گفتگو با حسن سبحانی، اقتصاددان و نمایندهی ادوار مجلس پیرامون نظام سربازگیری/ متین مصطفایی
نظام سربازگیری؛ اجباری یا حرفهای؟
سربازی اجباری، چند سالی است که در افکار عمومی با حساسیت بیشتری دنبال میشود. حادثهی تلخی که اخیراً در سراوان رخ داد و منجر به کشته شدن سه جوان برومند سرباز وظیفه نیز شد، بار دیگر حساسیتهای سربازی اجباری را برجسته کرده است. سربازی اجباری موافقان و مخالفان فراوانی دارد، اما به نظر میرسد که هر روز بر تعداد مخالفان آن افزوده میشود.
جمهوری اسلامی ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که قانون سربازی اجباری را اجرا میکند. حکومت نهتنها به انتقادها و اعتراضها در مورد سربازی اجباری اعتنایی ندارد، بلکه در مواردی این اعتراضها را با خشونت نیز پاسخ میدهد. اوایل شهریور پارسال، گروهی از دانشجویان، خبرنگاران و مشمولان در اعتراض به قانون سربازی اجباری در مقابل سازمان نظام وظیفه عمومی تجمع کردند، اما اعتراض مسالمتآمیز آنان با دخالت نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شد و برخی نیز بازداشت شدند.
منتقدان سربازی اجباری میگویند که سالهای طلایی عمر جوانها در «خدمت اجباری» هدر میرود؛ بدون اینکه دستاورد مناسبی نیز برای آنان داشته باشد. سربازان در پادگانهای نظامی با طیف وسیعی از رفتارهای آسیبرسان از جمله خشونت، تحقیر و سلطهجویی مواجهاند. طی سالهای اخیر نیز افزایش میزان گرایش به مواد مخدر و بالا رفتن آمار آزارهای جنسی به نگرانیهای خانوادهها و مشمولان دامن زده است. برای بررسی و تحلیل بیشتر این موضوع با دکتر «حسن سبحانی» استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران و نمایندهی سابق مجلس به گفتگو نشستیم.
با تجاربی که در امر قانون گذاری کشور دارید و به عنوان یک سیاستمدار با سربازی اجباری موافقید یا خیر؟ اصولاً سربازی در کشور باید چگونه باشد؟
برای حل یک معضل باید دیدی کلی داشت و منافع تمام ذینفعان آن را بهطور همزمان دید. برای قضاوت در مورد خدمت سربازی در ایران باید نگاهی هم به تاریخ و زمان داشته باشیم. هدف از فراخوانی مشمولان برای خدمت اجباری سربازی، همواره تقویت بنیانهای دفاعی کشور بوده که این مسئله تا دو دهه پیش بعدی نظامی داشته، اما اکنون میتوان گفت که تقویت بنیانهای دفاعی کشور با توجه به توان اقتصادی کشور قابل فهمتر است تا توان نظامی آن.
علاوه بر این، پدیدهای مثل خدمت سربازی را باید با توجه به منافع طرفین ذینفع در آن در نظر گرفت. یکی از این طرفین کسانی هستند که به سربازی میروند و طرف دیگر هم پذیرندگان این سربازها هستند. منافع کسانی که به خدمت خوانده میشوند این است که این خدمت حذف شود، منافع پذیرندگان هم در استفاده از نیروی کار تقریباً رایگانی است که این سربازها در اختیار آنها قرار میدهند و از آن در جهت حفظ امنیت و منافع ملی کشور استفاده میشود و این خواستهای بر حق هم هست. به همین دلیل من معتقدم که باید راهحل میانهای پیدا کرد. سربازی باید باشد اما چیزی که مهم است این است که چگونه باید باشد؟
ایران نمیتواند نیروی مسلح مبتنی بر سربازگیری گسترده نداشته باشد چرا که امنیتش ایجاب میکند. ما با ۱۵ کشور دنیا هم مرز و همسایه هستیم و تمام منطقهی ما هم درگیر ناامنی گسترده است؛ حتی کشوری مانند ترکیه هم این روزها دچار معضلات امنیتی شده است. ایران مانند اروپا نیست، اما این هم مهم است که ما بتوانیم اعلام کنیم در زمان صلح به سر میبریم یا زمان جنگ.
