اخرین به روز رسانی:

ژانویهٔ ۲۸, ۲۰۲۵

محمود صالحی: کارگران بافق نباید آزادی با وثیقه را می‌پذیرفتند

Msalehi3محمود صالحی، رئیس سابق اتحادیه‌ی کارگران نانوای سقز و عضو بنیانگذار کمیته‌ی هماهنگی برای ایجاد تشکل‌های کارگری است. آقای صالحی به علت فعالیت‌های سندیکایی و تلاش برای احقاق حقوق کارگران تاکنون مجبور به تحمل چندین سال حبس شده است.

با توجه به موضوع پرونده‌ی ویژه‌ی این شماره از ماهنامه‌ی خط صلح، به سراغ محمود صالحی رفته‌ایم تا نظرات وی را در رابطه با اعتصابات اخیر کارگران معدن سنگ آهن بافق در استان یزد جویا شویم.

وی معتقد است که کارگران بافق به دلیل از ترس از بیکاری، ترس از این‌که حقوق‌هایشان را پرداخت نکنند و ترس این‌که مزایای قانونی‌شان را پایین‌ بیاورند، دست به این اعتصاب زدند.

این فعال کارگری با اشاره به این‌که متحدانه ایستادن کارگران در بافق به همراه خانواده‌هایشان برای آزادی نمایندگانشان، که با شکایت مدیرعامل بازداشت شده بودند، دستاورد بزرگی ست؛ از این که کارگران بازداشتی در بافق ‌پذیرفتند که با وثیقه آزاد شوند، به شدت انتقاد کرد. محمود صالحی می‌گوید “قرار وثیقه برای مجرمین است و آن‌ها جرمی مرتکب نشده بودند.”

گفتنی ست که بیش از پنج هزار نفر از افراد بومی و غیر بومی در معدن سنگ آهن بافق مشغول به کاراند و سالانه حدود سه میلیون تُن سنگ آهن در این شهرستان تولید و به کارخانه‌های فولادسازی اصفهان و خوزستان صادر می‌شود.

به نظر شما خصوصی‌سازی معدن سنگ آهن بافق که به اعتصاب 16 روزه‌ی 5000 کارگر منجر شد، چه پیامدهایی را مخصوصاً برای کارگران در بر دارد؟

در ارتباط با اعتصاب کارگران معدن بافق، ما باید از مانعی که درگذشته برای کارگران بوده و علی‌الخصوص برای کل کارگران ایران وجود دارد، صحبت کنیم، چون ما در ایران یک اصل از قانون اساسی -اصل 44- را داریم که می‌گوید تمام کارگاه ها و کارخانه‌هایی که دولتی هستند باید خصوصی شوند. بنابراین خود دولت دنبال این هست که این‌ها را خصوصی کند. در همین رابطه ما مثلاً کارگران شرکت نفت را داریم؛ شرکت پالایشگاه نفت را خصوصی کردند و مثلاً گفته‌اند که فلان کارگر چند درصد از این‌جا سهم دارد یعنی عملاً می‌خواهند کاری بکنند که خود کارگر در تولید و در سود تولید منافع داشته باشد. در معدن بافق هم دقیقاً می‌خواستند همین کار را بکنند. طبیعی است که هر شرکت و یا نهادی که خصوصی بشود، در صورت بروز بحران، قادر به اخراج کارگران خود است. این امر با توجه به قوانین کار که در ایران حاکم است و همه‌ی قوانین کاری مصوب شورای مصلحت نظام و مجلس (که یک درصدش هم در ایران اجرا نمی‌شود) و بنا بر اضافه شدن بندی به قانون کار صورت می‌گیرد. در همین چند سال گذشته به قانون 21 کار یک بندی اضافه کرده‌اند که اگر کارگاهی دچار بحران شود و مهندسین کار آن را قید نمایند، کارفرما می‌تواند کارگران خود را اخراج کند. بنابراین خصوصی‌سازی برای کارگران یک سم است؛ دقیقاً به شکلی که در آینده‌ای نزدیک، کارگاهی به نام این‌که دچار بحران است، کارگران خود را اخراج می‌کند و کارگران این دغدغه را دارند که دست به اعتصاب زده‌اند.

