
معرفی کتاب: حقوق بشر در ایران؛ سوء استفاده از نسبی گرایی فرهنگی
در حوزه ی آکادمیک، یکی از جنجالی ترین مباحث حقوق بشر، مسئله ی اثبات یا نفی جهان شمولی حقوق بشر است. متوسل شدن مکرر مقامات رسمی جمهوری اسلامی به گفتمان نسبی گرایی حقوق بشر در برابر اتهامات جامعه ی بین المللی نسبت به نقض حقوق بشر در ایران، موجب شده که بسیاری از مدافعان حقوق بشر این جدل را سفسطه آمیز و تاکتیکی برای توجیه نقض تعهدات بین المللی دولت ایران بدانند. دکتر رضا افشاری، استاد تاریخ دانشگاه پیس (Pace University)، که به طور تخصصی بر حوزه ی تاریخ نگاری حقوق بشر متمرکز شده است، اثر مهمی راجع به تاریخ موضوعی حقوق بشر در ایران با تم نسبیت فرهنگی نگاشته است. دکتر افشاری در واقع در این کتاب خواسته در پاسخ به ادعای نظری اغلب محققان غربی که از نسبی گرایی فرهنگی در امر حقوق بشر حمایت می کنند، اما از نتایج عملی غم بار آن غافل هستند؛ آن را به نقد بکشاند و در برابر آن، از حقوق بشر جهانی دفاع کند. او در رد نظریه ی نسبی گرایی فرهنگی در امر حقوق بشر، دولت ایران را به عنوان مطالعه ی موردی (Case Study) به لحاظ تجربه ی تاریخی دو دهه حکومت اسلامی، بررسی کرده است. دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از بزرگ ترین مدعیان دارای هویت فرهنگی و دینی خاص، در تقابل با فرهنگ جهانی با سلطه ی غربی، به لحاظ تاریخی، پرونده ای بس سنگین در نقض انواع حقوق بشر دارد، بنابراین دکتر افشاری در این کتاب نشان داده که انکار جهان شمولی حقوق بشر و طرح ایده ی نسبی گرایی حقوق بشر با عناوین موهومی چون حقوق بشر اسلامی، فقط سرپوشی بوده است برای سرکوب بیش تر جامعه ی مدنی و نقض آزادی های اساسی مردم ایران.
ساختار کتاب “حقوق بشر در ایران: سوئ استفاده از نسبی گرایی فرهنگی” متشکل از یک مقدمه، هفده فصل موضوعی و یک نتیجه است. نویسنده در فصل اول به دفاع نظری از جهان شمولی حقوق بشر پرداخته و نظریه ی آلترناتیو اسلامی سازی حقوق بشر را رد می کند. در فصل دوم به بسط و چگونگی تاسیس نظریه ی تئوکراتیک ولایت فقیه پرداخته و نقض حقوق بشر در بافت سیاسی دو دوره ی متفاوت یعنی دوره ی آیت الله خمینی در دهه ی هشتاد میلادی و مابعد وی(دولت های هاشمی و خاتمی) در دههی نود را، مورد بررسی قرار می دهد. در فصل های سه تا هفت با عبور از بحث های کلی، وارد موضوعات جزئی تر می شود و به طور خاص به حق حیات، منع شکنجه، آزادی امنیت و منع بازداشت های خودسرانه و حق دسترسی به دادرسی عادلانه می پردازد و برای هر کدام از این حقوق چالشی در تاریخ حکومت جمهوری اسلامی، تحلیل های نقادانه ارائه می دهد. فصل های هفتم تا نهم، اختصاص به حق آزادی اندیشه و آزادی مذهبی دارد. آزادی مذهبی، به خاطر وضعیت خاص حکومت شیعی جمهوری اسلامی، اهمیت بنیادین دارد. به خصوص در فصل هشتم تمرکز شده است به کشتار زندانیان سیاسی سال 67 (1988) و ارتباط آن را با نقض شدید حق آزادی اندیشه ی زندانیان سیاسی، مورد تحلیل قرار داده است. در فصل نهم، نقض حقوق اقلیت های مذهبی (بهایی ها، مسلمانان سنی، یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) را شرح داده است. فصل های دهم تا دوازدهم به تعاملات رژیم با سازمان ملل متحد اشاره کرده و در آن دیدار گالیندو پل، نماینده ی ویژه کمیسیون حقوق بشر با مقامات قضایی و امنیتی راجع به وقایع 67 را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. فصل سیزدهم راجع به آزادی بیان و آزادی مطبوعات بحث کرده و در فصل چهاردهم به نقض این حق که گفتمان حقوق بشری را در نیمه ی دوم دههی نود (میلادی) تحت تاثیر قرار داد، همراه با مهم ترین پرونده های جنجالی آن پرداخته شده است. در فصل پانزدهم به حق مشارکت سیاسی و گردهمایی های صلح آمیز پرداخته شده است. فصل شانزدهم اختصاص دارد به حقوق زنان به طور عام و به حقوق زنان سکولار به طور خاص و در نهایت در فصل هفدهم که آخرین فصل کتاب مزبور می باشد، به محدودیت مکانیسم های سازمان ملل و گزارشگران ویژه در همکاری با رژیم و مقامات جمهوری اسلامی پرداخته و درجه ی تاثیر رویه های نظارتی سازمان ملل را مورد تحلیل قرار داده است.
مطالعه ی این کتاب به تحلیل گران مسائل حقوق بشر علاقه مند به موضوعِ ایرانِ بعد از انقلاب و فعالان حرفه ای حقوق بشر توصیه می شود.
عنوان کتاب: حقوق بشر در ایران: سوئ استفاده از نسبیگرایی فرهنگی (Human Rights in Iran: The Abuse of Cultural Relativism)
نویسنده: رضا افشاری
ناشر: انتشارات دانشگاه پنسیلوانیا
نوبت چاپ: اول (July 30, 2001)
زبان کتاب: انگلیسی
برچسب ها
ماهنامه شماره ۳۴