«تئاتر زیرزمینی»، انتخاب هنرمندان مستقل/ دینا قالیباف

اخرین به روز رسانی:

اکتبر ۲, ۲۰۲۴

«تئاتر زیرزمینی»، انتخاب هنرمندان مستقل/ دینا قالیباف

«همگام با مردم»، «حاکمیت‌گریز»، «مستقل» و «قوی» عناوینی هستند که در توصیف جریان «هنر آزاد» ایران به‌کار برده ‌می‌شود. ‌جریان هنر آزاد که با کشته‌شدن مهسا (ژینا) امینی شکل رادیکال‌تری به‌خود گرفت و گسترش‌ یافت، نشان ‌داد که جامعه‌ی هنری ایران، با آرمان‌های جنبش «زن زندگی آزادی» همراه و هم‌سو است. واقعیت این‌است که در جنبش مهسا، هر کسی به‌اندازه‌ی خودش، خون جدیدی به‌جریان هنر آزاد تزریق کرد: هنرمند، بازیگر، خواننده، مجسمه‌ساز، کارگردان و غیره. اگرچه هستند هنرمندانی که هنوز با خواسته‌های عموم مردم هم‌سو نشده‌اند، اما هنرمندان آزاداندیش و مستقل بی‌شماری، کار نکردن با قوانین موجود را انتخاب خود می‌دانند. انتخابی که به یک کنش سیاسی-اجتماعی تبدیل شده ‌است.

بعد از جنبش مهسا، نگاه آزادی‌خواهانه به جریان هنر، در اغلب رشته‌های هنری، جان تازه‌ای گرفت. به‌عنوان مثال، در حوزه‌ی سینما، رئیس جامعه‌ی صنفی تهیه‌کنندگان اعلام‌کرد: «سی‌وچهار فیلم بدون حجاب ساخته‌شده و فیلم‌سازی دیگر قابل کنترل نیست». در حوزه‌ی تئاتر نیز عنوان «زیرزمینی» به‌اجراهایی تعلق ‌گرفت که بدون مجوز ساخته و اجرا شدند. فعالیت هنرمندان آزادی‌خواه در حوزه‌ی تئاتر، اگرچه کم‌تر از سینما، اما با موفقیت پیش‌ رفت؛ تا آن‌جا که روزنامه‌ی جوان (وابسته به‌ سپاه پاسداران)، درباره‌ی این‌موضوع نوشت: «فیلم زیرزمینی کم‌ بود، تئاتر زیرزمینی هم آمد!». در حوزه‌ی هنرهای تجسمی و موسیقی نیز رویکرد آزادی‌خواهانه شکل‌ گرفت؛ اگرچه در بخش هنرهای تجسمی –به واسطه‌ی قوی بودن بخش خصوصی— جدال کم‌تری ایجاد شد، اما در حوزه‌ی موسیقی، ترانه‌های اعتراضی قابل‌توجهی منتشر گردید که در کنار تشدید احساسات انقلابی مبارزان جنبش، محتمل جدال‌های بیش‌تری هم شد.

در گزارش حاضر با تمرکز بر هنر تئاتر، به گفت‌وگو با یک کارگردان جوان می‌پردازیم که فعالیت «مستقل» را انتخاب کرده ‌است. این ‌هنرمند به‌تازگی تئاتری با عنوان «پروسس» را بدون مجوز به‌صحنه برد. این ‌اجرا فارغ از موضوع حجاب اجباری، دیالوگ‌هایی داشت که نشان‌می‌دهد نویسنده و کارگردان، نسبت به آن‌چه در جامعه درحالِ رخ‌دادن است، حساس‌ است. دیالوگ‌هایی مانند: «آیا این‌لکه‌ی خون از دامان ما پاک خواهد شد؟» درگیری ذهنی و حساسیت کارگردان را نشان‌ می‌دهد.

