجرائ دانستند. در راس جریان “بنیادگرایانه سیاسی” می توان از مواضع اولیه رهبر ایران، امامان جمعه قم و مشهد یاد کرد. گرچه هر سه آنان بعدا مواضع خویش را اصلاح کردند. ر.ک. فرشتیان حسن، کرونا و بحران هویت دینی؛ از شرعیات تا الاهیات، منتشره در سایت بی بی سی فارسی به تاریخ دهم فروردین 1399.
2- ر. ک. منیه المرید، الشهید الثانی، ص 258. این جمله در احادیث مختلف با تعبیراتی مشابه وارد شده است که به نظر می رسد ریشه در ضرب المثل های محاوره ای داشته است. در عبارتی مشابه، به جای “علم” کلمه “جواب” آمده است یعنی نیک پرسیدن نیمی از پاسخ است “حسنُ السوال نصفُ الجواب”. در حدیثی دیگر از پیامبر اسلام نقل شده است که “حسن المساله نصف العلم” (تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ص 56).
3- باورهای عامیانه لزوماً از پشـتوانه مـذهب و دیـن خاصـی برخوردار نبود، بلکه به نظر میرسد این باورها خاستگاهی فرهنگـی داشـته و برخاسـته از فرهنگ عمومی دوران بوده است. فلور آورده است: این درمانها فقط منحصر به مسلمانان نبود و بدون توجه به اینکه چه کیشی داشتند، تمام ایرانیان به این درمانها اعتقاد داشته و به آنها عمل میکردند. بـرای مثـال، یـک مسـیحی کلدانی که مالاریا داشت نزد کشیش خود رفت. کشیش برای او دعا کرده و مجالسی ترتیب داد و آنگاه ریسمانی پنبه ای به دور کمر بیمار بست و به او گفت چنانچه بهبودی نیافـت دوباره بیاید. همین کشیش به زنی که سِل داشت، دو دعـای نوشـته شـده داد، یکـی بـرای آویزان کردن بر روی گردن، دیگری برای گذاشتن در آب و مالیدن آن تا به سیاهی متمایـل شود و سپس نوشیدن آن (فلور، 1386 :116-117.)، ر.ک. سادات شفیعی سمیه، سلامت و باورهای عامیانه در دوره قاجار، پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سال پنجم، شماره اول، بهار و تابستان 1395 ،57 -74.
4- ویدئویی از کشورهای غربی منتشر شده است که عدهای حاضر نیستند بوسیدن مجسمه حضرت مریم را کنار بگذارند. یکی از افراد حاضر میگوید: “من شخصاً بوسیدن دست حضرت رو کنار نمیذارم”. شخص دیگری در فیلم میگوید: “من میبوسم، چون معتقدم مجسمه حضرت پاکه!”. سایت خبری ادیان نیوز به تاریخ 15 اسفند 1398؛ کد محتوا: 45086
5- ر.ک. گزارش رادیو فردا در تاریخ 16 اسفند 1398 با عنوان “کرونا در اسرائیل؛ بوسیدن مِزوزا ممنوع شد”. در این گزارش آمده است که روحانی ارشد یهودیان اسرائیل، برخی از مهمترین عادات مذهبی یهودیان را به منظور جلوگیری از انتشار ویروس کرونا، تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام کرد. وی از باورمندان خواست “مِزوزا” را لمس نکنند و نبوسند. او در فتوایش نوشت: “در این روزها که شاهد گسترش بیماری کرونا هستیم، بدون تردید هیچ کس نباید “مزوزا” را ببوسد یا لمس کند”. لمس و بوسیدن “مزوزا” رفتاری مذهبی است که یهودیان معتقد دهها بار در طول روز انجام میدهند. “مزوزا” یک نیایش یهودی قرارگرفته در استوانهای است که در طرف راست درِ اتاقها و ورودی خانهها و اماکن نصب میشود و یهودیان معتقد ابتدا انگشتان دست خود را میبوسند و سپس بر روی “مزوزا” میکشند.
6- به عنوان مثال، می توان به مطالعه تطبیقی میان شیوع ویروس از شهر مذهبی قم در ایران و از کلیسای اوانجلیک در شهر مولوز Mulhouse در منطقه شمال شرقی فرانسه پرداخت. از تاریخ 17 فوریه سال 2020 یک گردهمایی سالیانه، با تجمع حدود دوهزار نفر، توسط کلیسای پانتکوتیست PENTECOTISTE وابسته به کلیسای پروتستان در این شهر برگزار شد. در این مناسک و نشست سالیانه، که به نام “هفته عبادت و روزه” مشهور بود، شرکت کنندگان از شهرهای مختلف فرانسه و برخی از کشورهای همجوار، به مدت یک هفته برای عبادت و روزه و مناسک مذهبی گردهم آمدند. در پی این اجتماع، اولین علائم بیماری کرونا در فرانسه در شرکت کنندگان این مناسک مشاهده شد. نخستین قربانیان کرونا نیز از اعضای این گروه بودند. شرکت کنندگان این گردهمایی دعوت به تست کرونا شدند، اما دیر شده بود و آنان به شهرهای خویش برگشته و پراکنده شده بودند و چون، ثبت نام برای شرکت در مراسم الزامی نبود، شناسایی همه شرکت کنندگان در این مراسم امکان پذیر نشد. دهها نفر از شرکت کنندگان از جمله پاستور این کلیسا و بیست نفر از اعضای خانوادهاش به این ویروس آلوده شدند. هرچند این گردهمایی منشا انحصاری گسترش این ویروس در فرانسه نبود ولی یکی از نخستین و مهمترین منابع گسترش این ویروس بود، اما واکنش ویژهای بین مردم نسبت به این گروه مشاهده نشد بلکه نگاه مردم و دولت به این اجتماع، مثل نگاه به هر اجتماع کنسرت موزیک یا ورزشی بود. اما به نظر میرسد در ایران قضیه فرق می کند. نگاه مردم به شهر قم و روحانیت متفاوت است. روحانیت در ایران از مصادر امور است و چه بخواهد و چه نخواهد از دید عمومی مردم، بخشی از هیئت حاکمه محسوب میشود، برخلاف فرانسه که کلیسا و روحانیت، نهادی حاشیهای محسوب میشود. در این نگاه تطبیقی و مقایسه ای می توان راحتت تر به تفاوت ها توجه کرد و به ریشه یابی دقیق تر بحرانهای پیش روی روحانیت توجه کرد. ر. ک. فرشتیان حسن، ویروس کرونا در فرانسه، کلیسا و روحانیت، منتشره اول فروردین 1399 در سایت دین آنلاین؛ کد محتوا: 16026
7- “شما آمریکاییها متّهمید به اینکه این ویروس را شما تولید کردهاید؛ من نمیدانم چقدر این اتّهام حقیقی است، امّا وقتی این اتّهام وجود دارد کدام عاقلی به شما اعتماد میکند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممکن است داروی شما یک وسیلهای باشد برای این که این بیماری را بیشتر گسترش بدهد”، خامنه ای سیدعلی، سخنان نوروزی سال 1399.

برچسب ها
بحران کرونا حسن فرشتیان خط صلح درس های کرونایی درسهای کرونایی دین و کرونا دینداران شماره 108 کرونا ماهنامه خط صلح