
آمار غیردقیق و تحلیلهای نادرست از خودسوزی زنان کُرد/ سوسن محمدخانی غیاثوند
گفتگو با فاطمه کریمی، نویسنده و پژوهشگر

هر از گاهی برای خود جشن قفس سوزاندن و تفنگ شکستن برگزار میکنند. مردان سرزمینی را میگویم که چشم بر خودسوزی و خودکشی زنانش و اعمال خشونت علیه آنها بستهاند. همان مردانی که در “اعتراض به تحقیر زن کُرد و لباس زنانهی کُردی” توسط نیروی انتظامی مریوان، صدایشان به حق بلند شد تا آنجا که رئیس پلیس ایران را وادار به عذرخواهی از زنان کردستان کردند. اما چند هفته بعدش وقتی دختر سیزده سالهی بوکانی با ضربات پدر به سر و جمجمهاش جان سپرد دیگر خبری از کمپین مردان معترض کُرد نبود. آنها از کنار این حادثه گذشتند؛ همانطور که بارها از کنار اخبار و آمار خودکشی و خودسوزی زنان کرد و قتل آنها گذشتهاند.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، استانهای غربی ایران، خصوصاً دو استان لرستان و ایلام بالاترین رتبهی خودسوزی و خودکشی زنان را دارند؛ هر چند میتوان گفت که تاکنون در مورد خودکشی و خودسوزی زنان هیچ تحقیق جامع و کاملی در تمامی استانها و شهرهای ایران صورت نگرفته که بتوان با استناد به آن به چنین نتیجهای رسید. همچنین آمارهایی که توسط برخی سازمانها و نهادها در رابطه با خودکشی منتشر میشوند، با هم تفاوت دارند و یکی نیستند. به عنوان نمونه، پاییز سال 1391 مقالهای پژوهشی در مجلهی تحقیقات نظام سلامت منتشر شد که در آن آمار وزارت بهداشت با آمار مرکز آمار ایران پیرامون موارد خودکشی ثبت شده مورد مقایسه قرار گرفته بود. در این مقاله فقط روی آمارهای منتشر شده در سال 1383 تحقیق شده بود. آنطور که در مقاله آمده است “بالاترین میزان خودکشی بر اساس آمار مرکز آمار ایران به ترتیب در استانهای ایلام، لرستان و همدان بود؛ در حالیکه بر اساس آمار وزارت بهداشت به ترتیب در استانهای لرستان، ایلام و کرمانشاه بود”. همچنین بر اساس آمار مرکز آمار ایران کمترین میزان خودکشی مربوط به سیستان و بلوچستان بود اما در آمار وزارت بهداشت کمترین میزان خودکشی مربوط به استان قم بود. مقایسهی انجام شده در این مقاله پژوهشی نشان میدهد در هیچ کدام یک از استانهای ایران، آمارهای وزارت بهداشت و مرکز آمار در مورد خودکشی، یکسان نبودند. همچنین در آمار مربوط به وزارت بهداشت دادههای مربوط به استان تهران اصلاً ثبت نشده بود. آمارهای منتشر شده توسط سازمانها و نهادهای مختلف پیرامون خودکشی با هم تفاوت دارند اما تمام آنها یک نقطهی اشتراک دارند و آن هم اینکه در تمامی آمارهای منتشر شده میزان بالای خودکشی مربوط به استانهای غربی ایران است.
از دیگر سو چند سالی است که مرکز پزشکی قانونی آمار خودکشی در کشور را دیگر منتشر نمیکند و آخرین آمار منتشر شده توسط این مرکز مربوط به سال 1392 است. به همین دلیل یک ایمیل به سایت رسمی این سازمان ارسال و طی آن درخواست کردم تا آمار مربوط به خودکشی در کل کشور و استانهای مختلف و همچنین آمار خودکشی و خودسوزی زنان را در کل کشور و استانهای مختلف برایم ارسال کنند. بعد از دو روز در پاسخم نوشتند: “با سلام درخواست خود را با نامه رسمی به شماره فکس 55890707(همراه با شماره تماس خود) ارسال نمایید تا موضوع مورد بررسی قرار گیرد. سازمان پزشکی قانونی کشور”
در جوابشان مینویسم که خارج از کشور هستم. یک شماره تماس هم برایشان میگذارم. اما دیگر هیچ خبری از پاسخ سازمان پزشکی قانونی نمیشود.