در گفت‌وگو با این‌هنرمند –که نامش نزد خط صلح محفوظ است— درباره‌ی ارتباط جنبش «زن زندگی آزادی» و گسترش تئاتر زیرزمینی پرسیدیم:

این‌ کارگردان در پاسخ به این ‌سوال گفت: «مطالعات و بررسی‌های من، این‌ حقیقت را برایم روشن کرده‌ که هرگاه یک‌شاخه‌ی هنری نتواند رسالت اصلی خود را به‌دلیل محدودیت‌های ایجادشده در فضای یک‌ کشور، به‌درستی انجام ‌دهد، به‌سمت زیرزمین سوق پیدا می‌کند. هر هنرمند یک «آرمان» دارد که اگر جریان اصلی، برای محقق‌شدن آن مانع ایجاد کند، می‌کوشد تا بتواند دوباره متولد شود، خودش را بازتولید کند و در جامعه تاثیرگذارتر باشد. باید متذکر شوم که منظور من از تاثیر، رساندن پند به مردم نیست».

او با اشاره به‌افزایش تعداد اجراهای زیرزمینی در دوران شیوع ویروس کرونا، گسترده‌شدن این‌نوع از اجرا، بعد از جنبش مهسا را نتیجه‌ی «انتخاب» آزادانه‌ی هنرمندان می‌داند: «در زمان کووید، تئاتر زیرزمینی کمی جان گرفت و بعد که همه‌جا، مثل سینماها و دیگر مکان‌های عمومی، دوباره باز شدند، تئاتر جزو آخرین جاهایی بود که باز شد. گسترش تئاتر زیرزمینی، در دوره‌های دیگری نیز رخ داده ‌بود، آدم‌ها ناگزیر بودند و فشار باعث می‌شد به‌سمت کار زیرزمینی حرکت‌ کنند؛ اما در مورد جنبش مهسا که صحبت می‌کنیم دیگر یک انتخاب بود، سازش‌کردن با جریان حاکم برای هنرمندان دیگر معنایی نداشت و در عین حال، آدم‌ها ترجیح می‌دادند که به‌شیوه‌ی دیگری کارکنند، ادامه‌ی حیات بدهند و به‌گونه‌ی دیگر با مخاطب ارتباط داشته ‌باشند».

در واقع این‌هنرمند مستقل عقیده دارد که با تولد جنبش مهسا، اجراهای زیرزمینی گسترده‌تر از قبل شدند: «اجراهای زیرزمینی حتی نسبت به دوره‌ی کووید هم بیش‌تر شد. قبل از اعتراضات مردمی، این‌گونه نبود که افراد درخواست‌های رسمی را نادیده ‌بگیرند و بگویند نمی‌خواهیم اجرا برویم؛ این‌بار آن‌ها انتخاب کردند که اجرا نروند و فکر می‌کنم این ‌جنبش خیلی روی این ‌انتخاب تاثیر داشت».

 

از تابوشکنی تا صراحت در روایت

از این ‌کارگردان جوان، درباره‌ی امکاناتی که تئاتر زیرزمینی پیش روی یک ‌هنرمند، برای خلق اثر، می‌گذارد، پرسیدیم، پاسخ او درخور توجه ‌است: «در اجرای زیرزمینی، برخی مباحث که مربوط به‌سانسور می‌شدند، مثل رعایت نکردن حجاب اجباری و خودداری از پرداختن به مسائل سیاسی روز، به شکل رادیکال‌گونه از بین رفت. از این موارد که بگذریم، اتفاق دیگری در حال رخ‌دادن بود که کم و بیش عقیم ماند، اما نتایج شایان توجهی به‌بار آورد: حالا دیگر هنرمندان می‌توانستند نسبت به ‌مسائل سیاسی-اجتماعی و محدودیت‌های موجود، صراحت بیان بیش‌تری داشته ‌باشند. این‌م وضوع، فقط به موضوع پوشش محدود نمی‌شد، بلکه به‌شکل رادیکال‌تری در واقع درآوردن خود لباس‌ها بود».

