دردها و ناگفتهها / گفت و شنودی با پناهندگان افغانستانی ساکن ایران
خط صلح / انیس امیری – از آنجا که پناهندگی در کنار تمام تعاریفی که از آن میشود یک درد اجتماعی و انسانی است، بهترین راه فهم این درد فرصت بیان آن به دردمند است، افرادی که در پناهندگی به دنیا آمدند و پناهنده بزرگ شدند، سرنوشت تلخ میلیونها پناهنده در اقصی نقاط جهان که تعداد قابل توجهی از آنان نیز در ایران ساکن هستند. آوارگان افغانستانی دههها است که به قسمتی از روزمرگیهای مردم ایران تبدیل شده، انسانهایی که به امید برخورداری از حداقلهای انسانی در ایران سکنی گزیدهاند و شاید دیدن هر روزه آنان به بسیاری از شهروندان ایرانی فرصت تعمق و درک شرایط و زندگی آنان بعنوان یک پناهنده را نداده باشد. گزارش پیش رو حاصل گفتگو با دو پناهنده افغانستانی ساکن ایران است که (با هویتهایی محفوظ و استفاده از اسامی مستعار به خاطر هراس از مشکلات بیشتر) از زندگی و تجربیات خود در این کشور برای خوانندگان خط صلح میگویند.
بعنوان اولین سئوال لطفا برای خوانندگان خط صلح خودتان را معرفی بفرمایید.
من امیر هستم. ۳۰ ساله و پزشک متخصص در ایران.
چرا و چــطور شد که به ایران آمدید و اینجا پناهنده شدید؟
تقریبا ۳۲ سال پیش به خاطر جنـگهای دوران شوروی و در واقع هجـــوم نیروهای کمونیستی شوروی سابق به افغانستان و ورودشان به شهـــرمان هرات و یک سری ناآرامیها و جنــگهای جــهادی و چریکی داخل شهری، از لحاظ امنیتی یک مقدار زندگی مشکل شد و نزدیکترین جا از لحاظ مرزی ایــران بود و هم از لحاظ دینی ومذهبی و امثال ایـــنها پدر و مادرم تصمیم گرفتند که بیان طرف ایران.
آیا اینکه شما چون جزو صنف پزشکان هستید ممــکن هست که شرایط و تفاسیرتون با اکثریت پناهندگان تفاوت داشته باشه؟ اگر اینطور است ممکن است ســعی کنــــید بصورت اجمالی هم از مشکلات عــام و هم مشکلات خاص جامعه افغانستانیهای مقیم ایران صحبت کنید.
ما قشر دیگهای نیستیم، ما هم دقیقا همون قشر مــــهاجر هستیم مثل بقیهیعنی ما یک تافته جدا بافته نیستیم ونبودیم. خودم به شخصه از همون قشر معمولی بودم و با سعی و تلاش خودم و کمــک پدر مادرم توانستم از طـــریق تحصیل در ایران به جایی برسم، ولی بسیار بسیار راه سخت و دشواری را پشت سر گذاشتم.
میدانید که اوایل که افغانها آمده بودند ایران، چیزی نداشتند، کـار و کاسبی درستــــی نداشتـند و از لحاظ اقتــصادی ضعیف بودند و بـــرقراری رابــــطه اجتماعی آنها بـا یک ایرانی، (درسته که همــــزبان هستند ولی خیلی هم فرهنـگ نیستند) دشوار بود و با فقر اقتصادی و حتی زیر خط فقر بزرگ شــدند، کم کم که حــــالا به شرایط آشناتر شدند و به کار و پول درآوردن آشناتر شدند یه مقدار وضعیت از لحاظ اقتــــصادی بهتر شد. بهتر که میگم نه به معنای حد متوسط ایرانیها برسند نه از مــــتوسط ایرانیها بــازم پایینتر هستند، این قصهٔ تمام افغان هایست که در ایران شروع به زندگی کردند.
