امکان دارد که شاهد اعتراض در جامعه باشیم؛ در گفتگو با دکتر مصطفی اقلیما/ سیامک ملامحمدی

اخرین به روز رسانی:

اکتبر ۲, ۲۰۲۴

امکان دارد که شاهد اعتراض در جامعه باشیم؛ در گفتگو با دکتر مصطفی اقلیما/ سیامک ملامحمدی

می‌گوید کسی در مملکت پاسخگو نیست. مسئولین هم تخصص و شایستگی حضور در موقعیتشان را ندارند. دکتر مصطفی اقلیما تصریح می‌کند که «اگر به مشکلات جامعه نرسیم، انفجار در ایران خواهیم داشت.»
دکتر مصطفی اقلیما، پدر مددکاری و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران است. ماهنامه‌ی خط صلح در روزگار کرونایی میهن‌مان به سراغ او رفته تا قدری از تاثیرات اجتماعی کرونا بر ایران بداند. اما اقلیما می‌گوید که «قبل از این که کرونا بشود، ما همه چیزمان داغان بود! ربطی به کرونا نداشت.»
این استاد دانشگاه، محقق و پژوهشگر ایرانی همچنین در پاسخ به پرسشی در خصوص آسیب‌های اجتماعی در ایران به خط صلح گفت که «جامعه‌ای که این همه آسیب در آن هست، آدم‌هایش همین مشکلات را دارند. هیچ وقت هم نمی‌تواند جامعه‌ی سالمی را درست کند. تا زمانی که زیر ساخت‌های آن جامعه درست نشود، برنامه‌ریزی‌اش درست نشود، شما توقع نداشته باشید آسیب‌های اجتماعی آن افزایش پیدا نکند.»
مشروح گفتگو با دکتر مصطفی اقلیما، پدر مددکاری ایران را در ذیل می‌خوانید:

بحران کرونا با از بین بردن فرصت‌های شغلی و تاثیر منفی جدی روی اقتصاد کشور، فقر را به صورت چشم گیری گسترش داده است. طبق آمار منتشر شده توسط مرکز پژوهش‌های مجلس 2 الی 6 میلیون نفر بر اثر کرونا بیکار شده‌اند که اکثرا از کارگران هستند و همچنین با توجه به رویت ناپذیر بودن کارگران روزمزد و بدون قرارداد از نظر کارشناسان حدود 8 میلیون نفر باید بر این آمار افزوده شود. عدم حمایت مناسب از این جمعیت بالا که ممکن است سرپرست خانواده نیز باشند، چه تبعات اجتماعی را رقم خواهد زد؟ موج در حال گسترش فقر چه اقشاری در بافت اجتماع را بیشتر نشانه گرفته و پیامدهای اجتماعی آن از نظر شما چه خواهد بود؟ چه آسیب‌هایی برای چه اقشاری مورد انتظار است؟

