دوگانگی ظریف!/ امید حبیبینیا
در هفتههای اخیر بخشی از پاسخ جواد ظریف، وزیر امور خارجهی جمهوری اسلامی، به چارلی رز، روزنامه نگار آمریکایی، مورد بحث بسیاری قرار گرفته است. اما واقعیت آن است که این موضوع چندان جای تعجبی ندارد، جواد ظریف یکی از کارگزاران جمهوری اسلامی است که مانند اغلب مدیران ارشد این حکومت در نزدیک به چهار دههی گذشته توجیهگر رفتارهایی هستند که به طور روزمره و سیستماتیک توسط حکومت ایران صورت می گیرد؛ سال گذشته نیز حسن روحانی رئیس جمهور اسلامی در پاسخ به کریستین امانپور سخنان مشابهی را بیان کرد و گفت که هیچ کسی در ایران به جرم روزنامه نگار بودن، زندانی نیست.
محمود احمدی نژاد نیز در سالهای گذشته در نیویورک و یا در مصاحبه با خبرنگاران خارجی سخنان مشابهی به زبان آورده؛ محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی خامنهای و میرحسین موسوی هم، در مقام رئیس جمهور و یا نخست وزیر، سخنان مشابهی در برخورد با خبرنگاران خارجی به زبان آوردهاند.
با یادآوری اینکه پرویز ثابتی معاون امنیتی ساواک، دولتمردان حکومت گذشته و برخی از اعضای خاندان پهلوی اساساً منکر سرکوب و خفقان سیاسی و شکنجه و ترور مخالفان حکومت شاه هستند، از این قرار انتظار آن که دولتمردان کنونی یا پیشین، چه کسانی که در بطن قدرت هستند و چه کسانی که به حاشیه رانده شدهاند، دربارهی ماهیت سرکوبگری رژیم در زمان تصدی خود در قدرت سخنی بگویند یا احیاناً به نقش خود در آن اعتراف کنند، انتظاری بیهوده است که نه از منظر جامعه شناسی سیاسی با سازوکار حکومت توتالیتار و کیش شخصیت آن همخوانی دارد و نه با هیپوکراسی درونی شدهی جامعهی کنونی ایران که ارزشها و هنجارهایی دوگانه را جلوه گر می سازد، سازگار است.
دوگانگی جامعه به ویژه در طبقهی متوسط شهری چنان است که از سویی ظاهراً هژمونی قدرت را پذیرا شده و به بافت آن برای سازگاری تن داده است و از سوی دیگر با آنارشی پنهان با آن مخالفت میکند.
زندگی دوگانه، چهرهی دوگانه، درون و برون، ظاهر و باطن و نقشهای متفاوت و متعارضی که طبقهی متوسط شهری در برابر خود در زندگی روزمرهی خود مییابد این دوگانگی را به بخشی از شیوهی زندگی کنونیاش بدل کرده است؛ از این روست که دروغ و دروغگویی و چشم پوشیدن بر برخی از واقعیتهای مسلم که با منافع آنی و ذاتیاش و مسیر سازش طلبیاش ناخواناست، مشخصههای رفتار اجتماعی این طبقه و نسل جوانی که در دهههای اخیر رشد یافته، شده است.
از این روست که دروغ ظریف را هم حتی می تواند توجیه کند زیرا او فعلاً نیازمند سازش با قدرت است و در شبکههای مجازی نیز خط همراهی با بخشی از بدنهی سیستمی را که او را به بازی و سرگرم شدن دائمی فرا میخواند، دنبال میکند. در این میان روزنامه نگاران اصلاح طلب مدافع یک جناح از قدرت و در واقع جریان اصلی رسانهها که در دست ایشان است نیز بر این موج سازش طلبی و دوگانگی می افزایند.
به گمان من تا زمانی که طبقهی متوسط شهری که بخش اصلی کاربران شبکههای اجتماعی و مخاطبان بالفعل رسانههای فارسی زبان هستند به خودآگاهی نرسد، این دوگانگی او را به انفعال کشانده و نیروی اجتماعیاش را به هرز میبرد و هر روز سرگرمی تازهای در دنیای مجازی به جای کنش و پویایی اجتماعی مییابد.
امید حبیبینیا چارلی رز روزنامه نگار ظریف ماهنامه خط صلح ماهنامه شماره ۴۹ محمدجواد ظریف