یا زیر خط فقر هستند و یا کمی پایینتر از حـد متوسط خانوادههای ایرانی، چون یک جوری توی جمهوری اسـلامی برنامه ریزی شده که در واقــع به هیچ وجه اصلا جای پیشرفتی برای مهاجرین خصوصا افغانها نیست، افغانهایی که مــی آیند به ایران حق انجام کار اصـلا ندارند حتی اگر اقامت هم به صورت قانونی از جمهوری اسلامی ایـــران داشته باشند حــق مشغول شدن بــه کار ندارند و یا اگر مشغول بشوند تنها یکسری کارها ی خیلی محدود و پیش پا افتاده هست.
به نظر من بزرگترین مشکل افغانها در ایران مسالهٔ اشتغال هست و مشکل دیگه ایی که دارند در خیلی از خریدها محـدودیت دارند مثلا خونه نمیتوانند بخـرند، ماشین نمیتوانند به اسم خودشان بخرند و به همین شکل مشکلات دیگر، مساله سفر و خروج از محل زنـدگی هم هست، باید بدانید که افغانها از اون شهری که ساکن هستند بیش از ۲۰ کیلومتر نمیتوانند دورتر تردد کنند. هستند کسانی که ۴۰، ۴۵ سال در این کشور هستـند و زندگی کردند ولی از شهری که ساکن هستند بیرون نمیتوانند بروند. با این مشکلات پناهندگان افغان باید بروند ۶ یا ۷ روز از کار خودشون بزنند و وقت صرف کنند برای کارهای اقامت خود، آن هم تنها برای تمدید اقامت ۳ تا ۴ ماهـه و باز باید دوباره یک هفته توی صف بایستند.
هزینه برای گرفتن اقامت چقدر هست؟
اقامت برای کسانی که در واقع کـــارت تابعیت دارند هر نفر فکر میکنم چیزی در حدود ۷۰ هزار تومان و هـر شش ماه یک بار و کسانی که پاسپورت دارند هــر نفر ۱۵۰ هزار تومان برای هر سال یــک بار و اگر کسی کارت اجازه کار بخواهد باز همین روال را شما دوبله کنید، البته کـــارت اجازه کارهم برای کارهایی مثل کارهای ساختمانی نه کارهای درست حسابی.
اکثر افغانهایی که در واقع در ایران هستند دارند بـــه صورت غیرقانــونی و قاچاقی کار میکنند، یعـــنی اگر دولت خبردار بشود که مثــلا طرف مغازه داره و یا مثلا خیـاطی و یا کفاشی داره، فـرد را دستگیر میکنند و رد مـــــرز (دیـــپورت) میشود.
تا چه حــد افغانستانیهای مقیم درایران از حقوق بین المللی پناهندگان بهرهمند هستند؟
اصلا قوانین بیــن المللی رعایت نـــمیشه، اجازه بدهید مثال بزنم؛ شما پناهنده هستید در کشور آلمان نهایتا بعد از ۱۰ ســـال ۱۵ سال تابعیت آلمـان را دریافت مــــی کنید و حتی اگر تابعیت ندهند حداقل یک اقامت ۳ ساله ۴ ساله میدهند. ولـــی خوب اینجا افغانهایی داشتیم کـه ۴۵ سال هست که توی ایران هستند و هنوز متاسفانه باید هر شش ماه بروند و خودشان را معرفی کنند برای اقامت، اقامت نـدارند که هیچ، تابعیت یک چـــیز رویایی هست.
مثلا اگر متولد یک کشوری باشید و تا ۱۸ سالـگی در آن کشور باشید بایـــد بتوانید تابعیت آن کشــور را بگیرید. خب اگر این رعایت میشد ۹۰ درصد افغانها اینچنین هستند، ولـــی خب قانون به خصوص برای افغـــانها رعایت نمیشه، به طور مثال یک شهـــروند روس را که همین حالت را داشت و متولد ایران بود و تا ۱۸ سالگی هم در ایران بزرگ شده بود، کنار خـود من در وزارت خارجه حکم تابعیتش را صادر کردند و خودم شاهدش بودم در واقع خیلی راحت بدون کوچک تـــرین مشکلی به وی تابعیت ایران دادند ولی در عوض من پزشک متخصص برای ۶ ماه اقامت باید ۱۰ روز در ادارات بدوم تا اقامت مرا تمدید کنند.
