اخرین به روز رسانی:

مارس ۳, ۲۰۲۵

امر به معروف و نهی از منکر و سلطه‌ی هویت دینی/ بهزاد مهرانی

امر به معروف و نهی از منکر در منظومه‌ی فکری-عملی مسلمانان جایگاه ویژه‌ای دارد. هر چند این عمل یک حکم دینی نیست و یک اصل فقهی محسوب می‌شود اما در باور بسیاری از مسلمانان معتقد، انجام این دو عمل لازمه‌ی نگهداری و حفظ و بقای اس و اساس دین شناخته می‌شود. گویا بدون انجام امر به معروف و نهی از منکر، دین ِخدا در عرصه‌ی بیرونی و اجتماع یار و یاوری ندارد و از این‌رو این دو عمل عامل حفظ دین است تا دین خدا به کژراهه نرود و از این‌جا است که انجام این امر بر عهده‌ی فرد یا افراد خاصی فقط نیست بلکه کل جامعه‌ی دینی، از آن حیث که دینی است و کل افراد جامعه از آن حیث که مومن هستند برای حفظ دین موظف و مکلف به امر به معروف و نهی از منکر هستند زیرا که دوری از دین تنها بی‌دینان را گزند نمی‌رساند بلکه خشک و تر با هم می‌سوزند.

شیعیان به عنوان نحله‌ای از دین اسلام معتقد هستند که حسین، امام سوم شیعیان، که قداست ویژه‌ای نزد این مذهب دارد، از قیام خود در برابر یزید هدفی جز احیای سنت امر به معروف و نهی از منکر نداشته است و برای این مدعا استناد می‌کنند به سخنان حسین در وصیتش به محمدبن حنفیه که در آن‌جا امام سوم شیعیان به صراحت می‌گوید که هدفی از قیام جز اصلاح امور امت جدش -محمد- که به فساد گرائیده و هم‌چنین امر به معروف و نهی از منکر ندارد: انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم ان ارید امر بالمعروف و انهی عن المنکر…

در جامعه‌ی دینی که دین تنها عامل و از قضا مهم‌ترین دوام و قوام‌بخش هویت جمعی است، این امر به معروف و نهی از منکر مکانیزمی است که همه‌ی تلاش خود را به کار می‌بندد تا جامعه -بخش اندک جامعه-، نتوانند سر از لاک این هویت دینی بیرون بیاورند و در اتمسفری جز فضای دین نفس بکشند. در چنین جامعه‌ای هر عامل یا عواملی که بخواهد به این انسجام هویتی لطمه وارد کند امری ضد دینی و منکر است و رسالت انسان مومن آن است که با هر چه ضد دین است و لاجرم مفسده‌خیز، بستیزد.

در جامعه‌ی مدرن که از آن جامعه‌ی پیشامدرن ِسنتی ِتک‌هویتی فاصله گرفته است و هیج هویتی نمی‌تواند به تنهایی قوام‌بخش جامعه باشد، لاجرم امر به معروف و نهی از منکر نمی‌تواند ابزاری برای انسجام‌بخشی ِهویت‌های چندتکه باشد. نباید فراموش کرد که معروف و منکر هر آن‌ چیزی است که دین به انجام آن امر کرده و یا از انجام آن بازداشته است و برای انسان مدرن دین نه یگانه عامل هویت‌بخش و انسجام‌دهنده است و نه دستورات دینی از آن حیث که دینی هستند لازم‌الاجرا. از طرفی با شکل‌گیری دولت مدرن، آن‌چه لازم‌الاجرا است، هر آن‌ چیزی است که قانون شده است و این قانون مانند گذشته از دل دین بیرون نمی‌آید و امت دیندار جای خود را به شهروند داده است. از این‌رو عدم رعایت اصول و قواعد دینی از آن حیث که دینی‌اند منکر محسوب نمی‌شوند و رعایت آن معروف. عدم رعایت قوانین ِبرآمده از خِرد جمعی برای فرد خاطی عواقبی در بر دارد اما عقوبت آن ربطی به دیگر شهروندان ندارد بلکه سر و کار خاطی با قوه‌ی قضاییه و جریمه و زندان است.

