مرگ «نمایش خانگی» در راه است؛ گفتگو با شهرام علیدی/ دلبر توکلی
«سینمای ایران که بخشی از هویت و فرهنگ فاخر امروز ایران است، و سالها زیر تیغ سانسورهای سلیقهای کمر خم کرده، نمیخواهد و نمیتواند یک دورهی فرسایشی دیگر، متحمل زیانهای روحی و مالی ممیزیهای بیمنطق و بیحد و مرز صداوسیما و تکرار تجربههای شکست خوردهی چنین سازمانی شود؛ و این هشداری است که سزاست مسئولان آتی کشور در دولت و سازمان مذکور بدان بیاعتنایی نکنند.
ما صنوف مولف سینمایی، معتقدیم که هر نهاد نظارتی اگر قواعد شفاف، مکتوب و اعلام شدهای نداشته باشد و صرفاً براساس نسبت سازندگان اثر با خود، یا فرمولهای نخنما و بیگانه با واقعیتهای جاری در جامعه، تیغ ممیزی به دست گیرد، فقط میتواند تولیدکنندگان آثار را دچار سردرگمی و انفعال کند؛ انفعالی که در پی آن صدها انگیزه و اراده برای تولید و هزاران فرصت برای فعالیتِ هنرمندان آسیب خواهد دید.»
آنچه خواندید بخشی از بیانیهی شش صنف سینمایی کشور است (۱) که در واکنش به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی دربارهی واگذاری رسمی نظارت بر شبکهی نمایش خانگی به صداوسیما صادر شده است. بر اساس این مصوبه که در روز ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ در شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست ابراهیم رئیسی تایید شد، نه تنها نظارت صداوسیما بر نمایش خانگی جنبهی قانونی به خود گرفت بلکه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی باید اجرا شود و حتی مجلس شورای اسلامی هم اختیار لغو آن را ندارد.
از زمانی که این خبر منتشر شد؛ نه تنها اصناف سینمایی با صدور بیانیه، اعتراض خود را به طور رسمی اعلام کردند بلکه بسیاری از هنرمندان از جمله محمدحسین مهدویان، ایمان صفا، مهراب قاسمخانی، محسن کیایی و علی شادمان در اینستاگرام خود با انتشار یک پست مشترک واگذاری نظارت بر شبکهی نمایش خانگی به صداوسیما را «پایان نمایش خانگی» دانستند. این هنرمندان که حضورشان در فیلمهای شبکهی نمایش خانگی پررنگ بوده، اعلام کردند: «با چراغ سبز رئیس دولت، نمایش خانگی هم دست صداوسیما افتاد و این یعنی سونامی ممنوعالکاری هنرمندان و پایان سرگرمیهای مردم.»
البته ذوقزدگی پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما نشان داد که واقعاً سونامی در راه است. او اجازه نداد جوهر امضا مصوبه روز ۳۰ خرداد خشک شود و بلافاصله در روز چهارشنبه ۳۱ خرداد از تدوین «آییننامهی تخلفات» برای بازیگران و پلتفرمهای آنلاین نمایش خانگی خبر داد. روزنامهی جام جم که متعلق به سازمان صداوسیماست نوک قلمش را برای بریدن آن حداقل نفس و آزادی که در تولیدات شبکهی نمایش خانگی بود تیز کرد و طی گزارشی مدعی شد: «سریالهای تولید شده در شبکهی خانگی، کیان خانواده و فرهنگ ایرانی و اسلامی را نشانه گرفته و موجب قبحزدایی، عادیسازی و ترویج شرب خمر، استعمال سیگار و مواد مخدر در جامعه شده است.»