این تبعیضات متاسفانه هست و به جای اینکه به خــــاطر زبان مشترک و فرهنگهای تقریبا نزدیک بین ایرانیان و افــغانها رابـــطه نزدیک تــر و صمیـــمانه تری شاهد باشیم، متــاسفانه هنوز آنـــگونه که باید باشد، نیست.
مشکلاتـــی کــه پــــناهندگان افغـان از طرف مــردم و روابط و رفتارشان یعنی مشکلات فرهنگی یا اجتماعی با آنها روبــرو هستند را لطفا کمی تـــوضیح بدهیـد و بگویید شما بعنوان یک افغانی مقیم ایران چه رفتارهای مناسب و غیر مناسبی رو شاهد هستید؟
مشکل اصلی افغانها ریشه در فرهنگ نداره، یعنی در واقـع به فرهنگ نـمی رسد. بزرگترین مشکل پناهـــندگانی که در ایران در حال زندگی هستند مـشکلات اقتصادی هست. اینها خیلی مشکل دارند بـاید بیشتر مشکلات اقتصادی ایـــشان رو بازتاب بدید.
مشکلات اقتصادی خیلی زیادی دارند اجاره خونه هر سال بــالا میره و همچنین قیمتها با این طرح جدید که آمدند و گذاشتهاند، یارانه پرداخت میکنند و اون سوبســیدها رو برداشتهاند این داره رو قیمتها ســـال به سال بیشتر تاثیر میزاره و خوب این قشر افغانها که اکثرا فقیر هستند و کارگر، مــزدشان بالا نمیرود.
علاوه بر اینکه اینها باید این هزینهها را پرداخت بــــکنند خونه هم ندارند و اجـاره نشین هستند هزینه مدرسه باید بدهند شما هیچ جای دنیا نمیبینید که هـزینه برای مدرسه و آموزش از کسی گرفته شوند ولــی اینجا بچه ایی که به کـــلاس اول میرود، باید ۲۰۰ هزار تومان همان اول بابت ثبت نام پرداخت کند و تازه بشود دانش آموز و برود درس بخواند.
همچنین هزینه دانشگاه باید بدهند، دانشجوهایی ما داریم مثـلا برای رشته پزشکی ترمی ۱۰ میلیـون تومان نیاز است. بعدش تازه اجازه کـــار هم نمیدهند کار درست حسابی هم نمیدهند خوب از کجا میخواهند بیاورند؟
مشــــکلات اکثرا اقتصادی هست و ریشه در اقتصاد داره و به فرهنگ نمیرسد و ما اصلا توانــــایی فرهنگ سازی را نداریم وکاری نمیتوانیم بکــنیم چیزی اصلا در اختیار نداریم.
متاسفانه تعداد زیادی از ایرانیــــان نسبت به افــغانها حالتی ناسیونالیستی دارند و با نـــگاه از بالا به پایین به افغانها نگاه میکنند شاید تا حدی هم تقصیر ما افـــغانها نیز باشد که از حق و حقوق خودمان دفاع نکردیم ولی این تبــعیضی که به افغانهای در ایـران میشود در هیچ کجای دنیا نیست مثلا ایرانیها نسبت به عراقیها این تعصب را ندارند و حالت خار و کوچک شمردن طرف مقابل را ندارند بطور مثـــال این دید که مثلا اینها خلافکار یا دزدند و یا گدا هستند و یا حتی کارگرند را ندارند حتی با وجود جنگی که در گذشته با ایران داشتند.
میشه برای درک تبعیض خاصـــی که به افغانها هست مثال دیگه ایی زد، مثــلا فرض کنید یک نفر از آمریکا (با توجه به تحریمها این کشور برعلیه ایران) بیاید ایران و پناهنده شود قطعا مردم با صمیمیت خاصی مهماندار وی خواهند بود.
به نظر شما اغلب پناهندگان افغان چه خواستهای از مـردم ایران دارند؟
اگه قشـــر افغان خواستهای داشته باشند از همه مهمتر به نــــظر من حل کردن بــحث رفت و آمد و اقــامتشان هست بزرگ تــرین مشکل کل قشر افغانهای مقیم ایران مسالهٔ اقامت هست، یک اقامتی باشه که تعیین تکلیف بشوند و ۶ و ۷ ماهه نباشه که هر روز تـــوی ادارات و شلوغیها مجبور باشند دنبال کارهای اقامت بروند.
