مادر بهکیش و چهار دهه مادران عزادار/ علی عجمی
به مناسبت درگذشت یکی از مادران خاوران
پیدایم کن مادر
دیشب به خوابم آمدی
در آرزویت ماندم
دستت را در دستهایم گرفته
اشکهایت را پاک کردم مادر
شیشهها فرو ریختند
دستهایم غرق در خون شدند
پیش من بیا مادر، پیش من بیا
دو پلیس در دو طرفم
دستبندی بر دستهایم
پیدایم کن مادر، پیدایم کن
دیشب به خوابم آمدی
از چشمهایت فرو چکیدم
روی سینهات افتادم
جانت نسوخت مادر؟
شیشهها فرو ریختند
دست هایم غرق در خون شدند
پیش من بیا مادر، پیش من بیا…
(ترانه ای از احمد کایا، مترجم: یاشار یاغیش)
دی ماهی که گذشت، مادر بهکیش (نیره جلالی)، از مادران خاوران، برای همیشه از میان ما رفت. مادر بهکیش پنج فرزند و یک دامادش را در اعدامها و درگیریهای سالهای سیاه دههی شصت از دست داد؛ محمد، سیامک (دامادش)، زهرا، محسن و محمود و علی.
چیزی بهتر از این جملهی خودش نمیتواند آنچه را بر سر مادر بهکیش آمد توصیف کند: “من بیشتر عمرم را جلوی در زندانها برای گرفتن ملاقات و در گورستانها گذراندم.”
مادر بهکیش هیچ گاه جنازهی فرزندانش را ندید، در خاکسپاریشان حضور نداشت و تنها چیزی که داشت ساک و وسایل زندانشان بود و البته یک گورستان مشترک با همهی مادران داغدیدهی خاوران و اینگونه بود که مادر بهکیش مادر خاوران شد، از مادران خاوران شد، مادران داغدیده، عزادار و البته دادخواه.
اما تابوت مادر بهکیش روی شانههای چه کسی تشییع شد؟ مادر سعید زینالی، مادر ستار بهشتی، مادر مصطفی کریم بیگی… اگرچه تجربهای به حجم قساوت خاوران هیچ گاه در جمهوری اسلامی تکرار نشد -و بلکه در تاریخ ایران نشود-، ولی فرایند عزادار کردن مادران پیوسته ادامه داشته و هر یک از دهههای عمر جمهوری اسلامی در خاکسپاری مادر بهکیش نمایندهی خودش را داشت.
مادر سعید زینالی فرزندش را در دههی هفتاد گم کرد. مادر مصطفی کریم بیگی ده سال بعد در دههی هشتاد جسد خون الود پسرش را تحویل گرفت و گوهر عشقی که ستارش را در سالهای آغازین دههی نود از دست داد؛ دههی جاری.
مادران خاوران و بعدها “مادران پارک لاله”، طی این سالها جمعی بوده است برای عزاداری و سوگواری داغدیدگان تجربهای مشابه و مشترک ولی مهمتر از آن طی همهی این سالها، مجالی بوده است برای اعتراض به این حجم از ظلم و بیعدالتی و جایی برای دادخواهی.
ولی طی این چهار دهه صدای دادخواهی مادران عزادار شنیده نشده و به شمارشان نیز افزوده شده است. باید گفت و نوشت و نشان داد، واقعیت این است که تا زمانی که کسی پاسخ درستی به مادران عزادار نداده است، تا زمانی که عاملان این جنایات مشخص و محاکمه نشدهاند، تا زمانی که مادری با قاب عکسی در دست و شکایت و پرسشی در چشم به دوربین به ما خیره شده است، نمیتوان خاموش شد و نگاه کرد. باید گفت و نوشت.
برچسب ها
علی عجمی مادر بهکیش مادر ستار بهشتی مادران پارک لاله مادران خاوران مادران عزادار ماهنامه خط صلح ماهنامه شماره ۵۷