اخرین به روز رسانی:

آوریل ۲۱, ۲۰۲۵

اتحادیه‌های کارگری، یک تجربه‌ی جهانی/ فرید رهنما

Landscapeاتحادیه‌های کارگری و جمع شدن کارگران برای منافع صنفی به دور یکدیگر تاریخی بس طولانی دارد. از عصر خیزش اسپارتاکوس (109 تا 71 پیش از میلاد) تا آغاز صنعتی شدن و پیدا شدن مفاهیم جدید کارگر، اتحادیه های کارگری و حقوق کارگر و انسان، راه درازی طی شده است. خصلت تلاش برای با هم بودن انسان جهت رسیدن به امری برتر و بالاتر برای یک مجموعه یا جمع در طول تاریخ در میان کارگران نیز گام به گام سیر تکاملی خود را طی کرده و به صورت امروز در آمده و برکات بسیاری از آن برون آمده است. انگلستان کشوری ست که زودتر از بقیه به عصری دیگرگونه که صنعتی شدن را در پس داشت پا نهاد. در اواسط قرن 18 ام بود که شرایط برای انقلاب صنعتی مهیا شد؛ عصری که از دهه‌ی 60 قرن 18 آغاز شد تا دهه‌ی 40 قرن 19 به طول انجامید. سال‌هایی که در انگلستان انقلاب صنعتی بود، ماشین بخار و مولدهای بخاری توسط انسان خلاق زاده شد و نقطه‌ی عطفی برای برای این خیزش رقم زد؛ نقطه‌ی عطفی که در اواخر قرن 19 با کشف نیروی الکتریسیته توسط ادیسون سیری تکاملی یافت.

با صعنتی شدن سیر تولید هم صنایع قدیمی مانند صنایع دستی و پیشه وری تحت الشعاع قرار گرفت و با ظهور صنایع جدید، مسائل جدیدی مانند زمان کار و دستمزدها برای کارگران به وجود آمد یا وضعیت کار نامطلوب با 15 تا 18 ساعت کار در شبانه روز؛ وضعیتی که زنان و کودکان نیز در آن و مثلا در صنایع نساجی استفاده می شدند.

این همان شرایطی بود که موجب اولین اعتراض‌های علنی کارگران شد. اول بار کارگری به نام “لود” در قرن 16 یک دستگاه بافندگی را شکست. در قرن 18 و در سال‌های 1765، 1771، 1783، 1789، 1791، 1794 این داستان ادامه داشت و کارگران به شیوه‌ی “لود” و برای اعتراض دستگاه‌های صنعتی را می شکستند. حتی کارگران معادن ذغال سنگ معادن را خراب می کردند و ذغال‌ها را می سوزاندند.

در 1792 هم در لانکشایر برای اولین بار اتحادیه‌ی کارگران بافنده شکل گرفت. اتحادیه‌ی کارگری به نهادی اطلاق می‌شود که توسط و برای کارگران ایجاد شده و در راستای احقاق حقوق ایشان از دستمزدها تا منافع آن‌ها، قوانین کار و افزایش قدرت کارگران تلاش می‌کند.

اما اولین اتحادیه، در ابتدا تنها نقش صندوق متقابل را بازی می کرد و به تدریج رهبری اعتصابات را نیز پذیرفت. وظیفه‌ی اساسی آنان به عنوان کارگران متخصص اساساً برای این بود که شغل از دست ندهند. چرا که شغل و کار و درآمد حکم کلید مرگ و زندگی را داشت.

آنانی که کارگر متخصص نبودند هم‌چنان به خراب کردن دستگاه‌ها ادامه می‌دادند. در 1796 قانون شدیدی علیه این خراب کنندگان وضع شد. اواخر قرن 18 و قرن 19 جنگ‌های متمادی میان انگلستان و فرانسه به وخیم‌تر شدن وضع کارگران و افزایش اعتصابات و اعتراضات منجر شد. این امر سبب شد که پارلمان انگلستان در سال‌های 1799، 1800، 1811، 1812 قوانین سفت و سخت‌تری تصویب کند که طبق آخرین قانون، طرفداران خراب کردن ماشین‌ها محکوم به اعدام می‌شدند.

اما کارگران در برابر قوانین ناعادلانه و ناقض حقوقشان مقاومت کردند. پس از جنگ 1815 میان انگلستان و فرانسه فعالیت‌های کارگری توسعه‌ی بیش‌تری یافت و این فعالیت‌های کارگری و تلاش عناصر دموکرات موجب شد که در سال 1842 کارگران انگلیسی پیروزی بزرگی را به دست بیاورند؛ پارلمان انگلستان تمام قوانین ضد کارگری را لغو کرد.