سال 1392 هم شاپور کُردی، معاون پیشگیری بهزیستی استان ایلام از آمارهای نادرست دانشگاه علوم پزشکی این منطقه در مورد خودکشی و خودسوزی انتقاد کرد و گفت: “چند سالی است طبق آمار دانشگاه علوم پزشکی با آمار صفر در خصوص خودکشی و خودسوزی شهرستان شیروان چرداول مواجه شدیم و این آمار در حالی ارائه میشود که این شهرستان همواره آمار بالای خودکشی و خودسوزی را به خود اختصاص میدهد.”
کردی همچنین از نداشتن آمار دقیق خودسوزی در استان خبر داده بود اما در عین حال گفته بود که هیچ خانوادهای در استان ایلام از خودکشی و خودسوزی مصون نیست. وی با اعلام تغییر روش خودکشی در استان ایلام، روش مصرف قرص و سم را بیشترین مدل خودکشی در فصول کشاورزی در استان ایلام عنوان کرده بود.
حال سوال این است: وقتی هیچ تحقیق جامع و کاملی در رابطه با خودکشی و خودسوزی زنان کل کشور انجام نشده است، وقتی آمارهای منتشر شده توسط مراکز مختلف با هم نمیخوانند، وقتی آمارها از سوی برخی نهادهای مسئول کاملاً غلط منتشر میشوند، وقتی اطلاعات و آمار واقعی پنهان نگه داشته میشوند، چرا باید بپذیریم که بالاترین میزان خودکشی و خودسوزی زنان مربوط به استانهای غربی و البته گاهی ایلام و گاهی لرستان است؟
فاطمه کریمی، نویسنده و پژوهشگر در این باره میگوید: “واقعیت این است که به مانند دیگر پدیدههای اجتماعی در ایران، آمار دقیقی از میزان خودکشی و خودسوزی وجود ندارد. تلاشها در جهتی است که این آمارها مخفی نگاه داشته شوند، آمارها ضد و نقیضاند و یا علت مرگ به دلایلی غیر از خودکشی نسبت داده میشود. با این وجود، نبود آمار دقیق خودکشی و خودسوزی زنان چیزی از واقعیت این پدیده خصوصاً در مناطق غربی ایران کم نمیکند. این پدیده وجود دارد و سالهاست که به عنوان یکی از معضلات زنان این منطقه ذهن بسیاری از فعالین اجتماعی را به خود مشغول کرده است. شاید آمارها دقیق نباشد اما دیدهها و شنیدهها حاکی از وجود این معضل در بیشتر مناطق ایران خصوصاً در مناطق غربی ایران است. علیرغم عدم وجود آمار دقیق میزان خودکشی، اما پوشش اخبار و حوادث این چنینی در رسانههای مختلف کردی سبب شده است که هر روزه از حوادثی این چنینی اطلاع پیدا کنیم”.
چرا زنها خودکشی میکنند؟
کارشناسان دلایل مختلفی را برای خودکشی زنان مطرح میکنند. به نظر برخی از آنها “تغییرات شدید اجتماعی، جنگ تحمیلی، مسائل اقتصادی و رشد سریع جمعیت به شدت جامعه را آسیب پذیر کرده است”.
برخی دیگر آگاهی زنان به حقوق خود را از دلایل خودکشی زنان میدانند و معتقدند زنان آگاه فاصلهی میان زندگی واقعی خود و آنچه که حقشان است را میبینند و اینکه برای دستیابی به آن حقوق به سدهای محکم قانون، عرف، سنت و نظام پدرسالار برخورد میکنند، فرودستی خود را در این سیستم میبینند و به همین دلیل دچار سرخوردگی و افسردگی میشوند.