همه‌ی دنیا و نه تنها ایران را نگاه کنید. آمریکا برای پنج ماه، سه هزار میلیارد دلار بودجه گذاشته بود تا به کسانی که کار نمی‌کنند بدهند. کارگران و کسب و کارهای کوچک‌شان را تامین بکنند تا بعد از حل مسئله بر سر کارهای‌شان برگردند. دولت این قدر برای این مسئله بودجه گذاشت. اما فکر کنید که در کشوری مثل ایران تورم قبل از آمدن کرونا کولاک می‌کرد، بیکاری سرسام‌آور بود، هشتاد درصد تحصیل کردگان ما بیکار بودند. یک‌سری کارخانه‌ها هم بسته بودند. در چنین وضعیتی دولت اعلام کرد که فقط می‌توانیم 15 درصد حقوق‌ها را افزایش بدهیم. از سویی دیگر مثلا اجاره خانه‌ها چهل تا پنجاه درصد افزایش پیدا کرد. مردم دچار آسیب بودند و این آسیب‌ها مسائلی را آفرید. دزدی فراوان شد. اعتیاد زیادتر شد. تجاوز زیادتر شد. انواع کارهای خلاف افزایش پیدا کرد. حالا در چنین شرایطی کرونا آمد. دولت چه می‌تواند بکند؟ دولت تنها کاری که کرد گفت که یارانه‌ی قشری که آسیب دیده و ندارد را زودتر به ایشان می‌دهیم. یعنی پول خودمان را به خودمان دادند. من تا یک سال دیگر هم این پول را ندارم. یعنی آن مبلغی که طرف یارانه می‌گرفت، دیگر از سر این ماه آن را ندارد. آن را پیشتر گرفته و خرج کرده است. این یعنی این فرد نان برای خوردن هم ندارد. تنها کمکی که دولت کرد این بود که پول خودم را زودتر به خودم داد و گفت که هیچ گونه پول و حمایت دیگر نداریم بدهیم. خب این از دولت که نمی‌شود روی آن حساب کرد. می‌بینید که دلار بالا رفته و به همان نسبت بقیه چیزها در مملکت گران شده است.
دولت به انتهای زمان کارش رسیده است. کرونا هم نمی‌شد فرقی نمی‌کرد. کلا دولت‌هایی که در ایران کار می‌کنند در یک سال آخر با فاجعه روبرو هستند. الان هم دولت منتظر است که این روزها سریع تمام شود و کاری نکند و بگذارد و برود. زمان آقای احمدی نژاد هم همین بود. آن آخرش خیلی برای ما فاجعه شد. الان هم بدتر از آن شده. همه چیز از هم پاشیده و کسی نیست که در ایران مشکل نداشته باشد. کاری هم نمی‌شود کرد. کارخانه‌ها بسته‌اند. شما نگاهی به قیمت خودرو بیاندازید. آن را بالا بردند و دومرتبه پایینش آوردند. آن‌هایی که در بورس شرکت کردند هم موجودی‌شان صفر می‌شود. سود بانکی هم کاهش یافت. وقتی تورم در مملکت 45 درصد است، منی که سود 15 درصد می‌گیرم، یعنی 25 تا 30 درصد پول من از بین رفته است. یعنی آن‌هایی که پول در بانک‌ها هم دارند که سود هم می‌گیرند، دارند ضرر می‌دهند. همیشه ما می‌گوییم دولت باید کاری بکند.
آسیب‌های اجتماعی چرا افزایش پیدا کرده؟ چون آدم‌ها کار خودشان رو انجام ندادند و هر کسی آمده، کار را به بعدی سپرده. من یادم هست که موقعی که رئیس جمهور خطاب به دولت قبل سخنرانی می‌کرد که شما پدر مردم را درآوردید و مملکت را نابود کردید. حال خودش دوباره همان کارها را تکرار می‌کند. خب در این شرایط خیلی طبیعی است که چرخ مملکت نچرخد. اگر به همین صورت پیش برود، کرونا هم تمام بشود، انفجار افراد بیکار در ایران اتفاق می‌افتد. سروصدای مردم هم بلند می‌شود. وقتی مردم بیکار باشند و فشار به آن‌ها بیاید، در خیابان راه می‌افتند. ما همیشه