او در ادامه، درخصوص مبحث فرهنگی پوشش، به‌مصاحبه‌ی کیارستمی درباره‌ی فیلم «مثل یک عاشق است» اشاره و از او نقل می‌کند: «در یک صحنه که بازیگر زن، باید لباسش را در بیاورد و آماده شود، هرچقدر با خودم کلنجار می‌روم ولو قضیه‌ی سانسور هم نباشد، انگار سختم است که یک بازیگر خانم را جلوی دوربینم درحالی که لباس از تنش بیرون می‌آورد نشان دهم» و اضافه می‌کند: «این ‌صحبت‌های کیارستمی به نکته‌ی خیلی مهمی در فرهنگ ما اشاره دارد که صرفاً به‌سانسور محدود نمی‌شود، بلکه انگاره‌ی فرهنگی است؛ به‌ویژه درباره‌ی خانم‌ها، باتوجه به پیشینه‌ای که وجود دارد، گویی خیلی کار سختی ‌است. اما در این‌برهه ما شاهد تغییرات اساسی بوده‌ایم. یعنی ورای سانسور، در بعد فرهنگی هم شاهد صراحت بیش‌تری هستیم و اتفاقات جالبی در حال رخ دادن است. استفاده از ادبیاتی که ممکن است در جامعه رایج نباشد، شکستن برخی تابوها و پرداختن به‌مسائل جنسی و جنسیتی، سیاسی و حتی کلمات یا موضوعاتی که تابو است که با صراحت به‌آن‌ها پرداخته‌شد و من در خیلی از اجراها می‌دیدم. ولی از یک جایی به‌بعد متاسفانه در یک‌وضعیت ثابت باقی‌ماند و انگار صرفاً روایت‌های دقیق‌تری از هر آدمی می‌شنیدیم».

 

حجاب، مهم‌ترین موضوع بصری تئاتر زیرزمینی

این ‌هنرمند، اعتقاد دارد که مقوله‌ی حجاب، درحال حاضر، مهم‌ترین ویژگی بصری تئاتر زیرزمینی است. وی با اشاره به تئاتری که اخیراً بدون مجوز به‌روی صحنه برده، می‌گوید: «در خیلی از صحنه‌ها بازیگر زن حجاب داشت، یعنی در یک کار بدون مجوز باز هم این امکان وجود دارد که هنرمند به‌موضوعی که برای خودش مسئله است، بپردازد». این ‌هنرمند، با بیان این ‌نکته که تئاتر زیرزمینی دیگر با سانسور مقابله ‌نمی‌کند بلکه کاملاً از آن عبور کرده، می‌گوید: «در اجرای زیرزمینی به‌نظرم سانسور از گونه‌ی دیگری وجود دارد. برای مثال برخی افراد اصلاً جرات نمی‌کردند اجرا بروند، به‌خاطر این‌که با این ‌پرسش در ذهن خود مواجه بودند که، چرا باید اجرا برویم؟ به‌نظرم یک سانسور دیگری به‌وجود آمده ‌بود که وحشتناک‌تر بود، انگار آدم‌ها جزیره‌جزیره شده‌ بودند و بین آن‌ها فاصله افتاده ‌بود، به‌نظرم همین ‌موضوع باعث‌ شد که ادامه‌ی حیات این ‌روند، بیش‌تر از چیزی که انتظار می‌رفت، نباشد».

این ‌هنرمند، نقدی بر فضای تئاتر زیرزمینی وارد می‌کند که به‌نوبه‌ی خود، قابل تعمق است: «برخی مخاطبان می‌آمدند اجراها را می‌دیدند و بلیط دویست‌هزار تومانی تهیه ‌می‌کردند. در فضایی که امنیت آن مسئله بود و من نمی‌فهمیدم ساز و کار چنین اجرایی با اجرا در سالن سمندریان چه فرقی داشت؟ شاید کمی سخت‌گیری می‌کنم اما برای من آن اتفاق، بی‌معنی بود. بلیط دویست‌هزار تومانی و مخاطب‌های گلچین شده، کمی برایم عجیب بود و انگار خودش تبدیل به‌سانسور شده ‌بود».

