تاملی بر پدیدهی خشونت آنلاین/ مینا خانی
وقتی از خشونت آنلاین ضد زنان حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟ تحقیقات موسسهی بی. اس. آی. در آلمان نشان میدهد که ۱۲ درصد از کاربران اینترنتی مورد تحقیق حداقل یک بار مورد خشونت آنلاین قرار گرفتهاند. این خشونتهای آنلاین شامل آزارهای جنسی نیز میشوند که بیشترین قربانیان آن زنانی میان ۱۴ تا ۳۹ سال هستند.(1)
اگر بر اساس تحقیقات و مشاهدات موجود در همین فضای آنلاین بپذیریم که محققان رفتهرفته دارند شکلی از خشونت را به عنوان خشونت سایبری میپذیرند که این نوع خشونت گاهی میتواند پیامدهای قانونی بسیار سنگین نیز داشته باشد، آیا نباید بپذیریم که در چنین فضایی باز از اولین قربانیان بروز چنین خشونتهایی زنان هستند؟ آیا نباید در کنار تعاریف موجود دربارهی خشونت آنلاین تعریف واحدی از خشونت جنسی آنلاین بر ضد زنان ارائه داد؟ به بیان دیگر آیا نباید پذیرفت که خشونت آنلاین ضد زنان خود قابل بررسی جداگانه و پرداخت جداگانه از انواع بروز خشونت آنلاین است؟
خشونت آنلاین ضد زنان را نمیتوان موضوعی فارغ از فضای ضد زن موجود در فضای کلی جامعه در نظر گرفت. واقعیت این است که فضای ضد زن خودش را با هر بستری تطبیق میدهد. در فضای کاری به شکلی، در فضای اماکن عمومی به شکلی دیگر، در خانهها و فضای خانوادگی نوعی و حالا در فضای آنلاین نوعی دیگر. داستان اما هنوز همان داستان همیشگی است: ناامن بودن فضا برای زنان.
آنچیزی که در کلیتیش به این فضای ناامن دامن میزند میتواند بر دو مسئلهی اصلی استوار باشد: ۱) نداشتن آگاهی جنسیتی و مصادیق ستم جنسیتی ۲) نداشتن سعی و تلاش اجتماعی جامع و عمومی برای امن کردن فضا برای زنان و توضیح مصادیق بارز این ستم در فضاهای گوناگون. در نتیجه اگر بخواهیم در مورد خشونتی که در فضای شبکههای اجتماعی آنلاین به زنان اعمال میشود حرف بزنیم، نمیتوانیم بسترهای کلی امکان بخشیدن به چنین خشونتی را از نظر دور نگاه داریم. باید بپذیریم خشونتی که فضای فعالیت زنان در شبکههای اجتماعی را محدود و پرخطر میکند از آن مفهوم کلی زن ستیزی جدا نیست و نبوده است.
مصادیق چنین آزارهای به نظر دور از تصور عمومی نمیآیند:
-خشونت کلامی به زنانی که در مباحثِ سیاسی شرکت میکنند و به سرعت برای به سکوت واداشتنشان به جنسیتشان ارجاع داده میشود و یا بحث با آنها جنسی میشود.
-پیامهای متعددی که زنان در فضای اینباکسهای خصوصی از مردان دریافت میکنند و در آنها بیواسطه مورد مکالمههای جنسی قرار میگیرند بدون اینکه پیشزمینههای ابتدایی چنین مکالمههایی با تمایل طرفین برقرار باشد.
-پیامهای تهدید و آزاری که زنان در این فضا دریافت میکنند و معمولاً دامنهی این تهدیدها به فضایی غیر از فضای آنلاین ارجاع داده میشوند.
نقدهایی سیاسی که زنان در آنها به شکلی ابژههای جنسی در نظر گرفته میشوند و یا در آنها توسط کلیشههای موجود ضد زن تحقیر میشوند.
-و حتی نوعی از پیگیری و تعقیب زنان و فعالیتهایشان در شبکههای مجازی توسط افراد نزدیکشان.
اما آنچیزی که دور از تصور عمومی میآید نه تصویرهای اینچنینی از آزار زنان در فضاهای شبکههای اجتماعی آنلاین بلکه به رسمیت شناختن آنها به عنوان شکلی از بروز ستم و آزار جنسی و جنسیتیاست. به طور معمول چنین آزارهایی حتی وقتی نوعی از آزار در نظر گرفته میشوند به آزارهای کلامی (سکسیسم کلامی) تقلیل داده میشوند و دقیقاً از همین روست که بررسی آنها به عنوان نمودهای مشخص آزار جنسی و جنسیتی توسط فمینیستها نیز حساسیتهای ماوارایی فعالین این حوزه به حوزهی سکسیسم و جنسیتزدگی کلامی تعبیر میشود.
