
معمای شمارگان کتاب در ایران/ رضا نجفی

این هم از عجایب روزگار است. پنجاه سال پیش در دورهی رضا شاه که جمعیت ایران حتی سی میلیون هم نبود، شمارگان کتاب در این کشور بیش و کم به سه هزار نسخه نیز می رسید، اما اکنون که جمعیت ایران بیش از دو برابر و حتی سه برابر شده است ما با تیراژ یا به اصطلاح شمارگان چند صد نسخه روبروییم. قضییه چیست؟
آل داود مدیر بخش حقوق ایران مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی و پژوهشگر حوزهی تاریخ و ادبیات، در گفتگویی درباره وضعیت حوزه کتاب گفت: “هنوز مشکل اصلی، کمبود تیراژ و فزونی قیمت است. شما ببینید در عصر ناصرالدین شاه که ایران جمعیتی حدود 6 تا 7 میلیون نفر بیشتر نداشت و کتابها هم چاپ سنگی بود، تیراژ 750 نسخه بود اما من که هفتهی گذشته برای انتشار مجموعه مقالاتم در انتشارات امیرکبیر صحبت کردم، تیراژ را فقط 300 نسخه اعلام کردند که این اسف انگیز و فاجعه بار است.”
سردمداران جمهوری اسلامی ایران برای مثبت نشان دادن کارنامهی نشر و رونق کتابخوانی در ایران معمولاً به افزایش عنوان کتابهای منتشر شده در هر سال استناد میکنند. البته این حقیقتی است. شمار عنوانهای کتاب در ایران رشد شگفت انگیزی داشته است.
افزایش عنوانها را آمار نشر تایید میکند. اما این آمار تنها بخشی از واقعیت است. بدون در نظر گرفتن مولفههای دیگری از جمله شمارگان، شماره صفحهها و شمار کل کتابهای منتشر شده در یک دورهی زمانی، بررسی رواج چاپ و نشر کتاب ناممکن است.
شمار عنوان های کتابهای منتشر شده ازآغاز تا پایان دههی هشتاد، دو برابر شده و در سال ۸۹ به ۶۴ هزار و ۶۰۰ رسیده است. مسئولان این افزایش را بدون در نظر گرفتن دیگر مولفهها، نشان افزایش کتابخوانی وانمود میکنند و ایران را از این منظر در جایگاه کشورهای برتر جهان و فراتر از بسیاری کشورهای اروپایی قرار میدهند.
نگاهی به دیگر بخشهای آماری که موسسهی خانه کتاب منتشر میکند، آشکار میکند که ادعای مسئولان، آشکارا برخلاف واقعیتهای موجود است؛ افزایش عنوان زمانی میتوانست به معنای افزایش مطالعه باشد که شمارگان کتابهای منتشر شده نیز دو برابر میشد.
شمار کل کتابهای چاپ شده، به ویژه در نیمهی دوم دههی هشتاد روندی نزولی داشته و در فاصلهی سالهای ۸۵ تا ۸۹ حدود ۳۲ میلیون نسخه کمتر شده است. علت این امر کاهش شدید شمارگان کتاب در سالهای گذشته است.
در سال ۸۰ تیراژ متوسط کتاب در ایران ۵۲۳۴ نسخه بود که در ۹ ماه نخست سال ۹۱ با حدود ۴۹ درصد کاهش به ۲۷۶۸ نسخه نزول کرده است. شمار کل کتابهای چاپ شده در ایران از ۲۲۸ میلیون و ۵۵۰ هزار در سال ۸۵ به ۱۹۸ میلیون و ۶۰۰ هزار در سال ۸۹ رسیده است.
در سالهای گذشته شمار میانگین صفحههای کتاب نیز هر سال کمتر شده است. برابر با آمار خانهی کتاب در سال ۸۵، در کل اندکی بیش از ۴۷ میلیارد برگ چاپ شده به صورت کتاب به بازار عرضه شده است. این میزان در سال ۸۹ با ۱۲ درصد کاهش حدود ۴۰ میلیارد صفحه بوده است.