گفتیم که اگر توجه نکنیم، آن موقع باید جواب‌گوی قشر فقیر جامعه باشیم که بر می‌خیزند. ما هفته‌ی اولی که کرونا شروع شد، از طریق اینترنت تحقیق و پرسش کردیم و دریافتیم که مشکل بالای شصت درصد افراد بیکاری و مشکلات اقتصادی است. همان گزارش را عینا ما به دفتر وزارت کشور فرستادیم. همیشه وقتی رئیس جمهور نزد رهبری می‌رود، دو رهنمود ایشان به او می‌کند. یکی شایسته سالاری و بعد هم می‌گوید پاسخگویی. می‌گوید که کسی باید سرکار بیاید که شایسته‌ی آن کار باشد و در مقابل مردم پاسخگو باشد. متاسفانه ما هیچ وزیری و هیچ رئیس جمهوری تا حال نداشتیم که شایسته باشد و در مقابل مردم پاسخگو. هرکسی آمده و رفته و هیچ کاری هم نکرده است. روز به روز در این چهل سال وضع ما بدتر شده است. حالا درست است تحریم هستیم، اما رئیس جمهور باید این‌ها را نگاه کند. او مملکت را می‌بیند. باید بداند که چه طور کارش را جلو ببرد. متاسفانه به دلیل این که هیچکدام از این مسئولین تخصص در کار خودشان ندارند، شاید نباید بیش از این توقع داشت. من یک مثال کوچک برای‌تان از سازمان بهزیستی می‌زنم. سازمان بهزیستی کشور تنها سازمانی است که مسئول و متولی آسیب‌های اجتماعی در کشور است. یعنی هیچ ارگان دیگری مسئول نیست سازمان بهزیستی مسئول است. وقتی رئیس سازمان بهزیستی یک متخصص اعصاب است، اصلا مشکل را نمی‌داند. حال او آمده و طرحی برای مراکز مثبت زندگی آورده. چه کسی این‌ها را باز می‌کند؟ آدم‌هایی که مشکل دارند را چه کسی رسیدگی می‌کند؟ در این مراکز دکتر ندارند. چون پول ندارند. بعد این مراکز جواب نمی‌دهد و این همه تلاش و انرژی کارکنان از بین می‌رود. چرا؟ برای این‌که همان طور که رهبر در مورد شایسته سالاری و پاسخگویی گفته بود، رئیس سازمان بهزیستی پاسخگو نیست. شما کسی را شهردار تهران می‌گذارید که بیست سال در شهرداری تهران کار کرده باشد تا مشکلات شهر تهران را بفهمد. بعد شهردار را فردی می‌گذارند که معماری خوانده از مشکلات شهری هم هیچ نمی‌داند. این آدم از شهرداری چه می‌داند؟ مشکل این است که شایسته سالاری و پاسخگویی در مملکت ما نیست. در همه‌ی جای دنیا یک رئیس جمهور وقتی مسئله‌ای پیش می‌آید باید جوابگو باشد. اما در این مملکت از هیچ کس جواب نمی‌خواهند. طرف را از وزارت صنایع بر می‌دارند و در وزارت رفاه می‌گذارند. خب تو که وزارت صنایع را خراب کردی، می‌خواهی بروی آن جا چه کار کنی؟ از این وزارت خانه می‌رود و در آن وزارت خانه وزیر می‌شود وزیر! خب معلوم است. هیچ کدام تخصص و شایستگی کار خودشان را ندارند.
ما اگر به شایسته سالاری توجه کنیم و حواسمان به نیروی کارمان باشد و حداقل حقوق که زندگی‌اش بگذرد را به او بدهیم، کار درست می‌شود. همین الان در همین وضعیت کرونا، پنجاه درصد خبرنگاران را بیرون کرده‌اند.
درختی که کرمو باشد، میوه سالم نمی‌تواند بدهد. جامعه‌ای که این همه آسیب در آن هست، آدم‌هایش همین مشکلات را دارند. هیچ وقت هم نمی‌تواند جامعه سالمی را درست کند. تا زمانی که زیر ساخت‌های آن جامعه درست نشود، برنامه‌ریزی‌اش درست نشود، شما توقع نداشته باشید آسیب‌های اجتماعی آن افزایش پیدا نکند.