اما کارگران انگلیسی از پای ننشستند. در 1825 و همزمان با نخستین بحران اقتصادی، کارگران دامنه‌ی اعتصابات را گسترش دادند. در میان این بحران و اعتصابات، پارلمان انگلستان قانونی جدید تصویب می‌کند که مانع گسترش اعتصابات شود و ایضاً از اعتصاب شکنان حمایت کند. در اواخر سال‌های دهه‌ی 30 قرن 19، تعداد اعضای اتحادیه‌ها به 600 هزار تن می‌رسد و همه از کارگران متخصص تا غیر متخصص به اتحادی اساسی دست می‌یابند.

Midnight_at_the_glassworks2در سال‌های 30 قرن 19 ام جنبش عریضه نگاری جهت اصلاح امور و خطاب به پارلمان انگلستان از سوی کارگران به راه افتاد تا آن‌جا که در 1839 عریضه به امضای یک میلیون نفر تسلیم پارلمان شد. اما پارلمان ترتیب اثری نداد و پلیس بیش از 400 تن از امضا کنندگان را بازداشت کرد.

در دهه‌ی 40 قرن 19 ام کارگران فعال تر به میدان آمدند و کوشش برای اعتصابات و احقاق حق سراسری کارگری فزونی یافت.

آموزه‌ی این فعالیت‌ها، عدم انفراد در عمل فعالین کارگری برای احقاق حقوق صنفی و لزوم همراهی و همکلامی صنفی با یکدیگر بود. این اتحاد صنفی برای هدف بود که قدرت ساخت و کار را به پیش برد.

از جنگ میان انگلستان و فرانسه در اواخر قرن 18 و قرن 19 گفتیم. فرانسه نیز تجربه‌ی گران‌بهایی در باب اتحادیه‌های کارگری در انبان خود دارد.

در سال 1815 در فرانسه فقط 15 ماشین بخار وجود داشت. بعد در سال 1820 تعداد کارخانه های دارای ماشین بخار به 65 و در سال 1830 به 125 عدد رسید. نخستین ساختمان راه آهن نیز در سال 1823 آغاز گردید. نرخ رشد به ویژه در به کار بردن ماشین در فرانسه کندتر از انگلستان بود، ولی با وجود این تا سال 1848 تعداد کارخانه‌های ماشینی به 5000 رسید.

و بعد همان مسئله‌ی ساعت کار زیاد و به کار گیری اطفال پیش آمد؛ ساعت کار زیاد 12 تا 17 ساعت و عدم کفاف مخارج زندگی از در آمد حاصله؛ در 1840 گزارش شده که 12 درصد کارگران اطفال بودند که باید مانند بزرگسالان 15 تا 16 ساعت در روز کار می کردند.

از سال 1806 در فرانسه سازمان‌های کمک متقابل (صندوق تعاون کارگری) تشکیل شد و در اوایل همان قرن در اکثر شهرهای فرانسه توسعه یافت. در اوایل قرن 19 در فرانسه نیز اعتصاب‌ها و اعتراضات کارگران مانند انگلستان علیه ماشین‌ها و موسسات تولیدی صورت می‌گرفت که نتایج مثبتی نداشت.

در سال‌های 50 قرن گذشته، جمعیت‌های وام متقابل تشکیل یافت (صندوق‌های کمک کارگری که توسط کارگران ایجاد شده بود و به آنان وام کارگری اهدا می نمود). این جمعیت‌ها در آن دوران تنها جمعیت کارگری بود که می‌توانست تا حدودی کارگران را به هم نزدیک نماید.

در سال 1862 هیات نمایندگی کارگران فرانسه از نمایشگاه صنعتی لندن بازدید به عمل آورد. در این بازدیدها کارگران فرانسه با اتحادیه‌های کارگری آشنا شدند و تصمیم گرفتند در فرانسه نیز اتحادیه‌هایی نظیر انگلستان به وجود آورند. تلاش کارگران فرانسه از راه اعتصاب‌ها و تشکل تدریجی آنان سبب شد که حکومت ناپلئون سوم قوانین ضد کارگری “لوشاپلیه” را تا حدودی تغییر دهد و این خود نوعی پیروزی بود هرچند که این پیروزی دیری نپایید چرا که مواد دیگری به تصویب رسید که “تحریک کنندگان” به اعتصاب را تا 3000 فرانک جریمه می نمود. به هر حال تغییر قانون لوشاپلیه راه را برای همبستگی و وحدت عمل کارگران فرانسه باز نمود و بالاخره کارگران فرانسه توانستند در سال 1868 به تاسیس سندیکاهای آزاد دست زنند.