برخی نیز افسردگی ناشی از جنگ را به عنوان عامل خودکشی زنان معرفی میکنند و معتقدند کردستان به مدت هشت سال منطقهی جنگی بوده و این میتواند باعث افسردگی زنان کرد و در نتیجه افزایش خودکشی و آمار بالای آن در زنان استانهای غربی شود اما از آنجاییکه سن خودکشی در زنان به زیر بیست سال رسیده، یعنی به زنانی که یا در زمان جنگ اصلاً به دنیا نیامده بودند یا نهایتاً آن زمان یک کودک خردسال محسوب میشدند، بنابراین باید دنبال دلایل دیگری هم، برای خودکشی و یا افسردگی این دسته از زنان بود.
اختلافات خانوادگی، دخالت اطرافیان در زندگی، خشونت خانواده و همسر، ازدواجهای اجباری، وفاداری به رسوم کهنه و ضد زن در جامعهای که در مرحلهی گذار به مدرنیته به سر میبرد، از دیگر دلائل خودکشی در زنان میتواند باشد. بیکاری، مشکلات اقتصادی و اعتیاد را هم باید به این لیست اضافه کرد. اما چون هیچ تحقیق کاملی در کل کشور انجام نشده، لذا به سادگی نمیتوان گفت کدام یک از این دلایل ذکر شده سهم بیشتری در خودکشی و خودسوزی زنان دارند.
چند سال قبل یک مطالعهی موردی روی صد زن که اقدام به خودسوزی کرده بودند در یکی از بیمارستانهای شهر اهواز انجام شد. نتیجهی این مطالعه در سال 1392 در فصلنامهی علمی پژوهشی زن و فرهنگ منتشر شد. 17 دلیل، به عنوان دلایل خودسوزی زنان در این تحقیق ذکر شده است. در هفت مورد از این دلایل، مردها به تنهایی نقش عمده را بازی میکنند و یا در کنار دلایل دیگری قرار گرفتهاند. دلایلی مثل اجبار به ازدواج، اختلافات خانوادگی، بیکاری همسر، دو قطبی بودن، مشاجره با همسر، مشکلات اقتصادی و نازایی. اما دلیلی که بالاترین رقم را به خود اختصاص داده، یعنی 38 درصد، کاملاً “نامعلوم” است. یعنی 38 در صد زنها حاضر نشدند که بگویند به چه دلیل اقدام به خودسوزی کردهاند. و البته مشخص هم نیست مردها چه سهمی در این 38 درصد نامعلوم داشتهاند. پس از نامشخص بودن دلیل 38 درصد از زنان برای خودسوزی، “مشاجره با همسر” با 21 درصد و “اختلاف خانوادگی” با 20 درصد، عمدهترین دلیل این صد زن برای خودسوزی بوده است.
فاطمه کریمی، دانشجوی دورهی دکتری جامعه شناسی در مدرسهی عالی علوم اجتماعی پاریس معتقد است “هیچ یک از پدیدهها و معضلات اجتماعی را نمیتوان تک عاملی دانست و علل آن را به یک یا چند دلیل خاص تقلیل داد”.