گزارش روزنامهی جام جم تایید دیگری است بر اینکه دولت جمهوری اسلامی تصمیم دارد دایرهی سانسور را تنگتر کند. برخی از تحلیلگران حوزهی سینما هم طی چند روز گذشته در رسانههای خارج از کشور همراهی برخی از هنرمندان با جنبش «زن زندگی آزادی» را از دلایل اصلی به اجرا درآوردن این مصوبه دانستند. در همین راستا در این شمارهی ماهنامهی خط صلح گفتوگویی داشتم با «شهرام علیدی» کارگردان، فیلمنامهنویس و طراح صحنه.
شهرام علیدی که دریافت چندین جایزهی بینالمللی در حوزهی بازیگری و سینما را در کارنامهی کاری خود دارد، در پاسخ به این سوال که هدف اصلی دولت از واگذاری رسمی نظارت بر شبکهی نمایش خانگی به صداوسیما چیست؟ گفت: «من به شدت مخالف آن هستم، چون ساختار تلویزیون با سینما با هم همخوانی ندارد و این کار غلطی است. در هر انسجام مدیریتی که بخواهیم مقایسه کنیم، کار سینما با تلویزیون یک دنیا تفاوت دارد، ساختار مخاطبین این دو رسانه حتی از لحاظ تکنیکال با یکدیگر فرق دارد. سینمای ایران حتی اگر پر از نقد باشد، باز هم از نظر تکنیکی و مدیریتی نسبت به صداوسیما پیشرفت کرده است و دلیلش هم حضور خانهی سینما و خود سینماگران هستند. باید بگویم که خانهی سینما دائم در حال تبلور است، یعنی به طور مثال وقتی انجمن فیلم کوتاه را داریم، نیرو و فکر تازه به آن تزریق میشود. همچنین در سینما اصناف طبقهبندی شدهاند؛ ما صنف بدلکاران را داریم، صنف گریمورها را داریم و غیره. این در حالی است که در تلویزیون چنین ساختاری وجود ندارد. ساختار رادیو و تلویزیون هی ضعیف و ضعیفتر شده تا جایی که میبینیم الان بخش عمدهی آنها کارمند هستند و گروه کثیری هم به خاطر مسائلی غیر از حرفهشان در صداوسیما استخدام شدند. در واقع تلویزیون یک ساختار پرجمعیت و یک هیکل تنبلی دارد که به خاطر تازه نشدن و نداشتن ساختار صنفی، حتی مقابل شبکههای اجتماعی زانو زده است. اما در سینما نظرات تخصصی داده شده است و با رای و نظرات همکاران سینمایی پیش رفته است. یک زمانی در ارشاد یک مینیمم از نظرات خانهی سینما را استفاده میکردند و حفظ این اندک تبادل میتوانست تولیدات را از مرگومیر آرشیو شدن حفظ کند. الان با این کار پیشبینی من این است که تولیدات سینمایی نمیتواند شکل کیفیتی پیدا کند و این بیشتر شکل نظارتی دارد.»
این هنرمند در ادامهی گفتوگو به سریال قهوهی تلخ و تولد نمایش خانگی، اشاره کرد و گفت: «یک عناد در ممانعت پخش سریال قهوهی تلخ از تلویزیون موجب شد که این سریال را به صورت سی دی، در سوپرمارکتها به فروش برسانند و مردم هم استقبال زیادی کردند و فروش خیلی خوبی داشت و نمایش خانگی از اینجا متولد شد. میدانید که وقتی کاری سینمایی تولید میشود باید جایی برای عرضه داشته باشد، ما در گذشته میباید تمام وسایلمان را از یک جای دولتی (مانند سینمای فارابی) میگرفتیم و بعد از تولید هم نمیتوانستیم فیلم ۳۵ میلیمتری را خودمان در یک سوله یا در یک سالن به نمایش بگذاریم. بعد هم که سیستم دیجیتال شد، از نظر تجهیزات دچار استقلال شدیم اما در مورد به اجرا گذاشتن نمایش، همچنان مشکل داشتیم، چون همهی سالنها در اختیار نهادهای دولتی بود، حتی اگر سالن خصوصی هم وجود داشت، هیچ کارگردانی نمیتوانست به طور مستقل، قرارداد برای پخش نمایش فیلمش ببندد. راه افتادن بخش نمایش خانگی، روزنهای شد برای اینکه فیلم و سریالها در جایی غیر از سالن سینما و تلویزیون به نمایش دربیایند.
