
کلاسهای گرم و ایمن، رویای دانش آموزان فرودست/ محمد حبیبی
دانش آموز، معلم و مدرسه سه مولفهی اصلی نظام آموزشی هر کشوری محسوب میشوند. سه مولفهای که هرکدام به صورت جداگانه و نیز در ترکیب با یکدیگر، سطح و میزان استانداردهای آموزشی یک کشور را نشان میدهند. تغییر و تحول در مولفههای دانش آموز و معلم، به عنوان نیروهایی انسانی، مستلزم برنامههایی بلند مدت و زمانبر است؛ به عبارت دیگر جزئی از تغییرات فرهنگی و اجتماعی یک کشور محسوب میشود.
اما مدرسه به عنوان یک مکان، جایی که تبادلات آموزشی در آن شکل میگیرد، از جنبههایی متفاوت از دو مولفهی دیگر است. مدرسه امکانات و ابزارهای لازم برای آموزش کودکان و نوجوانان را فراهم میکند و معمولاً با اجرای برنامههایی مدون و صرف هزینههای لازم، هر کشوری میتواند در کوتاه مدت به زیر ساختهای لازم برای رسیدن به مدارس بهینه دست یابد.
اما سی وشش سال پس از انقلاب بهمن 57 و استقرار نظام جمهوری اسلامی، با وجود منابع نفتی و مالی فراوان در ایران، هنوز مدارس این کشور از اولین ضروریات یک مکان آموزشی، یعنی ایمنی محروم هستند. بعد از طرح و اجرای پنج برنامهی توسعه و تبلیغات فراوان رسانهای در زمینهی پیشرفتهای فنی و علمی در طول سه دههی اخیر، یک مقام مسئول در آموزش و پرورش دولت یازدهم از وجود 120 هزار کلاس درس در سراسر کشور که فاقد سیستم گرمایشی استاندارد هستند، سخن میگوید. به عبارت دیگر هنوز یک-سوم مدارس کشور از سیستم گرمایشی نا ایمن برخوردارند. به گفتهی همین مقام مسئول این تعداد کلاس، نزدیک به 3 میلیون و 200 هزار دانش آموز را در خود جای داده است.(1)
یعنی هر ساله با آغاز فصل سرما، خطر آتش سوزی در کمین این تعداد دانش آموز ایرانی است. در این میان دانش آموزان مناطق حاشیهای، شهرستانهای محروم و روستاها، در معرض آسیب پذیری بیشتری هستند. سیستم گرمایشی در کلاسهای درسی این مناطق به دلیل فقدان امکانات و محرومیت شدید، از حداقلهای امنیتی لازم هم برخوردار نیستند. در واقع به همین علت است که تقریباً تمام حوادث منجر به آتش سوزی در طول دو دههی اخیر، در این مناطق اتفاق افتاده است.
در سال 76، آتش سوزی در یک مدرسهی ابتدایی در شهرستان شفت گیلان منجر به سوختگی شدید معلم کلاس و سوختگی 11 دانش آموز دیگر شد. فداکاری و از جان گذشتگی معلم کلاس (حسن امیدزاده)، نجات بخش جان دانش آموزان بود. معلمی که در تیرماه 91 پس از تحمل 15 سال درد و رنج ناشی از سوختگی، در سن 58 سالگی درگذشت. در حادثهای دیگر، 13 دانش آموز روستایی محروم در لردگان استان چهارمحال و بختیاری (روستای سفیلان)، دچارسوختگی بالای چهل درصد شدند. این حادثه در آبان ماه 83 اتفاق افتاد. دوسال بعد و در آذرماه 85، سرنگونی یک بخاری علائالدین، تنها وسیلهی گرمایشی یک کلاس در مدرسهی شهید رحیمی درودزن، از توابع استان فارس، فاجعهی دیگری را رقم زد که خبر آن تا مدتها با دستور مقامات مسئول، رسانهای نشد. در این حادثه 8 دانش آموز دچارسوختگی شدید از ناحیهی سر و دست شدند. در آبان ماه 89 بر اثر وقوع آتش سوزی دیگری در یک خوابگاه شبانه روزی دانش آموزی در منطقهی چاه رحمان سیستان و بلوچستان، یک دانش آموز جان خود را از دست داد. درست یکسال بعد، در آبان ماه 90 خوابگاه دانش آموزان دبیرستانی در چابهار طعمهی حریق شد. در این آتش سوزی چهار دانش آموز جان خود را از دست دادند. دانش آموزانی که بنابر نظر مسئولان محلی از نخبگان استانی بودند و نهایتاً فاجعه آتش سوزی در مدرسهی دخترانهی شین آباد…
اما شین آباد هم آخرین حادثه نبود. در همین آذر ماه امسال نیز استفاده از بخاری نفتی غیر استاندارد در یک مدرسهی روستایی در اردبیل، منجر به آتش سوزی شد که بنابر نظر مسئولان محلی، تلفات جانی نداشته است. (2)
آنچه که ارائه شد تنها گوشهای از حوادث اتش سوزی در مدارس کشور است و همانطور که تاریخ حوادث نشان میدهد، محدود به دورهی مشخصی نبوده است. بسیاری از این حوادث از چشم رسانهها دور مانده و بعضاً آمار صحیحی از قربانیان، در نتیجهی فشارهای مسئولین وزارتی ارائه نمیشود.