او با اشاره به تفاوت دلایل ارائه شده توسط فعالین اجتماعی، جامعه شناسان و روانشناسان برای سوق داده شدن افراد به خودکشی، و به بدترین شکل آن یعنی خودسوزی، میگوید: “قطعاً در جامعهای مثل ایران که سالهاست با مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دست و پنجه نرم میکند، فقر، بیکاری و اعتیاد از عواقب بارز چنین وضعیتی است. از سوی دیگر، علیرغم افزایش سرمایهی فرهنگی زنان از طریق دسترسی به آموزش، باز شدن دنیای مجازی به روی زنان و حضور بیشتر آنان در حوزهی عمومی، زنان با دنیایی از اطلاعات و دانش جدید از وضعیت خود و دنیای اطراف روبه رو شدهاند. آنها بسیاری از قوانین و نُرمهای پیشین را به چالش خواندهاند، اما علیرغم این تغییر وضعیت، جامعه، دولت و نهادهای زیر دستش کماکان بر حفظ وضعیت قبلی با تکیه بر هنجارهای پیشین تاکید دارد. جایی که زنان به حال و آینده چشم دوختهاند، دولت و تمامی مشتقاتش هنوز هم در گذشته سیر میکنند. نهاد خانواده بیش از هر چیز صحنهی این شکاف و رودروریی است و این زنانند که قربانیهای اصلی این کشمکشاند. البته اختلاف در سطح بهرهبری از امکانات مختلف اقتصادی و فرهنگی در ایران موجب شده که این مسئله بیشتر گریبان زنان در مناطق کمبرخوردارتر را بگیرد. خودسوزی در ایران، اغلب توسط کسانی انجام میگیرد که به هیچ نوع سیستم حمایتی دسترسی نداشته و تمام اقدامات انجام شده آنها جهت رسیدن به هدف -که معمولاً رهایی از یک وضعیت آزاردهنده میباشد-، بی نتیجه مانده است. در این میان زنان به دلیل وضعیت خاص جنسی، انتظارات جامعه از جنس زن (قبول هر گونه ناهنجاری، خشونت، سختی و عذاب در محیط خانواده جهت تداوم زندگی زناشویی) و عدم وجود سیستمهای حمایتی کارآمد، بیشتر در معرض خطر خودسوزی قرار دارند”.
کدام زنها بیشتر اقدام به خودسوزی میکنند؟
بر اساس مطالعهی موردی انجام شده روی صد زن در یکی از بیمارستانهای اهواز “زنانی که اقدام به خودسوزی میکنند نسبت به زنان عادی، افسردهتراند و از عصبیت بیشتری برخوردارند”. همچنین زنان فقیر بیشتر از زنانی که وضعیت اقتصادی بهتری دارند اقدام به خودسوزی میکنند. زنان جوان بیشتر از زنان مسن خودسوزی میکنند. فراوانی خودسوزی در زنان جوان در گروههای سنی 14 تا 25 سال دیده میشود. خودسوزی در زنان متاهل بیشتر از زنان مجرد است. زنان تحصیل کرده به مراتب کمتر از زنان بیسواد و یا کمسواد تن به خودسوزی میدهند. البته ناگفته نماند که به گفتهی برخی جامعه شناسان “استعداد خودکشی در دانشجویان به عنوان نسل آگاه افزایش یافته است”. و بالاخره آمار خودسوزی در زنان بیکار و خانهدار بیشتر از زنان شاغل است.
اما کریمی معتقد است که به راحتی نمیتوان پاسخ درستی به سوال مطرح شده ارائه داد: “جایی که هیچ آمار قرین به واقعیتی در دست نیست، بیگمان نمیتوان راجع به دیگر ابعاد این قضییه حرف زد و به سوالات جزئیتر پاسخ گفت. قطعاً زنانی که از امکانات بیشتری برخوردار هستند، راههای بیشتری جهت حل مشکلات روزمرهی خود در اختیار دارند. تحلیلها حاکی از آن است که زنان کمتر برخوردار جایی که گزینههای حمایتی کمتری در اختیار دارند، بیشتر به خودسوزی روی میآورند اما این بدان معنی نیست که خودسوزی تنها به زنان طبقات محرومتر، محدود میشود. برخی اوقات زنان تحصیل کردهی شاغل نیز با چنین روشی به زندگی خود پایان دادهاند اما تعداد این زنان خیلی کمتر بوده است. اختلافات خانوادگی که مرز طبقاتی نمیشناسد، میتواند مهمترین عامل در سوق دادن زنان به خودسوزی باشد. هر چند بسیاری جهت اقدام به خودکشی راههای دیگری غیر از خودسوزی چون مسمومیت را انتخاب میکنند اما مُد شدن خودسوزی در این مناطق موجب شده است که برخی از زنان از این روش استفاده کنند. خودسوزی به دلیل ابعاد آشکارتر آن و دارا بودن نمود خارجی نسبت به دیگر انواع خودکشی کمتر قابلیت کتمان دارد؛ به همین دلیل در مناطق و شهرهای کوچکتر، انعکاس بیشتری مییابد. برای مثال خانوادهی کسی که از طریق قرص خوردن قصد خودکشی دارد، بیشتر امکان آن را دارد که قصد عضو خود را به دیگر عوامل چون مسمومیت غذایی و مشکلات جسمی ربط دهد. بسیاری از زنان به دلیل مشکلات هر روزه که در طول زندگی خود با آن دست به گریبانند بالاخره تصمیم میگیرند به زندگی خود پایان دهند اما برخی نیز در یک تصمیم ناگهانی و بدون برنامهریزی قبلی اقدام به خودسوزی می کنند”.
