اخرین به روز رسانی:

مارس ۳, ۲۰۲۵

احمد منتظری: انقلاب فرهنگی، انقلابی حقوق بشری‌ست

اقتراحی در باب حقوق بشر و انقلاب بهمن ۵۷

با توجه به محکومیت شاه و گزارش سازمان صلیب سرخ جهانی مبنی بر اعمال شکنجه بر زندانیان سیاسی از سوی ساواک در زندان‌ها به عنوان نمونه‌ای از نقض حقوق بشر، موازین و مولفه‌های حقوق بشری تا چه حد دغدغه‌های خودِ انقلاب و انقلابیون بود؟ شعارهای انقلاب تا چه حد به مفاهیمِ حقوق بشری اشاره داشت؟ از حیثِ حقوق بشر و آزادی بیان، ایرانِ قبل از انقلاب بهمن 57، در چه وضعیتی قرار داشت و بعد از آن در چه وضعیتی قرار گرفت؟ عمده دلایل اعتراضات مردم چه بود؟ عده‌ای بر این باورند که انقلاب فی النفسه نمی‌تواند عاری از خشونت باشد؛ اما چه چیزی به واقع خشونت محسوب می‌شود؟ آیا شما امروز خودتان را یک انقلابی می‌دانید یا کسی که بیش‌تر به موازین حقوق بشری پایبند است؟

این‌ها سوالاتی‌ست که خواسته‌ایم پاسخ‌ دیدگاه‌های مختلف در خصوص آن را بیابیم تا شاید در نهایت بتوان به نتیجه گیری واحدی هم رسید. از این رو، به سراغ جمعی از فعالین سیاسی-اجتماعی بنام رفته‌ایم که هر یک به نوعی درگیر وقایع و تحولات سیاسی-اجتماعی ایران در اواخر دهه‌ی پنجاه بودند؛ عموم این افراد به نحوی خود نیز از قربانیان نقض حقوق بشر در قبل و بعد از انقلاب بهمن 57 به شمار می‌روند.

احمد منتظری، فرزند سخنگو و رئیس دفتر آیت الله حسینعلی منتظری، یکی از افرادی‌ست که در این اقتراح به سوالات ما پاسخ داده است و از او به پاس همکاری‌اش، قدردانی می‌شود…

در انقلاب 57، شاید عبارت حقوق بشر، آن‌ طور که امروز به کار می‌رود، خصوصاً در بین مردم عادی، مطرح نبود اما تحت عناوین دیگری مثل ظلم به افراد بی‌گناه، مطالبات مشخصی وجود داشت. زندانی سیاسی کسی ست که عقیده‌ای متفاوت دارد و منتقد است و در هیچ نظامی چنین فردی نمی‌تواند مجرم باشد و بر همین اساس شکنجه‌ی چنین کسی و حتی محروم کردن او برای یک ساعت از آزادی ظلم محسوب می‌شود و این مسئله همان ظلمی ست که آن زمان شناخته می‌شد و ترجمه‌ی آن می‌شود همان نقض حقوق زندانیان سیاسی که امروز مطرح است.

در شعارهای انقلاب هم می‌شد دغدغه‌های حقوق بشری را دید. مثلاً شعار چپی‌ها “نان، مسکن، آزادی” بود و یا شعار ملی و فراگیر دیگری که تحت عنوان “استقلال و آزادی” مطرح می‌شد و در تمامی این شعارها لزوم رعایت حقوق بشر نهفته بود. اما به هر حال عبارت حقوق بشر را که در سال‌های اخیر-حدوداً 10 سال اخیر- بیش‌تر در بین توده‌ی مردم مطرح شده است، من در آن زمان نشنیده بودم.