شما به نوعی اعتراضاتی را در آینده پیش بینی کردید. آیا ممکن است که باز هم شاهد اعتراضات سراسری و مردمی باشیم؟

ببینید! من متخصص مسائل اجتماعی هستم و آسیب‌های داخل کشور را می‌شناسم. جاهایی مانند مرکز پژوهش‌های مجلس که آمارها به دستشان می‌رسد و افرادی که متخصص هستند، همه گفته‌اند که امکان این که اعتراض را در جامعه شاهد باشیم طبیعی است. شما وقتی کار نداری، کرایه خانه را نمی‌توانی بدهی، همه چیز گران می‌شود، خود به خود این اعتراضات به وقوع خواهد پیوست. در هر جای دنیا، وقتی که نتوانی حداقل زندگی مردم را تامین کنی، مردم بلند می‌شوند. بلند شدن مردم ناشی از اعتراض به حکومت نیست. بلند شدن‌شان به این دلیل است که چرخ زندگی‌شان نمی‌چرخد. مشکل‌شان با دولت است، ربطی به حکومت ندارد! ما حرف مردم را اشتباه می‌فهمیم. افراد فکر می‌کنند که وقتی مردم بلند می‌شوند و داد می‌زنند، می‌خواهند حکومت عوض شود. هر حکومت دیگری هم بیاید، وقتی مردم گرسنه باشند بلند می‌شوند. مردم بلند می‌شوند چون کسانی که راس کارند، کاری برای‌شان نکرده‌اند. مردم بر علیه اسلام که بلند نمی‌شوند. مردم مسلمان‌اند. می‌گویند این آقا کار نکرده. آن آقا هم می‌گوید من نماینده‌ی دولت اسلامی‌ام. حرفی علیه‌ی من می‌زنید، علیه اسلام می‌زنید! اما در واقعیت امر، هیچ کس علیه دین بلند نشده.
ببینید بچه در خانه اگر تا حدی عصبانی شود، به پدرش هم فحش می‌دهد. دعواها را نگاه کنید! کسی که عصبی می‌شود، بر سر پدرش داد می زند. وقتی مردم عصبانی‌اند، معلوم است که علیه بالاترین آدم نظام هم حرفی بزنند. داد می‌زنند که شاید او بفهمد و کاری برای‌شان انجام بدهد. نه این که با او مشکل شخصی دارند. مشکل ما با کسانی که وزیر و رئیس جمهورند یعنی مسئولین است. من با روحانی‌ای که در قم می‌نشیند مشکلی ندارم.
حرف مردم را درست بفهمیم و نخواهیم که جوسازی کنیم. مشکل ما این است که مسئولینی که سرکار هستند، حرف را برعکس می‌زنند. می‌گویند مردم این طور کردند، پس بزنیم پدرشان را در بیاوریم!

آقای دکتر! با توجه به گزارش‌های موجود، روابط عاطفی درون خانواده‌ها طی بحران کرونا و پس از آن آسیب دیده و آسیب خواهد دید. نظر شما چیست؟ ریشه‌ها چه هستند و تبعات احتمالی چیست؟

در کشور ما مسئولین دوست دارند بگویند مردم ما افسرده‌اند و مشکل دارند. اما نگویند که مشکل ما هستیم نه مردم. مردم مشکلی ندارند. ببینید بحثی در روان‌شناسی هست؛ وقتی که من صبح تا شب کار می‌کنم. زن و بچه‌ام را نمی‌بینم. دیگر آن‌ها را نمی‌شناسم که هستند. سر موضوعی بدون این که بدانیم منظور همدیگر چیست دعوای‌مان می‌شود. این کرونا یک حُسنی برای مردم ما داشت. آدم‌ها در خانه ماندند. خانواده‌ها با هم جر و بحث کردند و دعوا کردند. اما به آن جا رسیدند که همسرشان را شناختند. فهمیدند که آن ذهنیتی که از همسرشان داشتند اشتباه بوده. آنی که فکر می‌کردند نبوده. چون تازه او را شناخته. بچه پدرش را نمی‌شناخت. حالا او را شناخت. پدر بچه خودش را شناخت. چون قبلا شب وقتی به خانه می‌آمد که آن‌ها خواب بودند. اتفاقا کرونا از این نظر در کشور ما مشکلی ایجاد نکرد. اتفاقا مثلا درمورد خیلی از زن و شوهرهایی که می‌خواستند از هم طلاق بگیرند، من تو این مدت پرسیدم و گفتم چه کرده‌اید؟ گفتند ما با هم صحبت کردیم و چقدر خوب شد و آشتی کردیم. من اشتباه فکر می‌کردم. شما به من می‌گفتی اشتباه است اما من قبول نداشتم. اما حالا همسرم را شناختم.
من به شما قول می‌دهم که آمار طلاق ما کم می‌شود! اما مشکلی که بعد از کرونا به وجود می‌آید، بیکاری است. فقر خانواده است. الان این‌ها رابطه‌شان با هم درون خانه خوب شده، ولی کرایه خانه را ندارند بدهند. قیمت‌ها هم سرسام آور بالا می‌رود. بعد از این اگر داد و فریاد و عصبانیت ببینیم، مال کرونا نیست و کرونا کاری نکرد. بیکاری و فقر است که مسئله‌ساز است. فردی که پرخاشگر می‌شود، همه می‌گویند بیمار است. اما این آدم مسئله دارد. تا حرف می‌زنیم می‌گویند افسرده است. طرف کار ندارد بی‌حال در خانه نشسته است. می‌خواهد برود بیرون ولی پول ندارد. باز می‌گویند افسرده شده است. نه بی‌حوصله است. کجا برود؟ کاری هم برایش نیست. اتفاقا در این مدت و با این ماندن در خانه همبستگی خانواده زیاد شد. اما این خانواده همبسته سر ماه باید کرایه خانه بدهد. وقتی کار ندارد چه بکند؟ هر سال بعد از عید معمولا ده، بیست درصد افراد بیکار می‌شوند چون قراردادها باطل می‌شد. بعد می‌گشتند و یک کاری پیدا می‌کردند. اما الان چهل پنجاه درصد بیکار شدند. کارخانه ها تعطیل کردند. فقط ایران هم نیست. کشورهای دیگر هم همین است.
خب همین بیکار شدن موجب می شود که فرد عصبی بشود و داد بزند. کسی هم نیست که حقش را به او بدهد. مشکلش هم مسائل اقتصادی و کار است. تمام دنیا گفتند اگر کار نکنند اخراج‌شان نکنند. ما چه کردیم؟ هیچ! دولت ما گفت که پول مردم را به خود مردم می‌خواهد بدهد. تازه بهره هم می‌خواهند بگیرد!