چرایی بالا بودن آمار خودسوزی در زنان کرد
اگر آمارها راست بگویند باید پرسید جامعهی کُرد از نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دقیقاً چطور جامعهای است که آمار خودسوزی زنان در آن نسبت به سایر نقاط کشور بالاست؟ اگر آمارها راست بگویند باید پرسید چرا بالاترین رقم خودسوزی متعلق به زنان کُرد است؟ و بالاخره اگر آمارها راست بگویند باید پرسید زن کردی که اقدام به خودسوزی میکند، چگونه زنی است؟ چه مشخصات و خصوصیاتی دارد؟ به کدام طبقهی اجتماعی تعلق دارد؟ باید از مرد زندگیاش پرسید.
کریمی که دو کتاب به نامهای “تراژدی تن” و “چندهمسری: شیوهی زیست و پیامدهای آن” را نوشته است و سابقهی پژوهش در کُردستان ایران را دارد در پاسخ میگوید: “در ابتدا هم اشاره کردم که آمار دقیقی از مسئلهی خودسوزی وجود ندارد اما آنچه غیرقابل انکار است وجود این مسئله در مناطق غربی ایران خصوصاً مناطق کردنشین ایران است. در توضیح این مسئله میتوان گفت که شرایط متناقضی که در وضعیت زنان در ایران به طور عام به وجود آمده است دامن بسیاری از زنان کرد را نیز به طور خاص گرفته است. آنها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. از یک سو، زنان کرد در سالهای اخیر از مواهب آموزش، بهداشت و بسیاری از آزادیهای فردی برخوردار شدهاند. زنان از کانالهای مختلف به حق و حقوق خود آگاه شدهاند و دیگر حاضر نیستند به مانند زنان نسلهای گذشته زندگی کنند. در مقایسه با نسلهای گذشته، سطح انتظارات آنها از زندگی بالاتر رفته و دیگر حاضر نیستند خود را در چهارچوبهای تنگ جامعه محصور و محدود کنند”.
او در ادامه به تشریح وضعیت کردستان ایران میپردازد: “کردستان ایران به دلیل تجربهی سالها جنگِ ایران و عراق، سالها درگیری بین دولت مرکزی و احزاب کُرد، نگاه امنیت محور دولت به این منطقه، عدم سرمایهگذاری در بخشهای مختلف، در این منطقه دامنهی فقر و بیکاری و اعتیاد گسترش یافته است. مشکلاتی که به نوبهی خود معضلات فرهنگی و اجتماعی را وسعت میبخشد. وضعیت متناقضی که گریبان بیشتر مناطق حاشیهای ایران را گرفته است و شرایط بغرنجی را خصوصاً در وضعیت زنان به وجود آورده است. خودسوزی یکی از این پدیده های شایع است”.
