
دوربینهای شهری در ایران کاربرد امنیتی دارند/ دلبر توکلی
در چند سال گذشته بحث استفاده از دوربینهای مداربسته در فضای عمومی شهری ایجاد شده و جمهوری اسلامی سعی کرده است تا مردم را معتقد کند که این دوربینها برای شناسایی و دستگیری مجرمین و ایجاد امنیت است. در همین راستا گفتگویی داشتم با چند نفر از شهروندانی که در شهرهای مختلف ایران زندگی میکنند و از آنان پرسیدم که آیا دوربینهای مدار بسته در فضای شهری برایشان ایجاد امنیت میکند یا اینکه این دوربینها کاربرد «امنیتی» برای سازمانهای امنیتی مانند سپاه پاسداران در جمهوری اسلامی دارد.
«مینا بروجردی» ۳۲ ساله ساکن یکی از شهرستانهای استان مازندران با اشاره به اینکه این دوربینها برای ردیابی مردم است نه ایجاد امنیت گفت: «در شهرستان ما هر طرف که در کوچه و خیابان سر بر میگردانی یک دوربین میبینی اما درست در همان جاهایی که دوربین هست کیفقاپی میشود و زورگیری میکنند، کسی هم شناسایی و دستگیر نشده که هیچ، هر روز قصهی جدیدی هم از اینکه تلفن فلانی را زدند یا اینکه کیف فلانی را قاپیدهاند، میشنویم. من خودم وقتی از خانه میروم بیرون تمام زیورآلاتم را در میآورم و تا میتوانم پول نقد و حتی کارت بانکی با خودم این طرف و آن طرف نمیبرم. یکی از عجیبترین چیزهایی که در شهرمان اتفاق افتاد، دزدیدن نان از دست پیرزنی بود که در کوچهای خلوت راه میرفت. موتورسوار سه نان بربری دست پیرزن را روی هوا زد. راستش در جایی که مردم گرسنهاند و بیکاری بیداد میکند ناندزدی تعجبی ندارد.»
خانم بروجردی در پاسخ به این پرسش که منظورش از ردیابی مردم توسط دوربینهای شهری چیست؟ گفت: «فکر میکنید حکومت این همه خرج کرده و در هر کوچه و محلهای دوربین کار گذاشته برای ایجاد امنیت و رفاه ما مردم؟ نه جانم؛ اینها فقط برای این است که ببینند در هر محلهای چه میگذرد، چند دختر بدون روسری از خانه خارج شدند، چند جوان دور هم جمع میشوند… در همین اعتراضات سال ۱۴۰۱ چندین جوان را که در اعتراضات بعد از کشته شدن مهسا شرکت کرده بودند در شهرستان ما از طریق همین دوربینها شناسایی و دستگیر کردند.»
عباس توفیقی جوان ۲۲ سالهای است که در اصفهان زندگی میکند. عباس ضمن تایید صحبتهای خانم بروجردی میگوید: «من هنوز صدای نوید افکاری در گوشم است که میگفت: “چرا دوربین مغازه را نشان نمیدهید؟” نوید چند بار در دادگاهش درخواست داد برای بازبینی فیلم اما قاضی این کار را نکرد. اگر قرار به این بود که این دوربینها برای ایجاد امنیت شهروندان باشد باید فیلم را بازبینی میکردند. البته این دوربینها کار میکند نه برای ما بلکه برای جمهوری اسلامی. هر جایی که میخواهند میروند سراغ فیلم دوربینها تا مثلاً به جوانی که سگش را برای راه بردن به پارک برده، حمله کنند. اما در جاهایی مثل روزی که جنایت هولناک کشتن داریوش مهرجویی و همسرش اتفاق افتاد دوربین محله کار نمیکرد. ما دیگر گول این حرفهای حکومت را نمیخوریم. ما خوب میدانیم که اگر این حکومت به فکر ما بود الان وضعیت کشور و گرانی و نرخ دلار اینقدر وحشتناک نبود.»
عباس توفیقی در ادامهی صحبتهایش به مرگ آرمیتا اشاره میکند و میگوید: «در همه جای مترو در تهران دوربین هست حتی توی واگنها، اما روزی که آرمیتا ضربهی مغزی شد درست فقط همان دوربینی که در آن واگن بود یک دفعه کار نکرد!»
عباس توفیقی به موضوع دردناکی اشاره کرد. نحوهی جان باختن آرمیتا را نمیتوان فراموش کرد. آرمیتا گراوند وقتی صبح روز ۹ مهرماه سال جاری از خانه به سمت مدرسه میرفت حالش خوب بود و دوربینهای مداربستهی مترو ورود او را نشان میدهند. اما صحنهای که گفته میشود یکی از ماموران حجاب اجباری در واگن با او درگیر شد هرگز نشان داده نشد؛ همان چند ثانیهای که منجر به ضربهی مغزی و بعد جان دادن او شد. بله، دوربینها در جمهوری اسلامی هر جایی که لازم باشد خاموش میشوند و یا اینکه از کار میافتند. اما دوربینهایی هم هستند که هر جایی که لازم باشد روشن میشوند و میروند سراغ خانوادهها و از آنها مصاحبهی اجباری میگیرند. دقیقاً مانند مصاحبهای که از مادر آرمیتا گرفته بودند.
