اخرین به روز رسانی:

ژانویهٔ ۲۸, ۲۰۲۵

عبدالصمد خرمشاهی: نباید از قربانیان اسیدپاشی توقع بخشش داشت/ سیمین روزگرد

عبدالصمد خرمشاهی یکی از معروف‌ترین و جنجال‌برانگیز ترین وکلای جنایی ایران است. او که در سال 1328 در قزوین متولد شده، وکالت پرونده‌های افرادی چون شهلا جاهد، دل‌آرا دارابی، فاطمه مطیع (قدیمی ترین متهم به قتل زندانی)، ندا آقا سلطان و ریحانه جباری و همین طور پرونده‌ی قربانیان حمله به کوی دانشگاه تهران را بر عهده داشته است. به علاوه، او وکیل معصومه عطایی، یکی از قربانیان اسیدپاشی در ایران است.

معصومه عطایی در شهریور ماه سال 1389، پس از رد درخواست‌ها مبنی بر زندگی دوباره با همسر سابقش، مورد اسیدپاشی از سوی پدر شوهر قرار گرفت. خانم عطایی به تازگی و به دلیل گرفتن حضانت فرزند خردسالش، از قصاص پدر شوهر گذشته است.

عبدالصمد خرمشاهی، در گفتگوی اختصاصی با ماهنامه‌ی خط صلح، ضمن تاکید بر این‌که جرم اسیدپاشی در بسیاری از مواقع از قتل هم بدتر است، گفت: “از فردی چون معصومه که قربانی چنین جنایتی ست و بزرگ‌ترین و بدترین زجرها را متحمل می‌شود، چگونه می‌توان انتظار داشت که به راحتی بیاید و از قصاص بگذرد…” این حقوقدان، هم‌چنین معتقد است که در این زمینه خلائ قانونی وجود دارد و اجرا نشدن مجازات‌های قصاص متهمان به اسیدپاشی، موجب از بین رفتن قبح قضیه در کشور شده است…

آقای خرمشاهی، بدون مقدمه سوال اولم را می‌پرسم؛ معصومه، موکل شما، به خاطر گرفتن حضانت بچه‌اش از قصاص پدر شوهرش گذشت. آیا اگر، همسر سابق وی پای چنین شرطی را پیش نمی‌کشید، او به واقع خواهان قصاص بود؟ اساساً شما تا چه حد با قصاص متهم موافق بودید؟

این مطلب جای تامل دارد. ما باید یک لحظه خودمان را جای معصومه بگذاریم و ببینیم جنایتی که به او شده، چیست. او حتی قبل از اسیدپاشی،  مشکلات و سختی‌های بسیاری در زندگی مشترکش داشت؛  به این لحاظ که عنوان می‌کرد شوهرش بیکار بوده و دنبال کار نبوده و خودش مجبور به کار کردن بوده است. همین‌ها خود فشارهای زیادی بوده که به یک دختر جوان وارد می شده. حال بیاییم ببینیم که بعد از این واقعه چه بر سر او آمده…

خب می‌دانیم که اسیدپاشی یکی از بزرگ‌ترین جرم و جنایت‌ها ست. اسیدی که جامدات و سنگ و آجر و آهن را از بین می‌برد، حساب کنید که با پوست و گوشت و استخوان یک انسان چه معامله‌ای خواهد کرد. می‌دانید که معصومه بعد از آن واقعه بینایی چشمانش را از دست داد، زیبایی‌اش را از دست داد، زجر فراوانی کشید و عمل‌های متعددی روی صورتش صورت گرفت و من واقعاً معتقدم که جرم اسیدپاشی، جرمی وحشتناک است و در بسیاری از مواقع از قتل هم بدتر است. چون به هر حال کسی که به قتل می‌رسد، دیگر همه‌ی مشکلات و سختی‌هایش هم به پایان می‌رسد اما کسی که جنایت اسیدپاشی روی آن انجام می‌شود، تازه مصیبت‌هایش شروع می‌شود. درک چنین شرایطی و آن عذاب و زجری که یک قربانی اسیدپاشی متحمل می‌شود، غیر قابل تصور است و چنین امری را نمی‌شود به راحتی درک کرد و فهمید. با این اوضاع و احوال و با این حجم از سختی‌ها و مشقت‌هایی که یک زن جوان متحمل شده و با آن دست و پنجه نرم کرده -از درد جسمی و روحی گرفته تا سختی‌هایی که به واسطه‌ی خانواده و جامعه به آن تحمیل می‌شود-، چگونه می‌توان انتظار بخشش داشت که حالا ما بیاییم و به او بگوییم بیا و ببخش!؟ بخشش چیز خوبی است. معمولاً در موارد قتل، به هر حال بستگان مقتول می‌توانند با اندکی مماشات، قاتل را ببخشند اما از کسی که قربانی چنین جنایتی‌ست و بزرگ‌ترین و بدترین زجرها را متحمل می‌شود چگونه می‌توان انتظار داشت که به راحتی بیاید و بگذرد. این‌که معصومه حاضر می‌شود تحت شرایطی خاص، به نوعی معامله کند و در قبال امتیازاتی که به او داده می‌شود، از این جنایت عظیم بگذرد، کاملاً قابل درک است اما هرگز نمی­شود انتظار داشت چنین فرد آسیب دیده‌ای خیلی راحت و آسوده، ولو این‌که بخواهیم آثار عفو و بخشش و نتایج و ثمرات آن را برایش بازگو کنیم، به گذشت از کسی که این جنایت و مصیبت را برایش به وجود آورده، تن دهد.