این پژوهشگر کرد عدم ارائهی تحلیل همه جانبه از بروز مسئلهی خودسوزی در زنان کرد را از نکات قابل تامل میداند. وی همچنین با انتقاد از تحلیلهای نادرست در مسئله خشونت علیه زنان میگوید: “گاهاً خودسوزی زنان تنها به عوامل فرهنگی تقلیل پیدا میکند. به جای بررسی ابعاد مختلف این مسئله، سعی میشود خودسوزی زنان تنها به مشکلات خانوادگی و شخصی و همچنین خشونت زدگی فرهنگی این مناطق نسبت داده شود. اشتباهی که بارها در تحلیل مسئلهی خشونت علیه زنان روی میدهد این است که تنها با استفاده از آمارهای مختلف برچسبهای اجتماعی به راحتی زده میشوند. تنها وجود آمار معیاری میشود جهت نشان دادن میزان خشونت بر علیه زنان و سرکوب شدگی زنان آن منطقه. برای مثال عدم وجود آمار بالای خودکشی در استان سیستان و بلوچستان یا بندرعباس را نمیتوان به بهتر بودن شرایط زنان این مناطق تفسیر کرد. میزان بالاتر خودسوزی علیرغم پیامدهای ناگوار فردی، خانوادگی و اجتماعیاش میتواند نشان از افزایش سطح آگاهی زنان نیز باشد. بیتوجهی به این عامل موجب به حاشیه راندن و انکار دوبارهی اعتراض این زنان میشود. هر چند نمیتوان اهمیت آمارها را انکار کرد اما مسئلهای که باید بدان اشاره کرد این است که میزان بالاتر خودسوزی زنان کرد نه به علت سرکوب شدگی و انفعال محض آنان، بلکه بروز این پدیده ناشی از اعتراض آنان به نرمهای از پیش تعیین شدهی قبلی و به چالش کشیدن نهادهای سلطهگر فعلی است. خودسوزی این زنان پیام اعتراض آشکاری است به آنچه که نیازهای این زنان را نادیده میگیرد”.
نقش مردان کرد در خودسوزی زنان کرد چیست؟
برخی در تحلیلهایشان تلاش دارند تا علت خودسوزی زنان کُرد را فقط در مردان کُرد جستجو کنند. تحلیلی که با نادیده گرفتن دلایل اصلی به ساده سازی مسئلهی پیچیدهای میانجامد که هر ساله دارد جان تعداد زیادی زن را نه فقط در کردستان که در سراسر کشور میگیرد. آیا مردان کُرد دلیل خودسوزی زنان کُرد هستند؟ نقش مردان کُرد در خودسوزی زنان کرد چیست؟
کریمی در پاسخ میگوید: “در بررسی نقش مردان در سوق دادن زنان به خودسوزی باید بر این نکته تاکید کرد که مردان نیز نتیجهی فرایند جامعه پذیری در سیستمی مردسالار هستند که رفتار و کردار خاصی را از آنان میطلبد. بدون داشتن نگاهی سیستماتیک و ساختاری به مسئلهی خودسوزی زنان و تقصیر را به گردن مردان انداختن دنباله روی از همان سیاستی است که قصد دارد ریشهی مسائل اجتماعی و اقتصادی کلان جامعه را به سطح فردی تقلیل دهد و بدین گونه صورت مسئلهی اصلی به کلی پاک شود. جایی که فقر، بیکاری، اعتیاد و غیره بیداد میکند، فرهنگ، سنت، مذهب و مهمتر از همه قانون به شکلی کاملاً صریح از سلطهی مردانه دفاع میکند، نمیتوان به سادگی تنها مردان را مقصر دانست. به این مسائل باید با دیدی همه جانبه و ورای فرد نگریست”.