عباس در میان گفتگویمان چنان با دقت و سند و مدرک حرف میزند که تحسینبرانگیز بود. در بین گفتگویمان اشاره کرد به ماجرای انتشار گازهای سمی در مدارس دخترانه و گفت: «ماجرای دستگیری مسببان حملهی گازهای سمی چی شد؟ حتی خود خامنهای هم دیگر رسماً آمد و گفت باید شناسایی و دستگیر بشوند (البته آن هم برای عوامفریبی بود)، اما هیچ کاری نکردند. مگر نه این است که این دوربینها برای ایجاد امنیت و شناسایی مجرمان است پس چرا حتی یکی از دوربینهای دهها مدرسهای که در شهرهای مختلف مورد حملهی گاز سمی قرار گرفتند چیزی نشان نداد؟ یعنی این گازها خود به خودی میافتادند وسط مدارس؟ آنوقت حتی در توالت دخترانه هم دوربین کار گذاشته بودند.»
او در ادامه اشاره میکند به ماجرای شلیک به چشم کشاورزان معترض در اصفهان و میگوید: «من خودم دیدم که نیروهای امنیتی به چشم کشاورزان گلولهی ساچمهای شلیک میکردند اما هیچ کدامشون دستگیر نشدند. اگر فیلمهای دوربینهای مداربستهی شهری سرکوبهای حکومت منتشر شود که اینها یک روزه باید جمع کنند و جایی هم راهشان نمیدهند.»
البته جمهوری اسلامی در تمام اعتراضات مردمی سعی کرد که بگوید شلیک به سمت مردم کار نیروهای امنیتی نبوده و اراذل و اوباش اسلحه داشتند و به مردم شلیک کردند. اما در عصر تکنولوژی و در جهان امروز با وجود گوشیهای هوشمند مردم دوربینهایی را با خودشان حمل میکنند که همهی وقایعی را که حکومت انکار میکند، ثبت و منتشر میکنند. به همین دلیل هم بود که در اتفاقات آبان سال ۹۸ و اعتراضات مردم به گرانی نرخ بنزین، حکومت اینترنت را قطع را کرد و فقط زوم کرد روی سرکوب و دستگیری مردم به کمک دوربینهای شهری و دیدیم که وقتی بعد از چند روز مردم به اینترنت دسترسی پیدا کردند چه تصاویری از جنایتهای جمهوری اسلامی در کشتار آبان ۹۸ منتشر شد. در جریان کشته شدن مهسا امینی هم دوربین فقط زوایایی که نیروهای امنیتی دستور داده بودند نشان داد و از صداوسیمای جمهوری اسلامی برای قانع کردن افکار عمومی منتشر شد تا سرپوشی روی جنایتشان بگذارند که فایدهای هم نداشت.»
در واقع جمهوری اسلامی معنی و کاربرد دوربینهای شهری را عوض کرد. این دوربینها برای کنترل ترافیک و پایین آوردن آمار جرم و کمک به کارآگاهان و پلیس برای شناسایی مجرمان نیست. ناگفته نماند که مجرمان اصلی چون خودشان در قدرت قرار دارند و حکومت در دستشان میگردد، برای مردم شناخته شده هستند. میماند بخش کنترل ترافیک شهری که این دوربینها تا به امروز که در این حوزه، کاربردی از خودشان نشان ندادند. تهران تبدیل شده است به یک پارکینگ بزرگ و ترافیک در آن بیداد میکند و سایر کلان شهرها هم دست کمی از تهران ندارند. آمار جرم و جنایت هم که حتی از دست خود حکومت هم در رفته است. اما بخش شناسایی دزدها میماند که باید گفت دزدیهای کلان میلیاردی مانند ماجرای چای دبش را که دوربین شهری نمیتواند برایش کاری بکند و هر بار هم به تعداد صفرهای این دزدیها اضافه میشود. میمانند خرده دزدها و کیفقاپها که آنها هم آمار دستگیریشان خیلی کم است.
در پایان باید به این نکته اشاره شود که در جریان اعتراضات گستردهی مردم و خیزش «زن زندگی آزادی» جوانها چون فهمیده بودند که دوربینهای شهری برای شناسایی و دستگیری معترضان است، شروع کرده بودند به آموزش نحوهی از کار انداختن این دوربینها در فضای مجازی تا از این طریق جان خودشان و دوستانشان را از دست نیروهای سرکوبگر در امان بدارند.

برچسب ها
تشخیص چهره خط صلح 153 دلبر توکلی دوربین مداربسته دوربین های شهری مترو تهران مترو مشهد نظارت