مثلا یک اقامت ۳ ساله یا ۵ ساله به اینها بدهند و بعد حـــق رفــت و آمد داشته باشـــند. الان من در یک شهر دیگر هستم و خــانــوادهام را نمیتوانم ببینم. یکـسری از شهرها را آمدند ممنوع کردند در واقـع تقریبا نـصف شهــــرهای ایران را برای افغانها ممـنوع کـردند اصلا ورود افغــانی و حتی رد شدنشان اونجا ممنوع هست یعنی در صورت دستــگیری باید بری زندان، شهرهای دیگه هم که مجـاز هستند از این یکی به اون یــکی بخواهـند بروند باید اجازه خروج دریافت کنند. بزرگترین مشکل حقیقتا این هست که پناهندگان افغان را شدیدا محدود کردهاند.
دومیــن خواسته این هسـت که یک هویت داشته باشند یعنی اینکه مثلا نمیتوانند خانه و اتوموبیل خریداری کنند. اگـر توی بحث کار و اقتـــصاد کمی راحتتر بگذارند خوب افغانها آدمهای زحمت کشی هستند و پیشرفت میکنند ولـی محدودشان کــــردند و حقوقشان از حقـوق اولیه خیلی پایینتر هست از شهری که ســاکن هستند اجازه خروج ندارند به خیلی از شهرها نمیتوانند سفر کنند.
قبلا فقط دولت بود الان همیـن بحث فرهنگی را آن قدر دولت آمدهاند و تبلیغ بد کردهاند به جامعه هم کشانده شده است. مثلا توی استخرهاشون مینویسند ورود افغـــانی ممنوع، حـتی توی قبرستان، قبــــرستانهای خصوصی زدهاند» ورود افغانی ممنــوع «در اصفهان، اینها فقط برای مثال است. یا در نمونه دیگری در پارکها، در قم، شهر مـذهبی که اسلام میگوید همه آدمها برابـــرند تابلو زدهاند در پارک» ورود افغانیها ممنوع «.
در واقع شما معتقد هستید که تبعیض بیشتر از سوی دولت هست و رفتارهای نامناسب بعضی از مردم ایران با پنــاهندگان ریشه در اقدامات و کاستیهای دولتی داره؟
بله، تبعیـــض دولتی بود ولی الان مـردمی هم شده است. تبعیضی که دولــت موجب میشه افغانها رو خرد میکند ولی تبعیض مردمی بیشتر بلحاظ روحی و روانی پناهنـــدگان را آزار میدهد. الان مثال میزنم، یــک نوجوان افغان نمـــی تواند بین جمع ایرانیان خودش را بعنوان یک افغان معرفی کند، چون ممکن است مورد تمسخر یا تحقیر قرار بگــیرد، اصلا افغانها در ایــران منزوی هستند.
حتی بعضی از ایرانیها میخواهند کسی را افغانی خطاب کنند فکر میکنند فحـــش هست، به من در محـل کارم نمیگویند افغانی،. یعنی تا این حد انزوا، این فقر، این ناسیونالیسم افـراطی هم در دولت دیده میشود و هم متاسفانه در مردم ایران. مــتاسفانه این در مورد افغانها بیشتر و پررنگتر هست چون پناهـــندگان عراقی هم داریم ولــــی این صحبتها در مورد پناهندگان عراقی اصلا نمیشود.