بی شک نمیتوان مردان کرد را عامل اصلی و یا تنها عامل خودسوزی زنان کرد دانست. اما با یادآوری آنچه که در مقدمهی این مطلب نوشتهام، میتوان پرسید مردان کُردی که به این درجه از آگاهی رسیدهاند که باید قفسها را بسوزانند و پرندهها را رها کنند، تفنگها را بشکنند و حیوانات طبیعت را راحت بگذارند –آن هم در کشوری که هر از گاهی خبری یا ویدئویی از آزار حیوانات در فضای مجازی منتشر میشود-، چرا چشمشان را به روی خودسوزی زنان کُرد بستهاند؟ چرا وقتی دیگری غیر کُرد به لباس زن کُرد توهین کند با واکنش و اعتراض مردهای کُرد مواجه میشود اما زمانیکه یک مرد کُرد حتی اگر جان زن کُرد را هم بگیرد، صدایی از مردان کُرد معترض در نمیآید؟ چرا خشونت علیه زن کُرد، خودسوزی و خودکشی زنان کُرد هنوز به مسئلهی مردان کُرد تبدیل نشده است؟ چرا ارادهای جمعی در مردان کُرد برای واکنش نشان دادن به خودسوزی و خودکشی زنان کُرد و قتلهای ناموسی در کردستان وجود ندارد؟

فاطمه کریمی، محقق کرد به تکرار اینگونه واکنشها در مردان کرد اشاره میکند: “واکنش برخی از مردان کرد به ماجرای هتک حرمت به یک مجرم در قالب پوشش زنانه در شهر مریوان، سال گذشته نیز در ماجرای مرگ فریناز خسروانی در شهر مهاباد تکرار شد. چه اتفاقی میافتد که به ناگاه توجه بسیاری از مردان کُرد به مسائل زنان اینگونه جلب میشود؟ چه اتفاقی روی میدهد که بسیاری از مردان کُرد ترجیح میدهند سکوت همیشگی خود را در برابر نقض حقوق زنان به یکباره بشکنند؟”
کریمی در پاسخ به پرسشهایش میگوید: “با دقت در این دو اتفاق، آنچه بیش از همه خود را نمایان میکند این است که واکنش مردان کرد به این دو قضییه بیشتر واکنشی بوده است به دولت یا همان دیگری بزرگ فاقد مشروعیت تا بحث خاص حقوق زنان کُرد. مردان کُردی که در بیشتر مواقع چشم خود را بر روی چنین اتفاقاتی میبندند، به ناگاه و یک باره تبدیل به فمنیستهای دو آتشهای میشوند که تعجب همگان را بر میانگیزانند. به مانند بسیاری از چپهای کلاسیک که تنها از دیدی اکونومیستی واز دریچهی اقتصاد به مسائل زنان نگاه میکنند، اکثریت مردان کرد نیز تنها زمانی مسئلهی زنان را برجسته میکنند که عامل ایجاد آن مسئله، نهادهای دولتی یا افراد وابسته به دولت باشند. در شرایطی غیر از آن، سکوت و چشم بستن بر حقایق، بهترین گزینهی موجود است. کُردها به عنوان یک اقلیت ملی در جهت بر حق نشان دادن مطالبات خود، سعی دارند چهرهای که لایق این مطالبات است از خود نشان دهند در نتیجه تلاش میشود چهرهی قابل قبولی از خود ارائه دهند. در جهت چنین هدفی، سعی میکنند سویههای تاریک خود را به حاشیه برده و یا در برابر آن سکوت کنند. سویهی تاریک تنها زمانی انعکاس مییابد که عاملش، همان دیگری بزرگ فاقد مشروعیت باشد. مسائل زنان کُرد نیز در چنین شرایطی بیش از پیش قربانی چنین سیاستی خواهد شد. در نتیجه ما با فمنیسم دوگانهای روبهرو خواهیم شد که هر از چندگاهی و در موقعیتهای مناسب زمینه بروز پیدا میکند. فمنیسم فرصت طلبی که نه در جهت نقد ریشههای مردسالاری خود، بلکه بیشتر با هدف نقد جنبههای مردسالارانهی دیگری بزرگ یا همان دولت عرض اندام میکند”.