شهرام علیدی تاکید میکند که نظارت صداوسیما بر تولیدات نمایش خانگی، فاجعه به بار میآورد. او اشاره دارد به اینکه سانسور در تلویزیون بسیار پررنگتر است و میگوید: «در تلویزیون اجازه ندارند صحنهای را که دختر بچهای از کلاس موسیقی به خانه میآید و به گوشهی اتاق میرود و ساز فلوت را برمیدارد و شروع میکند به تمرین کردن، نمایش دهند؛ نشان دادن ساز در تلویزیون ممنوع است و این صحنه باید سانسور شود. البته حتماً روابطی وجود دارد که در برخی فیلمهای نمایش خانگی حتی صدای ابی و داریوش هم پخش شد. به هر حال میدانستند مردم این را میخواهند و فروش را بالا میبرد. اما باز هم میگویم که سپردن نظارت بر محصولات نمایش خانگی به صداوسیما یعنی سپردن کار به کسانی که سانسور و تکنولوژی آنها با ساختار سینما فرق دارد و منجر به شکست خواهد شد.»
آقای علیدی که برندهی جایزهی بهترین بازیگر جشنوارهی بینالمللی آمال عرب یورو اسپانیا۲۰۱۰ است در ادامه با اشاره به اینکه صداوسیما خودزنی میکند و کار خلاقانهای در آن تولید نمیشود، گفت: «چطور تلویزیون میتواند بیاید روی کارهای به روز سینمایی نظر بدهد در حالی که اندک روزنهی امیدی هم که داشت خودش با دست خودش خراب کرد. تلویزیون خودزنی میکند. به طور مثال تلویزیون میدانست که یک هواپیمای تک موتوره است و تنها موتورش عادل فردوسیپور است اما او را کنار گذاشت. عملکرد تلویزیون خلاف سینماییهاست. سینماییها حتی در آخرین لحظات که باز به نظر میرسد سینما در تنگناست میتوانند به روز باشند و خودشان را در دنیا نشان بدهند. فیلمهای کوتاه تا بلند سینمایی ما در دنیا به نمایش درآمد و حرفی برای گفتن داشتند. باید بگویم که اساساً صداوسیما نمیتواند خلق کند. آنها وظیفهای عمل میکنند و فقط وظیفهشان این است که بیایند و بگویند این باشد و آن نباشد (سانسور میکنند)؛ حتی در این زمینه هم با افراد باهوش مشورت نمیگیرند و بدین ترتیب آن اندک استقبالشان هم از بین میرود. اما دنیای امروز حتی در نمایش خانگی هم نمانده است. الان پلتفرمها آمدند و بعد از مدتی خواهید دید که هر کسی در هر کجای دنیا پلتفرم خودش را دارد و میتواند فیلم خودش را آپلود کند و از طریق کمکهای مالی مردمی (دونیشن) بلیط بفروشد.»
شهرام علیدی که تجربهی حضور در جشنوارههای بینالمللی را دارد و با صنعت سینمای به روز جهان در ارتباط است به نکتهای اشاره کرد که برای جمهوری اسلامی و ممیزیهای ارشاد غیرقابل تحمل است و اشاره به این دارد که تفکر سانسور در جنگ با تکنولوژی، بازندهی میدان است. در چنین شرایطی دیگر یک عده نمیتوانند بازیگری را برای رنگ چشمانش از فیلم حذف کنند. به گفتهی آقای علیدی خانم سوسن تسلیمی به وزارت ارشاد مراجعه کرده بود برای اینکه بپرسد مشکلشان با او چیست که در جواب به او گفتند چشمان شما تحریککننده است! حالا سوسن تسلیمی سالهاست که در سوئد کار هنری میکند و چشمانش هم موجب تحریک کسی نمیشود.