از سوی دیگر استفاده از وسایل گرمایشی نا امن، تنها مختص به شهرستانهای دور افتاده و محروم نیست؛ بلکه دانش آموزان در استانهای بزرگ هم با سرمای کلاسهای درس دست به گریبان هستند. بنا بر نظر یکی از نمایندگان مجلس، سیستم گرمایشی پنج درصد از مدارس اصفهان، چراغهای نفتی است، در حالیکه حدود ده درصد از کل دانش آموزان اصفهان در این کلاسها تحصیل می کنند. بعضی از این مدارس روستایی در مناطق سردسیر واقع شدهاند که سرمای کلاس و نبود سیستم گرمایشی مناسب احتمال وقوع خطرات و تعطیلی ناخواسته را فراهم میکند. (3)
یکی از راهکارهای مسئولین امر در دوسال اخیر، اجبار دانش آموزان به تحصیل در کلاسهای سرد و فاقد بخاری است. به طور مثال بنابر گزارش خبرگزاریها، بسیاری از دانش آموزان مدارس عشایری در شمال استان خوزستان، در فصل سرما، در چادرهای سرد و بدون استفاده از وسایل گرمایشی مشغول تحصیل هستند. بنابر دستور مقامات مسئول، این مدارس اجازهی استفاده از بخاری نفتی را ندارند. (4)
در واقع به جای صرف هزینههای لازم و ایجاد سرپناه مناسب برای تحصیل دانش آموزان، مقامات آموزش و پرورش ترجیح دادهاند که صورت مسئله را به طور کامل پاک کنند. بدین ترتیب در طول سه دههی اخیر و با وجود منابع مالی عظیمی که در نتیجهی فروش نفت عاید دولتهای متعدد در جمهوری اسلامی شده، همچنان هر ساله باید در فصل زمستان شاهد حوادث دلخراش آتش سوزی و قربانی شدن دانش آموزان بیشتری باشیم. همانطور که تاریخ حوادث آتش سوزی نشان میدهد، تغییر دولتها و مسئولین آموزشی نیز تاثیری در جلوگیری از فجایع آتش سوزی در مدارس نداشته است. این درحالی ست که به گفتهی عضو هیات رئیسهی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، هزینهی تجهیز یک مدرسهی 6 کلاسه به سیستم گرمایشی ایمن، تنها 20 میلیون تومان است. (5)
نگاهی به هزینههای گزافی که هر ساله به مناسبتهای مختلف صرف تبلیغات رسانهای و ایدئولوژیک در آموزش و پرورش و سایر ارگانهای دولتی میشود، نشان میدهد مشکل اصلی در رفع معضل آتش سوزی در مدارس، نه کمبود بودجه که بیش از هرچیز بیکفایتی و بیمسئولیتی مدیران دولتی در ادوار مختلف است. با این همه رئیس سازمان نوسازی مدارس در آخرین اظهار نظر خود، از کمبود بودجه در سال جاری برای تجهیز مدارس سخن گفته و وعدهی تجهیز همهی مدارس کشور به سیستمهای گرمایشی استاندارد تا پایان سال 95 را داده است؛ وعدهای که سالهاست تکرار میشود و بعید است با این شرایط مدیریتی عملی شود.
منابع:
1-سایت خبری تابناک 17 آذر 1393
2-خبرگزاری ایسنا 6 آذر 1393
3- خبرگزاری مهر 7 آبان 1393
4-خبرگزاری مهر 5 آبان 1393
5-روزنامه خراسان 17 آذر ماه 1393

برچسب ها
آتش سوزی در کلاس درس آتش سوزی در مدرسه ماهنامه خط صلح شماره ۴۴ ماهنامه شماره ۴۴ محمد حبیبی