علی اشرف درویشیان و پیرامون/ محمد مهدی پور
علی اشرف درویشیان یا همان لطیف تلخستانی، مرد شریف سال های ابری، بعد از سال ها نوشتن و ترسیم دردهای طبقه محروم در سن 76 سالگی این جهان پرآشوب را ترک کرد. هدف این متن نه پرداختن به نقد درون مایه آثار درویشیان و نه تحلیل های این چنینی است؛ این یادداشت -هم چنان که نام پیرامون بر خود دارد-، سعی خواهد کرد به پیرامونی بپردازد که همیشه در نوشته های درویشیان در مرکز توجه قرار می گیرد، پیرامونی که شاید برای عده ای غریب و خارج از درک به نظر برسد. درویشیان که متعلق به نسلی از نویسندگان چپگرای ایرانی بود-و شاید آخرین آن ها-، نویسندگانی که در کنار کار ادبیات به عنوان یک مبارز سیاسی هم به ایفای نقش می پرداختند و به نوعی به عنوان پایگاه صدور تفکرات سیاسی و اجتماعی و سخنگوی جامعه ای عمل می کردند که سال ها این رسالت را تنها بر دوش شاعران دیده بود. سابقه ادبیات رئالیستی و پرداختن به رنج توده ها برمی گردد به مشروطه و آن واخوردگی عظیم حادث شده در آن زمان؛ و رنج های پی در پی بود که مردمان آن دوران در راه پافشاری بر آرمان های مشروطه و ستم هایی که بر آنان رفت، درک کرده بودند و بعدها این رنج ها در شعر شاعران عصر مشروطه به خوبی منعکس شد. درویشیان هم مانند تمام نویسندگان رئالیست در داستان هایش به دنبال ساخت قهرمان و یا اهمیت به روایت و از این دست مولفه ها نیست، او تنها می خواهد راوی رنجی بی پایان باشد؛ رنجی که خود تماماً آن را لمس کرده است. او تنها می خواهد تصویرگر زندگی طبقات فرودست بماند و این توجه به رئالیست و مولفه های رئالیستی تا پایان در کار او باقی می ماند. شاید اصلی ترین مولفه تاثیرگذار بر نوع نوشتار درویشیان، تفکرات سیاسی و آرمان های چپ گرایانه او و هم چنین انسی ست که او با کارهای نویسندگان شوروی از جمله گورکی داشت. او هنر را در خدمت آرمان های سیاسی و انسانی می گیرد که خود به آن معترف است و این پافشاری چنان که در شریفِ سال های ابری باقی و استوار می ماند، در خود خالق شریف هم بی کم و کاست ادامه پیدا می کند. شخصیت های داستان های او همان آدم های اطراف او هستند. می توان آن ها را در میان کوچه ها، روستاها و مناطق جنوب شهری به صورت ملموس مشاهده کرد. نکته دیگر بومی نگاری و امتزاج داستان با اسطوره های مردمان کُرد در کارهای درویشیان است که به عنوان یکی از نقاط قوت کارهای او عمل می کند. درویشیان حتی نوع زبانی را که برای کارهایش انتخاب می کند -یعنی زبان فارسی شکسته ای که سرشار از کلمات و اصطلاحات کُردی ست- هم در خدمت همان تفکرات ضد سیستماتیکی می گیرد که به نوعی مردمان غیر فارس زبان را از خواندن و نوشتن به زبان مادری محروم کرده است. محرومیتی که می شود تبلور آن را در زبانی که امروز به زبان فارسی کرمانشاهی شناخته می شود، به وضوح دید. زبانی که نوعی موازی سازی با زبان فارسی معیار است و این زبان برای کسانی که حتی توانایی صحبت به فارسی را هم ندارند، به خوبی قابل فهم است. این تلفیق دو زبان به نوعی تاکید بر مصیبتی ست که خبرش از پیش رفته است. محرومیت از یادگیری زبان مادری که حتی اگر در محاوره استفاده می شود (کما این که در کرمانشاه امروز هر دو زبان فارسی-کرمانشاهی و کُردی مورد استفاده قرار می گیرند) ولی توان خواندن متن به همان زبان در شخص وجود ندارد و این گونه است که شخص به مرور توانایی اش را حتی برای حرف زدن هم از دست می دهد؛ چرا که او از ابتدا خود را در معرض زبان رسمی دیده است و حتی ابتدایی ترین درکی از دستور زبان مادری ندارد. البته نگارنده این متن هیچ وقت نمی تواند فاصله احتمالی را که میان متن های درویشیان و مخاطبان خارج از فرهنگ کُردی وجود دارد، درک کند. چرا که شاید از دیدگاه بسیاری از افراد، زمینه هایی که ما را به متن های درویشیان پیوند می دهد، همین آبشخور فرهنگ کُردی و ملموس بودن فضاها و اسطوره هایی ست که درون مایه اصلی داستان های درویشیان را شکل می دهد. البته نمی توان انکار کرد که فرهنگ فولکلور کُردی سهمی عظیم در شکل گیری داستان های درویشیان دارد و همین گاهی ممکن است منجر به فاصله ای شود که میان مخاطب غیر و این فرهنگ وجود دارد؛ اما من این فاصله را نه یک فاصله زبانی و فرهنگی، بلکه فاصله ای ناشی از بینش و تفاوت زیست آدمی می دانم؛ چرا که سرگذشت فرودستان، سرگذشتی ست یکسان و وابسته به تبار و فرهنگ خاصی نیست. فرودستان با مولفه هایی که برآیند آن رنج های مدام در زندگی ست، خود را در تمام فضاها و سرزمین ها به هم متصل و یکسان می بینند؛ زیرا که معیار ما برای طبقه بندی افراد اجتماع نه معیار فرهنگ و زبان و مقولاتی از این دست، بلکه ما معتقد به معیاری به نام طبقات اجتماعی هستیم که هرچند از نظر زبان، جغرافیا و پیشینه تفاوت های عرضی دارند اما از لحاظ تجربه زیستی کاملاً نزدیک هستند.
درویشیان به باور تمام افراد فارغ از گرایش های سیاسی و ایدئولوژیکی شان، یکی از شریف ترین نویسندگان معاصر و تصویرگری صدیق برای طبقه ای بود که خواستگاه خود او بود. این اهمیت نوشتن از طبقه خویش و درگیر نشدن در ظواهر، امری که ما را از واقعیت امر حادث دور می کند، شاید بی بدیل ترین خصوصیت نوشتار او بود. علی اشرف درویشیان چه در سال های قبل از انقلاب که مدت زمان های طولانی را به جرم نویسش در زندان سپری کرد و چه در سال های پس از انقلاب که با وجود بیماری از اعضای صدیق کانون نویسندگان ایران بود و فشارهای زیادی را در راه دفاع از آزادی بیان و تاکید بر این که “ما نویسنده ایم” تحمل کرد، هیچ گاه لحظه ای از اعتقادات انسانی و ظلم ستیز خود دست بر نداشت و همیشه ثابت قدم ایستاد. نامش گرامی و یادش جاودانه بود.
برچسب ها
خط صلح علی اشرف درویشیان ماهنامه خط صلح محمد مهدی پور