 

تئاتر در ایران تبدیل به یک ‌کنش شده‌ است

کارگردان مستقل حوزه‌ی تئاتر، با بیان این‌که اغلب افرادی که با او همکاری کرده‌اند، انتخابشان فعالیت مستقل –علی‌رغم تهدیدات و مشکلات ناشی از آن— بوده‌، تاکید دارد که افراد باید هم‌سو با ایدئولوژی خود عمل‌کنند: «من سراغ کسانی می‌روم که عمل و ایدئولوژی‌شان هم‌سو باشد. خیلی‌ها هستند که انتخابشان جریان رسمی هنر است و فعالیت زیرزمینی را قبول نمی‌کنند و بالعکس. طبعاً هیچ‌کس نمی‌تواند دیگران را به‌زور وادار به‌ انجام کاری بکند، کارکردن در فضای غیررسمی، چالش و ریسک‌های زیادی دارد، از مسئولان سالن گرفته، تا کسانی‌که شما می‌خواهید با آنان همکاری‌ کنید، ممکن است به‌واسطه‌ی برخی موضوعات، یا ممانعت کنند و یا از عوامل بترسند».

او با اشاره به این‌نکته که روند دریافت مجوز در ایران، هیچ‌زمانی ساده نخواهدشد، می‌گوید: «اگر کسی الان فعالیتی می‌کند، می‌توان گفت که در واقع، یک اکت سیاسی-اجتماعی انجام‌ می‌دهد. حتی به‌نظرم الان دیگر از حالت اکت سیاسی هم خارج شده و به یک انتخاب تبدیل شده؛ انتخاب این‌که، برخی افراد، دیگر نمی‌خواهند با ‌جریان رسمی همکاری کنند. من درمورد شاخه‌های هنری دیگر نمی‌توانم اظهار نظر کنم، اما درباره‌ی تئاتر می‌توانم بگویم، در ایران یک کنش است. مثلاً در هنرهای تجسمی یا موسیقی چنین وضعی اگرچه وجود دارد اما کم‌تر است». این ‌کارگردان اضافه‌ می‌کند: «در تئاتر، زمانی که در جریان رسمی کار می‌کردیم، در یک‌بازه‌ی زمانی کوتاه، اجرا می‌رفتیم و شاید هزینه‌های اجرا هم به‌سختی برمی‌گشت و درنهایت با حقوق یک‌ماه کارکردن در کافه برابری می‌کرد. کسی‌که تئاتر را در ایران انتخاب می‌کند، به‌غیر از یک اقلیتی که دسترسی داشتند، نمی‌توان گفت برای افراد شغل ثابتی بوده، بلکه می‌توانیم بگویم یک کنش بود که درحال حاضر به‌نظرم صریح‌تر هم شده و بیش‌تر یک کنش سیاسی-اجتماعی است. اغلب هنرمندان دیگر علاقه‌ای ندارند تا با ساختار موجود همکاری کنند و مجوز بگیرند، اما چون تمایل به ادامه‌ی فعالیت دارند، به تئاتر زیرزمینی روی ‌می‌آورند».

 

تئاتر زیرزمینی و بزرگ‌ترین مشکل

کارگردان تئاتر «پروسس»، در پایان به‌بررسی مشکلات موجود در حوزه‌ی تئاتر زیرزمینی پرداخت. او که عقیده دارد عمده‌ی مشکلات مربوط به‌بخش عرضه‌ است، درباره‌ی این‌موضوع می‌گوید: «به‌نظرم تئاتر زیرزمینی پکیجی از مشکلات است. برخی مشکلات مربوط به ساخت است که تقریباً برای اغلب هنرمندان این‌حوزه وجود دارد. قبلاً چنین ‌بود که تعداد شب‌های اجرا که مشخص می‌شد بر اساس آن تبلیغات انجام می‌دادیم، اما الان همه‌ی این‌موارد در ابهام هستند و خیلی وضعیت وحشتناکی است. برای مثال من اجرای خودم را اول برای سالن دیگری طراحی کرده ‌بودم، اما آن‌سالن از یک‌جایی به‌بعد، دیگر اجرای زیرزمینی نداد. بین دو انتخاب مانده‌ بودم، نهایتاً به این‌نتیجه رسیدم که باید طراحی خود را باتوجه به‌سالن‌های دیگر تغییر دهم و به‌سراغ سالن‌های دیگر بروم».