در بخش دیگری از گفتوگو با شهرام علیدی او با تاکید بر اینکه سانسور ریشهی تاریخی دارد و نباید آن را به بعد از انقلاب ۵۷ محدود کرد، گفت: «نمیتوان سانسور را فقط به آن پنج نفری که در یک کمیسیون نشستهاند محدود کرد. بلکه سانسور در ما وجود دارد و بخشی از سانسور آییننامهای نیست. به همین دلیل است که ما در ایهام و آنچه که به شعر برمیگردد، قویتر هستیم. ما باید سانسور در دورانهای تاریخی مختلف کشورمان را هم در نظر بگیریم. همینطور در زمان قبل از انقلاب برای فیلم گوزنها آقای وثوقی از طریق خانم پوری بنایی میروند با یک کسی صحبت میکنند تا از طریق قطبی در دربار این فیلم نمایش داده شود. فیلم اسرار دره جنی آقای ابراهیم گلستان هم سانسور شد. از سال ۶۰ به بعد اتفاقات خیلی شدیدتر شد و نقل قولی از آقای بهرام بیضایی شنیدم که در جلسهای حضور داشتند که آنجا شعار دادند و ایشان گفتند من پشت کسی قایم نمیشوم و خودم هستم. خوب، اتفاقات ناگواری هم بعد از آن رخ داد. هنرمندانی حذف شدند و برخی هم کارکردند. به طور مثال نمیتوان به آقای نصرت کریمی اشاره نکرد. مگر چند نفر با استعداد در کمدی مانند او داشتیم؟ آقای کریمی میتوانست نقطهی عطف بینظیری برای سینمای کمدی ما باشد.»
میدانیم که علاوه بر موضوع سانسور و کنترل بر تولید محتوای سینمایی، موضوع فروش بالای سریالها و فیلمها در نمایش خانگی هم برای صداوسیما مهم است. با آنکه بودجه صداوسیما از دولت تامین میشود و مردم حتی روی فیش برق و احتمالاً آب هم برای صداوسیما شارژ میشوند اما درآمد شبکهی خانگی هم وسوسهانگیز است. شهرام علیدی در این خصوص میگوید: «ببینید یک مسئلهی پنهان دیگر در واگذاری نظارت تولیدات شبکهی خانگی به صداوسیما وجود دارد که آن هم پول است؛ یعنی کنترل اقتصاد. میدانید که در همه جای سیستم مملکت ما رانت وجود دارد و در سینما شدیدتر است. حضور افرادی که سینمایی نیستند قطعاً پررنگتر میشود. همانطور که در دورهای که میخواستند سینما ضعیفتر شود کار دیگری کردند. آمدند و تعداد زیاد تل فیلم راهاندازی کردند. پولهای خیلی زیادی دادند و اصناف نمیتوانستند درآمد داشته باشند و به آن سمت رفتند. اینجا هم قطعاً بدانید که یک فاجعهی مدیریتی به وجود میآید که حتی خود مدیران هم شکست خورده و منزوی میشوند. در خاتمه باید بگویم که با شما موافق هستم؛ مطمئناً این مصوبه منجر به حذف بسیاری از افراد با استعداد در حوزهی سینما و بازیگری میشود.»
پانوشت:
۱- انجمن صنفی کارگردانان سینما (کانون کارگردانان)، تهیه کننده و کارگردانان سینما، انجمن کارفرمایی تهیه کنندگان (اکت)، انجمن صنفی فیلمنامهنویسان سینما، انجمن صنفی طراحان فیلم سینمای ایران و انجمن صنفی صدابرداران و صداگذاران سینما.
برچسب ها
آزادی بیان تلویزیون خط صلح خط صلح 147 دلبر توکلی سانسور سینما شهرام علیدی صداوسیما قهوه تلخ ماهنامه خط صلح نمایش خانگی