
تماشای فوتبال، رویایی که هرگز ته نشین نمیشود/ نگار انسان

سالیان سال است که مسئلهی ورود به ورزشگاهها، دغدغهی بسیاری از زنان و دختران فوتبال دوست و والیبال دوست بوده و همچنان هم بسیاری امید خود را برای اینکه بالاخره یک روزی بتوانند بازی تیمهای محبوبشان را از نزدیک تماشا کنند، از دست ندادهاند.
طی روزهای گذشته چند ویدیو تشویق حاوی الفاظ زشت و ناپسند از لیدرهای دو تیم قرمز و آبی در فضای مجازی منتشر شد. ویدیوهایی با فحشهای رکیک جنسیتی که هر کدام مستقیماً توهینی بود به زنان. چنین رفتارهایی هربار بیشتر از قبل در فضای ورزشگاهها رواج پیدا میکند و زنانی مورد آماج بیاحترامیها و توهینها قرار میگیرند، که اساساً در ورزشگاه نیستند و حق ورود ندارند و هیچکس هیچگاه راه حلی اساسی برای حل این مشکل در این جامعه پیدا نکرده است که اساساً میتوان گفت در جامعهی ما حل مشکلات و بحرانهای اجتماعی از این دست، غیر ممکن است.
اما ماجرای اصلی که بیشتر مایلم دربارهاش بنویسم، در مورد دختری به نام “زینب” است. او در فضای مجازی مشهور است و به عنوان یک دختر پرسپولیسی باشخصیت و بادرک بالا که هرگز هیچ توهینی به بزرگان و بازیکنان تیم رقیب دیرینه نمیکند، شناخته میشود. به تازگی زینب به همراه دوستانش -همراه با پسرها-، در شهر اهواز مراسم استقبال گرم و خوبی از بازیکنان پرسپولیس ترتیب دادهاند. وقتی که به عکسهایشان نگاه میکنم، با خودم فکر میکنم چرا باید زنان قربانی بی اخلاقی آقایان در این کشور باشند؟ از گفتن این مسئله هرگز خسته نمیشوم چرا که یکی از دغدغههای من است؛ چون فوتبال را دوست دارم و دوست دارم روزی برسد که بتوانم تیم محبوبم را از نزدیک و در فضایی کاملاً آرام و سالم تشویق کنم. باید پرسید چرا هر بار مسئلهی ورود به استادیومهای فوتبال مطرح میشود، از آقایان این دیالوگ تکراری را که “واقعاً منی که مرد هستم گاهی از حضور در استادیوم خجالت میکشم، چه برسه به زنان”، میشنویم؟ مشکل اصلی از همینجا شروع میشود. چرا زنان باید بدون اینکه در تصمیم گیری نهایی برای حضورشان در استادیوم کوچکترین نقشی داشته باشند، از قبل محروم دائم باشند؟ چرا باید به خاطر اینکه فضای استادیومها مملو از الفاظ زشت و بی موردی است که هیچ نقشی در نتیجهی یک مسابقه ندارد، زنان فوتبال دوست و والیبال دوست، حسرت دیدن حتی یک بازی از نزدیک داشته باشند؟
در واقع ما در تمام این سالها تلاشمان بر این بوده که به دلیل عشق و علاقهی ورزشیمان، به استادیومهای فوتبال و والیبال ورود پیدا کنیم اما هیچگاه از این منظر به قضیه نگاه نکردیم که دربارهی این هتاکیها بنویسیم و معترض باشیم. که قربانی وضعیتی هستیم که هیچ نقش مستقیمی در ایجاد آن نداریم. وقتی به این عکس نگاه کردم و چهرهی این دختران عاشق تیمشان را دیدم که اینطور پر جنب و جوش برای استقبال از بازیکنان موردعلاقهشان منتظر ایستادهاند، افسوس خوردم که ورزشگاههای ما خالی از حضور دختران فوتبال دوستی است که عاشقانه هربار خانههایشان استادیوم میشود و با هر پیروزی شادی و خوشحالیشان را باید تنها جلوی تلویزیون خلاصه کنند. فریاد و بغض و شادی و لبخندهایی که در جلوی تلویزیون هربار بعد از 90 دقیقه تکرار میشود بدون آنکه هرگز فرصت دیدن بازی تیم محبوبشان را از نزدیک داشته باشند…
رویاها قبل از آنکه ته نشین شوند، باید به حقیقت برسند. ما هرگز از رویاهایمان دست نمیکشیم؛ حتی اگر رانده شویم باز هم به تلاشهایمان ادامه میدهیم و نمیگذاریم که رویاهایمان ته نشین شوند.
استادیوم ورزشی پرسپولیس خط صلح زنان ورزشکار طرفداران فوتبال ماهنامه خط صلح نگار انسان هواداران فوتبال ورزش زنان ورزش زنان در ایران ورود زنان به ورزشگاه