او به دیگر مشکلات تئاتر زیرزمینی اشاره و اضافه می‌کند: «محل تبلیغ دقیقی وجود ندارد و ما خودمان یک جریانی ایجاد کرده ‌بودیم، مثل گالری که افراد اجرا، به اشتراک می‌گذاشتند. در واقع تلاش‌ داشتیم به تئاتر زیرزمینی جریانی بدهیم و بتوانیم به‌اندازه‌ی خودمان خونی تزریق کنیم. همه‌ی این‌ها آمال و آرزوی ما بود که دسترسی به‌تئاتر زیرزمینی را برای مردم عادی، امکان‌پذیر کنیم، اما متاسفانه وضعیت بلیط‌فروشی در تئاتر زیرزمینی اصلاً معلوم نیست. بزرگ‌ترین مشکل، در بخش عرضه‌ است که در کجا و چگونه این‌کار را انجام ‌دهیم».

این‌ هنرمند، تحلیل خود از چشم‌انداز تئاتر زیرزمینی را چنین شرح ‌می‌دهد: «من نمی‌توانم پیش‌بینی کنم چشم‌انداز آن چیست، شخصاً هرزمان کاری انجام می‌دادم، شاید نگاهی به‌جریان کلی داشتم که چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است، اما همیشه، به‌شکلی صادقانه، نسبت خودم را با موقعیت می‌سنجیدم. شاید من درحال حاضر چشم‌انداز روشنی نبینم. واقعیت این‌ است که موضوع تئاتر با سایر مقولات هنری، متفاوت است، برای مثال موسیقی رپ که از زیرزمین آمد، دسترسی به‌آن آسان بود و همه می‌توانستند آثار هنرمندان این‌حوزه را از اینترنت دانلود کنند. اما در تئاتر، این‌سوال وجود دارد که آیا این‌اتفاق رخ داد یا نه؟ شاید خشت اول گذاشته شد، شاید ما منتظر بودیم آدم‌هایی به‌ما بگویند چه‌کار کنیم یا نکنیم، شاید عادت نکرده‌ بودیم که وقتی انتخاب می‌کنیم کاری را انجام ‌دهیم، خودمان مسئولیتش را برعهده بگیریم. با این ‌تفاسیر، شاید در این‌بازه‌ی زمانی و یا در چندسال آینده، چشم‌انداز روشنی نبینم، اما اگر تلاش‌های امروز مکتوب شود، افراد دیگری که در آینده می‌خواهند فعالیت خودشان را، این‌گونه، ادامه ‌دهند، مجبور نخواهند شد که چرخ را خودشان ابداع کنند، آن‌ها با استفاده از این‌ تجربیات، می‌توانند با منطق بهتری جلو بروند».

فضای تئاتر در ایران امروز، فضای دوگانه‌ای را تجربه می‌کند. درحالی‌که برخی درباره‌ی آشتی دوباره‌ی هنرمندان این‌حوزه، با صحنه‌های اجرای رسمی صحبت می‌کنند، اما هستند افرادی که با تکیه بر آرمان‌های آزادی‌خواهانه، صحنه‌ی اجرای تئاتر را در خدمت بیان و پرداختن به حقیقت می‌دانند.

توسط: دینا قالیباف
آگوست 22, 2024

برچسب ها

تئاتر تئاتر زیرزمینی جنبش مهسا خط صلح خط صلح 160 دینا قالیباف زن زندگی آزادی ماهنامه خط صلح نمایش هنر هنر اعتراضی هنرمندان مستقل