اخرین به روز رسانی:

نوامبر ۲۴, ۲۰۲۵

چند پلان ضبط نشده از سکانس طولانی پنجاه و هفت – شعری از فرامرز سه‌دهی

شکوفه‌های اسفند ماه سیب زرد آلو
عرق‌خوری‌های فروردین کوچه باغ‌های منصوریه و
سال سالی که ملخ نبود
گرسنگی بود
تشنگی نام دیگر آزادی
عدالت
من مست بودم چه کسی تو را به خانه می برد
عمو عباس دل‌فریب نشسته بر لب جوی
به سلامتی من
به ماهی‌های شهید ساک اش فکر می‌کرد
در بیست و چهار دی ماه هزار و سیصد و پنجاه و هفت
من گریه می‌کردم
استکان شانزده سالگی‌ام را می‌زدم به لیوان شهید و شکسته‌ی تو
همه‌ی ما شهید می‌شویم عمو عباس گفت
مارکسیست‌ها در اظهار عقیده آزادند
ممد نبودی هوالباقی انارها را ببینی
آهوها را نرسیده به چشمه تیر می‌خورند
سیب‌ها را در سفره‌ی هفت سین امسال‌مان گریه می‌کنند
فردا باز دوباره پاییز می‌شود
جاده‌ها را می‌بندند به بهانه‌ی بهمن و برف
تا من به تو نرسم
بعد از هزار و سیصد و شصت سال
هم

مدیر
فوریه 25, 2017

ادبیات بهمن پنجاه و هفت خط صلح شعر فرامرز سه‌دهی ماهنامه خط صلح