بر اساس اصل ۱۴۷ قانون اساسی دولت باید در زمان صلح از افراد و تجهیزات فنی ارتش در کارهای امدادی، آموزشی، تولیدی و جهاد سازندگی، با رعایت کامل موازین عدل اسلامی استفاده کند، در حدی که به آمادگی رزمی ارتش آسیبی وارد نیاید. ما الان هزاران فارغالتحصیل برق و مکانیک داریم که در جایی از آنها استفاده میشود که کوچکترین ارتباطی با تحصیلاتشان ندارد. بر همین اصل است که ما در مجلس پیشنهاد دادیم با عطف توجه به اینکه کشور اکنون در وضعیت صلح قرار دارد، سربازگیریها به سمت سربازگیری حرفهای برود و از آنها هم در نیازهای واقعی کشور و بخشهای نظامی استفاده شود.
سربازگیری حرفهای یعنی اینکه ما ۲٠٠ هزار نفر سرباز حرفهای میخواهیم که به صورت اختیاری به نیروهای مسلح پیوسته باشند و مثلاً برای مدت ۵ سال، ماهی ۷ میلیون تومان هم حقوق دریافت کنند. اگر طی این مدت کارکرد این سرباز مثبت بود آنگاه برای جذب و استخدام رسمی او اقدام شود و حقوقش نیز افزایش یابد. هر چند معتقدم آموزش نظامی ۲-۳ ماهه باید فراگیر و عمومی باشد.
به نظر شما، چرا تغییر و تحولاتی که بستری به درازای یک قرن داشتهاند، نتوانستهاند تغییری در فرآیند اجباری سربازگیری در ایران بدهند؟
تغییر در سربازی اجباری به مبانی سیاستهای دفاعی کشور بر میگردد. چون هر کشوری با توجه به ساختار و بافت اجتماعی خود، شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین تهدیدات بالقوه و بالفعل روشی را برای خدمت نظام وظیفه در نظر میگیرد. اما با مجموعهی این شرایط باز هم به نظر میرسد که سربازی اجباری پاسخگوی شرایط حال حاضر کشور نیست و شاید نیاز است تغییراتی در آن اعمال شود.
باید توجه داشت که موضوع سربازی اجباری، قدمتی یکصدساله دارد، همین مسئله تاریخی بودن خدمت وظیفه، چالش تصمیمگیری دربارهی حذف، کاهش مدت، خرید خدمت و مواردی از این دست را پیچیدهتر و حساستر میکند. درحالیکه شیوهها و فعالیتهای نظامی در ایران و جهان نسبت به سالهای قبل بسیار تغییر کرده است؛ تغییراتی که باعث شده سربازی اجباری با دلایل اولیهاش کمتر توجیهپذیر باشد؛ بهخصوص سربازی در مناطقی چون سراوان، میرجاوه، زابل و مانند آن که دارای کمترین امکانات از نظر فناوری، تجهیزات، ایمنی و زیرساخت است و سربازان این مناطق بدون آموزشهای حرفهای و طولانی مدت، در کنار امکانات محدود از وضعیت نامناسب جادهها و وسایل ارتباطی گرفته تا خدمات پزشکی و درمانی و نیروی پشتیانی واکنش سریع، امنیت مرزها را تامین میکنند.
در عین حال، تغییرات روزافزون فناوریهای نوین نظامی، الزاماتی را در رابطه با فلسفهی سربازی به وجود آورده است؛ بهطوریکه یک گروه کوچک، حرفهای و آموزشدیده با تجهیزات مناسب کاراتر از بیشمار سرباز وظیفهی کمتر آموزشدیده هستند. بهویژه آنکه امروزه شیوهی جنگها تغییر پیدا کرده و فزونی نفرات عامل قطعی در برتری نظامی نیست. در همین رابطه میتوان به تغییر و تحولات فناوریهای نظامی که در جنگ روسیه و اوکراین اشاره کرد که به وضوح مشاهده میکنیم. از این رو، برخی از کشورها با بررسی همهجانبهی همهی هزینههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی سربازی در کشورشان نسبت به ایجاد تغییر و تحول در نظام سربازی اقدام کردهاند.