البته برخی می‌گویند که دولت ما مثل کشورهای صنعتی و توسعه یافته توان این را نداشت که بتواند حمایت‌های همه جانبه بکند. آیا از نظر شما چنین ادعایی درست است؟

خیر. من اصلا این را قبول ندارم. مردم ما با مردم آن کشورها فرق دارند. همچنین قبل از این که کرونا بشود، ما همه چیزمان داغان بود! ربطی به کرونا نداشت. تورم چهل، پنجاه درصد مال کرونا نیست. مسئله نبود شایسته سالاری است. کسی که کاری را می‌گیرد، باید تخصص در آن کار داشته باشد. وقتی کسانی که در دوران قبل هم وزیر بودند ولی کاری نکردند، مسئول می‌شوند، همین می‌شود که می‌بینیم. آدم‌ها در این چهل سال از این دولت به آن دولت رفته‌اند. خب معلوم است همین می‌شود. اگر مسئولین درستی داشتیم، دچار کمبود نمی‌شدیم. الان هر روز آدم‌هایی به دادگاه می‌روند که مشخص شود چقدر خورده‌اند و برده‌اند. مشخص نیست پول‌ها کجا رفته است. در حوزه‌ی سهام، دولت می‌خواهد پول دربیاورد، یک سری سهام می‌فروشند. این که این کارخانه‌ای که سهامش فروخته شده کار می‌کند یا نمی‌کند و یا پنج سال دیگر ورشکست می‌شود را دیگر کسی حساب نمی‌کند. ما مشکل مالی نداریم. مشکل ما مدیریتی است. مشکل ما عدم تخصص است. مثلا در رشته‌ی خود ما، آگهی می‌کنند که مددکار اجتماعی می‎خواهند. مددکار اجتماعی کسی است که لیسانس، فوق لیسانس یا دکترای مددکاری اجتماعی دارد. اما وقتی آگهی می‌کنند، لیسانس روانشناسی، جامعه شناسی علوم اجتماعی و همه رشته‌ها را می‌زند که می‌توانند بیایند، شما فکر نمی‌کنید هر آدم عاقلی بیاید این وضع را ببیند مسخره می‌کند؟ می‌گوید اگر مددکار است چرا روانشناسی خوانده؟ پس برای چه رشته روانشناسی را درست کرده‌اند؟
مردم ما خودشان به خودشان می‌رسند. در همین کرونا هم دولت کمکی نکرد. خود مردم کمک کردند. همه هم به هم رسیدند.