خب این روزها و خصوصاً به واسطه‌ی پرونده‌ی ریحانه جباری، بحث بخشش در جامعه به شکلی جدی پررنگ‌تر از قبل شده است اما گویا رویکرد شما نسبت به این بحث متفاوت است…

نه، رویکرد من متفاوت نیست. من ترویج خشونت نمی‌کنم و نمی‌گویم خشونت را با خشونت جواب دهیم؛ از یک زاویه‌ی دیگر به قضیه نگاه می‌کنم. من می‌گویم باید خودمان را جای قربانی بگذاریم، در این صورت متوجه خواهیم شد که برایش سخت است که بیاید و ببخشد. بخشش بسیار خوب است و تاثیرات شگرفی در جامعه دارد و قطعاً خشونت نمی‌تواند چاره ساز باشد. خشونت را نمی‌شود با خشونت پاسخ داد و از قدیم هم گفته‌اند که خون را با خون نمی‌شویند. با این حال، در این مورد به خصوص بسیار سخت است که قربانی اسیدپاشی به راحتی بیاید از کسی که این جنایت را به او روا دانسته، بگذرد؛ مگر تحت شرایط خاصی قرار داشته باشد. اسید گوشت و پوست و استخوان را مدام تحلیل می‌برد و مدام نتایج زیان بارش، بدن را بیش از پیش از بین می‌برد. هم بحث عذاب جسمانی مطرح است و هم اثرات وحشتناک روحی و روانی آن، اعم از دل چرکینی و دل مردگی و افسردگی که همواره با قربانی جنایت زندگی می‌کند.

من همان طور که گفتم، اعتقاد دارم که بخشش چیز خوبی ست اما این‌که از یک قربانی اسیدپاشی بخواهیم که ببخشد، کار دشواری است و اگر در این‌گونه موارد قربانی نخواست که بگذرد، نباید سخت بگیریم. خلاصه این‌که اگر معصومه تحت شرایطی خاص، حاضر می­شود از حق خودش بگذرد  قطعاً تحت تاثیر مسائل دیگری بوده؛ از جمله بحث حضانت فرزندش و اینکه بگذارند او با فرزندش زندگی کند و برایش مزاحمت ایجاد نکنند.

Abdosamad2تا چه حد قصاص فرد اسیدپاش را کافی می‌دانید؟ آیا آن را اساساً عملی بازدارنده تلقی می‌کنید؟

تاثیر مجازات و تجزیه و تحلیل اثرات مجازات در کاهش و بازدارندگی جرایم، مسئله‌ی ساده­ایی نیست که بخواهیم به اصطلاح سریع حکم صادر کنیم و بگوییم فلان کار خوب است و فلان کار بد است. به هر حال از قدیم الایام بحث مجازات‌ها و اهداف آن‌ها، میان دانشمندان علوم جنایی، حقوق‌دانان، جرم شناسان و جامعه‌شناسان مطرح بوده و به راحتی نمی‌شود قضاوت کرد که تاثیر و تناسب مجازات­ها چگونه باید باشد. به هر حال شرایط جوامع معمولاً با یکدیگر متفاوت است و کم و بیش می­دانیم که مجازات­ها می‌توانند نقش بازدارنده داشته باشند و تا حدی باعث تنبه مجرمان باشد. کسانی هستند که فی نفسه و فی ذاته تمایل به ارتکاب جرم دارند و نبایستی نقش مجازات را در بازدارندگی یا در کاهش جرایم، ولو به صورت موقت، نادیده بگیریم؛ آن هم در جامعه‌ای که به هر حال خیلی از مسائل نادیده گرفته می‌شود و سطح فرهنگ آن‌قدر نیست که زبان قانون و زبان مدارا بتواند کارساز باشد. باید قدری بیش‌تر روی جوامع جهان سوم، در حال توسعه یا توسعه نیافته تامل کرد. من معتقدم که اگر در این‌گونه جوامع، این مجازات­ها هم کنار گذاشته شود، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد…