البته برخی از مقامات و مسئولان اجرایی، نگرانیهایی دربارهی حذف سربازی اجباری دارند؛ از جمله دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور، تامین نیروی انسانی ارزان و رایگان برای دستگاههای نظامی و امنیتی و همسان شدن همهی جوانان در یک لباس و قانون. اما کار علمی و کارشناسی میتواند برای رفع این دغدغهها نیز چارهاندیشی کند. به عنوان مثال سخنگوی ارشد ستاد کل نیروهای مسلح پارسال گفته بود که برای دفاع از امنیت مرزها و حضور در مواقع بحران سربازان وظیفه مهمترین کارکرد را دارند. اما آیا برای این دغدغهها راهحل دیگری وجود ندارد؟ مثلاً جذب سرباز حرفهای با حقوق کافی، نمیتواند نیاز دفاعی را در مرزهای کشور تامین کند؟
به طور کلی منافع اقتصادی گستردهی ذینفعان این مسئله (دریافتکنندگان سرباز) مانع تغییر و اصلاح این رویه بوده است. در واقع همین نگاه محافظهکارانه در میان مسئولان و فرماندهان نظامی موجب شده تغییرات لازم در فرم و ساختار خدمت سربازی طی زمان صورت نگیرد.
از آنجا که خدمت سربازی طیف وسیعی از افراد و خانوارهای ایرانی را در برمیگیرد، بنابراین باید آن را در قالب یک سیاست عمومی دانست و بررسی و قانونگذاری در این خصوص نیز از وظایف مجلس شورای اسلامی به شمار میرود. اما در ایران طبق یک قانون نانوشته از دیرباز، قانونگذاری در ارتباط با خدمت سربازی به نیروهای مسلح سپرده شده و این موضوع باعث شده است که نیروهای مسلح عملاً رکن اصلی و تعیینکنندهای در این خصوص باشند و هیچ راه تغییری در قوانین مربوط به سربازی جز از طریق نیروهای مسلح امکانپذیر نخواهد بود. همین عامل باعث شده در ارتباط با خدمت سربازی در ایران پاسخگویی به حداقل برسد و مسیر اصلاحات و بازنگری در آن پیچیده شود؛ زیرا که نهاد مجری این قانون در واقع خود نهاد قانونگذار است.
اصلیترین سوالی که در این زمینه توسط اقتصاددانان طرح میشود، این است که آیا منافعی که خدمت سربازی برای نیروهای مسلح ایجاد میکند بر هزینههای اقتصادی که افراد متحمل میشوند دارای توجیه اقتصادی است یا خیر؟
من فکر میکنم سربازی سه عیب عمده دارد. اول اینکه اجباری است، دوم اینکه ارائهی کار مجانی است و سوم هم اینکه در دوران سربازی شخص نمیتواند پیگیر مطلوبیت و نفع شخصیاش باشد. نیروی کار مجانی سربازانی که به اجبار قانون از آن استفاده میشود، به استفادهی بیش از حد از سربازان میانجامد و افراد احساس میکنند که کاری برای انجام دادن در محیط پادگان ندارند.
الان به استناد آمار، ما حدود ۴٠٠ هزار نفر سرباز داریم که نیروهای مسلح خودشان هم اذعان دارند که فقط به نیمی از این تعداد، یعنی فقط ۲٠٠ هزار نفر احتیاج دارند و بقیه حتی کاری برای انجام دادن در پادگان هم ندارند. این، مطابق منطق اقتصادی، یعنی استفادهی از یک کالای مجانی که به استفادهی بیش از حد از آن کالا منجر میشود.
