اخرین به روز رسانی:

آوریل ۲۱, ۲۰۲۵

رویا – شعری از رضا اکوانیان

“به رویایِ زنان سرزمینم”

 

 

به دخترمان گفته‌ام

همین‌روزها،

به خانه برمی‌گردی و

چشم‌هایش را

که چشم‌به‌راهِ تواند

از در برمی‌داری و

برایت شعر می‌خواند؛

گفته بودم شاعر است؟

دخترت شاعر است

و شعرهایی را که آن‌همه‌سال

وقت آشنایی

وقت و بی‌وقت

برایت زمزمه می‌کردم

برایش زمزمه می‌کنم.

 

دخترت زیباست رویا

ژن‌هایت را به ارث بردهْ مثل خودت زیباست

دوست دارد ژنتیک بخواند اما

بایدْ نَبایَدها آه‌ه‌ه       رویا

دخترت دارد گریه می‌کند

هر سال همین‌طور است

گفته‌ام برمی‌گردی

شب‌ها، قصه‌ی بلندِ موهایش را می‌بافی.

به او که نگاه می‌کنم

به خاطرم می‌آیی      گریه‌ام می‌گیرد

دلتنگی‌ست شاید

از من می‌پرسد:        مادر کیست!

مادر چگونه است!

چه شکلی دارد!

به کدام نگاره می‌ماند مادر!

مادر! مادر اقلیت است

مادر!

ما در …!

ما در اقلیتیم!

مثل روزهایِ شیرخوارگی‌اش گریه می‌کند

بهانه‌ات را می‌گیرد و

خود را،

در اتاق حبس می‌کند.

دلتنگْ

دلتنگ است

انگارنه‌انگار

هیچ‌وقت تو را ندیده است

و تا بوده

نبوده‌ای  و دور بوده‌ای؛

رویا

دخترت رویاهای زیادی دارد

دخترت رویا

دخترت خانه را جارو کشیده

به شوقِ آمدنت

دارد اتاقش را مرتب می‌کند

و آشپزخانه را؛

و باغچه را

بنفش می‌پاشد.

رویا

دخترت رویا

دخترت شاعر است

شاعر خوبی‌ست

و زیباست!

اما هنوز

هنوز میان مردم

اقلیت  به حساب می‌آید؛

مثل خودت

مثل من

مثل ما که اقلیت محسوب می‌شویم،

دخترت نیز،

اقلیت محسوب می‌شود

می‌شود و دارد ذوب می‌شود.

 

رویا زندان تمامی ندارد؟

رویا تو بر گردنُ تَنِ تمام اتاق‌ها حق داری

و خاطره داری  با پنجره‌ها

میله‌ها

باران  و  برف

برف؛

رویا برف

رویا تو داری می‌آیی!

رویا بگو داری می‌آیی!

بگو می‌بارد برف

برف

رویا دلتنگم

رویا  رویا

رویا!

دخترت منتظر است

بیا چشم‌هایش را ببوس

بیا موهایش را بباف

بیا با دست‌ت بیا

بیا با چشم‌ات بیا

بیا با عطرت بیا

بیا رویا

بیا کمی زندگی کنیم

بیا وقت تنگ است

بیا رویا

بیا دخترت،

بیا ما ….

بیا رویا

بیا رویا

بیا رویا

مدیر
می 26, 2017