آیا طبقه متوسط به اعتراض های دی ماه نپیوست؟/ رضا حقیقت نژاد
در برنامه تلویزیونی پرگار که شنبه ۱۶ دی ماه پخش شد، یک پرسش مهم مجری برنامه این بود: “آیا طبقه متوسط شهری و طبقه کارگر به اعتراض های دی ماه ایران پیوستند؟”. میهمانان برنامه پاسخ دقیق و مبسوطی ندارند ولی برآیند کلی نظرات مجری برنامه و میهمانان این بود که این دو طبقه به اعتراض های دی ماه نپیوستند.
تنها برنامه پرگار نبود که درگیر چنین بحثی شد، در هفته های گذشته بارها این موضوع در فضای مجازی و سایت ها به میان آمده است. سوال یا ایده پیوستن طبقات مختلف به یکدیگر تازگی ندارد. همین برنامه پرگار در برنامه ای که ۱۸ خرداد ۸۹ پخش شده، به بررسی رابطه طبقه متوسط و جنبش سبز پرداخته و در برنامه دیگری که ۱۷ آذر ۸۹ پخش شده، به این سوال پرداخته است که “کارگران تا چه حد جذب جنبش سبز شدند؟”. موضوع اما قدیمی تر از این حرف هاست.
فرج سرکوهی، روزنامه نگار، در یادداشتی که ۱۸ مرداد ۹۰ در سایت بی بی سی فارسی منتشر شده، به این سوال پرداخته است که “چرا طبقه متوسط، چپ ها و روشنفکران از بختیار حمایت نکردند؟” او پاسخ های متنوعی به این پرسش داده ولی منظور این است که از نخستین روزهای انقلاب ۵۷ تاکنون پیوستن یا نپیوستن طبقه متوسط به برخی حرکت های سیاسی و اجتماعی محل پرسش و گفتگو بوده است. فرج سرکوهی در تحلیل رابطه طبقه متوسط و حرکت شاپور بختیار “برای تحقق دموکراسی پارلمانی”، نوشته است: “بخش متمایل به مدرنیته طبقه متوسط شهری ایران، از دهه های چهل و پنجاه تاکنون نتوانسته است نمایندگی مستقل سیاسی و فکری خود را تولید کند”، چون به عقیده او وابستگی “لایه های گوناگون طبقه متوسط شهری ایران” “به درآمدهای نفتی”، “راه حضور مستقل فکری و سیاسی را بر این لایه ها بسته است”. با این حال او تاکید کرده “حضور سیاسی این لایه ها، حتی به رغم رشد کمی در سه دهه اخیر، در قالب حمایت از دیگران و از جمله جناح های حکومتی تجلی می باید”. پس کماکان پرسش باقی است. اگر حضور سیاسی طبقه متوسط در قالب حمایت از دیگران امکان تجلی یافتن دارد، آیا شاهد تجلی آن در قالب حمایت از اعتراض های دی ماه ۹۶ بودیم؟
وبسایت سحام نیوز روز پنج شنبه ۵ بهمن ۹۶، چکیده ای از گزارش وزارت کشور در خصوص اعتراض های دی ماه را منتشر کرد که برای ارائه به رئیس جمهور ایران تهیه شده بود. بر اساس محتوای این گزارش، “۷۵ درصد مردم، برخورد همدلانه با ماهیت اعتراضات داشته ولی در آن شرکت نداشته اند”. بر این اساس می توان گفت اگر منظور از حمایت را “همدلی” تصور کنیم، حمایت حداکثری در سطوح مختلف اجتماعی از جمله طبقه متوسط با این اعتراض ها وجود داشته است ولی این پتانسیل بالقوه به پتانسیل بالفعل تبدیل نشده است.