به نظر شما آسیب‌ها در کشور چطور به وجود می‌آیند؟

آسیب‌ها به خودی خود به وجود نمی‌آیند. با طی دوره‌ و به مرور زمان به وجود می‌آیند. بر اثر کم کاری سیستم و مشکلات آن به وجود می‌آیند. وقتی هم که به وجود می‌آیند و بعدی‌ها هم نمی‌آیند درستش کنند، هرکسی کار خودش را می‌کند و می‌گوید به من ربطی ندارد، در مملکت بازخواست و پاسخگویی وجود ندارد، آسیب تداوم پیدا می‌کنند و عمیق‌تر می‌شوند. هر جای دنیا پاسخگویی نباشد از ما بدتر می‌شود. از سویی دیگر در کشور ما قوانین بسیاری در زمینه‌های مختلف وجود دارد. ولی هیچ کدام از آن‌ها اجرا نمی‌شود. همچنین آسیب‌ها از بی‌قانونی در می‌آید. از قانون‌های خلع الساعه خلق کردن.
در این کشور خبرنگارها چشم و گوش دستگاه‎های دولتی‌اند. اگر حرف‌ها کامل زده شود و آن‌ها هم خبرها را بخوانند کاملا مطالب را می‌فهمند. اما وقتی خبری در می‌آید به خبرنگار می‌گویند که چرا این حرف را زدی؟ تازه پدر خبرنگار را هم در می‌آورند که چرا این حرف را زدی.
روز به روز در کشور کارهای خلاف افزایش پیدا می‌کند. به فرد فشار می‌آید و می‌رود معتاد می‌شود. می‌پرسند که چرا معتاد شد؟ خب شما معتادش کردید! این قدر فشار به جوان آوردید که به سمت مواد مخدر رفت تا چیزی نفهمد. نزد روانپزشک می‌رود و او به این جوان قرص آرام بخش می‌دهد. این قرص هم مواد مخدر است و فقط اسمش است که شبیه دیگر مواد مخدر نیست و روانپزشک مانند دیگر مسئولین مسئله را در سطح رفع و رجوع می‌کند و تمام.

نهایتا هم با این قضایا برخورد انتظامی می‌شود. بازداشت می‌شوند. در بدترین جای ممکن مدتی بازداشت می‌مانند و به وضعیت قبلی بر می‌گردند. یعنی هیچ طرح مشخصی برای حل ریشه‌ای این مسائل نیست. چرا؟