البته شما یک مقدار از پرسش دوم ما را هم پاسخ دادید ولی قصد داشتیم بپرسیم که اساساً پافشاری کارگران بافق برای جلوگیری از خصوصی ‌سازی به چه علت است؟ یعنی دقیقاً کارگران به دنبال چه هستند؟

خب کارگرها می‌دانند که تمام کارگاه های خصوصی شده‌ای که دچار بحران شده‌اند، کارگرانشان را اخراج می‌کنند و بافق هم یک شهر کوچک در استان یزد است و بسیاری از افرادی که در آن‌جا سکونت دارند، در این معدن کار می‌کنند و در صورت اخراج یا کاهش دستمزد، زندگی شان نابود می شود. کارگران بافق دقیقاً به دلیل از ترس از بیکاری، ترس از این‌که حقوق‌هایشان را پرداخت نکنند و ترس این‌که مزایای قانونی‌شان را پایین‌ بیاورند، دست به این اعتصاب زدند.

mahmodesalehi-3آقای صالحی، به نظر شما اعتصاب دو مرحله‌ای کارگران بافق، اساساً دستاوردی داشته و اگر داشته، آن دستاوردها چه بودند؟

خب ببینید این که آیا دستاوردی داشته یا نداشته، باید بیش‌تر بررسی بشود. نظر شخصی خود من این است که، با توجه به وضعیتی که در ایران حاکم است این اعتصاب برای کارگران هیچ دستاوردی نداشت، تنها دستاورد آن این بود که کارگران متحدانه ایستادند تا نمایندگانشان، که با شکایت مدیرعامل بازداشت شده بودند، از زندان آزاد شدند. اما از طرف دیگر اگر نگاه کنیم خب کارگرهایی که آن جا بودند، نباید قرار وثیقه را قبول می‌کردند و این نکته بسیار مهم است. قرار وثیقه را قبول کردن، یعنی این‌که تو مجرم هستی و جرم مرتکب شدی؛ بنابراین این کارگران هنوز آزاد نشدند و با قرار وثیقه آزاد هستند. قرار وثیقه‌هایی که 70 میلیون تومان و 50 میلیون تومان بوده… چند وقت دیگر  که این‌ افراد را به دادگاه می‌برند، یا باید سکوت کنند یا به حبس‌های فله‌ای که در کشور ما سابقه دارد، محکوم می‌شوند.

علت برخورد نیروهای امنیتی و انتظامی با تحصن‌کنندگان و بازداشت‌ برخی از ایشان چه بود؟

نیروهای امنیتی و نیروهای انتظامی همیشه از منافع سرمایه‌داران دفاع کرده‌اند نه از منافع طبقه‌ی کارگر؛ بنابراین از سرمایه‌داران هم حمایت می‌کنند. از طرفی هم مدیر عامل از کارگران شکایت کرد و  پرونده‌ای خصوصی برای کارگران ایجاد شد و هرکسی که بر این اساس بازداشت شد، طبیعی بود. اما در کشور ما نیروهای انتظامی و نیروهای امنیتی همیشه در مقابل کارگران بودند، با این که حتی همین نیروهای امنیتی خودشان پسر کارگر و یا برادر کارگری هستند اما چون منافعشان جای دیگری هست، باید جلوی آن‌ها را بگیرند. در کردستان می‌گویند که این کارگران مسائل سیاسی و حزبی دارند و با این حرف‌ها دستشان بازتر می‌شود و راحت‌تر هم سرکوبشان می‌کنند، اما در بافق یزد این‌ها هم نیست و فقط به دلیل این‌که کارگران ایستادگی کردند آن‌ها را متهم کرده‌اند که دستی از خارج کشور دارد شما را راهنمایی می‌کند؛ درحالی‌که این غیر واقعی است و کارگران برای این‌که امنیت شغلی داشته باشند دست به این اعتصاب زده‌اند.

پس از این‌که کارگران پالایشگاه نفت تهران در اولین ماه‌های پس از انقلاب با حرکتی سازماندهی شده توانستند همکاران دربند خود را از اوین آزاد کنند، این از معدود دفعات پس از انقلاب است که اعتصاب کارگران می‌تواند دولت را مجاب به آزادی فعالان و رهبران کارگری دربند کند؛ ولو همان طور که شما هم اشاره کردید- با قید وثیقه و یا کفالت-. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟ این حرکت چه درس های مثبت و چه ضعف هایی داشت؟

به نظر من خانواده‌های کارگران بافق نباید به ‌هیچ ‌عنوان وثیقه را قبول می‌کردند. چون آن‌ها متحد شده بودند و شانزده روز ایستادگی کردند. اگر دو تا پنج روز دیگر می‌ایستادند، کارگران با کفالت آزاد می‌شدند نه با قرار وثیقه؛ قرار وثیقه مجرمیت کارگران را تایید می‌کند در حالی‌که این‌ها جرمی مرتکب نشدند. ما اگر حتی به قانون مجازات اسلامی هم نگاه کنیم، این قانون نمی‌گوید که برای کسی که در راستای احقاق حقش مبارزه می‌کند، باید قرار وثیقه صادر کنند. این خودش جرم است.