ببینید من این سوال را بیش‌تر از این منظر پرسیدم که اجرای مجازات قصاصی که برای اسیدپاشی در نظر گرفته شده است با توجه به ماده‌ی 393 قانون مجازات اسلامی که شرایط قصاص عضو را 6 مورد عنوان می‌کند، عملاً غیر ممکن است و اتفاقاً ممکن است مجرمان هم با علم به همین امر، دست به جنایت اسیدپاشی بزنند. با این توضیح، آیا غیر از قصاص(که عملاً انجام نمی‌گیرد) مجازات‌های بهتری نمی‌توان در خصوص چنین وقایعی در نظر گرفت؟

بله، شرایط دشوار و تساوی قصاص در ماده‌ی 393 قانون مجازات اسلامی جدید، باعث شده که قصاص در جرایمی مثل اسیدپاشی، مقدور نباشد و علی الظاهر هم تا الان من ندیدم یا نشنیدم و نخواندم که اجرای قصاص صورت گرفته باشد و همان طور که اشاره کردید، شاید یکی از دلایل افزایش و سیر صعودی افزایش بزه اسیدپاشی در چند سال گذشته، همین مسئله باشد چرا که اشکال در اجرای قصاص در بزه اسیدپاشی، یک مقداری قبح قضیه را از بین برد. به هر حال این یک خلائ قانونی است و به نحوی باید این قضیه اصلاح شود و من فکر می­کنم می­شود مجازات‌های دیگری پیش بینی یا اعمال کرد که فرد جنایت‌کار، یا افرادی که بالقوه استعداد تکرار جنایت را دارند، تا حدودی حساب کار دستشان بیاید و بشود از این مجازات سنگینی که در نظر گرفته می‌شود، به عنوان یک ابزار که تا حدودی جلوی رشد این‌گونه جرایم را می‌گیرد، ولو به صورت موقت، استفاده کرد.

اما این‌که چه مجازات‌هایی ممکن است جایگزین باشد… در قانون سال 1337، حبس با اعمال شاقه و تبعید هم داشتیم. من بارها به این نکته اشاره کردم که می­شود این خلائ قانونی و نقیصه را که از عدم تناسب جرم و مجازات ناشی می‌شود، با وضع قانون جدید و مجازات­های متناسب با نوع جرم، تا حدودی ترمیم کرد. ضمن این‌که زمینه‌ی بروز جرایم را باید در نظر داشته باشیم؛ این‌که چه عواملی در افزایش جرایم موثر هستند.

باز هم یک توضیحی به شما بدهم: .یک عده ممکن است بلافاصله بگویند، مجازات فی نفسه چاره­ساز نیست. من خودم هم معتقدم که بدون اقدامات پیشگیرانه، بدون اقدامات تامینی و تربیتی و بدون این‌که ما علل و عوامل جرم و بسترهای رشد آن را شناسایی کنیم و در صدد رفعش برآییم و بدون از بین بردن زمینه‌ی بروز جرم، طبیعتاً هر مجازاتی، ولو مجازات‌های سنگین هم، چاره ساز نهایی نخواهد بود.

جناب خرمشاهی، دولت و مسئولین تاکنون چه حمایت‌هایی از معصومه عطایی، به عنوان یک قربانی اسیدپاشی، در راستای درمانش کرده‌اند؟

به هر حال اوایل کمک‌هایی از سوی بعضی افراد خیر و مردم و پزشکان صورت می‌گرفت اما قطعاً می‌دانید که قربانیانی مثل آمنه یا معصومه و یا افرادی که به شدت تمامیت جسمانی‌شان مورد تعرض و جنایت قرار گرفته، نیاز به معالجه، مداوا، مراقبت و نظارت مستمر دارند. همان‌طور که عرض کردم، ماه‌های اول تا حدودی به وضعیتش کمک شد اما در حال حاضر یک مقدار در مضیقه قرار دارد. معصومه بسیار زن ماخوذ به حیایی است و معمولاً مشکلاتش را مطرح نمی­کند و زبان به گلایه باز نمی‌کند و هم‌چنان با رنج جانکاه خودش مدارا می‌کند. اما من آخرین باری که او را دیدم، از صحبت‌هایش متوجه شدم که به واقع نیاز به کمک و حمایت دارد. به هر حال مداوای مستمر او، داروهایی که مصرف می­کند و سایر مسائل‌اش، نیاز به هزینه دارد و آن‌طور که من از پزشکان شنیدم، این اسید دائماً در حال فعالیت و تجزیه و تحلیل است. من اطمینان دارم که معصومه دارد صبر و تحمل می‌کند و قطعاً نیاز به کمک دارد…