در چنین هنگامههاییست که توضیح اینکه خشونتهای آنلاین به صرف اینکه در حوزهی کلامی بازتولید میشوند تنها خشونتهای کلامی نیستند. وقتی زنان در فضای خصوصی اینباکسهای شخصی مورد آزار و تحقیر جنسی قرار می گیرند به واقع شکلی از آزار جنسی را تجربه میکنند. در واقع باید به خودمان یادآوری کنیم که درست است که این اتفاقات در فضای مجازی اتفاق می افتند اما کاربران مورد هجمهی چنین خشونتی انسانهایی واقعی با زندگیهایی واقعی هستند. هر نوعی از تحقیر و توهین جنسیتی که آنها در این فضا تجربه میکنند، تاثیرات مستقیم روی زندگی و فعالیتهای فردی و اجتماعی آنها در بسترهای اجتماعی متفاوت از جمله مجازی و غیر مجازی دارد. تحقیرها و آزارهای جنسی و جنسیتی از کانالهای شبکههای اجتماعی همه چیز را در دایرهی کلام تصویر میکنند اما کابوسها و ترسهای قربانیان خشونتهای جنسی و جنسیتی در این فضا واقعی هستند.
آنها به شکلی واقعی از فضاهای شبکههای اجتماعی حذف میشوند و یا فعالیتشان در این فضاها به شکل واقعی محدود میشود. وقتی در فضای عمومی تحقیر میشوند این تحقیر در فضای واقعی دوستان و فضای کاری آنها تاثیر مستقیم میگذارد. خانوادههای آنها می توانند در جریان این اتفاقات قرار بگیرند و البته همهی اینها نمودهای واقعی در زندگیهای شخصی و اجتماعی کاربران زن مورد خشونت گرفته در فضای مجازی است.
به این ترتیب باید توضیح داد شکلی از فعالیت اجتماعی مردمحور و نابرابر که فضای ستم جنسیتی را از خانهها و اماکن عمومی از مدارس و محلهای کار به فضاهای آنلاین کشیده است و حالا میخواهد آن را در ظاهر به شوخیها و ناپاکیهای کلامی زبانی محدود کند نوعی عادی سازی این خشونت و بیش از اندازه عامسازی این موضوع بدون در نظر گرفتن سویههای شخصی مخرباش در فضای عمومی برای افراد حقیقی و حقوقی است که مورد این آزارها قرار میگیرند.
سوال اصلی در اینجا این نیست که: آیا میتوان به طور کلی فضاهای آنلاین را از چنین خشونتی خالی کرد بدون اینکه بستر اجتماعی آن فراهم باشد؟ جواب این سوال به سرعت و بدون لحظهای شک و تردید مشخص است: خیر.
سوال اصلی این است که: چطور میشود خود این فضاهای آنلاین را به محیطی برای توضیح این مسائل و ارتباطات مشخصاش با هم تبدیل کرد؟ چطور میشود باور کرد خشونت آنلاین به فضای آنلاین محدود نمیشود؟ و تنها به حوزهی خشونت کلامی و سکسیسم زبانی محدود نمیشود؟ سوال این است که: چطور میشود و از حداقل فضاهای بازمانده برای آگاهیرسانی در این مورد استفاده کرد؟ کلاوس فون واگنر، منتقد آلمانی در برنامهای انتقادی در شبکهی زد. دی. اِف آلمان در مورد فمینیسم در اینباره جملهی مورد تاملی گفت: دائم گفتهمیشود که سکسیسم را به راحتی نمیتوان شناخت، این طور نیست، سکسیسم مثل پورنوگرافیدرست در لحظهای که دیده میشود قابل تشخیص است.
منابع:
1- برای اطلاعات بیشتر ر.ک به وبسایت موسسهی بی. اس. آی. در آلمان که در یکی از تحقیقات خود در سال 2011 با نام “خشونت آنلاین بازی کودکانه نیست” به این مسئله پرداخته است.
برچسب ها
خشونت آنلاین خشونت کلامی زنان سکسیسم ماهنامه خط صلح ماهنامه شماره ۴۹ مینا خانی