با این حال یک پرسش مهم تر این است که چه کسی می تواند بگوید اکثریت بیش از ۱۰۰ هزار نفری که در طول یک هفته به خیابان ها رفتند، طبقه متوسط نبودند؟ دکتر نادر انتصار، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی در گفتگویی که ۱۳ اسفند ۹۶ با خبرگزاری ایلنا انجام داده، به یک مفهوم مهم اشاره کرده است: “طبقه متوسط در حال سقوط”. او با اشاره به این که ما در ایران یک طبقه متوسط جدید داریم که “بسیاری از آن ها تحصیل کرده بودند اما دارای شغل ثابت با درآمد مناسب نیستند”، گفته است “گروهی از شهروندان ایرانی که نمی توان آن ها را قشر مرفه دانست و در مقابل هم نمی توان آن ها را بخشی از بی خانمان ها به حساب آورد، به میدان آمدند”، عقیده دارد این طبقه متوسط در حال سقوط که “جایگاه اجتماعی و شغلی خود را در وضعیت نامناسبی دیده اند”، مرکز ثقل اعتراضات بود. این تحلیل هم مثل همه تحلیل های مرتبط با اعتراض های اخیر فاقد پایه و استنادات آماری است ولی زاویه دید روشنگرانه ای دارد.
ما در ایران امروز، تحت تاثیر تحولات سیاسی حکومت محور که منجر به ایجاد یک طبقه متوسط وابسته به حاکمیت شده و تحولات عصر ارتباطات که سبک زندگی طبقه کارگران و روستانشینان را متحول کرده، شاهد دگرگونی های وسیعی در ساختار اجتماعی هستیم. عمده پرسش هایی که درباره پیوستن یا نپیوستن طبقه متوسط به اعتراض های اخیر مطرح بود، دو اشکال عمده در طرح مسئله داشت: نگاهش به آرایش طبقات اجتماعی در ایران، کلاسیک و دور از تحولات جامعه ایران بوده و پیش فرض قطعی داشت که معترضان را طبقه حاشیه نشین تلقی می کرد.
برای درک دقیق تر موضوع می توان به بحران صندوق های مالی که یکی از بسترهای مهم شکل گیری اعتراض های دی ماه ۹۶ بود، اشاره کرد. بر اساس برخی گزارش ها، حدود ۳ و نیم میلیون نفر به صورت مستقیم درگیر بحران های ناشی از فساد و ورشکستگی صندوق های مالی بودند. دولت می گوید که مطالبات ۹۸ درصد معترضان را که سرمایه ای کم تر از ۲۰۰ میلیون تومان در این صندوق ها داشتند، پرداخت کرده است. در واقع برخی از معترضان که پیش از اعتراض های دی ماه و یا در جریان اعتراض ها به خیابان آمدند، احتمالاً بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان در این صندوق ها سپرده گذاری کرده بودند تا سودش را دریافت کنند. این افراد از طبقه کارگر یا در حاشیه مانده بودند؟
یک مثال دیگر، گزارش بهرنگ تاج دین است که ۲۲ آذر ۹۶ از تلویزیون فارسی بی بی سی پخش شده است. بررسی های این گزارش نشان می دهد “وضع خانوارهای شهری ایران در ده سال گذشته به طور متوسط ۱۵ درصد بدتر شده؛ میزان کاهش برای دهک های میانی حدود ۲۰ درصد بوده” است. نتایج این گزارش به خوبی نشان می دهد “طبقه متوسط در حال سقوط” یک تعبیر سیاسی نیست، یک واقعیت موجود در جامعه ایران است. از این زاویه می توان بر خلاف این گزاره که طبقه متوسط به اعتراض های دی ماه ایران نپیوست، این گزاره را مطرح کرد که بخش قابل توجه و رو به رشدی از نمایندگان طبقه متوسط ایران در اعتراض های اخیر در خیابان ها بودند، طبقه متوسطی که در حال سقوط است و دنبال سقوط وضعیت موجود است.
*عضو تحریریه وبسایت ایران وایر
برچسب ها
اعتراضات سراسری دی ماه خط صلح رضا حقیقت نژاد طبقه متوسط