در امریکا هم خدمت اجباری سربازی بعد از پایان جنگ ویتنام، در سال ۱۹۷۳ ملغی شد. آنجا در پژوهشی که در سال ۱۹۹۸ انجام شد به این نتیجه رسیدند که استفادهی بیش از حد از نیروی کار ارزان سربازان، به استفادهی بیش از حد از آنها انجامیده است. از طرف دیگر، بعد از خاتمهی سربازگیری اجباری، هزینهی پرسنلی ارتش امریکا بهشدت کاهش پیدا کرد؛ حتی با وجود اینکه حقوق سربازان هم افزایش پیدا کرده بود.
سربازی اجباری یعنی مالیاتی که فقرا به ثروتمندان میدهند. آمار دهکهای جامعهی ایران تغییرات عجیبی را نشان میدهد. دهک اول جامعه -یعنی فقیرترین قشر جامعه-، در این سالها، هم بهشدت بزرگ شده و هم بهشدت جوان و این برای نخستین بار است که رخ میدهد. متورم شدن دهک اول جامعه و همزمان جوانتر شدن آن معلول ریزش جوانان فقیری است که مجبور به خدمت اجباری هم هستند. میانگین حقوق ماهانهی یک سرباز ماهانه ۴.۸ میلیون تومان است، اما این پول هرگز کفاف سربازی را که مجبور است از شهر خودش به شهر دیگری برود، نمیکند و او مجبور است از خانوادهاش هم پول قرض کند. حالا شما خانوادههایی را در نظر بگیرید که درآمد کافی ندارند و باید این خرج اضافی را هم بر دوش بکشند. خروجی این وضعیت فرار کردن از سربازی برای بسیاری از جوانان بیکار و بیسوادی است که به دهکهای پایین تعلق دارند و آمار بزرگتر شدن این دهک هم به آنها ربط دارند.
منطق اقتصادی میتواند به کمک حل مشکل بیاید. ما باید یک سیستم بازتوزیع مثبت طراحی کنیم که سربازی رفتن را هم تشویق کند، نه اینکه همه را به فکر فرار از آن بیندازد. اگر تعداد سربازان حرفهای به ۲٠٠ هزار نفر کاهش پیدا کند و البته حقوق سرباز بهشدت بالا برود، اقشار فقیرتر تشویق میشوند که به نیروهای نظامی بپیوندند. هزینهی این افزایش حقوق را هم البته آنها باید بپردازند که نمیخواهند به سربازی بروند، اما با یک ساز و کار پرداخت اقساطی. به این ترتیب، باز توزیع مثبت در قالب مالیاتی که ثروتمندان به دولت میدهند تا او هم آن را به فقرا بازگرداند عمل میکند.
با توجه به ناکارآمدی سیستم فعلی خدمت سربازی، چه راهکارها و پیشنهاداتی برای بهبود نظام وظیفهی عمومی میتواند مطرح باشد؟
با توجه به گزارشات تحقیقی صورت گرفته در نهادهای مختلف، بهطور مختصر به چهار راهکار میتوان اشاره نمود که در صورت حذف سربازی اجباری این راهکارها قابلیت اجرایی خواهند داشت و به دغدغههای مخالفان حذف سربازی میتوان پاسخ داد.
اول، از آنجا که مقولهی برقراری امنیت و دفاع از مرزهای کشور از اصلیترین و مهمترین وظایف هر دولت و حاکمیتی به شمار میرود و در هیچ زمانی این موضوع نباید به دست فراموشی سپرده شود، بنابراین نیروهای مسلح با بهرهگیری از تجربهی موفق کشورهایی نظیر سوئیس در این زمینه میتوانند طول مدت خدمت سربازی را برای تمامی مشمولان به گذراندن تنها مدت دورهی آموزشی کاهش دهند و با آموزشهای مقدماتی و پیشرفتهی نظامی و تجربهی زندگی در محیطهای سخت نظامی بر مهارتاندوزی افراد کمک شایانی کنند. علاوه بر این، با مطالعهی رفتاری که در کشورهای دیگر در ارتباط با این موضوع داشتهاند، تجربههای ارزشمندی در اختیار مسئولان تصمیمگیر در نظام وظیفه قرار خواهد گرفت.