به بیان دیگر به رغم دو برابر شدن شمار کتابهای منتشر شده، کل متون چاپی که در اختیار خوانندگان احتمالی در ایران قرار گرفته چند میلیارد صفحه کاهش یافته است.
کاهش شمار کل کتابها و صفحههای چاپ شده در حالی رخ داده که برابر با بررسیهای مرکز آمار ایران در دههی هشتاد خورشیدی هر سال حدود یک میلیون نفر به جمعیت افزوده شده است. به این ترتیب اصولاً زیرساخت و مصالح لازم برای افزایش میزان مطالعه فراهم نبوده و آماری که خلاف این روند را ادعا کند باورپذیر نیست.
مدیر یکی از شرکت های بزرگ و قدیمی ایران درگفت وگوی کوتاهی با یکی از رسانهها، با اشاره به سقوط شمارگان کتابهای منتشرشده در ایران، گفته است: “شمارگان کتاب های منتشرشده به طور متوسط به مرز دویست نسخه رسیده است و برخی از اتشاراتیهای نامدار ایرانی با تاسف این شمارگان را پشت جلد کتاب های خود میگنجانند که این موجب غم و اندوه است.”
در حالی که پس از روی کارآمدن دولت اصلاحات در تابستان ۱۳۷۶ و بازتر شدن فضای اندیشه و نشر، امیدها برای رونق تولید و توزیع کتاب افزایش مییافت اما درهمان سالها نیز ایجاد محدودیت برای برخی از نویسندگان و برخی موضوعها از سوی نهادهای غیر از دولت شنیده میشد و برخی از تحرکات برای پیشگیری از رواج نشر کتاب به چشم میآمد.
براساس آمار بالاترین آمار شمارگان کتاب در سال 58 درست یک سال بعد از پیروزی انقلاب به طور متوسط 11 هزار و 363 نسخه کتاب بوده است.
درست در مقابل این آمار کمترین میزان تیراژ مربوط به آخرین سال یعنی 92 بود که به دو هزار و 75 رسید. براساس نتایج تحقیقات و آمارها، شمارگان کتاب از دولت پنجم تا دولت دهم با کاهش روبهرو بوده است اما بیشترین متوسط شمارگان کتاب به دولتهای آیتالله هاشمی رفسنجانی و کمترین شمارگان کتاب به دولت محمود احمدینژاد مربوط میشود. در دورهی ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی (دولتهای پنجم و ششم) یعنی در دوران وزارت فرهنگ و ارشاد سهوزیر میانی (سیدمحمد خاتمی، علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم) که سالهای 1368 تا 1375 را در بر میگرفت، مجموع متوسط شمارگان کتاب 41 هزار و 716 نسخه بوده است.
اما چه چیزی باعث افت تیراژ شده است؟ آنچه مسلم است آمار پایین شمارگان کتاب به خاطر عدم رغبت مردم به کتابخوانی است. ورود تکنولوژیهای جدید و اینترنت، سرانهی مطالعه را پایین آورده و از سوی دیگر ممیزی مهمترین مانع است. اما محسن باقرزاده، مدیر انتشارات توس و یکی از ناشران با سابقهی تهران در گفتوگو با شرق، “ممیزی و گسترش تکنولوژی” را هرچند دلایل مهم افت تیراژ میداند اما معتقد است از این دو عامل آنچه بیشتر باعث افت فروش کتاب شده، عدم امنیت ناشران برای چاپ و فروش کتابهایشان است: “الان ما با تیراژ هزار نسخه هم ضمانتی برای فروش نداریم. هیچ تضمینی وجود ندارد.”