دیگر قطب اروپایی سنتی، آلمان‌ها هستند؛ با سابقه‌ای تاریخی و نقشی تعیین کننده در قرن گذشته. آلمان‌ها دیرتر از انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها به سوی صنعتی شدن پیش رفتند.

1946-GMUAW113DayStrike-02cropاز سال 1820 با  به کارگیری  ماشین بخار، در مدت کوتاهی تعداد کارخانجات و کارگران افزایش بی سابقه ای یافت. با رشد صنعت و ماشین بخار، تعداد کارگران آلمانی از 300 هزار نفر در سال 1832، به 700 هزار نفر در سال 1848 رسید اما هنوز آلمان توسعه نیافته‌تر از انگلیس و فرانسه بود.

مسئله‌ی دستمزدهای پایین باز مطرح شد. مدت کار روزانه بین 12-16 ساعت و شرایط کار مخصوصاً برای زنان و کودکان غیر قابل تحمل بود. اولین اعتصابات کارگری در شهرهای آخن و اسن در 1828 و 1838 و اولین حرکت کارگری در 1842 توسط بافندگان سلیزی بود. شورشی که به درگیری با پلیس و کشته شدن بیش از 20 تن انجامید. اما مبارزه ادامه دارد. اعتراض‌های 1848 – 1849 ادامه‌ی آن‌ها بود؛ در واقع اتحاد کارگران آلمانی در سال‌های آغازین قرن 19 ام شکل گرفت و به بروز و ظهور خود پرداختند.

نخستین تشکل‌های کارگری آلمان، صندوق‌های تعاون مشترک بودند که آن ها را “صندوق اعتصاب” نامیدند. پول‌های جمع شده در این صندوق ها صرف کمک به کارگران اعتصابی شد. رشد صندوق‌ها باعث افزایش آگاهی کارگران و نزدیکی بیش‌تر آنان در جهت موفقیت‌شان شد اما فعالین کارگران در آلمان با پلیس سخت گیری مواجه بودند که به شدیدترین خشونت ممکن با آنان برخورد می‌کرد. تعداد زیادی از فعالین کارگری آلمان تحت همین فشارها مجبور به ترک آلمان و سکونت در خارج از کشور شدند. کارگران فراری  بیکار نماندند و تشکل‌هایی را در خارج کشور تشکیل دادند.

پس از سال 1849، سندیکای کارگری غیر قانونی شد و طی ده سال تعداد ماشین های بخار، 6 برابر و حجم تولید دو برابر شد. کماکان وضع طبقه‌ی کارگر آلمان اسفناک و مدت کار روزانه 16-13 ساعت بود. کارگران برای  12-11 ساعت کار روزانه مبارزه می‌کردند.

کارگران آلمان از پای ننشستند و سندیکاهای مخفی خود را تشکیل دادند. در دهه‌ی ششم قرن 19، اعتصاب‌های بزرگی در شهرهای کارگری برلین، هامبورگ و لایپزیک اتفاق افتاد که به گسترش تشکل‌ها و سندیکاهای  کارگری در آلمان انجامید.

دهه‌ی ششم قرن 19، سال‌های گسترش فعالیت‌های سندیکایی و کارگری در سراسر آلمان بود؛ آلمان یکی از مهم‌ترین مراکز جنبش کارگری اروپا شده بود.

سازمان‌های فعال کارگری و اتحادیه‌های کارگری در این زمان به دنبال حفظ و حراست از منافع کارگران و احقاق حقوق ایشان از راه‌های مختلف با رویکردهای متفاوت بودند و هر گروهی با داشتن مجموعه‌ی خود، سویه‌ی عملی خود را برای نیل به این هدف مشترک صنفی که در رابطه‌ی مستقیم با زندگی عمومی کارگران بود پی می گرفت اما حکومت آدولف هیتلر و حزب نازی “ناسیونال سوسیال” آلمان و به دنبال آن سرکوب شدید رهبران و احزاب کارگری باعث اضمحلال سندیکاها و جنبش کارگری آلمان در دوران جنگ جهانی دوم شد.

خط سیر مشخصی در این سه سرگذشت وجود دارد: مبارزه برای احقاق حق کارگران تنها از سر ایستادگی و مقاومت و اتحاد و همراهی صنفی و عملی. مبارزه با کار کودکان و زنان و کار 15 و 16 و 17 و 18 ساعت در روز. مبارزه‌‌ی کارگران مبارزه برای زندگی است. مبارزه برای احقاق حقوق انسانیشان. برای زندگی انسانی کردن و شاید بتوان گفت تفاوتی میان حقوق کارگران و حقوق بشر در این وجه نباشد. البته در این‌جا حقوق بشر نه به مثابه‌ی 30 ماده مندرج در اعلامیه‌ی جهانی، بلکه به مثابه یک آرمان انسانی مد نظر است.