می‌دانید چرا؟ شما این بچه‌های خیابانی و بچه‌های کار را ببینید. بارها گفته‌ایم که برای چه این‌ها را بازداشت می‌کنید؟ برای چه این‌ها را می‌گیرید و بعد جریمه گرفتن رهای‌شان می‌کنید؟ یک کارمند هر روز سرکار می رود و حقوقش را می‌گیرد. آدمی که والدین ندارد و در یک خانه با چهار پنج بچه است، باید به خیابان بیاید و کار کند. باید دستفروشی کند. باید بیاید و کاری پیدا کند. شمای حکومت به او چه کمکی کرده‌ای؟ با 200 هزار تومان مثلا می‌شود زندگی کرد؟ کرایه خانه برطرف می‌شود؟ کدام مسئولی می‌تواند این گونه زندگی کند؟ 200 تومان یارانه می‌دهید به کسی که چهار، پنج تا بچه دارد. خب طبیعی است این آدم بچه‌هایش به خیابان می‌آیند تا کار کنند. به این‌ها می‌گویند بچه‌های خیابانی و کودکان کار. یک سری را جریمه می‌کنند و بعد رهایش می‌کنند. این کودک به سر جایش بر می‌گردد و باز این مسئله تکرار می‌شود.
یا یک معتاد را می‌گیرند و بعد رهایش می‌کنند. خب کجا برش می‌گردانید؟ در همان محیط اجتماعی و محل زندگی و همان جامعه. خب این دوباره به همان کار قبلی بر می‌گردد چون کار دیگری نمی‌تواند بکند. بخواهد کار بکند چون سوئ سابقه دارد نمی‌تواند. از نظر قانون وقتی کسی دوران محکومیت یا بازداشت خلافی را گذراند، خود به خود پاک است. در دادگاه پرونده دارد اما جرمی ندارد. این آدم محکومیتش را سپری کرده. در آن سابقه‌اش باید بنویسند که این آدم جرمی ندارد تا بتواند کار بکند. اما وقتی کسی زندان برود، محکوم مادام‌العمر است. این بخشی از قضیه است. وجهی دیگر بچه‌هایی هستند که مادرشان مثلا معتاد یا روسپی است. پدر دزد بوده یا فوت کرده. این بچه‌ها درس خوانده‌اند و دنبال خلاف هم نرفته‌اند. دانشگاه هم رفته‌اند. اما این بچه‌ها، بی‌گناهان محکوم مادام‌العمرند. فردا بخواهد برود جایی کار کند! گزینش استعلام می‌کند و سابقه فرد را می‌بیند. به او با این سابقه خانوادگی کار نمی‌دهند. یا به او می‌گویند که در اولویت نیست. همین فرد می‌خواهد ازدواج کند. تا دختر خانم می‌فهمد پدر پسر معتاد است، با او ازدواج نمی‌کند و خانواده دختر به چنین آدمی نمی‌دهند. یا دختر از جنوب شهر است و خانواده پسر نمی‌پذیرند که ازدواجی سر بگیرد. خب آدمی که این فشارها را می‌بیند آینده‌اش چه خواهد شد؟ در چنین شرایطی چه باید بکند؟
معتاد معلول مسائل و مشکلات جامعه است. طلاق معلولی از علت‌هاست. روسپی‌گری معلولی از علت‌هاست. این به نگاه جامعه و سیستم حاکمیتی بر می‌گردد. در ایران آسیب‌های اجتماعی ما روز به روز افزایش پیدا می‌کند. من به شما می‌گویم که اگر به مشکلات جامعه نرسیم، انفجار در ایران خواهیم داشت. این بار اگر مردم راه بیافتند دیگر نگاه نمی‌کنند جلوی‌شان چه کسی است. هرکسی هم با انگیزه‌ی خاص خودش، بنا به دردش بیرون می‌آید.

آیا میان آسیب اجتماعی و آسیب فردی تفاوتی هست؟ نوع اجتماعی‌اش در چه مدتی و چطور حل می‌شود؟

آسیب اجتماعی و آسیب فردی با هم تفاوت دارند. وقتی فردی معتاد می‌شود آسیب فردی است. مشکل این فرد معتاد که حل می‌شود، مسئله تمام شده است. اما وقتی در جمعی پنج نفر معتاد می‌شوند، نمی‌گوییم مسئله فردی است. مسئله اجتماعی است. باید ببینیم که در مدرسه و دانشگاه و محل زندگی و کار و تحصیل این‌ها چه خبر است. چه اتفاقی افتاده است که این افراد به سمت مثلا اعتیاد رفته‌اند. پس مسئله اجتماعی است. مسائل اجتماعی در دراز مدت به وجود می‌آید. و راه حل آن هم بلند مدت است. اگر می‌خواهیم اعتیاد را درمان کنیم، از الان باید در کشور برنامه‌ریزی کنیم و چهل یا پنجاه سال بعد می‌توانیم بگوییم که معتاد جدید در کشور درست نکردیم. اما این که بگوییم فردا مسئله را درست می‌کنیم، این حرف بی‌ربطی است. خیلی زیرساخت‌ها باید عوض شود تا بسیاری از مسائل اجتماعی درست بشود.

با سپاس از وقتی که در اختیار خط صلح گذاشتید.

توسط: سیامک ملامحمدی
می 21, 2020

برچسب ها

آسیب های اجتماعی اعتراضات مردمی بازار کرونایی بحران کرونا خط صلح سیامک ملامحمدی شماره 109 کرونا ماهنامه خط صلح مصطفی اقلیما