سروناز سیستانی

قطعات معلق؛ داستان کوتاه: سروناز سیستانی، شعر: انور عباسی
داستان کوتاه: رقص شعلهها نوشته سروناز سیستانی جوری باران میبارید که انگار کسی دل بزرگترین ابر آسمان را چاقو کشیده بود. مامان نشست وسط اتاق و برادرم را گذاشت کنار بخاری تا قنداقش را باز کند. من در گوشهای از اتاق مشق مینوشتم و از زیر چشم نگاهش میکردم. دستش را گذاشت روی گره قنداق […]...
ادامه مطلب
توسط:
مدیر
قطعات معلق؛ داستان کوتاه: سروناز سیستانی، نقاشی: رضا مرادی، شعر: حبیب موسوی بیبالانی
داستان کوتاه: چمدان نوشته سروناز سیستانی در خانوادهای که هویت یک دختر با ثبت اسم مردی در شناسنامهاش به رسمیت شناخته میشد و مادرم یعنی زنی که کمر همت بسته بود برای قد نکشیدنم، برای منی که 16 سال داشتم و سری پر از سودا، راهی وجود نداشت جز ازدواج. پس چمدانی بستم پر از […]...
ادامه مطلب
توسط:
مدیر