اما در تقویم روزی نیز به عنوان روز کارگر در نظر گرفته شده. با این روز بد نیست که سری هم به ایالات متحده‌ی امریکا بزنیم و سیر مبارزات کارگران را در آن پی بگیریم.

وضع کارگران امریکایی نیز مانند بقیه‌ی کارگران در نقاط دیگر جهان سخت و طاقت فرسا بود. نیمی از قرن 19، برده داری هنوز در کشاورزی و علیه سیاه پوستان اعمال می شد و اکثریت کارگران کشاورزی  بردگان سیاه بودند.

اولین سندیکای کارگری در شهر فیلادلفیا و در سال‌های پایانی قرن 18 ام تاسیس شد. سپس در اوایل قرن 19 در بالتیمور، نیویورک و شهرهای دیگر امریکا نیز سندیکا تشکیل شد. در سال 1930،  تعداد سندیکاها به 150 و اعضای آن ها به 300 هزار نفر رسید.

اولین اعتصاب موفق سندیکاها، سال 1835 و در شهر فیلادلفیا با هدف کاهش ساعت کار و افزایش دستمزدها صورت گرفت که با پیروزی اعتصاب، ساعت کار روزانه به 10 ساعت کاهش یافت.

نتایج پیروزی کارگران فیلادلفیایی به نقاط دیگر نیز گسترش یافت و سرانجام در دهه‌ی 4 قرن 19 مدت کار روزانه در سراسر امریکا به 11 و نیم ساعت (به طور متوسط) کاهش یافت.

کارفرمایان متحد با هم، کارگران عضو سندیکا را از کار اخراج می‌کردند و مانع استخدامشان می‌شدند.  با دسته های مسلح دولتی به سندیکاها حمله می‌کردند و از هیچ اقدامی روی گردان نبودند.

کارگران امریکا به همراه بخشی از صاحبان سرمایه در این کشور برای مقابله با برده داری به پا خواستند و ایستادگی کردند و سرانجام مبارزه علیه برده داری به جنگ داخلی امریکا تبدیل شد که طی سال‌های 1861 تا 1865 بین مناطق شمالی و جنوبی امریکا ادامه داشت.

در سپتامبر 1862، قانون آزادی سیاهان تصویب و به اجرا گذاشته شد و جنگ داخلی  سال 1865 با پیروزی شمالی‌ها که خواهان لغو بردگی بودند، پایان گرفت. اما تبعیض نژادی به صورت فرهنگی علیه سیاهان هم‌چنان ادامه داشت.

همراهی کارگران در مبارزه با برده‌داری، باز سویه‌ای دیگر از همراهی و همزبانی حقوق انسان و حقوق کارگران را به نمایش می گذارد.

در جریان جنگ داخلی و پس از آن، تعداد سندیکاها افزایش یافت و در سال 1865 به 300 رسید که صدها هزار کارگر از صنایع مختلف را در بر می گرفت. در اواخر قرن 19، با توسعه‌ی صنایع، کشاورزی و حمل و نقل امریکا سندیکاها رشد بیش‌تری پیدا کردند.

در سال 1886 بیش از 300 هزار کارگر امریکایی (خصوصاً در شیکاگو)  با درخواست افزایش دستمزد، بهبود وضع کار، کاهش ساعت کار و آزادی سندیکا در روز اول ماه می اعتصاب کردند. برای مقابله کارگران اعتصابی، به زور متوسل شدند و تعداد زیادی از کارگران را کشتند و زندانی نمودند؛ اما نهایتاً اکثر این کارگران به خواست 8 ساعت کار روزانه رسیدند.

این اعتصاب پیروزمند باعث گسترش و پیشرفت جنبش سندیکایی امریکا و دیگر نقاط جهان شد. به افتخار همین روز تاریخی بود که در سال 1889 روز اول ماه می (11 اردی‌بهشت) هر سال را روز جهانی کارگر نامید.

منابع:

–         پرتال پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ذیل بحث حقوق بشر و حقوق کارگر

–         سایت کمیته انتشارات بنیاد پاک- بنیاد پژوهشی آموزشی کارگران

–         ویژه‌نامه‌ی روز جهانی کارگر، وبسایت کمیته گزارشگران حقوق بشر

–         وبسایت تاریخچه‌ی اتحادیه‌های کارگری(History of Labor Unions)

توسط: فرید رهنما
سپتامبر 26, 2014

برچسب ها

ماهنامه شماره ۴۱