فکر میکنید چـه راهکاری میتواند سوئ رفتارهای بعضی از مردم ایران را کاهش بدهد و شاهد بهبود تعاملات باشیم؟
بحث فرهنگ ســازی است، مثلا روزنامه رسمی و دولتی میآید و افغانها را اتباع بیـگانه یا اتباع افاغنه مینوسد، مثل اینکه بصــــورت جمع عجیبــی بنویسید اراینه یا آریانه بجای ایرانیان. چیز عجــیب و غــریبی از خودشان درست میکنند و جمع مـــی بندند و یا مینویسند اتباع بیگانه، خب بابا بنویسید اتباع خارجی، بیگانه یعنی چی؟ یعنی مثلا کسی که به زور وارد یه کشوری شده است؟ یک جــوری که انگار احساس میکنند که ما باید حتما به زور از اینجا برویم، خب اگه شـرایطش را داشتند اینها میرفتند متوجه هستید؟ دقیقا حالت ناسیونالیستی در خبرهای مربوط به افغانها را در روزنامهها خواهید دید. همیــن موضوع در تلوزیون هم هست، بایـد از رسانهها درست بشود تا وقتی دولت خودش نخواهد این قضیه را درست کند که البته نمیخواهد هـــم درست بکند، این قضـایا به خودی خود درست بشو متاسفانه نخواهد بود.
بزرگترین آرزویی که دارید و یا ممکن است یـک پناهنده افغان در ایران داشته باشد چه میتواند باشد؟
بزرگ ترینش خب کشور خودمان درست شود. ولی خب این آرزو به نظرم اشتباه است چون کشـور ما با شرایطی که ما الان شاهدش هستیم و با این مشکلات قومی و قبیلهای که الان در کشور افغانستان هست فکر نکنم درست شود و فکر نکنم خیلی جای امیدواری داشته باشد، ولی خــب یک آرزوی کوچک تری اگر بکنیم که آرزوی مهــاجرین افغان داخل ایران هم باشد این هست که مثـــلا بیایند به همهٔ اینها تابعیت بدهند تا حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد از حقوق شهروندی یک ایـرانی را داشته باشند که اولا از لحاظ مثلا روانی داخل مدارس یا توی دانشگـاهها و یا محل کارشان یک مقداری بتوانند سرشان را بالاتر بگیرند وبه گناه نکرده محکوم نشوند.
آرزویی که بگیم کشورمان درست بشود خب آرزویه محــالیست چون درست نمیشه واقعا، من که امیدی ندارم.
خیلی تشکر میکنیم از شما بخاطر وقتی که به ماهنمامه خط صلح دادید، اگر صحبت خاص دیگری دارید بفرمایید؟
خواهش میکنم، مشکـــلات که خیلی زیاد است، شما چـــون گفتید بصورت کلی به مشکلات اعظم پناهندگان افغان اشاره کنیـد من مختصر عــــرض کردم مــــثلا هر قشری از پناهندگان افغان مشـــکلات خاص خودشان را هـم دارند مثلا قشر پزشکان هزینههای بالا تحصیل و بحث اینکه شما برای اقامت باید هر سال بـــروید افغانستان و برگـــردید. یک سری قوانین مسخره ایی گذاشتهاند. امیدوارم بتوانیم در مورد مسایل پناهندگان افغـــان و مشکلات خاص اقشار مختلف این جمـعیت پناهنده، بیشتر صحبت کنیم و آنها را بازتاب دهیم. البته قشر ما خیلی کم هست و شما باید بیشتر مشکلات عـــام پناهــــندگان افغان را منتشر کنید و اگر مشکلات خاص دیگر اقشار را هم منتشر کنید که خیلی سپاسگذار خواهیم بود.
***
یا تشکر از زمانی که در اخنیار ما میگذارید، لطفا بعنوان اولین سئوال خودتان را معرفی کنید و مختصری از شرایط زندگی و خانوادگی اتان بعنوان یک پناهنده افغان؟
نرگس هستم و ۲۴ سال سن دارم. در یــک خانواده پر جمعیت به دنیا اومدم ۴ تا خواهـــریم، یک بــرادر و تقریـــبا ۳۰ سال میشود که پــدر و مادرم به ایران مهاجرت کردند و تنها خواهر بزرگم متولد افغانستان است و بـــقیه متولد ایران هستیم ولی متاسفانه هیچ گونه مدرکی نداریم. دوره دبستان و راهنمایی را در مدرسه ایرانی درس خوانـدم و از آنجا به بعدش را دیگر اجازه نبـوده که درس بخوانم و یا هزینه زیادی بــــرای ادامه تحصیــل لازم بود و خانواده من توانایی پرداختـــش را نــــداشتند، چون یک نفر دو نفـــر نبودیم که میخواســـتیم درس بخوانیم همه ما تمابل به تحصیل داشتیم ولی از لحاظ مالی امکانش نبود. من همیشه درسـم خیلی خوب بود و رشته تحصیلیام ریاضی بود و همیشه جــــزو شاگردان ممتاز بودم ولی نتوانستم ادامه تحصیل بدهم.