دومین راهکاری که در این زمینه قابل طرح کردن است، لغو قانون خدمت سربازی و تبدیل آن به ارتش داوطلبانه است که در سطح جهان، تجربههای موفق زیادی از این امر وجود دارد. در این زمینه میتوان با افزایش حقوق سربازان به سطح حداقل حقوق کارکنان و بازنشستگان که توسط مجلس شورای اسلامی و دولت تصویب میشود، انگیزهی افراد را به جهت پیوستن به ارتش داوطلبانه افزایش داد. همچنین در حال حاضر حدود ۳ تا ۳.۵ میلیون بیکار در کل کشور وجود دارند که میتوان انتظار داشت در صورت پرداخت حداقل دستمزد به آنان و بهرهمند شدن از مزایای رفاهی در صورت استخدام در نیروهای مسلح، این افراد به ارتش داوطلبانه بپیوندند و حتی بیشتر از نیاز نیروهای مسلح به سرباز، افراد داوطلب وجود خواهد داشت. در این صورت نیروهای مسلح این فرصت را دارند که با آموزش صحیح و منطقی و مهارتآموزی کافی نیروهای داوطلب، بهرهوری سربازان را افزایش دهند و در بلندمدت به تعداد کمتری سرباز جهت انجام امور نظامی نیاز پیدا کنند. این امر مستلزم آن است که نیروهای مسلح باید از مالیات پنهانی که توسط سربازان پرداخت میکردند، چشمپوشی کنند و حداقل ۳۴ هزار میلیاردتومان برای پرداخت دستمزد سربازان تخصیص دهند.
سوم، ایجاد ارتش داوطلبانه و لغو خدمت وظیفهی عمومی در ایران همواره بهدلیل هزینههای آن با انتقادهای فراوانی همراه بوده است. منتقدان این طرح با پیش کشیدن این موضوع که تامین مالی این طرح به بودجهی عمومی دولت فشار وارد خواهد کرد، آن را ناکارآمد توصیف میکنند و این درحالی است که تجربههای موفق کشورهای مختلف بهخصوص کشورهای اروپایی در این زمینه نشان میدهد علاوه بر صرفهجوییهای عظیمی که در هزینهها و بودجهی عمومی دولت اتفاق خواهد افتاد، میتوان با برقراری مالیاتهایی تحتعنوان مالیات امنیت تا حدودی از فشار به بودجهی عمومی دولت کاست، زیرا امنیت مقولهای است که تمامی افراد حاضر در یک جامعه از آن بهرهمند میشوند و نباید هزینههای مربوط به برقراری آن تنها توسط سربازان پرداخت شود.
چهارم، پیشنهاد دیگری که در این زمینه قابلطرح است، شکلگیری بازاری تحتعنوان «بازار سربازی» است که در آن از افرادی که تمایلی به گذراندن طول مدت خدمت خود ندارند، مبلغ مالیات پنهانی که هر سرباز پرداخت میکند، اخذ شود و منابع حاصل از امر به جهت تامین مالی ایجاد ارتش داوطلبانه در صندوقی تحت عنوان صندوق امنیت ذخیره شود و این صندوق که با توجه به تعداد غایبان موجود در کشور از منابع عظیمی برخوردار خواهد شد در اختیار نیروهای مسلح قرار گیرد و این نیروها بتوانند با ایجاد کمترین هزینه بر بودجهی عمومی دولت و پیکرهی اقتصاد ایران، به انجام امور و فعالیتهای نظامی خود بپردازند. علاوه بر این، برقراری صندوق امنیت این امکان را برای نیروهای مسلح فراهم خواهد آورد که هرساله با توجه به تورمهای موجود در کشور نرخ مبلغ مالیات پنهانی را که هر سرباز پرداخت خواهد کرد، افزایش دهد و به منابع عظیمتری دست پیدا کند.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
برچسب ها
ارتش از سربازی بگو اقتصاد جهاد سازندگی حسن سبحانی خدمت اجباری خط صلح خط صلح 146 سپاه سربازی سربازی اجباری ماهنامه خط صلح متین مصطفایی نظام وظیفه نیروهای مسلح نیروی انتظامی