به ‌هر حال چون این‌ها سابقه‌ی زندان رفتن و این‌ مسایل را نداشته‌اند، وثیقه را قبول کردند و و قبول چنین چیزی کاملاً ناآگاهانه بوده. ما باید به کارگران بگوییم که می‌خواهیم حق خودمان را بگیریم، نباید ترسی داشته باشیم. قرار وثیقه برای مجرمین است و ما جرمی مرتکب نشده‌ایم. من به کارگران بافق این حرف را می‌زنم: کارگران بافق، اگر امروز شما را به نام احزاب و یا تشکیلات‌ غیرقانونی محکوم می‌کنند این تنها برای سکون شماست، نه این‌که شما این جرم را مرتکب شده باشید. من از شما خواهش می‌کنم این را قبول نکنید، اگر فردا هم رفتید بازجویی، رفتید دادیاری، رفتید بازپرسی، این‌ها را قبول نکنید. این کارگران و مردمی که آن‌جا ایستادند و اعتصاب کردند، برای شما و برای حمایت از شما بود و تا شما آزاد نشده بودید، به خانه‌های خودشان برنگشتند و همین یعنی اتحاد؛ آن هم اتحاد یک شهر. اما اتحاد علیه کی؟ خب علیه من و یا علیه خودشان که نبوده علیه سیستمی که این کارگران را به زندان انداخته. بوده، بنابراین می‌توانستند قرار وثیقه را قبول نکنند و آزاد بشوند…

Baafghنبود سندیکاهای آزاد، همواره از ضعف‌های کارگران در ایران بوده است؛ نقش چنین سندیکایی در اعتصاب بافق چه می توانست باشد؟

ببینید، کارگران بافق تشکل شورای اسلامی دارند و همین آقایانی که در زندان بودند از اعضای شوراهای اسلامی هستند.  هر تشکلی هم که ایجاد ‌شود حالا سندیکا باشد، اتحادیه باشد، یا شوراهای اسلامی کار یا این‌که انجمن‌های صنفی، جهت‌گیری‌اش هویت آن‌ تشکل را مشخص می‌کند نه اسم‌ و رسم‌اش. در این مقطع زمانی(در اعتصابات بافق) هم، همان شوراهای اسلامی که حالا ما می‌گوییم ارتجاعی هستند موفق بودند و عملاً حرکت را چرخاندند.

مثلاً چند سال پیش شوراهای اسلامی کارخانه‌ی نساجی استان کردستان چند شب را در اعتصاب بودند و در واقع رهبرشان همان‌ها بودند. بنابراین جهت‌گیری‌شان که در خدمت سرمایه داری ست یا در خدمت طبقه‌ی کارگر، برای ما مهم است. البته این گفته‌ها به معنی تایید شوراهای اسلامی نیست اما در این مورد خاص، در بافق، به نظر من کار خوبی کردند.

اما به هر حال سندیکای آزادی در بافق وجود ندارد…

بله ندارد، نه این‌که در بافق، در هیچ جای ایران سندیکای آزاد وجود ندارد، در ایران تا همین ‌الان که من دارم مصاحبه می‌کنم با جنابعالی، ده‌ها نفر از اعضای کمیته‌ی هماهنگی که من خودم هم عضو آن هستم، در زندان هستند و حداقل صد پرونده‌ی باز هم داریم که در آینده‌ی نزدیک ممکن است این پرونده‌ها را رسیدگی کنند و آن‌ها را هم به زندان ببرند. طبیعی ست در ایران هیچ سندیکای آزادی، یا حتی شوراهای اسلامی در برخی کارخانه‌ها، اجازه‌ی تشکیل ندارند؛ مثل کارخانه‌ی ایران‌ خودرو که حداقل 20 هزار نفر کارگر دارد و شورای اسلامی ندارد.

اگر نکته‌ای در پایان هست، بفرمایید.

جدا از تاکید مجدد بر این نکته که خصوصی سازی از دغدغه های اصلی کارگران در حال حاضر است، من از تمام کارگران و از تمام کسانی که طرفدار طبقه‌ی کارگرند می‌خواهم می‌خواهم که تمام گزارش‌ها و تمام مشکلاتی را که در ایران هست، پوشش خبری بدهند. جز این حرف دیگری ندارم.

با تشکر از وقتی که در اختیار خط قرار دادید.

توسط: مدیر
سپتامبر 26, 2014

برچسب ها

ماهنامه شماره ۴۱