بایستی قبول کرد که متاسفانه وضعیت ایران قبل و بعد از اتقلاب بهمن 57، در عدم رعایت حقوق بشر، به طور کلی تفاوتی نداشته است. به طور مشخص، مسئله‌ی سرکوب و زندانی کردن مخالفین، متاسفانه در هر دو نظام وجود داشته است. این سرکوب‌ها در حالی‌ست که این افراد اتفاقاً باید تشویق هم بشوند، چرا که خیرخواه و دلسوز هستند و مثل یک آیینه‌ی شفاف می‌آیند و عیب‌ها را بیان می‌کنند و قصدشان هم این است که عیب‌ها شناخته و اصلاح شود. تنها تفاوتی که حکومت فعلی با زمان شاه دارد و باید آن را امری منفی نسبت به گذشته قلمداد کرد، این است که آن‌ها ادعای اسلام نداشتند اما این حکومت ادعای اسلامی بودن دارد و چنین اعمال ناپسندی به نام اسلام، علاوه بر این‌که ضربه‌ای به آزادی مردم و انسانیت است، ضربه‌ای هم به دین وارد می‌کند؛ دقیقاً به همین خاطر است که شاهد دین گریزی‌هایی که رو به افزایش هم هست، هستیم.

در حال حاضر هم من مسلماً خودم را بیش از این‌که انقلابی بدان معنا، بدانم، کسی می‌دانم که به موازین حقوق بشری پایبند است. اما انقلاب هم، انواع گوناگونی دارد؛ انقلابی که به موازین حقوق بشری پایبند باشد، در واقع یک انقلاب فرهنگی خواهد بود و بسیاری از بزرگان مثل آیت الله مطهری، به همین شیوه معتقد بودند و به مبارزات تندی که پس از انقلاب شاهد آن بودیم، اعتقادی نداشتند. در عین حال متاسفانه یک جریان تندی قبل از انقلاب به وجود آمد و مثل سیلی بود که همه با آن جلو می‌رفتند و حتی خود ایشان هم به شورای انقلاب و افرادی که در این راستا فعالیت می‌کردند، پیوست.

در رابطه با درک بهتر مفهوم انقلاب فرهنگی که اشاره کردم، بد نیست توضیحی هم بیاید: با توجه به این‌که آیت الله مطهری به آیت الله منتظری بسیار نزدیک بودند و زمانی که من دانشجو و ساکن تهران بودم، آیت الله منتظری در زندان محبوس بودند، به همین دلیل هم رفت و آمد من با آیت الله مطهری زیاد بود و دائماً به منزل ایشان می‌رفتم. در آن دوران، از ایشان سوالاتی در مورد مسائل مختلف روز، منجمله احزاب و گروه‌هایی چون سازمان مجاهدین خلق و گروه فرقان، می‌پرسیدم. ایشان همیشه تاکید می‌کردند و صریحاً می‌گفتند که من به دلیل محافظه کار بودنم، مبارزات به این شکل را که منجر به افتادن مبارزان به زندان و تحت فشار قرار گرفتنشان بشود، قبول ندارم و باید طوری فعالیت کرد که ریشه‌ای باشد، عقیده‌ی مردم اصلاح بشود و مردم از جهت فرهنگی آگاه بشوند و خود به خود مسائل حل شود. آیت الله مطهری به چنین فعالیتی، انقلاب فرهنگی می‌گفتند. این را هم بگویم که آیت الله منتظری و آیت الله مطهری در این خصوص دو برداشت کاملاً متفاوت با یکدیگر داشتند و در این زمینه در واقع با هم اختلاف نظر داشتند. آیت الله منتظری می‌گفتند چنین فعالیت‌هایی که به انقلابی فرهنگی منجر شود، لازم است اما در عین حال باید انقلاب سیاسی هم صورت بگیرد و در این راستا مبارزه‌ی سیاسی امری ضروری‌ست و نباید ترک شود. ایشان معتقد بودند مبارزه در این راستا و مخالفت رسمی با چنین سیاست‌هایی، یک وظیفه است؛ باید نهی از منکر کرد، حتی اگر بدانیم و ببینیم که اثربخش هم نیست. ایشان می‌گفتند که نهی از منکر فقط این نیست که انسان برای اثر آن که رفع از منکر باشد، اقدام کند بلکه همین اعلام نظر و اعلام موضع، خودش مرحله‌ای از یک روند است. چنین کاری را هم با قاطعیت از طریق صدور اعلامیه و سخنرانی‌ها انجام می‌دادند که خود به خود منجر به زندان و تبعید هم می‌شد.

توسط: مدیر
فوریه 24, 2015

برچسب ها

احمد منتظری انقلاب بهمن ۵۷ سیمین روزگرد ماهنامه خط صلح ماهنامه شماره ۴۶