Masoume-Amene
معصومه عطایی و آمنه بهرامی، دو قربانی اسیدپاشی

جرم اسیدپاشی، خصوصاً اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای اخیر، چقدر می‌تواند جنبه‌ی خصوصی داشته باشد که ما به یک جرم خصوصی تقلیلش بدهیم؟ آیا موجب به خشونت کشیده شدن جامعه و یا جریحه دار کردن عواطف و احساسات عمومی نمی‌شود؟

هر جرمی از منظرهای مختلف به چند قسمت تقسیم می­شود؛ از یک زاویه هم، جرایم هم جنبه‌ی عمومی دارند و هم جنبه‌ی خصوصی. اما این‌که اسیدپاشی اثرات منفی‌ و نامطلوب‌اش در جامعه بسیار زیاد است و امنیت جامعه را دچار اخلال می­کند و موجبات تشویش، نگرانی و وحشت آحاد افراد جامعه را فراهم می­کند شکی نیست و قطعاً تبعات اسیدپاشی بر جامعه بسیار هولناک است و مسئله‌ای نیست که صرفاً بگوییم به فرد یا افراد خاصی محدود می­شود و در همین حد باقی می­ماند. اثرات ناگوار اسیدپاشی در ارکان جامعه و درکلیت امنیت روحی و روانی جامعه، قطعاً تاثیرگذار است و من فکر نمی‌کنم کسی با این عقیده مخالف باشد.

من فکر می‌کنم که مسئولین بایستی نگاه ویژه‌ای به این بزه داشته باشند. ضمن این‌که می‌طلبد که بعضاً قوانین اصلاح بشود یا قوانین جدیدی وضع شود. به همین خاطر باید بررسی و تحقیق صورت بگیرد و کار میدانی انجام شود؛ این‌که چه علل و عواملی باعث می‌شود که این بزه در جامعه رشد پیدا کند و اصولاً چه راهکارهایی برای مقابله با این نوع جنایت طلبیده می‌شود که در آینده شاهد کاهش آن باشیم وحتی المقدور اثرات منفی و نامطلوب این جنایت کاهش پیدا کند.

به عنوان آخرین سوال، نظر شما در خصوص اسیدپاشی‌های اخیر در اصفهان و برخورد دستگاه قضایی با آن‌ها چیست؟ آیا شما وکالت هیچ یک از این قربانیان را هم به دست گرفته‌اید؟

من همان زمان که وکالت معصومه را به عهده گرفتم و اصلاً قبل‌تر از آن، به کرات در مورد اسیدپاشی هشدار دادم و خواستم که این قضیه جدی گرفته شود، اما متاسفانه این چنین نشد و با وقایع اصفهان یک بحران در کشور به وجود آمد. به هر حال من معتقدم که خود مسئولین هم دریافتند که بایستی با این پدیده مقابله شود، چون اسیدپاشی اثرات بسیار نامطلوبی در احساس امنیت وآسایش مردم خواهد گذاشت. اما در مورد این‌که نحوه‌ی برخورد و پیگیری چگونه بوده و به کجا منتهی شده است، نمی‌توانم قضاوتی داشته باشم، چون اطلاعات جامعی در این رابطه ندارم. اطلاعات من فعلاً در حد گفته‌ها و اظهارات دیگران است و بر اساس چنین اطلاعاتی و بی این‌که خودم شخصاً مسئله را بررسی کرده باشم، اظهارنظر نمی‌کنم. صرفاً همین قدر می‌توانم بگویم که تاثیرات مخربی که این پدیده می‌تواند بر روی امنیت روانی جامعه و فرد فرد مردم، بگذارد، قطعاً بر کسی پوشیده نیست.

…و اما در ارتباط با وکالت قربانیان اسید پاشی در اصفهان، هنوز نه، ولی علی‌رغم مشغله­‌هایی که دارم و با توجه به این‌که این قربانیان نیاز به پیگیری قضایی دارند و اکثراً توان مالی چندانی هم ندارند که وکیل بگیرند و یا این‌که اصلاً اطلاعات کافی در خصوص پروسه‌ی قضایی پرونده‌شان ندارند، علاقه‌مند هستم که به صورت رایگان و بدون گرفتن کوچک‌ترین هزینه‌ای اگر به بنده مراجعه کنند، وکالت ایشان را به عهده بگیرم و در حد مقدورات، اقدامات لازم قانونی در جهت حمایت از قربانیان این اسیدپاشی‌ها را انجام دهم.

ممنون از اینکه وقت­تان را در اختیار ما گذاشتید.

توسط: سیمین روزگرد
دسامبر 26, 2014

برچسب ها

اسیدپاشی اسیدپاشی در اصفهان سیمین روزگرد عبدالصمد خرمشاهی ماهنامه خط صلح شماره ۴۴ ماهنامه شماره ۴۴ معصومه عطایی