به گفتهی او از پیش از انقلاب تا حدود 10 سال پیش متوسط شمارگان پنج هزار و 500 نسخه بود: “نشر ما در سالهای قبل تا تیراژ 30 هزار نسخه هم منتشر کرده است. به طور مثال مجموعهی چخوف با آنکه تعداد زیادی بود تا 10 هزار نسخه هم تیراژ داشت و به چاپهای متعددی رسیده است. یعنی مردم بهسراغ خرید کتاب میآمدند. دورههایی هم بود که ما با تیراژ بالای 10 هزار نسخه، برای جمعیت 40 میلیونی کتاب منتشر میکردیم. در روزهای پنجشنبه کتابفروشی انتشارات توس با مراجعهکنندگان زیادی روبهرو میشد. مراجعان دایمی داشتیم. یعنی در طول یک هفته عناوین جدید هم میآمد که مراجعان آنها را تهیه و موضوعات مختلف را دنبال میکردند.”
جلال ذکایی کارشناس چاپ و نشر نیز در گفتوگو با روزنامهی شرق، دربارهی عوامل مهم این پدیده میگوید: “نگاههای ممیزی متفاوتی که در دورههای گذشته به کتاب وجود داشته است، کنترلهایی که توسط بخش دولتی اعمال شده، شرایط نابسامان اقتصادی و سیاستهای غلط دولتی به افت شمارگان کتاب منجر شده است.”
این کارشناس فرهنگی اضافه میکند: “این دلایل در سال 91 به اوج خود رسید؛ فشارهای اقتصادی که تنها بخشی از آن اعمال تحریمها و بالارفتن هزینههای کتاب بود، عدم کفایت بخش دولتی در هدایتکردن بحران نشر و به خصوص کنترلنشدن قیمت کاغذ در شمارگان سال 92 تاثیر گذاشته است و این سال به عنوان پایینترین سال این آمار است.” ذکایی این نظر را تایید میکند که میزان شمارگان کتاب در ایران به صورت واقعی اعلام نمیشود: “بسیاری از ناشران حتی از میزان نسخهی کتابی که در شناسنامهی کتاب درج میکنند کمتر کتاب را منتشر میکنند. به این دلیل که اگر بنویسند 500 نسخه، دیگر ارشاد از آنها 100 نسخه کتاب نمیخرد. هیچ امکانی هم برای نظارت وجود ندارد.”
محمد یراقچی، مدیر انتشارات پنجره، در گفتوگو با ایسنا، مهمترین دلیل پایین آمدن تیراژ کتابها را تورم و ناتوانی اقتصادی مردم دانست و گفت: “دلیل پایین آمدن تیراژ کتابها و رسیدن شمارگان چاپ کتاب به ۴۰۰-۵۰۰ نسخه در درجهی اول تورم است که باعث گرانی کتاب شده و به همین خاطر در این شرایط مردم سعی میکنند کالاهای اساسیتر برای زندگی را تهیه کنند.”
او افزود: “به این دلیل شمارگان خیلی از کتابهای ناشران به ۵۰۰ نسخه رسیده است، چون گردش کتاب کشور در طول سال بیش از این نیست؛ در حالیکه قبلاً شمارگان کتابها حدود ۲۰۰۰ نسخه بود، اما در شرایط فعلی و با توجه به گردش پایین کتاب اگر ناشری ۲۰۰۰ نسخه کتاب چاپ کند احتمالاً این کتابها سه سال در انبار میمانند، در حالیکه تورم هر سال در حال رشد است. ضمن اینکه وقتی شمارگان کتابی بالا میرود به تبع ناشر باید حقالتالیف و حقالترجمهی بیشتری هم بپردازد که این مسئله هم با گردش پایین کتاب در سال جور در نمیآید.”
چکیدهی کلام اینکه سقوط شمارگان کتاب در ایران به علل گوناگونی مربوط می شود؛ از پایین بودن سرانهی مطالعه در ایران، گرانی کتاب، ورود رقبایی مانند اینترنت و فیلم و تلویزیون به جامعه تا سانسور و مشکلاتی که متولیان دولتی برای ناشران و اهل قلم ایجاد کردهاند. به نظر می رسد تا این علل برطرف نشود شمارگان کتاب نیز به جایگاه سابق خود باز نخواهد گشت و چه بسا همچنان سیر نزولی داشته باشد.

برچسب ها
رضا نجفی شمارگان کتاب ماهنامه شماره ۵۱ وزارت ارشاد