از لحاظ مالی شرایطتان چطور است؟
بد نسیت، خوب هم نیست. یک کار خوب هیچ وقت به ما افغانها نمیدهند. همیشه هر جا میرویم انگشت اشاره به طرف ما است، چون ما افغان هستیم و اگر جایــی یا فرصتی هم باشد، میگویند این افغانی هست و فرصت را به ما نمیدهند.
بر اساس تجربه شما، برخورد روزمره مردم با پناهندگان افغان چطور است؟
زیاد خوب نیست، مثلا ما تو مدرسه خجالت میکشیدیم بگیم افغان هستیم چون مسخره میکردند. یکی دو نـــفر هم نبودند کل مدرسه پر میشد و مــا را مسخره میکردند و حتی حرفهای زشت میزدند. خــود آدم از لحاظ روحــــی روانی خسته میشد ولی خــــود ما افغانها توی مدرسه مـی دانستیـم چه کسانی افغان هست.
یعنی لزوما مدیر و یا معاون مدرسه شـما را به عنوان دانش آموزان افغان معرفی میکرد؟
نه همه مـدرسهها این طور نبود. ولی بعضی از مدارس چرا در واقع میآمدند مثلا وقتی توی صف ایستاده بودیم میگفتند که فلانی و اســامی ما را میبردند و مـــی گفتند که افغــانها بیایند این طـــرف یک صف جدا تشکیـل بدهند، در ایـــن مواقع همـــه نگاه میکردند و میخنـــدیدند ولی خب هـمه مدارس اینطور نبود.
آیا با ایرانیان رفت و آمد و رابطه دوستی دارید؟
هـــمه همسایههای ما ایرانی هستند ولی ما با ایرانیها زیاد رفت و آمد نداریم، البته همه جــا آدم خوب دارد و آدم بد ولی خانواده ما با همسایهها ارتباط زیادی ندارند.
یعنی شما تلاش نکردید هیچ رابطهای ایجــاد کنیـــد و اونها هم کاری مبنی بر ایجاد رابطه نکردند؟
چرا، دختـــران همسایه با ما حرف میزدند و یا مثلا چیزی نیاز داشتند و از ما میخواستند. ولی بعد از اینکه میفهمیدند افغان هستیم دیگر رابطه قطع میشد یعنی دیگر نمیآمدند. بیــرون هم اگر همدیگر را ببینیم نه سلامی و نه هیچی و فقط از کنار هم رد میشویم.
چه خواستهای از مردم ایران دارید و اگه قرار باشد بخواهید که در مورد یک سری از سوئ رفتارهایشان با پناهــندگان افغان بازبینی کنند چه خواهد بود؟
یکی اینکه همون حقی که خودشون دارند رو هم به افــغانها بدهند. من نمیـــگم که مثلا پدر و مادر من در افغانستان به دنیا آمدند و آنـــجا بزرگ شدند و ۳۰ سال اســت که آمدهاند ایران. خب باشد، اونها افغان هستند ولی ما که اینجا به دنیا آمدیم نباید هـــــمهاش انگشت اشاره به طرف ما باشد و نتوانیم تابعیت ایران را داشته باشیم. چون کسی که در کشوری به دنیا میآید مال همان کشوراست. درست که اصلـــیتی افغان دارند ولی حداقل مدارکی بدهند که بتوانند درسشان را بخوانند و آینده داشته باشـــند و بتوانند یک شغل خوب داشته باشند همین..
مهمترین دلیل آزار دهنده که ممکن است باعث خروجتان از ایران شود چه موردی است؟
ادامه تحصیل، من آرزوم این است که بتوانم ادامه تحصیل بدهم و بتــوانم پیشرفت کنم و به یک جایی برسم.
متشکریم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
برچسب ها
ماهنامه شماره ۴۰