اگر بپذیریم که در جهان جدید انسان تک‌هویتی نیست، خواهیم دید که حفظ هویت دینی به عنوان یک هویت غالب و قاهر اساساً معنای محصلی ندارد.

جریان نواندیشی دینی که سعی وافر در این مهم داشته است که بین دین و دنیای مدرن سازگاری برقرار سازد، از این‌رو به این تناقض در جهان امروز پی برده است. بخشی از این جریان تاثیرگذار در ابتدا تلاش کرد که بگوید آن‌چه جهان جدید به عنوان ابزارها و مکانیسم‌های مهار قدرت به رسمیت شناخته، همان است که در منظومه‌ی فکر دینی به آن امر به معروف و نهی از منکر می‌گویند؛ رسانه‌های آزاد، احزاب مستقل و مطبوعات، ابزارهای مهار قدرت هستند و انسان مدرن با این ابزار قدرتمندان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند اما هر چه این جریان فکری-سیاسی به پیش آمد و حکومت دینی جمهوری اسلامی بیش‌تر سیطره‌ی خود را بر همه‌ی شئونات زندگی شخصی و اجتماعی مردم بسط داد، تلاش شد که درباره‌ی کارآیی یا ناکارآمدی امر به معروف و نهی از منکر در جهان جدید سکوت شود و تنها به گفتن این بسنده شود که آن‌چه جمهوری اسلامی و گروه‌های مذهبی تندرو بر سر مردم، علی‌الخصوص زنان کشور می‌آورد، معنای درست و دقیق امر به معروف و نهی از منکر نیست اما چندان سخن از این به میان نیامد که معنای درست و دقیق امر به معروف و نهی از منکر برای انسان معاصر چیست.

باید گفت همان‌طور که آن‌چه در فکر دینی به عنوان ‪”شورا‪” مطرح می‌شود، معنای دموکراسی و یا پارلمان نمی‌دهد و یا همان‌طور که طب‌الرضا و طب‌الصادق هیچ نسبتی با دانش پزشکی جدید ندارد و همان‌گونه که زمین‌شناسی و کیهان‌شناسی قرآنی نسبتی با علوم جدید در این عرصه‌ها ندارد و قس‌علی‌هذا، امر به معروف و نهی از منکر هم همان رکن چهارم دموکراسی و مفاهیمی از این دست نیست.

امر به معروف و نهی از منکر متعلق به جهان سنت است که دین تنها هویت افراد بود و عدم پا‌یبندی به این هویت، گناهی نابخشودنی و منکری عظیم بود. انسان امروز و حتی انسان دین‌دار امروز به هیچ عنوان انسانی تک‌هویتی نیست و از این ‌رو امر به معروف و نهی از منکر نمی‌تواند پاسدار هیچ هویت جمعی یا فردی باشد.

بیش از هر چیز برای انسان جدید دین امری شخصی است و امر به معروف و نهی از منکر در شکل لسانی -به اصطلاح نرم- چیزی نیست جز سرک کشیدن در زندگی افراد برای تحمیل یک سبک خاصی از زندگی و پوشش و منش و کوشش در عرصه‌ی فردی و همین‌طور اجتماعی؛ همان چیزی که به زبان عامیانه نامش فضولی است.

تحمیل یک سبک و منش و غیره‌ی زندگی با زبان خوش -که نزد برخی از مومنان مرحله‌ی اولیه‌ی امر به معروف و نهی از منکر است-، نامش امر به معروف و نهی از منکر لسانی است و اگر کارگر نیفتاد بر مومنان است که وارد فازهای خشن‌تر بشوند. در شکل غیر لسانی، امر به معروف و نهی از منکر می‌شود آن‌چه گشت‌های ارشاد در سی‌وچند سال عمر نظام اسلامی بر سر مردم ایران آورده‌اند و اسیدپاشی بر روی زنان مرتبه‌ای دیگر -هر چند بسیار خشن- از همین امر به معروف و نهی از منکر است.

امر به معروف یعنی تحمیل یک سبک از زندگی و یک نوع هویت به دیگران چه با زبان خوش و چه با خشونت.

توسط: بهزاد مهرانی
دسامبر 25, 2014

برچسب ها

امر به معروف و نهی از منکر بهزاد مهرانی ماهنامه خط صلح شماره ۴۴ ماهنامه شماره ۴۴