چرا برخی زنان از خودسوزی یعنی دردناکترین روش خودکشی استفاده میکنند؟
بی شک خودسوزی انتخاب یک مرگ زجرآور است. خودسوزی یکی از بدترین روشهای خودکشی است. فرد اگر بمیرد، مرگی توام با درد و رنج فراوان خواهد داشت. اگر هم زنده بماند مشکلات جسمی و دردهای روحی ناشی از خودسوزی تا پایان عمر همراهش خواهد بود. اما سوال این است چرا برخی از زنان بدترین و دردناکترین روش را برای خودکشی استفاده میکنند؟ چرا آنها خودسوزی میکنند؟
کریمی، در این باره میگوید: “خودکشی از طریق خودسوزی شیوهی اصلی انتحار زنان نیست. مسمومیت از طریق قرص و دارو نیز در بیشتر موارد ذکر میشود. اما به دلیل وجود جنبههای آشکار و تاثر آمیز خودسوزی و عدم امکان در مخفی نگه داشتن آن، موجب شده که این نوع خودکشی بیش از دیگر موارد قابلیت دیده شدن و انعکاس رسانهای داشته باشد. اما چرا برخی از زنان علیرغم شدت جراحات باز از این روش استفاده میکنند؟ یکی از علتهایی که گمان میرود در گرایش زنان به آن نقش داشته باشد آشکار بودن اعتراض عمومی به وضع موجودی است که این زنان میخواهند آن را بیان کنند. همانطور که گفتم خودکشی از طریق مسمومیت کمتر امکان دیده شدن و رساندن پیام شخص را دارد. خودکشی از طریق خودسوزی بیشتر توجه رسانهها را به خود جلب میکند. از دیگر دلایل گرایش به این عمل را میتوان تبدیل شدن خودکشی از طریق خودسوزی به یک «مدِ انتحار» در برخی از مناطق غربی دانست. به دلیل رواج این مسئله در این مناطق، این شیوهی کشتنِ خود، به مرور جای پایش را در منطقه باز کرده است. دلیل دیگر را میتوان در دسترس بودن مواد لازم جهت عملی کردن هدف خود دانست”.
چگونه میتوان خودکشی و خودسوزی زنان را کاهش داد؟
در هر چهل ثانیه یک نفر در جهان خودکشی میکند. این آماری است که سازمان بهداشت جهانی در سپتامبر سال 2014 منتشر کرد. این یعنی در هر ساعت 900 نفر در جهان به زندگی خود پایان میدهند. این تعداد در شبانه روز به 21600 نفر میرسد. به گفتهی کارشناسان “میزان خودکشی در کشورهای توسعه یافته بالاست اما بیشتر خودسوزیها در آسیا و خاورمیانه اتفاق میافتد. ایران در خودکشی زنان در خاورمیانه رتبهی اول را دارد. ایران همچنین سومین کشوری است که آمار خودکشی در آن به سرعت در حال افزایش است”. اواسط اردیبهشت ماه سال جاری نیز وزیر بهداشت اعلام کرد “آمار افسردگی در کشور بیش از 12 درصد است. یعنی بیش از ۹ میلیون نفر از جمعیت کشور، به دلیل افسردگی در معرض ارتکاب به خودکشی قرار دارند”. زنان بیش از مردان اقدام به خودکشی میکنند اما خودکشی در مردان بیشتر منجر به مرگ میشود. برای جلوگیری از خودکشی و خودسوزی زنان چه باید کرد؟ چگونه میتوان این آمار را کاهش داد؟
فاطمه کریمی که به کاهش خودکشی در زنان امیدوار نیست، میگوید: “جایی که دلایل بروز پدیدهای به هیچ وجه فردی نیست و ساختارهای کلان جامعه، نقش اصلی را در بروز آن بازی میکنند در نتیجه بدون ایجاد تغییر در این سیستم کلان نمیتوان تلاش موثری در جهت کاهش این مسئله انجام داد. تا زمانی که جامعه ساختار خود را بر مبنای نابرابری بین دو جنس و دفاع یک سویه از یک طرف به نفع یکی و ضرر دیگری را در برنامهی خود دارد و قاطعانه از آن دفاع میکند نمیتوان به بهبود وضعیت زنان و کاهش خودکشی زنان امیدوار بود. قطعاً در چنین ساختاری، شاید فرمهای خودکشی تغییر پیدا کنند اما خودکشی به طرق مختلف ادامه پیدا خواهد کرد”.
برچسب ها
پزشکی قانونی تراژدی تن خودسوزی خودسوزی زنان خودسوزی زنان در کرستان خودکشی زنان خودکشی زنان در کردستان سوسن محمدخانی غیاثوند فاطمه کریمی ماهنامه خط صلح